eitaa logo
شهید علی پیرونظر
462 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
410 ویدیو
0 فایل
دلاور مرد گردان زهیر .گروهان عاشورا . لشگر ۱۰ سیدالشهدا. عملیات بیت المقدس ۲ هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید @shahede_shayan ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
در من کسی بهانه‌ات را می‌گیرد... @sharikerah
در آخرین نامه اش خطاب به دخترکش نوشته بود بعد از من سختی های زیادی را متحمل می شوید که علت و باعث آن نبودن من است . اما چون راهم راه حق است بر خود تکلیف می دانم که بروم و چاره ای جز این ندارم . چون چاره نیست می روم می گذارمت ای پاره . پاره تن من به خدا می سپارمت
در تمام دوران عقد . هر وقت به خانه ما می آمد شاخه ای گل میخک می خرید . وقتی از راه می رسید چه کسی خانه بود یا نبود داخل حیاط که می شد بلند می گفت یا الله .زنگ خانه را یک بار بیشتر نمی زد و این باعث شده بود که من صدای زنگ علی آقا را بشناسم . اول که می رسید به آشپزخانه سراغ مادرم می رفت وبعد از سلام و احوال پرسی یه ناخنک به غذا می زد و مادرم هم از ته دل می گفت نوش جانت . و عجیب علی آقا را دوست داشت . آنقدر آرام بود که هر کس در کنارش احساس امنیت و آرامش می کرد . خوش برخورد و خوش اخلاق . بسیار با ادب بود و در پوشیدن لباس خیلی مرتب و اتو شده . با زبانش کسی را نمی رنجاند . گله و شکایتی از روزگار نمی کرد و همیشه شکر گزار بود . روزهای خوش با او بودن کوتاه بود . الان با دیدن این عکس و دیدن گل میخک یادش افتادم . سالهاست که من برایش گل می برم اما من کجا و علی آقا کجا ؟؟
عملیات بیت المقدس ۲ با رمز یا زهرا شد . یاز هرا . یا زهرا . یا زهرا ما را نیز چون شهدا عاقبت بخیر بگردان @sharikerah
راه گم کرده ام می شود برایم مادری کنید ؟ https://eitaa.com/sharikerah
باز پنجشنبه ها و دلتنگی هایش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا خوش دارم و تنها باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ ، مدفون نشوم. 🏴🏴🏴🏴🏴
عطــــر ِ شما پیچیده میــان ِ خاطراتـــــم! پس عمیق تـــــر نَفَس میکــشم ! به امید وصال @sharikerah
🇮🇷🇵🇸 🎥 شهدا، قهرمان های کشور ما هستند 🍃🌹🍃 🔻شهدا قهرمان کشورند؛ قهرمانهای کشور ما شهدا هستند؛ بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم؛ اینها هستند که در دشوارترین میدانها مبارزه کردند و توانستند به عالی‌ترین درجات برسند و توانستند دشمن را شکست بدهند؛ 🔺جوان احتیاج به الگو دارد و اینها الگوهای زنده‌ی کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند؛ یاد اینها باید زنده بماند. (بیانات در دیدار خانواده‌های شهدا ۱۴۰۲/۴/۴) @sharikerah
هر شهید مثل یڪ فانوس است مےسوزد و نور مےدهد✨ و از کنار او بودن تو هم نورانی مےشوی با که رفیق شدی مےشوی وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
هر آمدنی رفتنی دارد جز شهادت! شهید که شدی، می‌مانی یعنی خدا نگهت می دارد برای همیشه...
شب یلدا بود . ریحانه نوزده روز بود که به دنیا آمده بود . ولی از علی آقا هیچ خبری نبود . او که موقع رفتن به منطقه قول داده بود موقع به دنیا آمدن فرزندمان در کنارم باشد . ولی هیچ خبری ازش نبود . گوسفندی که برای قربانی گرفته بودند گوشه حیاط مانده بود و من اصرار داشتم که تا علی آقا نیاید نمی گذارم برایم چیزی قربانی کنید . پدر و مادرم با دیدن اشک های من غصه می خوردن . با هر زنگ تلفن همه از جا می پریدیم . شیری که به ریحانه می دادم بیقرارش می کرد . مدام بی تابی می کرد . اشتهایی به غذا نداشتم . هر چند دقیقه لای درب حیاط را باز می کردم و انتهای کوچه را نگاه می کردم و آرزو می کردم علی آقا را با کوله پشتی اش ببینم . اما بی فایده بود . شب همه بچه ها خانه پدرم بودن . همه با دیدن حال و روز من و اشک های بی صدایم شب یلدا را از یاد بردن . هر کس چیزی می گفت . اما من فقط به قول علی آقا فکر می کردم که با اطمینان گفت قول می دهم برگردم ........ آن شب خیلی طولانی تر از شب یلدا بود . مهمان ها که رفتند . ریحانه را خواباندم . گوشه ای نشستم و دست به دامان خدا شدم . و از ته دل التماس کردم که خدایا من را به نبود علی امتحان نکن . هوا سرد بود . نم نم برف می بارید . از پنجره به حیاط نگاه می کردم . و با خودم می گفتم . خدایا علی کجاست ؟ چه می کند ؟ در هوای سرد بیابان های میاندوآب نکند سرما بخورد . نکند پایش دوباره درد بگیرد ......... آن شب صبح نمی شد و انتظار تمام وجود من را تکه تکه می کرد . ادامه دارد ....... @sharikerah