💠 نیاز به مغفرت الهی در همه عالم هستی
🔹 گفتارهایی درباره دعای کمیل از استاد حسینی شاهرودی ـ بخش چهارم
🔹 شرحی بر عبارت: اللهم لااجد لذنوبی غافراً و لا لقبائحی ساتراً و لا لشئ من عملی القبیح بالحسن مبدلاً غیرک
📝 انسان، نهفقط انسان که در جهان طبیعت است، بلکه ماسوی الله و تمام موجودات از حیث ذات و نفس و هویت خود عین فقر هستند. وقتی عین فقر باشد، عین نقص است. وقتی عین نقص باشد، نماز هم که میخواند ناقص است. نمازِ انسان، هر انسانی که باشد، از حیثیت هویتی که او این فرد است ـ نه خداست ـ از این جهت هرکسی که هر کاری میکند، بوی خود را دارد. در نتیجه نقص خواهد بود.
📝 وقتی که نقص باشد، باید بگوید خدایا! اینها را تو نادیده بگیر که از دست ما هم کاری بر نمیآید. یعنی اینگونه نیست که اگر مثلاً کسی به فنا که برسد، بگوید هر کاری که ما انجام دادیم، خدا انجام داده و هر کاری که خدا انجام بدهد، ما انجام دادیم. این نقص همهجا هست، نه اینکه کسی به فنا برسد. همینجا هم اگر دو گروه با هم میجنگند، کسی که دیگری را میکشد؛ «فلم تقتلوهم ولکن الله قتلهم»؛ چه بداند و چه نداند. آنچه قرار است در مراتب تقرب به خدای متعال اتفاق بیفتد، فهم این فاعلیت خدای متعال است، درک فقر و ناچیزی خودمان و غنای خدای متعال است.
📝 بنابراین هر کسی هر کاری که میکند، جا دارد که گریه کند و بگوید خدایا! این چه کاری بود که ما کردیم! این چه نمازی بود که ما خواندیم! این نمازِ آدمِ معمولی باشد، در حد خودش گریه دارد و اگر نماز انبیا و اولیا باشد، آنهم در حد خودشان گریه دارد. به تعبیر دیگر، هرکس مقام و منزلتی دارد که میخواهد از آن ارتقا پیدا کند. عبادتی که در آن منزلت انجام میدهد، نقص دارد، چون به اندازه آن منزلتی است که در آن قرار گرفته. بنابراین میگوید خدایا! تو این نماز را یا بپوشان و نادیده بگیر؛ «شتر دیدی، ندیدی» و اگر مثلاً امکانپذیر نیست، آن را تغییر بده و تبدیل کن، یعنی قاعده اذهاب.
📝 این حرف را تا چه زمانی میتواند بگوید؟ فرض کنید به قرب او ادنی رفته. آیا بالاتر از آن خبری نیست؟ آنجا تازه اول راه است. آنجا جای گرم شدن اهل نهایت است. اصلاً کار حضرت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم در مقام قرب او ادنی و بعد از آن است. طبعاً آنجا هم هر کاری که انجام داده، چه در دنیا باشد، چه در آخرت و چه در بهشت رضوان، میگوید خدایا! این کاری که من انجام دادم، از آن حیثی که به من استناد دارد، که استناد هم دارد، [نقص است]. همهی فاعلها کاری که انجام میدهند، از جهتی به خودشان مستند است و از جهتی هم به خدای متعال مستند است. از این جهتی که به انسان مستند است، پیامبر هم باشد، باید استغفار کند، خاتم پیامبران هم باشد، باید استغفار کند. این تا کی ادامه دارد؟ ختم ندارد، چون مراتب و مقامات ختم ندارد.
📝 این از یک جهت است که انبیا و اولیا که دعا میکنند، برای خود دعا میکنند و این تقاضا را دارند. شرح و توضیح دیگری دارد که انبیا و اولیا وقتی که دعا میکنند، برای خود و لوازم وجود خود دعا میکنند. این خلقی که به جان هم افتادند، غریبه نیستند. اینها وجهی از وجوه خاتم انبیا و امیرالمؤمنین هستند. همه به این مبدأ و منبع میرسند، برخی بالاصاله و برخی بالتبع.
📝 در این صورت، جایگاه خلق خدا نسبت به پیامبر و امیرالمؤمنین، بیشتر از جایگاه خانواده و جایگاه فرزندان در دنیاست. در دنیا اگر فرزندان در جایی نامیزان بودند، اوقاتمان تلخ میشود و میگوییم برو دیگر نبینمت ولو اینکه ممکن است بعد پشیمان هم بشویم. اما آیا شده هیچوقت به چشمهایمان بگوییم برو دیگر نبینمت و آن را دور بیندازیم! امکانپذیر نیست. اگر دستمان املاء را غلط نوشت، آیا آن را تنبیه میکنیم؟ اگر کسی تنبیه کند هم حکایت دارد که نمیفهمد که چه نسبتی با او دارد.
📝 بنابراین انبیا و اولیا مخصوصاً خاتم انبیا و خاتم اولیا صلی الله علیه و آله و سلم اگر به خاطر گناهان خلق اشک بریزند و خون ببارند و ستر، غفر، کفر، تبدیل، اذهاب و مانند آن را بهجد تقاضا کنند، بازهم کم است. بهخاطر اینکه اینها در حکم اندام خاتم انبیا و خاتم اولیا علیهما الصلات و السلام هستند. بنابراین همانطور که آدمی از اندام خود عصبانی نمیشود و آن را دور نمیاندازد، یک احتمال (برای استغفار انبیا و اولیا) این است، ولی جمع آن این است که هر دو احتمال است.
کانال طهور
💠 حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیها؛ انسان کامل در قامت یک زن
🔹 حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیها امیرالمؤمنین مجسم است.
🔹 همچنانکه مردان خاندان پیامبر هیچگونه نقصی نداشتند، زنان خاندان پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین هم هیچگونه نقصی نداشتند، یعنی قیافه، اندام، لباس، برخورد، گفتگو و تمامشان ضمن اینکه زنانه است، کامل است؛ چنانکه مردان خاندان پیامبر هم همینگونه هستند.
🔹 عظمت و جلال، منطق و محتوای کلام حضت زینب با خطبههای نهج البلاغه برابری میکند. آن فصاحت، سجاعت و بلاغت خاندان پیامبر در حضرت زینب سلام الله علیها تجلی پیدا کرده است.
🔹 حضرت زینب سلام الله علیها نهفقط زینت امیرالمؤمنین است، زینت خاتم ولایت است، انسان کامل است در قامت یک زن. یعنی اگر بخواهیم فرق بگذاریم بین حضرت زینب و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، ما توانایی آن را نداریم؛ یعنی ما نمیتوانیم یک کمالی را در حضرت فاطمه سلام الله علیها ببینیم که در حضرت زینب نباشد و اگر بخواهیم فرق بگذاریم بین حضرت زینب و حضرت فاطمه و امیرالمؤمنین، ما تواناییاش را نداریم؛ لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک؛ اصلاً فرق گذاشتن بین حضرت زینب و خدا برای ما امکانپذیر نیست.
🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
07-07.mp3
1.31M
🔊 #صوت
💠 حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیها؛ انسان کامل در قامت یک زن
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم
💠 حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیها؛ انسان کامل در قامت یک زن
📝 بیت الاحزان در حسینیه طهور
💠 ویژهنامه ایام فاطمیه در پایگاه اطلاعرسانی طهور به نشانی زیر:
https://b2n.ir/s54405
کانال طهور
@sharabetahour
📝 بزرگترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسانها از هدایت آن حضرت
🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
07-04.mp3
501.1K
🔊 #صوت
📝 بزرگترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسانها از هدایت آن حضرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم
📝 بزرگترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسانها از هدایت آن حضرت
📝 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🗂 متن در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
📝 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔹 حقيقت وجود حضرت زهرا (سلام الله عليها) پوشيده و پنهان است؛ هم در تشريع و هم در تكوين. اين جهان طبيعت و كساني كه در جهان طبيعت محكوم به احكام طبيعي هستند، یعنی اكثريت قريب به اتفاق انسانها و قوای طبیعی، توانايي شناسايي حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند. كساني كه محكوم به احكام طبيعت هستند، توانايي فهم، درك، اتصال، لقاء و وصول به حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند.
🔹 اين حيثيت تكويني است. همين حيثيت تكويني در تشريع هم ظاهر شده. يعني همينجا و در جهان طبیعت نیز پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه سخنش عين حق و صدق و معیار حقانیت و صداقت هر وجود و موجود و گزارهای است، ـ نه اينكه محك زده شود تا معلوم شود كه صادق است يا نه، يعني هر سخن و هر حقيقت و واقعيتي را بايد محك بزنيم با سخن پيامبر تا ببينيم صادق است يا نه. ـ حضرت فرمود: سخط حضرت زهرا (سلام الله عليها) با سخط خدا برابر است، هم مفهموماً، هم مصداقاً و هم از حيثيت صدق، چنانكه رضاي آن حضرت هم همينگونه هست.
🔹 بر همين اساس ارتحال آن حضرت از دنيا، مضجع شريف آن حضرت، علوم ظاهری و باطنی آن حضرت، صحيفهي قدسی آن حضرت، بر همگان پوشیده و پنهان است. بلکه چيزی از حضرت كه خلق توانايي فهم و درك آن را داشته باشند، در اختيار انسانها نيست. با توجه به اين وضعيت تكويني و اين وضعيت ظاهري و تشريعي كه براي حضرت هست، با اينكه در شريعت و احكام تشريعي حضرت مثل بقيه امامان (عليهم الصلات و السلام) بلكه اتمّ و محيط بر آنها ميتوانست حكم تشريعي داشته باشد، احكام دين را بيان، وضع و اعتبار كند و مانند آن، ولي هيچ چيز ندارد.
🔹 در جاي ديگر گفته شد كه در قيامت هم حضرت مخفي و پوشيده است و همين تعبير ليلة القدر هم نشاندهندهي اين است كه ليله بودن نه في ذاته است، للاغيار «ليل» است و الا في ذاته «يوم» است و از هر يومي روشنتر و واضحتر است. اينها نشاندهندهي اين است كه ما نه فقط نبايد آنچه را كه از آن حضرت پوشيده و پنهان است، آشكار كنيم بلكه بايد بر پوشيدن آن حضرت و اخفاي كمالات و عظمت آن حضرت اصرار داشته باشيم. آنچه را كه ما بايد بگوييم اين است كه چرا اينگونه شده تا ديگران عيارشان آشكار بشود. اينكه پيامبر (صلي الله عليه و آله) يك دختر با اين عظمت دارد كه در همهي عالم هستي از زمين و آسمان مشابه آن پيدا نميشود، چرا بايد مخفي باشد؟
🔹 حداقل عوامل، معدات و مانند آن در اينگونه سؤالها و پاسخ دادن به آنها ممكن است كه اندكي عيارشان آشكار شود. در نتيجه اگر عزاداري هم براي حضرت بشود، بايد در عزاداري بر اين تكيه بشود كه دختر پيامبر چرا بايد مخفي باشد؟ چون مخفي بودن به اين خاطر است كه مخاطب يا توان فهم ندارد يا شرح صدر و سعهي صدر ندارد.
🔹 در جاي ديگري دربارهي ظهور و بروز حضرت زهرا (سلام الله عليها) هم در دنيا و هم در آخرت مطالبي گفته شد. همچنين دربارهي ام ابيها كه يكي از معاني آن باطن پيامبر است. ام بودن بهمعناي اصل، اساس، باطن و حقيقت است. او باطن پيامبر است. با رفتن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ظهور شريعت يعني آنچه كه بايد وضع شريعت بشود، حكم جديد بشود، ناسخ باشد و مانند اينها، همراه پيامبر رفت، يعني نبوت ختم شد. با ختم نبوت علي القاعده بايد باطن حضرت كه برابر با وجود حضرت است، نه اخص از وجود حضرت، اين هم بايد حضور نداشته باشد. بنابراين اگر مصلحت بسيار مهمي كه حاكم بر اين جهان هستي است، وجود نداشته باشد، آن 75 يا 95 روز جاي سؤال دارد كه چگونه حضرت در اينجا مانده است؟
🔹 آن مصلحت اتمّ هم اين است كه حضرت چراغ راه مؤمنان است تا روز قيامت. خطوط سياسي، ديني، مذهبي و فرقههاي مختلف كلامي و غيره را حضرت بايد با وجودشان تا روز قيامت روشن كنند، حق و باطلهايشان را عيان و آشكار كنند. تنها راه آنهم اين بود كه اين مدت كوتاه را همراه با ظلم ظالمان بهصورت مهجور و مكنون باقي بماند و الا با رفتن پيامبر، حضرت زهرا (سلام الله عليها) وجهي براي ماندن در اين جهان ندارند. وليّ و باطني ميتواند بماند كه وجه اخص باشد، نه وجه مساوي. اگر وجه اخص باشد، وقتي حضرت رفتند، يعني نبوت رفته، ولايت ميتواند باشد. اما وقتي كه برابر هست، همچنان كه عمر حضرت به پايان رسيده و بايد برود، به فتح مطلق رسيده است، هر چيزي كه مربوط به فتح مطلق است، بايد همراه آن فاتح مطلق از اين جهان برود. اين موارد استثنايي را اگر بگوييم بداي الهي است، حرف نادرستي نيست، يعني بر اساس قواعد، اين بايد بدا و از مواردي باشد كه مصلحت عظيمي وجود داشته كه برخي از پوشيدهها در علم مكنون الهي را آشكار كرده.
کانال طهور
📝 اصول و مبانی وحدت حوزه و دانشگاه
🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour