مگر مولا بپرسد از کرم حال موالی را
که غیر از او نمی گیرد کسی دستان خالی را
شهی جز او سراغ دردمندان را نمیگیرد
کسی جز او نمی فهمد غم آشفته حالی را
اگر دست کرم را وا کند انگشتر لطفش
گشاید برخلایق باب فضل لا یزالی را
نگاه مهر او بارانی از جود و کرم دارد
ببارد گر به ما پایان دهد این خشکسالی را
نمی گنجد صفات او به بحر شعر و می دانم
بیان هرگز نخواهد یافت وصف آن تعالی را
امین الله و نورالله و وجه الله و عین الله
چه تمثیلی سزاوار است این حد بی مثالی را
ولی والی والا ،علی عالی اعلا
که دارد غیر مولا اینچنین اوصاف عالی را
زلال نام او بخشیده ارزش جان عاشق را
وگرنه بر نمی دارد کسی جام سفالی را
علی حق است حقی آنچنان واضح که انوارش
شبیه روز روشن ساخته حتی لیالی را
میان صحن رو در روی ایوان از علی گفتن
خدا از ما نگیرد لطف این نازک خیالی را
به وقت مرگ چون می آید او خوش باد جان دادن
بیا ای مرگ و از ما بر نگیر این نیک فالی را
#امام_علی
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
نه در آیینه ابیات می تابد ثنای تو
نه در این واژه های گنگ اوصاف رسای تو
کدامین بال خواهد برد ما را تا بلندایت
پری از نور میخواهد پریدن در هوای تو
پدرها پاک دل بودند و مادرها از آن بهتر
که اکنون پر شده جان و دل ما از ولای تو
چنان صحن و سرای توست قلب عاشقان اما
پر است از عاشقان اینک دل صحن و سرای تو
چه دستانی گره خورده به دامان ضریح آقا
چه دلهایی که جا مانده در ایوان طلای تو
یتیمان میشناسندت تمام درد مندان هم
نگاهی نیز بر ما کن که جان ما فدای تو
گره ها باز خواهد شد به وقت یاعلی گفتن
چه حاجت ها روا کرده ید مشکل گشای تو
عجب زیباست بعد از مرگ بیداری به شرطی که
به پا خیزیم مولا جان به لحن آشنای تو
به پیش هیچ کس دست گدایی بر نخواهم داشت
سرم بالاست وقتی میگذارم سر به پای تو
#امام_علی
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
نه از تو با خبریم و نه از تو بی خبریم
میان برزخ بیم و امید در به دریم
هزار بغض فرو خورده در گلو داریم
اسیر زندگی و بندگی بی ثمریم
رسیده ایم به بن بست سرد کوچه ی یأس
به پنجه بر تن دیوار در پی سحریم
پر از غمیم و به درماندگی دچار اما
گلایه های دل آزار را کجا ببریم
در آستانه ی بهت هزار سال فراق
هنوز منتظر بازگشت منتظریم
اگرچه کوچه معشوقه سر شکن هر بار
به شوق خوردن سنگی دوباره می گذریم
گدای کوچه نشینیم و دستمان خالی است
مگر که میشود از پادشاه دل ببریم
به روضه ختم شده روزهای ما آری
هزار شکر که در بزم گریه شعله وریم
شقایقیم و به دل داغ عاشقی داریم
که سالهاست پریشان زخم میخ دریم
#امام_زمان
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
ای سرو رشید یا اباعبدالله
آقای شهید یا اباعبدالله
ظلمت زده ایم رحم کن بر دل ما
ای نور امید یا اباعبدالله
غیر از تو که رحمت خدایی ما را
یک تن نخرید یا ابا عبدالله
دل خون شد و خون اشک غریبی تو شد
از دیده چکید یا ابا عبدالله
ما روضه شنیدم و چنینیم بگو
زینب چه کشید یا ابا عبدالله
از جانب خیمه با تمامی توان
سوی تو دویید یا ابا عبدالله
هی خورد زمین و پا شد و خورد زمین
فریاد کشید یا ابا عبدالله
وقتی که رسید شمر بود و بدنت
از غصه خمید یا ابا عبدالله
لعنت به کسی که چنگ زد بر مویت
آن موی سپید یا ابا عبدالله
سر تا سر دشت پر شد از آیاتت
قرآن مجید یا ابا عبدالله
بعد از تو نبودی که ببینی در شام
طفلت چه شنید یا ابا عبدالله
دنبال کنیز بود مستی بی شرم
در بزم یزید یا ابا عبدالله
#امام_حسین
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
اگرچه شمعم و اندک زبانه ای دارم
هنوز سوز و گداز شبانه ای دارم
خوشا به من که در این روزگار تیره و تار
کنار خانه خورشید خانه ای دارم
دلم که می شکند می روم به سمت حرم
برای گریه در آنجا بهانه ای دارم
درخت خشکم و هر گاه در حرم هستم
به دستهای دعایم جوانه ای دارم
کبوترانه دلم را سپرده ام به شما
خوشم که پیش شما آب و دانه ای دارم
به یاد کودکی و بوسه بر ضریح زدن
هنوز حس خوش کودکانه ای دارم
قسم به گنبد و گل دسته ات که در این شهر
من از بهشت دلیل و نشانه ای دارم
مرا رها نکنی بین این هیاهوها
مرا رها نکنی ای پناه آهو ها
#امام_رضا
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
بریده از عطش دائم تکاپوها
دوباره یافتمت پشت برج و باروها
دوباره یافتمت نه دوباره یافتیم
میان دلهره ها غصه ها هیاهوها
رسیدم و به تو گفتم غریبی خود را
بدون واهمه از طعنه های بدگو ها
به روی خاک نشاندم غرور پوچم را
کنار خش خش بی ادعای جاروها
در آسمان حرم پر زدم رها از خویش
به دور گنبد و گلدسته چون پرستو ها
نفس کشیدم و جانم شد از خدا لبریز
زلال و تازه شدم از شمیم شب بو ها
نگاه لطف تو ای آشنای غم زدگان
مرا کشاند به سویت شبیه آهو ها
تو را به آن همه شوق وارادت از دور
به آن سلام که می آید از فرا سوها
قبول کن دل نا قابل مرا آقا
کنار نذری انگشتر و النگو ها
#امام_رضا
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
کسی که در دل عاشق شراره ریخته است
میان جام غزل استعاره ریخته است
زلال مدح انیس النفوس شمس شموس
به جان واژه شکوهی دوباره ریخته است
بیا به مشهد و بنگر که صبحدم خورشید
شراب سرخ به جام مناره ریخته است
به شوق بوسه ی بر پای زائرانش ماه
میان نم نم باران ستاره ریخته است
به هر که خسته و ناچار مانده است بگو
که بر ضریح خدا طرح چاره ریخته است
چه دردها که نگفته زدوده از دل تنگ
چه غصه ها که به پلک اشاره ریخته است
بپرس از دل جارو کشان صحن و ببین
که در حرم کرم بی شماره ریخته است
#امام_رضا
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
دنیا چه می فهمد که ما یک گوشه از مشهد
دارالشفای دردهای بی دوا داریم
#امام_رضا
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
نبرد نعره های بی حیا و شرم شیون بود
تمام ماجرا آن روز جنگ آه و آهن بود
لهیب کینه های بدر می شوراند آتش را
چراغ مهر خاموش و شرار فتنه روشن بود
تمام خانه را می خواست با اهلش بسوزاند
کسی از مکر اهریمن مگر در خانه ایمن بود
در، آتش بود و آتش بود و آتش بود و آتش بود
سراسر کوچه دشمن بود دشمن بود دشمن بود
نمی دانم چه با خود فکر می کردند پشت در
چهل تا مرد نه نامرد وقتی آن طرف زن بود
به جرم همدلی با باغبان مهربان دین
خزان سوزاند یاسی را که سرگرم شکفتن بود
#حضرت_زهرا
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
علی که رشته ی خلقت به دست قدرت
اوست
مقدرات جهان بسته بر نظارت اوست
مقام او به تصور نمی رسد که خیال
شکسته بال تر از اوج بی نهایت اوست
علی که هرچه که خوبی است توأمان دارد
علی که هر چه که پاکی است در طریقت اوست
علی که حج و نماز و دعا و صبر و رضا ست
علی که آینه ی کفر و دین مودت اوست
علی که نقطه ی باء است باء بسم الله
علی که شرط قبول عمل ولایت اوست
غدیر فصل خطاب است بر کبیر و صغیر
که حرف اول آخر فقط محبت اوست
نهاده کیسه خرما به دوش در پی کیست؟!
شهی که تکه ای از نان خشک قسمت اوست
لباس وصله بر اندام هیچ شاهی نیست
که همترازی با اهل فقر عادت اوست
همان علی که به هنگامه ی رکوع نماز
زکات چشمه جوشنده ی سخاوت اوست
همان علی که برای نشاط طفل یتیم
خمیده مرکب بازی بلند قامت اوست
همان علی که علمدار فتح خیبر شد
همان علی که ظفر وام دار رٱیت اوست
همان که تیغ اگر خورد پای پس نکشید
همان علی که احد جلوه ی اطاعت اوست
چنانکه در تب و تاب نبرد ثابت کرد
که ذوالفقار برازنده ی شجاعت اوست
دلاوری که چنان او نزاده مادر دهر
امیر مقتدری که کرم سجیت اوست
همان علی که به خندق خلوص ضربت او
نماد روشنی از قله ی عبادت اوست
حماسه واژه ی گنگی است در نبرد علی
به وقت جنگ زمین عرصه ی قیامت اوست
همان علی که اگر فتح کرد تنها بود
همان که چشم فلک خیره بر رشادت اوست
اگرچه خفته جهان بود خفت جای نبی
که ترس واژه ی بی معنی هویت اوست
به کهکشان علی هر ستاره خورشیدی است
علی که نور تر از نور واقعیت اوست
کمال هرچه کمال و جمال هرچه جمال
چکیده از سر انگشت با کرامت اوست
خدا که گنج نهان است رخ نموده در او
علی تجلی انسانی حقیقت اوست
حقیقتی که به خون غرقه گشت در شب قدر
حقیقتی که به دلها غم شهادت اوست
به فکر قاتل خود نیز بود و وا عجبا
از آن امیر دلیری که عدل خصلت اوست
زن یهودی و خلخال و آه تلخ علی
دلیل تلخی این آه تلخ غیرت اوست
نه از علی نتوان دید ظلم بر موری
از آن علی که جهان در کف کفایت اوست
عقیل عدل علی را چشیده است و زمان
هنوز در عجب از جلوه ی عدالت اوست
به غیر گوهر از آن لب نکرده بذل علی
به گونه ای که بیان قاصر از فصاحت اوست
علی که هر چه که گفتیم از فضایل او
به قدر سایه ای از کاروان شوکت اوست
به جز کلام خدا ,آیه های روشن وحی
کدام جمله سزاوار وصف و مدحت اوست
جهان ندیده چنان او امام مظلومی
هر آنچه مانده ز اسلام رنج ومحنت اوست
به شقشقیه قسم خار در میانه ی چشم
چو استخوان به گلو باز گوی غربتت اوست
چه غربتی که فقط چاه همدمش شده بود
چه غربتی که فقط مرگ خواب راحت اوست
به پشت در که رسید اشک شد به گونه چکید
چو دید دختر یاسین پی حمایت اوست
گرفته قاطبه کفر تازیانه به دست
به خون کشیدن آیات وحی نیت اوست
کسی نبود بگوید مزن حرامی پست
که این کبوتر زخمی تمام عزت اوست
علی شکست در آن صبر ناگزیر که دید
تلاش دشمن غدار هتک حرمت اوست
از این عریضه ی غم بار و تلخ می گذرم
از این عریضه که مردن سزای صحبت اوست
نباشد آنکه نبیند علی ولی خداست
بمیرد آنکه به دل در پی عداوت اوست
هزار شکر خدا را که شیعه ایم و هنوز
هر آنچه لطف به ما می رسد به برکت اوست
به نام نامی زهرا قصیده خاتمه یافت
که نام فاطمه باب شروع رافت اوست
#امام_علی
#حسن_شیرزاد
#sharh_sib
شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست
تنها ترین خلیفه ی عالم امیر ماست
گیرم که دیگران همه سویی دگر روند
راه علی عالی اعلا مسیر ماست
راهی که می رسد به سعادت به روشنی
راه امام منتخب بی نظیر ماست
در فکر چیست سنی کج فهم حق ستیز
روشن ترین چراغ هدایت غدیر ماست
گردیم ،گرد مقدم پرفیض بوتراب
در این مقام، مهر فروزان حقیر ماست
خندق علی و خیبر و بدر و احد علی
فتح الفتوح کار امیر دلیر ماست
نورش فروغ روشن شبهای کائنات
یادش شروع رویش گل در کویر ماست
تا عالمی به نام علی آشنا شود
نامش مدام ذکر صغیر و کبیر ماست
#امام_علی
#حسن_شیرزاد
#sharh_sib
ای چاره ساز مردم عالم حسین جان
آرام قلبهای پر از غم حسین جان
باب نجات مردم درمانده از گناه
شرط قبول توبه ی آدم حسین جان
خواندیم آیه آیه غمت را و سوختیم
تفسیر سرخ سوره ی مریم حسین جان
فرصت کم است روزی چشم مرا بده
آقای گریه های دمادم حسین جان
جان تمام مرثیه خوانان فدای تو
ای شور روضه های محرم حسین جان
در پای روضه های تو جان نذر کوچکی است
ما را ببخش بابت این کم حسین جان
افتاده ای میانه ی گودال روی خاک
تسبیح دانه دانه ی درهم حسین جان
بر روی نیزه های غریبی چه می کنی
خورشید نسل های مکرم حسین جان
#امام_حسین
#حسن_شیرزاد
#sharh_sib