🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#مردان_کوچک
#سربازان سرزمین من
#دلاورانے بودند
که زودتر از #سنشان به مردانگے رسیدند .
بے مثال ترین #رشادتہا را براے #جاودانگے سرزمین و اعتقاداتشان آفریدند .
#گمنامانے کہ همیچگاه بہ دنبال قدردانے و قدرشناسے از خود نبودند .
خالص ترین ایرانیان بودند کہ دشمن این مرز و بوم را بہ خاک #سیاه نشاندند..
یاد و نامتان گرامے #مردان_کوچک سرزمینم
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀
🌴🌹🕊🌹🕊🥀🌴
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#مصطفی_صدرزاده
با اینکه جانشین فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه نمازخانه می خوابید.
یک شب برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد نماز شب می خواند ...
آنقدر محو مناجات با خدا بود که متوجه حضورم نشد .
نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم :
خب آقاجان، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم ، توی کوه و جنگل بالا و پایین کردیم و خسته شدیم .
کمی هم استراحت کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی!
لبخندی زد و گفت :
خدا به ما به جون بخشیده ، باید جونمون رو فداش کنیم ...
جز این باشه رسم آزادگی نیست .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🥀🌴
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#در_محضر_شهدا
#سردار_شهید
#حاج_محمدابراهیم_همت
ملت ما، ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه #شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف وصل نماید.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
🌴 🌹🕊
اوائل ازدواجمان بود و هنوز نمیتوانستم خوب غذا درست کنم. یک روز تاس کباب بار گذاشتم و منتظر شدم یوسف از سر کار بیاید. همین که آمد، رفتم سر قابلمه تا ناهار بیاورم ولی دیدم همهی سیبزمینیها له شده. خیلی ناراحت شدم. یک گوشه نشستم و زدم زیر گریه. وفتی فهمید برای چه گریه میکنم، خندهاش گرفت و خودش رفت غذا را آورد سر سفره. این قدر از غذا تعریف کرد که اصلا یادم رفت غذا خراب شده.
#شهید_یوسف_کلاهدوز 🕊🌹
#شهیدانه #روایتگری
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🌷نزدیک مراسم عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت:"من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام" من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده عروس باید برایت بخرند، خلاصه با هم برای خرید رفتیم، محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت
🥀اصلا حواسش به خرید نبود و دقت نمیکرد در عوض من مدام میگفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ...، هیچ وقت فراموش نمیکنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت:
"خیلی سخت نگیر، شاید امام زمان (عج) امشب ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد."
🌷هدف محمودرضا، رضایت دل امام زمان اش بود، دنبال گرفتن تایید امام زمان (عج) بود، همیشه می گفت:" ما باید پرچم امام زمان (عج) را بالا ببریم."
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #انقلاب_مردم
#یمن #ما_متحدیم #طوفان_الاقصی
#شهیدانه #پسرانه #رولیتگری
🥀یک روز بهش گفتم، پسر تو دانش آموز هستی ، درست نیست بری جبهه ،درستو بخون ، برگشت گفت:« طاقت ندارم نامحرم دست به #ناموس من بزنه.»... برای کارگری رفتم سرزمین برگشتم دیدم سبحان نیست ، گفتم سبحان کجا رفت ،گفتن رفت #جبهه.
🌷 #شهید سبحان جنت صادقی رامسر شهادت ۱۳۶۵ ام الرصاص سن ۱۸ سال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #انقلاب_مردم
#یمن #ما_متحدیم #طوفان_الاقصی