عشق آمده نیمه شب سراغم اینبار
دارد هوس کُشتیِ با مـــــــــن انگار
من خاک شدم نکن تو خــــاکم دیگر
بردار فقط به خــــــاک سردم بسپار
✍#اسماعیلعلیخانی
به چشمانت خیره می شوم
و نفس می کشم
من مشتاق غرق شدن
در دریای چشمان توام ...
تو نرم نرم نگاه کن
من قدم به قدم برایت میمیرم ...♥️
❤️
✨
سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ♥️
هر روز صبح
از کوبش های تند قلبم
برایت یک فنجان
غزل دم خواهم کرد
تا تو برخیزی و
عشق را قامت ببندی
و من
از روی لب هایت
شکوفه های
امن یجیب بچینم ... !!
#معصومه_قنبری
♥️
بعد یه مدت که از آشنایی سعدی با یار میگذره، هی نگاهش میکنه، هی میاد بگه؛
تو سروی،
دلی،
بستانی، ...
بعد دیگه سردرگم مینویسه :
می گفتمت که جانی،
دیگر دریغم آید ...
گر جوهری بِه از جان
ممکن بُود ،
تـو آنی ...!😌
#سعدی