#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
در خون شناور شد پَرَش محراب
گلگون شد از خون سرش محراب
جان نماز آن روز جان می داد
حتی نمی شد باورش محراب
در خون مولا روضه خوانی کرد
رفته به روی منبرش محراب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقت تولد خانه ی کعبه
وقت شهادت بسترش محراب
درس شهادت را از او تنها
آموخت با چشم ترش محراب
آن کاسه های شیر می گفتند:
از چه نبودی! یاورش محراب
کاری نمی آمد ز دستش پس
بی چاره شد در محضرش محراب
اول علی سجده نمود اما
سجده کنان شد آخرش محراب
فُزتُ بِرَبِّ الکَعبه ... قبل از او
جان می سپارد در برش محراب ...
بغض علی یعنی که «قتلگاه »
بودست نام دیگرش «محراب»
**
با اهل خیمه او وداعی داشت
شاید نیاید خواهرش گودال
سکه اگر جایش نمی دادند
دعوا نمی شد بر سرش گودال
چکمه ، نگیر از جسم او بوسه
دارد میاید مادرش گودال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حتی برای ظلمِ اینگونه
راضی نمی شد خنجرش گودال
قولِ عروسک داشت از بابا
باور ندارد، دخترش گودال...
بابای خوبش از سفر بر گشت
ماندست اما پیکرش گودال
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست
چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دست های خالی ام حتی کلافی نیست
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک بار شد توبه کنم مردانه برگردم؟
شرمنده ام که توبه ام چون بُشر حافی نیست
هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست
گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یا رب
چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست
سرچشمه ی توحید امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست
تا نورِ راهم از نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست
گفته می آید وقت مرگ و در کنارم هست
حق است حیدر، وعده هایش را خلافی نیست
لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب...
طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست
درد علی اما، شکاف سینه ی زهراست
زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست
یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست
دور سر حیدر چنان پروانه می چرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟!
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهر حسینش گریه کرد و پیرهن می دوخت
سهم حسینش جز لباس دست بافی نیست
ای کاش رحمی داشت قاتل یا که می فهمید
پیراهنی که در تنش مانده، اضافی نیست
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم
برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم
تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً ، به روی چشم
رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم
مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید
چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی
من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد
و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟
تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟
نه واللهِ ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم
أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ را خواندم نفهمیدم
کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟
من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم
تمام کارهایم را من از روی ریا کردم
خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه اند
بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم
تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم
ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم
إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز
مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم
به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند
ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم
خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید
دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم
برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت
نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس
دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم
سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع)
در آن وقت و در آن ساعت میان گرگ ها کردم
میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت
فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم
شاعر: #یونس_وصالی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
گرچه بر این آستان روی سیاه آورده ام
شرمسارم، اشک هایم را گواه آورده ام
دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست
من برایت کوله باری از گناه آورده ام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در جزا پرونده ی ما را بسوزان جای ما
از قضا، من نامه ای پر اشتباه آورده ام
باز کن آغوش خود بر بنده ی آلوده ای
من به ستّار العیوبی ات پناه آورده ام
خسته ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید
از خرابات هوس، حال تباه آورده ام
دل بریدم از همه، دل بسته ام بر مهرِ یار
رخصتی فرما، رفیقی نیمه راه آورده ام
کارهایم زشت بود اما نهادم زشت نیست
مهر مولایم علی را عذر خواه آورده ام
پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه ها
نیمه جانی از کنار پرتگاه آورده ام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تحفه ای دارم که بی شک حاجتم را میدهند
اندکی تربت به درگاه اله آورده ام
داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومند نجات
مثل حر رو بر مسیح قتلگاه آورده ام
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
Joze23.mp3
4.28M
تندخوانی جزء بیست و سوم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی.
•
#مناجات
در کوچه ی لیلاست که جان ها نمی ارزد
آزردگی از زخم زبان ها نمی ارزد
.
هم صحبت موسی شدی؛ هم دم چوپان
کی گفته مناجات شبان ها نمی ارزد
.
وقتی که نباشد دل تو با دل مهمان
تکریم و بفرما و بمان ها نمی ارزد
.
یا رب اگر این اشک سحر زود نبخشد
بی خوابی و این آه و فغان ها نمی ارزد
.
ما را ضرر این است که این بار بماند
درهم نخری سود و زیان ها نمی ارزد
.
در قحط خریدار چه کسبی چه متاعی؟
بی مشتری اجناس دکان ها نمی ارزد
.
باید که مرا کعبه به مقصود رساند
بی وصل که این سنگ نشان ها نمی ارزد
.
بخشید نگاهت همه را اول این ماه
پس دلهره ی دل نگران ها نمی ارزد
.
این چرب زبان بودن ما از سر عشق است
از ترس که این گونه بيان ها نمی ارزد
.
وقتی که جوارح همگی روزه نباشند
این بستن لب ها و دهان ها نمی ارزد
.
گر یاد محرم نکنم با لب تشنه
لب تشنگی این رمضان ها نمی ارزد
.
خوب است که همراه دعا روضه بخوانم
بی نام حسین اشک روان ها نمی ارزد
.
با روضه ی گودال دل فاطمه خون شد
وقتی که به همراه سری شمر برون شد.
#محمد_جواد_پرچمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
#بعدازشهادت
ای کوفه چه ساکت و خموشی
خاموشی و سخت در خروشی
ای مسجد کوفه کو امامت
محراب علی سرت سلامت
ای پیر مریض کو طبیبت
ای منبر کوفه کو خطیبت
سجادۀ لاله گون مولا
انداخته گل زخون مولا
امروز که آبرو گرفتی
از خون علی وضو گرفتی
ای زندگی ات تمام تاریخ
مظلوم ترین امام تاریخ
ای کل وجود تربت تو
شهر تو دیار غربت تو
هر ظلم که بود با دلت شد
تا تیغ سقیفه قاتلت شد
ای عقل نخست هر که هستی
تو کشتۀ جهل مردمستی
با آن همه حُسن نیت خویش
دیدی ستم از رعیت خویش
کو مالک اشترت علی جان
سلمان و ابوذرت علی جان
هر جا که نشانه از غم توست
صد دجلۀ اشک هم کم توست
با آنکه شکافت فرق پاکت
خون ریخت به روی تابناکت
زخمیت به زخمۀ جگر بود
کز زخم سرت کشنده تر بود
مشتاق رخ حبیب بودی
بی فاطمه ات غریب بودی
بشکافت چو فرق نازنینت
شمشیر گریست بر جبینت
خون تو روانه از جبین بود
پاداش محبت تو این بود؟
ای زخم تو زخم آفرینش
بگریسته بر تو چشم بینش
ای خاک نشین آسمانی
ای عرش مکان لا مکانی
ای قلب نماز سینه چاکت
ای سجده نهاده سر به خاکت
ارکان دعا شکست بی تو
تکبیر به خون نشست بی تو
تو منتظر وصال یاری
در بستر مرگ بی قراری
اطفال یتیم داغدارند
امشب همه چون تو بی قرارند
خون گشته روانه در عزایت
از چشم یتیم بی غذایت
با قتل تو آه آه کوفه
خیزد ز درون چاه کوفه
زخم تو به فرق مرهمت بود
پایانگر دورۀ غمت بود
از "فزت برب" توست معلوم
راحت شدی ای امام مظلوم
آیینۀ دل ، شکستۀ توست
محراب ، به خون نشستۀ توست
تا هست به سینه ها غم تو
تقدیم تو اشک "میثم" تو
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
ای رهنمای گم شدگان! اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان! اِهْدِنَا الصِّراط
در دوزخ هوا و هوس ماندهایم زار
گم کردهایم راه جنان اِهْدِنَا الصِّراط
بگذشت عمر در لَعَب و لهو و بیخودی
شاید تدارکی بتوان اِهْدِنَا الصِّراط
ره دور و وقت دیر و شب تار و صد خطر
مرکب ضعیف و جاده نهان اِهْدِنَا الصِّراط...
رفتند اهل دل همه با کاروان جان
ما ماندهایم بیدل و جان اِهْدِنَا الصِّراط
گم گشت «فیض» و راه به جایی نمیبرد
ای رهنمای گمشدگان اِهْدِنَا الصِّراط
#فیض_کاشانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
گفته ام زینب ببوسد حنجرت را بی گمان
زیر خنجر بوسه خواهر به دردت می خورد
کربلا چون می روی با خود عبایم را ببر
وقت برگرداندن اکبر به دردت می خورد
بی سبب مادر به زینب کهنه پیراهن نداد
بی کفن ،پیراهن مادر به دردت می خورد
در رکوع عشق در گودال هم انفاق کن
پس نگین سرخ پیغمبر به دردت می خورد
زینبم همراه خود تو چند تا معجر ببر
در هجوم سنگها معجر به دردت می خورد
دخترم تو پا به پای من مریز اشک روان
روزگاری این دو چشم تر به دردت می خورد
#مهدی_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
چرا امشب به بستر جان نداری
ندارم هیچ باور... جان نداری
سَرَت برشانهات میاُفتد ای وای
بمیرم مثلِ مادر جان نداری
بخوان روضه که خون شد حاصلِ تو
که خون میجوشد از درد و دلِ تو
شبیه قاتلانِ مادرم باز
به من خندید بابا قاتلِ تو
بخوان روضه عصایش را شکستند
غرورِ مجتبایش را شکستند
بخوان ای سر شکسته نیم روزی
زدند و هفت جایش را شکستند
دو دستش رویِ سینه با ادب رفت
تو گفتی فاطمه با تاب و تب رفت
همینکه نامِ زهرا را شنید او
سرش پایین به سمت در عقب رفت
به او گفتی امانِ زینبم باش
بمان عباس جانِ زینبم باش
اگر حتی به رویِ نیزه رفتی
به نیزه سایبانِ زینبم باش
کنارش باش کمتر غم ببیند
که با تو دردها را کم ببیند
سپردم بر تو؛ حتی سایهاش را
مبادا چشمِ نامحرم ببیند
دلم قرص است غم همسایهاش نیست
که عباسِ مرا همپایهاش نیست
مرا او سایبان میگردد اما
سرِ کج روی نیزه سایهاش نیست
مرا گفتی به شهپر میسپاری
به دستِ شش برادر میسپاری
ولی دست چه کس در شام و کوفه
مرا با چند دختر میسپاری
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
خوشحال از اینکه عاقبت حاجت روا می شد
با هر قدم برداشتن از غم رها می شد
دستش به دوش ماه و دوش آفتابش بود
این بار دوم بود محتاج عصا می شد
چه حاجتی بالاتر از دیدار زهرا داشت
آری چه توفیقی نصیب مرتضی می شد
دست یداللهی او هر وقت می لرزید
گویا ستون عرش اعلی جابجا می شد
لحظه به لحظه چشمهایش تار تر می دید
با خواب تازه چشمهایش آشنا می شد
تنها برای خاطر زینب نمی افتاد
مانند روز دفن زهرا بود تا می شد
خیلی سفارش کرد بر عباس زینب را
دِینی که مولا داشت بر گردن ادا می شد
مانند روز آخر زهرا وصیت کرد
از کربلا می گفت و حجره کربلا می شد
طفلان دعا کردند شاید او شفا گیرد
این بار اول بود در کوچه دعا می شد
مردی که تا دیشب به ناحق غرق تهمت بود
امشب میان کوچه ها بابا صدا می شد
از بسترش گویا شمیم یاس می آمد
هر چند دیر امشب ولی حاجت روا می شد
#مهدی_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تحدیر(تندخوانی)جزء۲۴ قرآنکریم - <unknown>.mp3
3.94M
تندخوانی جزء بیست و چهارم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی.
•
#مناجات
حمد سزاوارِ آن خدای توانا
کآمده حمدش ورای مُدرِک دانا
موجد و از نسبت وجود، مقدّس
کائن و از وصف کائنات مبرّا...
نقطۀ هستی فناست پیش وجودش
نکتۀ إلّا به نزد مرتَبتش لا...
طَیرِ خِرَد کی پرد به ساحت عزّش؟
عقل بسوزد اگر گذر کند آنجا
زآن متعالی بُوَد که در احدیّت
خلق ثنایش کنند واحد و یکتا...
خلق چه تسبیح او کنند چه تنزیه
هست صفاتش ز هر دو اشرف و اعلا...
رحمت عامش فزون ز عالم توصیف
نعمت خاصش برون ز عرصۀ إحصا...
جلوۀ حق است کز نهایت اشراق
در همه اشیا بروز کرده به اسما...
گر بگشایی درون قطرۀ قلزم
ور بشکافی بطونِ ذرۀ خارا
قطره، درونش بحور نامتناهیست
ذره، بطونش شموس لایتناها
عقل در آیات قدرتش متحیر
همچو در آثار شمس دیدۀ حربا
پرتوی از علم اوست عالم ایجاد
آیتی از فعل اوست نشئۀ انشا
علم بسیطش، بساط کون و مکان را
باغ نظر آفریده بهر تماشا...
بیقلم و لوح نقش لوح و قلم کرد
بیمدد خلق، خلق عرش معلّا
شمس و قمر را در این رواق مطبّق
چهرۀ تابنده داد و طلعت رخشا...
وه که چه نیکو کشیده کلک بدیعش
نقش معانی به لوح صورت زیبا...
خلق چه دانند کآسمان و زمین را
قدرت یزدان چگونه داشته برپا
در پسِ این پرده حکمت است که یزدان
ساخت جهان را ورای فکرت دانا
زآنکه خدای اجل لِأجلِ عبادت
روز نخست آفرید آدم و حوا...
شرط عبودیّت آنکه در ره معبود
محو شود عبد را وجود، سراپا
عقل و دل و روح و جسم و دیده و سمعش
مات شود در صفات خالق یکتا
بنده همان بِهْ که عجز خویش بداند
پا ننهد از مقام عجز به بالا...
بهر عبودیّت آمد از عدم آدم
قدرت دادار از او مدار تمنّا...
وحی به موسی شد از خدای، که خود را
آینه کن در مقام بندگی ما
پاک کن از لوح دل کدورت اغیار
روی به دیوار ما کن آینهآسا
انسان باید وجودش آینه گردد
تا که در او گردد آفتاب، هویدا
آینه خود، عین آفتاب نباشد
گر چه بُوَد زآفتاب حاکی و گویا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
خيز، اى بندۀ محروم و گنهکار! بيا
يک شب اى خفتۀ غفلتزده! بيدار بيا
بس شب و روز که در زير لَحَد خواهى خفت
دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا
شب فيض است و درِ توبه و رحمت باز است
خيز، اى عبد پشيمان و خطاکار بيا
پردۀ شب که بُوَد آيت ستّارىِ من
دور از ديدۀ مردم، به شب تار بيا
اين تويى، بندۀ آلوده و شرمندۀ من
اين منم، خالق بخشندۀ ستّار، بيا
مگشا دست نيازت به عطاى دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا
فرصت از دست مده، مىگذرد اين لحظات
منشين غافل و بىحاصل و بیکار، بيا
#حبیب_الله_چایچیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
بخشنده ی غریب شبانگاه کوچه ها
برخیز خانه پر شده از آه کوچه ها
خرما و نان کوفه زمین مانده یاعلی
ای ناشناس نیمه شب کوچه ها علی
حالا که می روی دل من را نظاره کن
رحمی به قلب سوخته ی پر شراره کن
زردی صورت تو نشان از جدایی است
حرف دلم دوباره امان از جدایی است
مرهم که بر شکاف سرت بی جواب شد
دنیا دوباره بر سر زینب خراب شد
خیبر گشا چرا ز زمین پا نمی شود؟
چشمت_امید زندگی ام_وا نمی شود
میلی به زندگی به دلت نیست واضح است
این بی قراری ات پدر از چیست؟ واضح است
از زخم تیغ زخم دلت بیشتر شده ست
چشمت به یاد یاس شکسته ست تر شده ست
زخم سرت کشیده دلم را مدینه و...
دیوار و آتش و در و مسمار و سینه و...
شد زنده یاد ضلع شکسته برابرم
ذکرم کنار تو شده ای وای مادرم
سیلیِ کوچه بال و پرت را شکسته است
شمشیر آن قلاف، سرت را شکسته است
کوه کمر شکسته ی بشکوه یا علی
ای داغدار کوثر مجروح یا علی
کمتر به فکر نان یتیمان کوفه باش
بابا دوباره جانِ یتیمان کوفه، باش
قصدت به رفتن است که مرهم اثر نکرد
در عزم رفتنت غم من هم اثر نکرد
حالا که می روی به من از کربلا بگو
از کاف و ها و یا و از آن ماجرا بگو
با من که غرق عشق حسینم، از او بگو
از تیغ های تشنه به خون گلو بگو
از بوسه های من به رگ گردنش بگو
از پاره پاره ریخته های تنش بگو
از کهنه پیرهن بگو و غارتش پدر
از لحظه های آخر و از غربتش پدر
رنگت چرا عوض شده ای غیرت حرم؟
وقتی که حرف می زنی از داغ معجرم
من را ببین که سوخته از بی قراری ام
حالا که می روی به چه کس می سپاری ام؟
#حسن_کردی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تحدیر(تندخوانی)جزء۲۵ قرآنکریم - <unknown>.mp3
4.01M
تندخوانی جزء بیست و پنجم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی.
•
#امیرالمومنین_شهادت
#شام_غریبان
بر قبله ی آفتاب می ریخت تراب
با چشم پر از گلاب می ریخت تراب
امشب چه گذشت بر دل خون حسن
بر روی ابوتراب می ریخت تراب
#محمدحسین_مهدی_پناه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
چقدر زرد شده روی نازنین علی
نشسته است عرق مرگ بر جبین علی
چه بار غصه و غم که به شانه برد علی
زبعد فاطمه یک آب خوش نخورد علی
زبعد فاطمه شد خواب حرام بر چشمش
که استخوان به گلو داشت ، خار در چشمش
به گریه زخم دل خویش را رفو می کرد
وسال هاست علی مرگ آرزو می کرد
چقدر نیمهی شب آه آه گفت علی
چقدر درد دلش را به چاه گفت علی
چقدر ناله زد آقا ... اَتُضرَبُ الزهرا؟!
چقدر گفت خدایا ... اَتُضرَبُ الزهرا؟!
بمیرم ، نشنوم از مرتضی چنین سخنی
که گفت اَنزَلنِی الدهر ، ثُمّ اَنزَلَنیٖ*1
چه حرف های بدی به امام ما گفتند
چقدر نان و غذا داد و ناسزا گفتند
اگر چه سینه ز غصه لبالب است امشب
برای شیر خدا بهترین شب است امشب
به روش خنده نشیند ولی پس از سی سال
جمال فاطمه بیند علی پس از سی سال
زدیده اشگ خدا حافظی به گونه چکید
کشید ناله و پا را به سمت قبله کشید
گرفت در بر خود دستهای زینب رل
به گریه پاک نمود اشگ های زینب را
مکن تو گریه برای رسیدن اجلم
که تازه روز خوش توست ای عزیز دلم
چقدر لطمه به صورت زدی برابر من
چقدر آه کشیدی به خاطر سر من
تن دریده ببینی چه می کنی زینب
سر بریده ببینی چه می کنی زینب
در این دیار تو را سر به زیر می آرند
تو را به کوفه شبیه اسیر می آرند
به رخ ز خون جبینت نقاب می گیری
به زیر چادر پاره حجاب می گیری
برای روز اسیری تو پریشانم
مرا ببخش که مکشوف روضه می خوانم
به شهر کوفه همه حرمتت رود بر باد
به روضهی دَخَلتْ زینبُ عَلیَ بنِ زیاد
#محمدعلی_قاسمی_خادم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*1روایتی منسوب به حضرت مولا علیه السلام است:
«الدهر انزلنی ثم انزلنی ثم انزلنی حتی قیل معاویة و علی»؛
روزگار، مرتبه مرا پایین آورد، پایین آورد، پایین آورد به حدی که گفته شد معاویه و علی علیه السلام
ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 20 ، ص 326، قم، نشر کتابخانه عمومی آیة الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 133
مقدس اردبیلی،حدیقة الشیعة، ج 1، ص 208، انتشارات انصاریان.
ـــــــــــــ
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7