eitaa logo
شهدای مدافع حرم
379 دنبال‌کننده
38.3هزار عکس
31هزار ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
16.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحلیل "کلید محور" رسایی ، شاخص خوبیه برای سنجش شیوه تفکر و میزان عقلانیت این فرد ! وقتی در دوره قبلی مجلس رد صلاحیت شد ، بسیار متعجب شدند ، در مجلس خامی دولت روحانی فریادگر فعالی علیه لاریجانی و بر جام بود. ولی الان هم فریادگر فعالی علیه دولت انقلابی و افراد انقلابی ، خصوصا آقای سردار قالیباف است. ظاهرا فریاد زدن محور اصلی زندگیشه. فریاد خود نمایی ، خود رسایی ، خود محوری ! بی‌اعتنایی به کلام رهبر معظم انقلاب مبنی بر پرهیز از اعتماد زدایی و تخریب مسئولین محور اساسی رفتار آقای رساییه. تخریب و اهانت به دولت انقلابی توسط ایشان بطور مکرر مشاهده شده ولی اطلاق "دولت هولی" به دولت افتخار آفرین آقای رئیسی بهترین شاخص برای اثبات اعوجاج فکری ایشان است. 💠 جبهه مقاومت اسلامی 💠 🌸🍃
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
و چه زیباست عاشقی کنار شهیدانی که بی منت عشق را نثارمان کردند و کسانی که حتی چهره هایشان را ندیده ایم وفقط حس زیبای کنارمان بودن را داریم و چه دلتنگ میشویم گاهی برای مکانی که تکه ای از بهشت خداست و ذره ذره خاکش بوی شهید وشهادت را میدهد ... کاش دستم را بگیرند و هیچوقت رهایم نکنند 🌾
.. 💌 آخر‌وصیت‌نامه اش‌نوشته بود؛ وعدۂ‌‌مابهشت بعدروی‌بهشت‌روخط‌زدہ‌بود، اصلاح‌کردہ‌بود: وعدۂ‌ما‌جَنَّتُ الْحُسِیْن‌علیه‌السلام:)! -شهیدحجت‌اسدی🌱
☑️ عبارت نوشته شده روی گلوله تانک ارتش رژیم‌صهیونیستی: امیدواریم بین مردم بی گناه منفجر شود!!
📲 شهادت فدا کردن یک زندگی زیبا است. 🌹 - استاد پناهیان
.. 📝شهدا ؛ بی‌سر و صدا رفتند و ما مانده‌ایم و یک کوه ادعا بدون عمل ... 🥀
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 ای عزیزان ، اگر همانند یاران خالص امام حسین (ع) در زمان آنحضرت عمل کنید که خوشا به احوال شما که شب اول قبر امام حسین (ع) به استقبال شما خواهد آمد وگرنه تا دیر نشده بیدار شوید و اگر می توانید کاری حسینی کنید ، و اگر نمی توانید کاری زینبی کنید که در غیر این صورت مُهر یزیدی بر پیشانی خواهید داشت و همان طور که خودت یاران بی وفای امام حسین (ع) را لعن می کردی ، لعن و نفرین چندین برابرِ آیندگان بر شما خواهد بود . 🌹 🌴 🌹 🌹 🕊 🌹🌴
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 تو هم کم الکی نیستی ها.... قرار بود روز یک شنبه ۱۰ تیرماه، تدارکات گردان به مناسبت عید سعید فطر جشنی را ترتیب دهد. جشن در محوطه باز جلوی گروهان ۳ برگزار می شد. کل برنامه را ورزش باستانی تشکیل می داد. برزنتی را بر زمین پهن کردند که نقش گود را بازی می کرد. بچه های بسیجی و ارتشی تبریک گویان و خندان، دورتادور برزنت حلقه زده بودند در حسینیه، آنهایی که می خواستند ورزش کنند، درحال بستن لُنگ بودند. یکی از سربازها که با سابقه ی سعید آشنایی نداشت، وقتی دید او هم دارد لُنگ می بندد، با تمسخر رو به بغل دستیش گفت: این بچه کیه که می خواد بیاد توی گود؟ مگه کودکستانه؟ سعید که شنید او چه می گوید، بهش برخورد، اما چهره اش نشان می داد که ناراحت نشده. لُنگ را به دست گرفت، به طرف سرباز رفت و گفت: می بخشین برادر، می تونی این لُنگ رو برام ببندی؟ سرباز لبخند تمسخر آمیز دیگری زد و رو به دوستش گفت: بفرما! دیدی گفتم بلد نیست و لُنگ را دور کمر سعید بست. چقدر زیبا شد، با آن پیراهن گرم کن کرم رنگ و شلوار نظامی که به دور آن لُنگ بسته بود. یکی از سربازها ضرب را دست گرفت و شروع کرد به نواختن، عباس که به احترام او جلو نرفته بود ، شاکی شد و گفت «ای بابا این که داره باباکرم می زنه!» جلو رفت، ضرب را از او گرفت و شروع کرد به نواختن ، ورزش شروع شد. صلوات های پی در پی، به حال و هوای عید، روحی تازه می بخشید. هرچه بود، صدای ضرب بود و صلوات. پس از اینکه میل گرفتند و چند حرکت دیگر انجام دادند، نوبت به چرخ زدن سعید رسید. به خوبی می شد در چهره آنهایی که با سعید آشنا نبودند، تمسخر را دید. حق هم داشتند. بچه ای کم سن و سال را چه به ورزش باستانی؟ وسط دایره آمد و آرام شروع کرد به چرخیدن. پس از رخصت گرفتن از عباس و بقیه، شروع کرد به چرخ، چرخ که نه، مثل فرفره می چرخید؛ سریع و تند، آنقدر که سر من گیج رفت. در حین چرخ زدن، پیراهنش را از تنش درآورد و انداخت زمین، چند دوری اطراف آن چرخید و با همان سرعت و درحال چرخیدن، پیراهنش را از زمین برداشت و به تن کرد. چشمان همه از حدقه درآمده بود؛ بالاخص سربازی که لُنگ را برای او بسته بود. پس از چرخ همراه با سلام و صلوات، نوبت به شیرین کاری رسید. چهار میل کوچک با رنگ های قرمز و آبی راه راه، در دستان سعید به بازی درآمدند. چهار میل را به هوا می انداخت و دوباره می گرفت؛ بی آن که نگاهش به آنها باشد. از جلو پرت می کرد و از پشت می گرفت، از پشت پرت می کرد و دولا می شد و از بین پا می گرفت و … اولین باری بود که آنقدر شیفته ورزش باستانی می شدم. سراپایم چشم شده بود و سعید را می پاییدم. سرانجام ورزش با صلوات بلند حضار و شیرینی و شربت تدارکات به پایان رسید. سراغ سعید رفتم، دستی به پشتش زدم و گفتم: خودمونیم، تو هم کم الکی نیستی ها… راوی : 🥀🇮🇷🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 همیشه وضو داشت. یه روز گفتم رضا چرا وقتی که پای سفره می‌شینی، وقتی می‌خوابی، وقتی از خونه بیرون میری اول وضو می‌گیری؟ گفت: وقتی کنار سفره می‌شینم، مهمان امیرالمومنینم شرم می‌کنم بدون وضو باشم، وقتی می‌خوابم یا بیرون میرم ممکنه از خواب بیدار نشم یا بر نگردم. هرکسی هم با وضو از این دنیا بره اجر رو داره! می‌خوام از اجر محروم نشم.. 🌹 🕊🥀