سالگرد رحلت امام خمینی(ره) تسلیت باد
(امام شهدا رفت)
صد حيف كه آن رهبــر پر مهــر و وفــا رفت
آن عـــارف صـاحبــدل و روشنــگر مــا رفت
آن پيــــر خــــردمنـــــــدِ دل آزردهى ایـــــام
بـا داغ درون از غـــم و انـــدوه و بـــلا رفت
آن مِهـــر جهـــانتــاب ز بـیمهـــرى گـــردون
چون بـــرق جهــانسوز ازيــن دار عِنـــا رفت
خــامــوش شده محفل عــرفــان و حقیـقـت
نــاگــاه چو آن مشعل پـر نــور و ضــیا رفت
پــژمـــرده شــده گـــل به گلســتان فضـیلـت
از بــاغ چـو آن بلبــل پــر شـور و نـــوا رفت
بغضی بــه گلــو جــای گرفتـهست که نـاگـاه
آن مظهـــر مهــر و شرف و عقــدهگشـا رفت
در مــاتــم مــرگـش نه فقط خــلق، عـــزادار
زیـرا بـه فلـک نـالــهی مــرغـــان هـــوا رفت
آن آيـتِ حــق ، حجـت دیــن ، اَفقـــهِ دوران
در "نیمـــهی خــــرداد" ز جمـــع فقهـــا رفت
آنـدم كه بـه تنـگ آمـده بـــود از غـــم امـت
بـا خطبــهی غــــرّا بـه مصـــاف اُمـــرا رفت
هـــرچنـــد بـه تبعيــــد شــد و دور ز ميهـــن
يـا پـــور گـــراميـش ، ازيـــن دار فنــــا رفت
مـأيـوس نشد لحظــهای از خيــزش و پيـكار
تـا سـايـهی ظـــالـــم ز سر ِ مــا و شمــا رفت
پــاشــيد ز هـــم سلـطـنت جـــور و جفـــا را
تا شـاه جفاپيشه پس از جــور و جفــا رفت
"دوران خوش آن بود كه با دوست بسر شد"
دردا و دريغــــا كــه ، امــــام شهــــــدا رفت
هيهـــات! كه زايــد پس ازیـن مـــادر گيــتی
مانند "خمیــنی" كـه بـه ديــدار خــــدا رفت
در مـــاتـــم او خــلق مصیـبت زده گــریـــان
هرچند که خندانلب و با میـل و رضــا رفت
شد "خــامنـــهای" ، رهبـــر ايــن امـّت دانـــا
زآن پس كه خمینی بهسوى عرش عـُلا رفت
الحــق كه نبـاشد به جـــز او رهبـــری آگـــاه
از بعــدِ امـــامــی، كــه ز جمـــع علمـــا رفت
در شعـرم اگر جمــع قوافی شده غــم نیست
جایی که ز اشعــار نَــویـن، قــافیــههــا رفت
مــــا را نبـُــــوَد مـســتی ايـّـــــام بهـــــــاران
تــا (ساقی) ميخــانهی حــق از بــر مــا رفت
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1378
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا عَلیّ بْنِ موسَی الرّضاء)
#شهسوار_توس
اینجا تمام آینه ها موج میزند
انوار فیض و نور دعا موج میزند
اینجا مطاف عرشنشینان عالم است
کز هر طرف زمین و هوا موج میزند
قندیل آسمان بُوَد این گنبد طلا
یا پرتو رضا، ز طلا موج میزند
اینجا حریم سبط رسول خدا بوَد
با چشم دل ببین همه جا موج میزند
در این مکان که حج فقیران گرفته نام
برتر ز مروہ است و صفا موج میزند
طوف حریم کعبهی عشاق روز و شب
پیر و جوان و شاہ و گدا موج میزند
در راہ کوی او صف انبوه عاشقان
چون کهکشان به اوج سما موج میزند
خیل کبوتران حرم همچو اختران
در آسمان شمس ضحا موج میزند
با مَعرفت بیا و ببوس این تراب را
تا بنگری که لطف و عطا موج میزند
از هر کرانه، روی به این درگه آورند
زیرا که بحر جود و سخا موج میزند
دست دعا به پنجرہ فولاد گشته قفل
تا وا شود به دست رضا موج میزند
هر دردِ بیعلاج که مانَد درآن طبیب
اینجا شود علاج و، شفا موج میزند
هستم غلام درگهت ای شهسوار توس!
خون در رگم به عشق شما موج میزند
(ساقی) خوشاست مستی و دفع خمارمان
در این مکان، که جام ولا موج میزند
پروانه خوش سرود درین مصرعی که گفت:
«نور خدا به صحن و سرا موج میزند» ۱
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1385
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssagh
۱ـ استاد مجاهدی
«السّلامُ علَیكَ یٰا اَباصٰالِحَ المَهدی»
#رهگذار_تماشا
ز شعشعات نگاهت، شرار لرزد و ریزد
چو آه، کز دلِ چشمانتظار لرزد و ریزد
به تیرِ هجر، مزن بر دلی که تاب ندارد
اگرچه شیر بوَد چون شکار لرزد و ریزد
«بيا که مِهر فلک زرفشان ز شوق وصالت!
به مقدم تو ، بهرسم نثار لرزد و ريزد» ۱
ز غصه بغض، امانم نمیدهد که بگویم
ز دیده، خونِ دلم، زار زار لرزد و ریزد
به تار زلف کمندت، اسیر شد دلِ زارم
اگرچه بند دلم همچو تار لرزد و ریزد
نشستهام به تماشا که از مسیر عبورت!
شمیم دلکشت از هر گذار، لرزد و ریزد
نسیم، بوی تو را گر بهصورتم بوزاند
غبار غم ز رخم، بیقرار لرزد و ریزد
به خواب هم چو ببینم اشارتی ز نگاهت
دلم ز شوق تو بی اختیار لرزد و ریزد
به نردِ عشق نهادم تمام هستی خود را
غمم مباد که دل در قمار لرزد و ریزد
برفت تاب و توانم به رهگذار تماشا
نمانده هیچ که در راهِ یار لرزد و ریزد
بیا به میکده (ساقی) بریز باده به جامم
اگرچه باده ز دست خمار، لرزد و ریزد
اگر که نیست نصیبم وصال و دیدن رویت
شود غبار رهت، بر مزار لرزد و ریزد ؟!
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1384
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
۱ـ شمس قمی
✅ استقبالی از غزل بزرگ بانوی شعر معاصر، بانو پروین اعتصامی (ره)
«هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار ، صفایی دارد»
#جهان_گذران
دلم آهنگِ پُر از سوز و نوایی دارد
بسکه غم دیده، ز تن شوق رهایی دارد
غمفزا هست جهان با همه پهناوریاش
خرّم آن دل که از آن راہ به جایی دارد
ساحت عیش به ابعاد و مساحت نبوَد
گوشهای امن عجب لطف و صفایی دارد
تکیه بر همّت خود را به دو عالم ندهم
پای همت چه نیازی به عصایی دارد؟
در جوانی به سراپردہی مقصود رسد
«آنکه چون پیر خرد، راهنمایی دارد»
منّت از مُنعم نوکیسه مکِش در همه عمر
ای بسا مُفلس محضی که سخایی دارد
مهربانی به کسی کن که ز اخلاص وجود
بی توقع، کرم و مهر و وفایی دارد
دل خود را نسپاری به دل بلهوسان
بندهی پاکِ خدا شرم و حیایی دارد
آن دلی که بوَد از پرتو ِ ایمان روشن
در دلِ ظلمتِ شب، نور و ضیایی دارد
میخورد چوب مکافات عمل را آخر
آنکه پیوسته درین دهر، خطایی دارد
ایکه بر تخت سپنجی زدهای تکیه به ناز
به گمانت که چنین تخت، بقایی دارد!؟
شاہ، بسیار به خود دیدہ به ادوار، جهان
که پس از دولتِ خود، دورِ گدایی دارد
فصل عشرت، گذرد زود در این دار فنا
عاقبت فصل غم و حزن و عزایی دارد
قامت، آلودہ به تقوای ریایی منِمای
زاهد آن نیست که پشمینه ردایی دارد
بیصدا گرچه زند دزد، به اموال کسان
در دل شب؛ چو شود صبح صدایی دارد
ای ستمدیده! مخور غم که به حکم ازلی
عمل نیک و بَدِ خلق، جزایی دارد
چرخ این دهر اگر که به مراد تو نگشت
مخور افسوس که هر بندہ، خدایی دارد
مشو نومید و مخور غم به جهان گذران
گذر عمر به هر درد، دوایی دارد
چون همه عمر، به آزادهدلی زیستهای
باش آسوده که حق بر تو عطایی دارد
خامه بر چامه مزن (ساقی) و دل رنجه مکن
جنس، بسیار چو گردد چه بهایی دارد!؟
تا مبادا که برنجد کسی از چامهی تو
بگذر از پند، که هر موعظه جایی دارد.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1394
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
✅ میلاد باسعادت حضرت شمس الشموس، خسرو اقليم توس، شاهنشاه انيس النفوس، هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، سلطان علیّ بن موسَی الرضاء (علیه آلاف التحیة وَالثناء) مبارک باد.
#ضامن_آهو
این همایون بارگه که قبلهی دلهاستی
مرقد سلطان هشتم، زادهی موساستی
ضامن آهو امام هشتم آن شمس شموس
کز علوّ عزتش، این بارگه برپاستی
خاک درگاهش بُوَد بر اهل دل کُحلِ بصر
بارگاهش قطعهای از جنة المأواستی
موسیِ عِمران ز انوارش گزد لب از عجب
کز شرف، انوَر ز طور سینهی سیناستی
میکند اعجاز، با لطف خداوند ودود
دست اعجازش فراتر از یَد بیضاستی
بر تن درماندگان از هر نژاد و هر مرام
روحبخشِ دیگری چون حضرت عیساستی
پنجره فولاد جانسوزش بُوَد دارالشّفاء
ناامیدان را امید و شافی مرضاستی
بر طبیبان جهان استاد هفت اقلیم، اوست
گرچه بقراط است یا که بوعلی سیناستی
خاک کوی عرشسایش سرمهی چشم مَلَک
گنبد مینا ترازش، قبّهی کبراستی
صبحگاهان تا که خورشید از افق سر میزند
نور میگیرد از آنجا بعد از آن برخاستی
کفتران دایم به طوف گنبدش پروانهسان
بال و پر، سایند زیرا شمع بزم آراستی
خادمش دارد مقامی ارجمند و بی بدیل
چونکه عشق خادمش یک عشق مادرزاستی
درگه حاجات خلق است و کند حاجت روا
هرکه دارد از سرِ جان، حاجت و درخواستی
آب سقاخانهاش، چون چشمهسار کوثر است
بادهی نابی که بیشک (ساقی) اش آقاستی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1382
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
سالروز شهادت دکتر علی شریعتی گرامی باد
#شهید_جاوید
اســتاد خـِـــرد، شــریعتـی را کشــتــند
روشـــنگر پـــاک طینــتــی را کشــتــند
کشـتــند کــه اســرار ، هـــویـــدا نشود
خبـطـی کــه نمــــودهانــد افشــا نشود
میکـــرد تمــــام خفـتگـــان را بیــــدار
میگفـت ز ظـــلم و حیــلهی استعمــار
از ظــلمِ فــراعنــه ، سخـنهـا میگفت
از بــردگـی و رنـج و مِحـنهـا میگفت
مـیداد بــه مسلمیــن عـــالــم هشــدار
مـیکــرد به دشمنــانِ عـــالــم اخطـــار
از جهـل و خــرافـات فــراوان میگفت
از تــودہی ظــاهـــراً مسلمــان میگفت
اِشراف ، چو بر معـــانـی قــرآن داشت
تأکید بهصدق و پاکی و میـزان داشت
از حــوزهی تحــریـف به داد آمــدہ بود
بـــر داد ، ز بیــــدادِ زیـــــاد آمـــدہ بود
از بس به غلط ز دیـن سخـن سر دادند
قـومـی کـه همــه حیـلهگــر و شــیّادند
از هرکـه به ســود خود ز قـــرآن دم زد
بی پــردہ بساط صــدق را ، بــرهــم زد
از مــذهــب آمیختــــه بــا زهــــد ریـــا
از تنــــدرَوی بـــه نــــام آیــــات خــــدا
امســاک نبــود در مــرامـش هــــرگــــز
تا کـــرد تبـــار جــاعـــلان را عـــاجــــز
شمـشــیرِ زبــانـش ، کمــر ظـــلم دریــد
خـورشــیدِ تفکّـــرش ، به دنیــا تــابیــد
"ارشـــاد" * گــــواهِ ادعــــایــم بــاشــد
در حشر، اُمیـــد و رهگشــایــم بــاشــد
آخـر ز عـــداوت خسـان گشت شهیـــد
از کیــنه و کِبــر ناکسان گشت شهیـــد
آثــار شــریعتـی ، چـو خــوانــی دانــی
اســرار شهــــادتــش کـه شد پنهـــانــی
کــاو راهنمــــای مـــردم رنجـــور است
روشنــگر خـلق در شب دیجـــور است
او رفــت ولی، شهیـــد جـــاویــد بـُـوَد
در عـلم و عمــل، قــابـل تمجیـــد بـُـوَد
هــر چنــد زمیـــنی بُــدہ، آفــاقــی شد
شمس از میِ جام مکتبش (ساقی) شد
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1388
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
* همان سخنرانے هاے معروف و شجاعانہاے است ڪہ در (حسینیہ ے ارشاد) تهران بدون بیم از ساواڪ، احزاب و دیگر مخالفان، ایراد مےشد. اما در آخر بدست مسلمانان مخالفش، در خارج از ڪشور بہ شهادت رسید.
#شــیعه
کاش میشد به عمل، شیعهٔ حیـدر باشیم
مثــل عمّـــار، وَ مقـــداد و ابــــوذر باشیم
غـافـل از راه خــدا رهروِ شیطــان نشویم
تــا مبــادا خجـــل از حضـرت داور باشیم
دوری از اهــل ریــا کرده و حـق را گوییم
تــا مبـــرّا ز مکـــافــات و ز کیفـــر باشیم
اهــل تحـریـف نبـاشـیم که در نــزد خــدا
روسـیاه از عمــل و کــردهٔ خودسر باشیم
خون دل خورده ولی نـان تملّــق نخوریم
بلکـه تـا ریـزہ خـور خـوان پیمبــر باشیم
سعی داریم به انـدازهی یک قطــرهٔ عشق
در دل بحــر ولا ، غـــرق و شــناور باشیم
دوسـتان را ز کــرم ، یــار وفــادار شـویم
دشمنان را به عوض تیغهی خنجـر باشیم
تاکسان نزد ستم خم نشویم از سرِ مکــر
تـا نفس هست همــاننــد صــنوبــر باشیم
گر که بی بـال و پر افتادہ به کنج قفسیم
بـه هــوای حــرم عشـق ، کبـــوتــر باشیم
بــارالهـــا بـرسان مصـلح غــایــب ز نظــر
تا به کِی منتظر و دَرهَــم و مضطر باشیم
پسر فاطمــه! جـان ها به لب آمد ز فِــراق
مَپَـسـند آن که تـو بـاشی و مکــدّر باشیم
کاخ بیــداد ، فــرو ریـز و ز نــو بنـیان کن
کاخ عـدلی که همه همدل و همسر باشیم
دارم امّیــد که عـــاری ز گنـــاهــان کثــیر
در قفــای شهــدا در صــف محشـر باشیم
(ساقیا) لب به مِی و ساغر شیطان نزدیم
تـا که سرمستِ مِـیِ ساقی کــوثــر باشیم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1389
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi