eitaa logo
مجمع شعرای شهرری
206 دنبال‌کننده
583 عکس
23 ویدیو
12 فایل
سه شنبه‌های شاعرانه در سایه سیدالکریم(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ضمن تشکر از حضور گرم و صمیمی شاعران گرانقدر دوستانی که از شهرک قدس تشریف فرما شدند 🔸به ویژه از برادر عزیز و بزرگوار حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای منصوری 🔸گزارش تصویری جلسه مجمع شعرای آیینی شهرری در سایه سار سیدالکریم(ع)سه شنبه ۱۵ مهر ماه
علت نامگذاری روز حافظ درباره این که چرا بیستم مهر روز حافظ است، گفته شده که اولا در فصل پاییز و به ویژه مهر ماه، آب و هوای شیراز شکلی بهاری به خود می‌گیرد، و دیگر آن‌که کلمه مهر در اشعار حافظ پرتکرار است؛ خود کلمه مهر بدون مشتقاتش، حدود ۷۰ بار در اشعار حافظ و به معانی مختلف، مانند محبت، خورشید و حتی جشن مهرگان، استفاده شده است. ضمنا به دلیل انتخاب روز سعدی در فصل بهار، دیگر امکان انتخابی روزی در این فصل برای حافظ وجود نداشت و آب و هوای نه چندان مناسب شیراز در دو فصل تابستان و زمستان هم این دو فصل را از گزینه ها حذف می‌کرد؛ به همین دلیل پاییز انتخاب شد.  درباره عدد ۲۰ هم گفته شده که این عدد بهترین عدد برای روز حافظ بود، چراکه به‌خوبی در یاد می‌ماند و می‌تواند یک ارزش‌گذاری برای شعر حافظ هم تلقی شود. از سوی دیگر در بیستم مهرماه، مدت زمان قابل توجهی از آغاز به کار مدارس و دانشگاه‌ها گذشته و اذهان مردم مشغول اتفاقات شروع سال تحصیلی نیست شعرای آیینی شهرری
🔸غزلی زیبا از حضرت حافظ 🔸به همه شعر دوستان دوش وقتِ سَحَر از غُصّه نجاتم دادند واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند باده از جامِ تَجَلّیِّ صفاتم دادند چه مبارک‌سَحَری بود و چه فرخنده‌شبی آن شبِ قدر که این تازه‌براتم دادند بعد از این رویِ من و آینهٔ وصفِ جمال که در آن‌جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شِکر کز سخنم می‌ریزد اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند  
🔸خصوصيّات شعر حافظ 1- قدرت تصوير يکي از خصوصيات شعر حافظ، قدرت تصويرهاست و اين از چيزهايي است که کمتر به آن پرداخته شده است. تصوير در مثنوي چيز آسان و ممکني است. لذا شما تصويرگري فردوسي را در شاهنامه و مخصوصا نظامي را در کتاب‌هاي مثنويش مشاهده مي‌کنيد، که طبيعت را چه زيبا تصوير مي‌کند. اين کار در غزل کار آساني نيست، بخصوص وقتي که غزل بايد داراي محتوا هم باشد. تصوير با آن زبان محکم و با لطافت‌هاي ويژه شعر حافظ و با مفاهيم خاصش چيزي نزديک به اعجاز است، چند نمونه‌اي از تصويرهاي شعری حافظ را مي‌خوانم. چون روي اين قسمت تصويرگري شعر حافظ گمان مي‌کنم کمتر کار شده است ببينيد چقدر زيبا و قوي به بيان و توصيف و توصيف مي‌پردازد:   در سراي مغان رفته بود و آب‌زده نشسته پير و صلايي به شيخ و شاب‌زده سبوکشان همه در بندگيش بسته کمر ولي زترک کله چتر بر سحاب‌زده شعاع جام و قدح نور ماه پوشيده عذار مغبچگان راه آفتاب‌زده گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت زجرعه بر رخ حور و پري گلاب‌زده 🔸تا مي‌رسد به اينجا که: سلام کردم و با من به روي خندان گفت که‌اي خمارکش مفلس شرابزده چه کسي هستي و چکاره‌اي و چگونه‌اي، سوال مي‌کند تا مي‌رسد به اينجا: وصال دولت بيدار ترسمت ندهند که خفته‌اي تو در آغوش بخت خواب‌زده پيام شعر حافظ را ببينيد چقدر زيبا و بلند است و شعر چقدر برخوردار از استحکام لفظي که حقيقتا کم نظير است هم از لحاظ استحکام لفظي و هم در عين حال، اينگونه تصويرگري سراي مغان و پير و مغبچگان را نشان مي‌دهد و حال خودش را تصوير مي‌کند، تصويري که انسان در اين غزل حافظ مشاهده مي‌کند چيز عجيبي است و نظاير اين در ديوان حافظ زياد است. همين غزل معروف :   دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت به من راه‌نشين باده مستانه زدند يک ترسيم بسيار روشن از آن چيزي است که در يک مکاشفه يا در يک الهام ذهني يا در يک بينش عرفاني به شاعر دست داده است و احساس مي‌کند که اين را به بهترين زبان ذکر مي‌کند و اگر ما قبول کنيم - که قبول هم داريم- که اين پيام عرفاني است و بيان معرفتي از معارف عرفاني، شايد حقيقتا آن را به بهتر از اين زبان به هيچ زباني نشود بيان کرد. تصويرگري حافظ يکي از برجسته‌ترين خصوصيات اوست، برخي از نويسندگان و گويندگان نيز ابهام بيان حافظ را بزرگ داشته‌اند و چون درباره‌اش زياد بحث شده من تکرار نمي‌کنم.