💠 منشأ اشتیاق انبیا برای هدایت خلق
🗂 گزیده درسهای شرح اصول کافی ـ درس 8
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
ka08-01.mp3
674K
🔊 #صوت
💠 منشأ اشتیاق انبیا برای هدایت خلق
🗂 گزیده درسهای شرح اصول کافی ـ درس 8
کانال طهور
@sharabetahour
📝 #سخن_نگاشت
💠 منشأ اشتیاق انبیا برای هدایت خلق
🗂 گزیده درسهای شرح اصول کافی ـ درس 8
🔹 خدای متعال با بیان حقایق عوالم فوق طبیعت برای انبیا و تفهیم حقایق متافیزیکی بلکه فوق عقول برای انبیا سبب شد که هم انبیا به کمال برسند و هم اشتیاق تکمیل انسانها در وجودشان پیدا بشود.
🔹 علت اینکه انبیا با همه وجودشان به خدمت خلق میپردازند، به هدایت خلق میپردازند، برای خلق خدا اشک میریزند، برای عذابشان تأسف میخورند، ناراحتند، غصه میخورند، این است که حقایقی از عوالم دیگر را خدای متعال برای انبیا بیان کرده است که آشنایی، آگاهی و تبیین آنها برای انبیا ملازم است با حب به خلق.
🔹 به تعبیر دیگر، به واسطه این بیان و تبیین الهی است که انبیای الهی حب به خلق را در طول یا عرض حب به خدای متعال نهفقط مجاز میدانند، بلکه ضروری میدانند. در طول که روشن است، بهخاطر اینکه فعل خدای متعال هست. فعل هم از مراتب فاعل است. بنابراین هرکس خدا را بخواهد افعال خدا و موجودات الهی همه را میخواهد.
🔹 به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
🔹 اصل خداست، فرع هم اینها. نمیشود کسی اصل را بطلبد، فروعش را نطلبد، چون فروع چیزی جز مراتب اصول نیست.
🔹 در عرض هم امکانپذیر است، بهخاطر اینکه آنچه که بهنام افعال خدا یا مخلوقات خدای متعال شناخته میشود، اینها چیزی جز تجلیات ذاتی خدای متعال نیست. تجلیات ذاتی خدای متعال چیزی در طول خدای متعال نیست، بلکه عبارت است از هویت و حقیقت خدای متعال.
🔹 بنابراین هرکسی که خدای متعال را بخواهد و محب و عاشق خدای متعال باشد، نه اینکه در مرتبه پایینتر و فروتر به خلق علاقهمند هست، بلکه این خلق را غیر او نمیبیند. وقتی غیر از او نبود، همان حبی که به خدای متعال تعلق گرفته است، بدون اینکه هیچگونه ترکیبی، بدون اینکه هیچگونه تنزیلی و تنزلی در آن رخ بدهد، به خلق هم تعلق میگیرد. یک حقیقت است، تفاوتش در ظهور و اجمال است. کسی که مرتبه اجمال را میطلبد، مرتبه تفصیل را هم میطلبد. کسی که مرتبه غیب الغیوب را که ذات خدای متعال هست، میطلبد، بدون اینکه تنزلی یا واسطهای باشد، مرتبه ظهورات را هم میطلبد.
🔹 بر این اساس، این خلق عبارتند از ظهورات حق تعالی، ظهوراتی برای آن بطون. هیچکدام تقدم و تأخر نسبت به دیگری ندارند، چون اگر تقدم و تأخر داشته باشند، لازمهاش، تعدد اثنینیت و انفکاک است و حال آنکه بین خدای متعال که صمد محض است و بین خلق که ظلّیّت محض هستند، هیچگونه تعدد، انفکاک، اثنینیت و مانند آن وجود ندارد.
🔹 بنابراین انبیا بهخاطر تبیین این حقایق است ـ که البته تبیین هم به معنای اینکه به زبان و کلام و سخن آورده باشند، نیست ـ که انبیای الهی مخصوصاً کاملترین انبیا صلوات الله علیهم اجمعین چنان عاشق خلقند که خلق هدایت نمیشوند، آنها غصه میخورند؛ خلق به جهنم میروند، آنها اشک میریزند.
کانال طهور
@sharabetahour
💠 تنزیه انبیا از برخی از نسبتهای ناروا
🗂 گزیده درسهای شرح اصول کافی ـ درس 8
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
ka08-02.mp3
578.9K
🔊 #صوت
💠 تنزیه انبیا از برخی از نسبتهای ناروا
🗂 گزیده درسهای شرح اصول کافی ـ درس 8
کانال طهور
@sharabetahour
📝 #سخن_نگاشت
💠 تنزیه انبیا از برخی از نسبتهای ناروا
🗂 گزیده درسهای شرح اصول کافی ـ درس 8
🔹 آنچه در مورد انبیا گفته میشود که عصبانی شدند، نفرین کردند، تقاضای عذاب کردند و ...، هیچکدام به معانی عرفی و متداول نیست. یا اگر در مورد پیامبری مانند حضرت یونس علیه السلام گفته شده که محل مأموریت و رسالت خودش را ترک کرده باشد، به این معانی عرفی و معمولی نیست.
🔹 انبیا اینگونه نیستند که خدای متعال آنها را بفرستد مثلاً برای شهر الف، مدتی در آنجا باشند، آنها شهر الف را ترک کنند. همچنان که آمدنشان و رسالتشان مربوط به شهر الف است، دوام و بقائشان هم مربوط به همانجاست، ترک و مهاجرتشان هم تمام اینها به امر خدای متعال است.
🔹 انبیا را باید حداقل به اندازه خودمان بدانیم. این کمال جهالت است، نه بیانصافی که انبیا را اینگونه تصور کنیم که حضرت یونس علیه السلام در قومی زندگی میکرد، از آنها ناراحت و عصبانی شد یا حضرت موسی علیه السلام اوقاتش تلخ شد، متأثر شد و بنابراین تقاضای عذاب الهی کرد یا حضرت نوح و دیگران علیهم الصلات و السلام. اصلاً به این معانی که گفته میشود نیست.
🔹 تمام آنچه انبیا تقاضا و طلب کردند، به امر الهی است. خواست خدای متعال است که به زبان انبیا جاری میشود.
🔹 بنابراین وقتی انبیا بهوسیله تبیین بیان اینچنین عاشق تجلیات خدای متعال که همان خلق هستند، شدند، طبعاً با همه وجودشان، با همه جان و دل و ظاهر و باطنشان در خدمت خلق هستند، هیچگاه از خلق ناراحت نمیشوند. اینگونه نیست که عصبانی بشوند و قهر کنند و نتیجه قهر کردنشان هم این باشد که مثلاً عذابی بر کسی نازل شود.
🔹 خلق بهخاطر جهالتها و ضلالتها به درجهای میرسند که عذاب الهی قطعی است، این قطعیت عذاب الهی که اراده یا مراد خدای متعال هست، به امر خدای متعال بر زبان انبیا جاری میشود، آنهم بهخاطر تعلیم و تربیت اقوام دیگری که نسبت به انبیا احترام بیشتری داشته باشند، یعنی نسبت به کمالات و بقای خودشان مراقبتها و احتیاطهای بیشتر داشته باشند.
کانال طهور
@sharabetahour
هدایت شده از طهور
💠 شرحی بر حدیث «من علمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً»
💠 گفتاري از استاد حسيني شاهرودي به مناسبت روز معلم
💠 این عبارت، شرطیه امتناعیه است
💠 محال است که کسی به امیر المؤمنین چیزی بیاموزد، مگر منحصراً حضرت ختمی مرتبت
💠 علم اولین و آخرین از آغاز تا پایان عالم، با علم امیرالمؤمنین قابل مقایسه نیست، زیرا علم آن حضرت، اصل است و خزانه علم خدای متعال است و علم سایر خلق، همه سایهای از جزئی از اجزای نامتناهی علم امیرالمؤمین است
💠 چه اتفاقی میافتد که تعلیم دیده، بنده معلم است؟
💠 این امر تشریفاتی و قراردادی نیست، بلکه یک امر تکوینی است، یعنی معلم مالک متعلم است
💠 علت اینکه با تعلیم، مالکیت حقیقی تحقق پیدا میکند، آن است که در وجود متعلم جای یک کمال تهی است و در واقع معلم نسبت به کمالی که در وجود متعلم ایجاد کرده، مالکیت دارد
💠 وقتی معلم وجود متعلم را تکمیل کرد، یعنی در واقع هویت و حقیقت خود را در وجود متعلم قرار داده است؛ آنهم به نحو تکوینی، نه قراردادی
💠 اینکه گفته میشود «معلمی شغل انبیاست»، اختصاص به معلم علوم دینی ندارد
🔊 صوت در مطلب بعدی🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
هدایت شده از طهور
1396-02-12 من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا.mp3
3.03M
🔊 #صوت
💠 شرحی بر حدیث «من علمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً»
💠 گفتاري از استاد حسيني شاهرودي به مناسبت روز معلم
هدایت شده از طهور
📝 معلم، پدر حقیقی است
🗂 گزید شرح اصول کافی ـ درس 66
🔹 نفوس انسانها ولیده پدر و مادر حقیقی آنها و پدر و مادر حقیقی انبیا و اولیا هستند و همین طور تا به معلمین میرسد.
🔹 آنکه اصل پیدایش و تحقق نفس از طریق حرکت اشتدادیِ جوهری را تدبیر و هدایت میکند، انسان کامل است و آن که زمینه نفسیّت، کمال یا تجلیات نفس را فراهم میکند، کسانی هستند که غذاهای مجرد به نفس میدهند، یعنی معلم
🔹 انسانها دو پدر (و مادر) دارند؛ حقیقی و مجازی. پدر حقیقی، معلم است و در رأس سلسه معلمها، انبیا و خاتم انبیا، اولیا و خاتم اولیا
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
هدایت شده از طهور
📝 بهترین تواضع برای معلم، طلب مغفرت و تعالی برای اوست
🗂 گزید شرح اصول کافی ـ درس 66
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
هدایت شده از طهور
ka66-03.mp3
2.51M
🔊 #صوت
📝 بهترین تواضع برای معلم، طلب مغفرت و تعالی برای اوست
🗂 گزید شرح اصول کافی ـ درس 66