"كلاسيسيم
(Classicisme)
اين سبك به ادبياتي گفته مي شود كه پيش از پيدايش مكتب هاي ديگر و در فاصله قرن هاي ۱۵ و ۱۷ در اروپا وجود داشت كه خود از هنر يونان و روم قديم تقليد شده بود .
در واقع هنر كلاسيك اصلي همان هنر يونان و روم قديم است و مهمترين قانون در نوشته و يا اثر كلاسيك تقليد از طبيعت است . اما نبايد از اين غافل بود كه پيروان مكتب هاي ديگر نيز خود را مهم از طبيعت مي دانند .
در مكتب كلاسيك انواع آثار ادبي مانند طبقه هاي اجتماع با سلسله مراتب طبقه بندي شده است .
۱- حماسه و رمان :
مشخصات حماسه عبارتست از عظمت و شكوه جنگجويانه آن و برجستگي موضوع و قهرمانان آن . در حماسه ؛ قهرمانان ملي را به عظمت مي رسانند . آنها از هر لحاظ كامل - دلاور - شجاع - با عزت نفس - پاكدامن ... مي باشند و خطا هاي آنان نيز خالي از جنبه قهرماني نيست .
شاهنامه فردوسي ؛ ايلياد هومر در اوج اين داستان ها قرار دارند و وقتي داستان به جاي شعر به صورت نثر بيان شود رمان به وجود مي آيد . در رمان نيز همان اصول حماسي بكار مي رود با اين تفاوت كه در حماسه جنگ و در رمان عشق مقام نخست را به عهده دارد .
۲ - تراژدي:
ارسطو در تعريف تراژدي مي گويد : تراژدي عبارتست از تقليد يك حادثه جدي و كامل و داراي وسعت معين ؛ با بياني زيبا كه زيبايي آن در تمام قسمت ها به يك اندازه باشد ؛ و داراي شكل نمايشي باشد نه داستان و حكايت ؛ و با استفاده از وحشت و ترحم ؛ عواطف مردم را پاك و منزه سازد . قهرمان تراژدي نبايد جنايتكار باشد ؛ ضمنا بسيار پرهيزكار و درست كردار نيز نبايد باشد ؛ (( بايد از خوشبختي به تيره روزي افتاده باشد اما نه بر اثر جنايت بلكه بر اثر اشتباه )) . همچنين قهرمان تراژدي بايد با اشخاصي كه طرف مقابل او را در تراژدي تشكيل مي دهند رابطه خانوادگي و يا حسي داشته باشد .
۳- كمدي :
كمدي عبارتست از يك اثر نمايشي جالب كه اشخاص آنرا شخصيت هاي پايين تري نسبت به تراژدي تشكيل مي دهند و حوادث آن از زندگي روزمره گرفته مي شود . در كمدي اصيل ( حقيقت نمايي ) بايد بيشتر از موارد ديگر لحاظ شود و بايد پايان خوشي داشته باشد و حادثه آن نيز جنبه ابتكاري داشته باشد .
اصول و قواعد كلي اين سبك به شرح زير ميباشد :
تقليد و نمايش از طبيعت : هنرمند كلاسيست بيش از هر چيز بايد سازنده (خوبي )باشد .
توجه و تقليد از قدما : نگريستن و پرواي بي اندازه به خداوندان ذوق و هنر باستان و يافتن بهترين و برجسته ترين قالب هاي هنري گذشتگان .
اصل عقل : تاثيرات در اين مكتب بايد موافق با اصول عقلي باشد .
حقيقت نمايي : قهرمانان اين مكتب آنچه را نيك است دارا مي باشند"
برای آشنایی با ادبیات جهان و ایران عضو شوید 👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۲ مرداد ۱۴۰۳
بحر طویل خیلی زیباست 👇👇👇👇👇از شاعر جوان سید حمید رضا برقعی
"عصر یک جمعه ی دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است ؟چرا آب به گلدان نرسیده است ؟چرا لحظه ی باران نرسیده است ؟و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ؟به ایمان نرسیده است و غم عششق به پایان نرسیده است ؟بگوحافظ دل خسته زشیراز بیایدبنویسد .که هنوزم که هنوزاست چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است ؟دل عشق ترک خورد :گل زخم نمک خورد :زمین مرد:زمین مرد :خداوند گواه است. دلم چشم به راه است و در حسرت یک پلک نگاه است.ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی: برسد کاش صدایم به صدایی
عصر این جمعه ی دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس .تو کجایی گل نرگس ؟ به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم .زده آتش به دل آدم و عالم .مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم که به جای نم شبنم بچکد خون جگر از عمق نگاهت .نکند باز شده ماه محرم که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت .به فدای نخ آن شال سیاهت .به فدای رخت ای ماه ! بیا .صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی آجرک الله عزیز دو جهان .یوسف در چاه .دلم سوخته از آه نفسش های غریبت .دل من بال کبوتر شده .خاکستر پرپر شده .همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی .و سپس رفته به اقلیم رهایی :به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت .زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی .:به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد .نگهم خواب ندارد .قلمم گوشه ی دفتر .غزل ناب ندارد .شب من روزن مهتاب ندارد .
همه گویند به انگشت اشاره :مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد ؟و کجایی ؟تو کجایی شده ام باز هوایی .شده ام باز هوایی ....
گریه کن گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه زمقتل بنویسم .و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است .به گستردگی ساحل نیل است و این بحر طویل است .و ببخشید اگر این مخمل خون بر تن تب دار حروف است .که این روضه ی مکشوف لهوف است .عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است .و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است : ولی حیف که ارباب قتیل العبرات است .ولی حیف که ارباب اسیر الکربات است ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که الشمر ....خدایا چه بگویم ؟که شکستند سبو را و بریدند...
دلت تاب ندارد به خدا با خبرم .میگذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی .تو خودت کرب و بلایی .قسمت میدهم آقابه همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی تو کجایی ؟تو کجایی ؟"
https://eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۲ مرداد ۱۴۰۳
"رئاليسم
(Realisme)
رئاليسم به عنوان مکتب ادبي، نخست در اواخر قرن هجده و اوايل قرن نوزده در فرانسه به ميان آمد و پايه گذاران واقعي آن نويسندگان مشهوري نبودند که ما امروز مي شناسيم بلکه آنان نويسندگان متوسطي بودند که اکنون شهرت چنداني ندارند.
شانفلوري، مورژه و دورانتي، از آن جمله هستند و همين نويسندگان بودند که در رشد و پيشرفت نهضت ادبي عصر خودشان (قرن نوزده) تأثير زيادي داشتند.
بزرگترين نويسنده رئا ليست در اين دوره گوستاو فلوبر است و شاهکارش مادام بوواري کتاب مقدس رئاليسم شمرده مي شود. به نظر فلوبر، رمان نويس بيش از هر چيز ديگر هنرمندي است که هدف او آفريدن اثري کامل است. اما اين کمال به دست نخواهد آمد مگر اينکه نويسنده عکس العمل هاي دروني و هيجان هاي شخصي را از اثر خود جدا کند. از اين رو رمان نويس بايد اثر غيرشخصي به وجود بياورد، آنان که هيجان هاي خود را در آثارشان وارد مي کنند، شايسته نام هنرمند واقعي نيستند، فلوبر به شدت از اين گونه نويسندگان متنفر بود.
اما رئاليسم چيست؟
رئا ليسم عبارتست از مشاهده دقيق واقعيت هاي زندگي، تشخيص درست علل و عوامل آنها و بيان و تشريح و تجسم آنها است.
رئاليسم برخلاف رمانتيسم مکتبي بروني يعني اوبژکتيف است و نويسنده رئاليست هنگام آفريدن اثر بيشتر تماشاگر است و افکار و احساس هاي خود را در جريان داستان آشکار نمي سازد، البته بايد توجه داشت که در رمان رئاليستي نويسنده براي گريز از ابتذال و شرح و بسط بي مورد محيط و اجتماع را هرطور که شايسته مي داند تشريح مي کند يعني در رمان رئاليستي توصيف براي توصيف يا تشريح براي تشريح مورد بحث نيست.
بالزاک با نوشتن دوره آثار خود تحت عنوان کمدي انساني پيشواي مسلم نويسندگان رئاليست شد.
گوستاو فلوبر، چارلز ديکنز، هزي جيمس، لئون تولستوي، داستايوفسکي، ماکسيم گورکي، ازجمله نويسندگان طراز اول مکتب رئاليسم مي باشند.
بابا گوريو، اوژني گرانده، آرزوهاي بزرگ، رستاخيز، جنگ و صلح نيز از آثار مشهور اين مکتب به شمار مي روند.
https://eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۲ مرداد ۱۴۰۳
"مکتب ادبی چیست
، معادل اصطلاح انگلیسی Literary school و به معنای مجموعۀ سنتها، هنجارها،اندیشهها، نظریهها و ویژگیهایی است که به دلایل اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی در دورهای خاص در ادبیات یک یا چند کشور نمود پیدا میکند
https://eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۳ مرداد ۱۴۰۳
پیدایش و انقراض یک مکتب ادبی 👇
مکتب ادبی معمولاً در آثار گروهی از صاحبان قلم رخ مینماید و باعث تمایز آنها در سبک از شاعران و نویسندگان دیگر میشوند. منتقدان، پژوهشگران، نویسندگان و شاعران برجسته و متبحر چنین مجموعهای را مییابند و در قالب مشخصههای هر مکتب ارائه میدهند. هر مکتب با پیروانی که برای خود مییابد دورهای ویژه – کوتاه یا بلند – را میپیماید و سپس باز میایستد.💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
https:
//eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۳ مرداد ۱۴۰۳
چگونگی ایجاد یک مکتب ادبی 👇
معمولاً پایهگذاران هر مکتب خودشان نیز از مشخصههای آثارشان آگاه نیستند و دیگران شیوههای هنری آنان را مشخص و معرفی میکنند. البته این اصل جنبۀ همگانی ندارد زیرا مکتبهایی هم بودهاند که بنیانگذاران آنها دانسته و با تصمیمی آگاهانه بیانیهای دربارۀ مکتب خود صادر میکردند پیش از آن که شیوهای تازه در نگارش آثار ادبی در پیش گیرند؛ مانند سوررآلیستها و دادائیستها.
ویژگیهای هر مکتب ادبی رفتهرفته در آثار ادبی مربوط به آن نمود مییابد. گفتنی است که هر مکتب ادبی شکل دگرگون یافته مکتب پیش از خود یا واکنش و طغیانی در برابر آن است؛ از همین رو، میتوان گفت که هیچ مکتبی بدون مقدمه پیدا نمیشود و ردّی از ویژگیهای بیشتر مکتبهای ادبی را در آثار ادبی پیش از آن میتوان یافت.
به کانال شعر وادب ایرانی اسلامی بپیوندید👇👇👇👇👇👇👇
💠💠💠💠💠💠💠💠
https://eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۳ مرداد ۱۴۰۳
هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حافظ
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
۳ مرداد ۱۴۰۳
معرفی مکتب های ادبی جهان
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
"سمبولیسم (نماد گرایی)
سمبولیسم (به انگلیسی Symbolism) در قرن نوزدهم که مکتبهای ادبی هریک قلمروی در جهان هنر و ادب داشتند این مکتب پدیدار گشت و نخستین پیام آور این نهضت فکری "شارل بودلر" بود که از طرفداران جدی هنر برای هنر بشمار می رفت. ولی با راه تازه ای که در پیش گرفت بنای این مکتب را پی ریزی نمود. در این مکتب بدبینی و یاس و نومیدی را بصورت وهم و رویا همراه با احساس و خیالی ژرف و با زبانی آکنده از شکوه و کنایه و اشاره که مخصوص همین مکتب است بیان می کند.
در این مکتب، سمبولیسم تنها بر پایه اصالت احساس تکیه دارد و هنرمندان این نهضت برای احساس های خود به هیج اصل دیگری نپرداخته و گردن ننهاده اند و از هیچ منطق و واقعیت دیگری پیروی ننموده اند. سمبولیسم در همه پدیده های هنری اش یک احساس و خیال ژرفی که آمیخته با نا امیدی و بد بینی است به چشم می خورد و این احساس سرکش همواره درون بین و خود نگر است که با رویا و خیال همراه است که موریس مترلینگ در نمایشنامه های خود آثار و نهضت این مکتب را از طریق تئاتر و نمایش بر جهان عرضه نمود و ادگارآلن پو نیز از هنرمندان این سبک در آمریکا است که هر دو از رهبران این مکتب به شمار میروند💠💠💠💠💠💠💠💠
https://eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۴ مرداد ۱۴۰۳
"اونانیمیسم
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
مکتب دیگری از مکاتب ادبی جهان
این مکتب توسط "ژول رومن و ژرژ اشتویر" در نیمه اول قرن بیستم بوجود آمد و اصول این مکتب از استدلالی ساده آغاز می شود. این مکتب اجتماع را منشاء تکامل و نبوع نیروهای فردی می داند. این مکتب درواقع از عقاید و مشرب "تولستوی" و منظومه های "ویتمن" ونظریات "گوستاولوبون" و "دورگهایم" ساخته و پرداخته شده است."
💠💠💠💠💠💠https://eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۶ مرداد ۱۴۰۳
به فضل الهی بعد از معرفی مکاتب ادبی جهان به مکاتب و ادبیات ایران و اسلام خواهیم پرداخت 💠💠💠💠
۶ مرداد ۱۴۰۳
به پیشنهاد برخی از دوستان یک کانال حقوقی هم تاسیس خواهیم کرد که نسبت به مکاتب حقوقی جهان و ایران و با برخی از قوانین که در زندگی روزمره لازم میشود آشنایی پیدا کنیم ✅✅✅✅🙏🙏🙏🙏🌸🌸🌸
۶ مرداد ۱۴۰۳
"اگزیستانسیالیسم (هستیگرایی یا باور به اصالت وجود)
این مکتب (به انگلیسی: Existentialism) پیش از جنگ دوم جهانی در فرانسه بوجود آمد و در جهان گسترش یافت و شالوده خود را بر اساس "اصالت وجود، آزادی انسان و پوچی زندگی" استوار ساخت و همانطور که رمانتیسم مکتب اصالت احساس است در اگزیستانسیالیسم نیز مکتب اصالت موجود است. با توجه به اینکه این مکتب یک جهان بینی فلسفی است هیچگاه هم نمی توان این شیوه و مکتب را در نوشته های ادبی معاصر ناچیز شمرد. این شیوه انسان را پدیده ای کاملا آزاد و فرمانروا بر سرنوشت خویش می داند و از بستگی های انسان با اجتماع و آیین و سننت های آن سرباز می زند و در هیچ کاری ارزش گذشته تاریخی و همکاری دسته جسی سرنوشت را نمی پذیرد چون زندگی کنونی را در چهارچوب اجتماع می نگرد و انگیزه ها را با آزادی انسان دشمن می بیند، آن را تلخ و پوچ می نماید و راه خوشبختی را در گریختن از این جهان ناسازگار و رهایی از تار و پود های اجتماع می داند. پیش آهنگان این مکتب را "ژان پل سارتر" و "آلبرکامو" و "آندره مالرو" و "سیمون دوبوار" باید دانست. از آثار مهم اگزیستانسیالیسم می توان تهوع از "سارتر" را نام برد. متأسفانه به اشتباه در اذهان عموم این طور جا افتاده که این فلسفه در واقع فلسفه مرگ و نا امیدی و بیهودگی است."
https://eitaa.com/shear_va_adabe_irani_eslami
۶ مرداد ۱۴۰۳