.
دوسـتداشتـنِ تـو
زیبـاترین ڪَلی اسـت ڪہ خـدا
آفـریده...
ڪَفتہ بـودم ؟!
#عباس_معروفی❣
🌸✨
🍂 🍂
تا چاربند عقل را ویران کنی اینگونه شو
دیوانه خو، دیوانه دل، دیوانه سر، دیوانه جان
ای حاصل ضرب جنون، در جانِ جانِ جانِ من!
دیوانه در دیوانگی، دیوانه در دیوانه جان ...
#حسین_منزوی
Ali-Sedighi-Man-Ya-Man-128.mp3
3.03M
🎵🎵🎵
حق نداری به کسی دل بدهی الا من
پیش روی تو دو راه است فقط من یا من
عاشقم دست خودم نیست بهم میریزم
که تو هم با دگران خوب شوی هم با من
لااقل عاشق من هم نشدی عاقل باش
لطفاً آلوده نکن، سهم من است آن دامن
دیر میآیی و با خاطرهها میمیرم
بی تو در دورترین نقطهی دنیا من
اعتباری به تو و قول و قسمهای تو نیست
باورت کردهام از ساده دلی اما من
لااقل عاشق من هم نشدی عاقل باش
لطفاً آلوده نکن، سهم من است آن دامن
#علی_صدیقی🗣
#من_یا_من
╭┅───────♡♡
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
وصف خال دلربایت حسرت دلها شده
گیسوان چون کمندت محشر کبرا شده
آنچنان در وصف تو گویند ای زیبا نگار
این دلم مجنون نبود اکنون دگر شیدا شده
برده ای دل راچرا این پا و اون پا می کنی
ناز تو ای نازنینم شهره در دنیا شده
بس که خوردم من غم هجران رویت نازمن
بی سبب اندر دلم دل شوره ای بر پا شده
ما ندیدیم روی ماهت لیک عاشق گشته ایم
اندرین عالم همه مغلوب تو لیلا شده
هر کجا هستی بیا دلها ز دامت شد اسیر
تو چه کردی ناز من که اینچنین بلوا شده
کاش می شد یک نظربینم تو را ای مهربانم
این دو چشم عاصیم مجذوب تو زیبا شده
مرا به جرعه ایٖ از چشمهات مهمان کن
که چای سبز برای سلامتی خوب است
#مهدی_فرجی
╭┅───────♡♡
🍃💙🇮🇷❤️🇮🇷💙🍃
🍃❤️اشعار محتوایی❤️🍃
💜غم دل با که بگویم که مرا یاری نیست
جز تو ای روح روان، هیچ مددکاری نیست
💜غم عشق تو به جان است و نگویم به کسی
که در این بادیهی غمزده، غمخواری نیست
💜راز دل را نتوانم به کسی بگشایم
که در این دیر مغان راز نگهداری نیست
💜لطف کن، لطف و گذر کن به سر بالینم
که به بیماری من جان تو، بیماری نیست
💜قلم سرخ کشم بر ورق دفتر خویش
هان که در عشق من و حسن تو، گفتاری نیست
🍃💚 شعر از روح الله موسوی خمینی (اعلی الله مقامه)
╭┅───────♡♡
🔸شهادت امام صادق علیه السلام
🔹اللهم عجل لولیک الفرج
🔸شاعر استاد سازگار
عالم ز آه تيره تر از صبح محشر است
خون جگر به ديده ي آل پيمبر است
شهر مدينه گشت عزا خانۀ وجود
رخت سياه بر تن زهرا و حيدر است
گفتم چه روي داده كه از خاطرم گذشت
امشب شب يتيمي موسي ابن جعفر است
گريند بر امام ششم هفت آسمان
در نُه فلك قيامت عظماي ديگر است
جسمي كه آب شد ز جفا زير خاك رفت
در قلب آب و خاك از اين داغ آذر است
خواهي اگر كه بوسه زني بر مزار او
قبرش كنار تربت زهراي اطهر است
آتش زدند خانه او را حراميان
اين اجر خوبي پدر و ارث مادر است
جز تلّ خاك نيست نشاني از آن مزار
الحق كه ننگ آل سعود ستمگر است
قامت خميده تن شده مانند شمع آب
اين شاهد جنايت منصور كافر است
بر او بريز اشك كه اين گريه نزد حق
با گريه بر حسين ثوابش برابر است
با آنكه بسته است به رويش در بقيع
«ميثم» هماره چشم اميدش بر اين در است
به شراب ِ ارغوانے مشڪن خمار ما را
به نسیم مهربانے بنشان غبار ما را
گل باغ دوستے را به سرشک پروراندم
تو به باد غم سپردے همه برگ و بار ما را
تو ڪه ساغر لبت را به لبم نمیگذاری
به تبسمے سحر ڪن شب انتظار ما را
به نسیم نوشخندے دل همچو غنچه وا ڪن
به شڪوفهے نگاهے برسان بهار ما را
ز بشر گذشته بودم به خدا رسیده بودم
تو اگر نبسته بودے سر ره گذار ما را
تو درین سیاه شبها به فروغ باده مانی
ڪه به مهر مینوازے دل بیقرار ما را
#فریدون_مشیری
ساز دل گفت که تو زمزمه ی ناب منی
صدف قعر دلی،گوهر جذاب منی
شیون عشقی و در دام نی افتاده دلت
گل نیلوفر و در غارت مرداب منی
آسمان دل من بی تو چه ابریست صنم
روی بگشای ،که تو زیور شب تاب منی
از حدیث نگهت ناز بسی شرمنده است
سجده گاهت شده دل ،داد که محراب منی
طره ی موی تو تابیده به جان و دل من
خلقت ناب خدایی تو که اعجاب منی
ساز من ،زخمه بزن بر دل تارم امشب
ساغر مستی و قاصد شده در خواب منی
شور شهنازی "فریاد"م و ماهور زنم
دف و سنتور و رباب دل بی تاب منی
منکه تقصیری ندارم، چشمتان زیبا ست بانو
شعرتان انگیزه ی رنگین ترین رویا ست بانو
قدِّتان در سرفرازی، چاووشی خوانِ دلیجان
مویتان تعبیر موجِ نرم دریاهاست بانو
نازِتان ، آوازِتان پیچیده شد درتارِ شب ها
قولِتان پیوسته از اکنون به فرداها ست بانو
آنقَدَر پوشیده می خندی که شاید من نبینم
خود نمی دانی که از رفتارتان پیدا ست بانو
معذرت می خواهم از گم کردن نظم بیانم
درعوض دل را ببین عاشق ترین تنها ست بانو
عابرم افتاده راهم سوی گندُمزار یغما
این همان ممنوع آدم بازی حواست بانو
نوح را کشتی نشستن چاره ی دنیا ست گویا
بهترین تدبیرتان ، تاثیرتان : اینجا ست بانو
خوش به حالم شد در این جمعیت کشتی نشسته
گوشه ی چشمانتان گاهی به سمت ماست بانو
زهی رویت بهار زندگانی
به لعلت زنده، نام بینشانی
دو روزی شوق اگر از پا نشیند
شود ارزان متاع سرگرانی
بدآموز هوس عاشق نگردد
نمیآید ز گلچین باغبانی
تجلی سنگ را نومید نگذاشت
مترس از دور باش لنترانی
شراب کهنه و یار کهن را
غنیمت دان چو ایام جوانی
اگر عاشق نمیبودیم صائب
چه میکردیم با این زندگانی؟
#صائب_تبریزی