eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
988 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا کند زِ لبت یک سلام هم باشد و سایه‌ات به سرم مستدام هم باشد بریز گیسویِ خود را به شانه‌های نسیم که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد کم است اینهمه دشنام‌های طولانی که کوچه کوچه نگاهِ حرام هم باشد گذشتن از گذرِ تنگِ کوچه‌ها سخت است و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد فقط نه اینکه پُر از آشناست هر طرفم کنیزِ خانه‌ی‌مان رویِ بام هم باشد شبِ گذشته یتیمت به ضربِ زجر آمد بلورِ خورده تَرَک بی دوام هم باشد چه حال می‌شوی آن لحظه‌ای که تنهایی اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد لباس کهنه‌ی خود را برایم آوردند میان کوفه کمی احترام هم باشد دلم خوش است که با نیزه‌ی تو می آیم اگرچه فاصله ام یک دو گام هم باشد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را بیا و گرم کُن از چهره‌ات شبِ ما را "من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی حرم چه کُنَم غصه‌های فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه زنانت قسم به نامِ توام که بُرده گریه‌یِ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه‌ات دو دنیا را مرا بِبَر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا بِبَر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضه‌یِ ما شنیده‌ام که به سَر سَرزَدی کلیسا را خوشا به پنجه‌ی راهب که شانه‌ات میزد به آنکه بُرد دلِ راهبانِ ترسا را به پیر‌مردِ غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را خوشا به بزم عزاخانه‌اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه‌هایِ زهرا را چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من چرا نشاند به خون این دو چشمِ زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت؟ چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را؟ به رویِ نیزه سَرَت بود و خیمه‌ها میسوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا میسوخت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک دختران از هول دادنهای آنها ریختند بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند* مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند *حرام زاده‌ای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقه‌ها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل) http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لطف حسین بوده که اهل سحر شدم شکر خدا که شیعه ی اثنی عشر شدم مدیون لطف حضرت زهرا و حیدرم سینه زنه امام شهیدان اگر شدم در روضه اش همين كه شبى پا گذاشتم قيمت گرفتم و ديدم كه زر شدم فوراً رسيد و دست نوازش سرم كشيد وقتى كه ديد زخمى و بشكسته پر شدم آنقدر گریه کردم و گفتم فقط حسين زهرا شبی خرید مرا، معتبر شدم از داغ کربلا و نجف بوده این چنین شوریده حال گشته ام و خونجگر شدم یک گوشه ای نشستم و گفتم که وای وای وقتی ز ماجرای غمش با خبر شدم آهى كشيد زينب و ميگفت يا اخا  از عشق توست اگر در به در شدم   در شام و كوفه و در كوچه ى يهود ديدى براى تك تك زن ها سپر شدم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی ما با گناه اشکِ تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ حرفِ دلم هست،فقط یک کلام بی تو بوَد عشق به قلبم حرام یَابنَ حُسینِ بنِ علی..،"یا علی" عشق تویی و پدرت،وَالسَلام 🌺 @sheareaeini
آن لحظه که جان می‌رود از دست، حسین! دیدار تو آخرین امید است، حسین! تا همت عشق است چرا منت مرگ؟ باید به شهیدان تو پیوست حسین! #میلاد_عرفانپور http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دست من و زنجیر، فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من با تو بودم، بی تو از عمرِ بدون تو… …اینقدر باشم سیر!، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر، فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر… مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی کردم درکوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر، فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و راس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی کردم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من زینبم، مریم دخیل چادرم شد در کسب رزق از آسمان ریزه خورم شد عمری فقیر بخشش دست پُرم شد خرج حمایت از ولی هر عنصرم شد گرچه ز نسل یاسم و حساس هستم در معرکه یک پارچه عباس هستم من زیبنم، اسطوره ی سوز و گدازم در نیمه شب ها عاشق راز و نیازم حاجت دهد حتی نخ چادر نمازم جوشن که می خوانم خدا با هر فرازم... ...می گوید این ناموس من فرزند زهراست فخر تمام کائنات و عرش بالاست در راه عشق دلبرم زهرا ترینم هرچه بلا نازل شود از صابرینم زاکیه ام، معصومه ام، اهل یقینم من دختر حیدر امیرالمومنینم فکری برای دفع هر نیرنگ کردم با خطبه هایم مثل زهرا جنگ کردم در شام و کوفه حرص دین خوردم برادر کعب نی از شمر لعین خوردم برادر از بام، سنگ آتشین خوردم برادر با دست بسته بر زمین خوردم برادر در هر کجا خوردم زمین، با اشک و با آه زیر کتک گفتم فقط الحمدلله اصلا که گفته کوچه ی اشرار رفتم بی معجر و بی پوشیه بازار رفتم باور نکن در مجلس اغیار رفتم دیدی اگر در بزم مِی ناچار رفتم... ...می خواستم تا جامه ات را پس بگیرم می خواستم عمامه ات را پس بگیرم از بس که اهل غفلت و دنیا پرستند این قوم با اوصاف ما بیگانه هستند یک روز رأست را روی نیزه شکستند روزی دگر نامردها بر شاخه بستند خیلی برایت گریه کردم با رقیه لعنت بر این دل سنگی آل امیه طفلک رقیه پلک و ابرویش شکسته سنجاقِ سر در لای گیسویش شکسته اصلا خبر داری که بازویش شکسته با ضرب پای زجر، پهلویش شکسته از هر طرف پا می شود آخر می افتد دستش شکسته غالبا با سر می افتد سایه نشسته بر تنش مانند مادر شد باغ لاله دامنش مانند مادر خونی شده پیراهنش مانند مادر شد نیمه کاره، دیدنش مانند مادر بار سفر بسته پرستو زار و خسته کنج خرابه ساکت و تنها نشسته خیلی خسارت بین شهر شام دیدیم معنای غربت بین شهر شام دیدیم صدها مصیبت بین شهر شام‌ دیدیم ما هتک حرمت بین شهر شام دیدیم خیلی عوض شد قد و بالای رشیدم از بس مصیبت های سنگینی چشیدم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
احوالات یادگار و یعقوب کربلا امام سجاد علیه سلام،بعد از واقعه عاشورا "منبع لهوف سید بن طاووس ص 271" 🌹 ای که چل سال شده سهم دلت ناله و آه معنی صبر تو هستی... پسرِ ثارَ الله سجده گاهِ سر تو ،سنگِ دلِ صحرا بود آب و نانت همه، اندوه و غم بابا بود رخِ تب دار تو خورشید دلِ اهل حرم صحنِ قلبت همه دم،بزم عزا بوده وغم خاک غربت به سرت شد به دلِ دشت بلا سفر کوفه و شام تو شده ....واویلا کس نفهمید چرا پشت سَرت، شد خالی کس نفهمید چرا زار و پریشان حالی وَ چرا چشمه یِ خون از دلِ تو می جوشید؟ وَ چرا پیرهَنِ کهنه به تن می پوشید؟ روزها... روزه و شب نافله و ذکر و دعا شده افطار تو آغشته یِ اشکت همه جا گذراندی همه ی کرب و بلا را در تب ذکر لبهای تو... وای از دلِ عمه زینب سهم تو اشک وتنِ سوخته و تب دار است قَدحِ اشک کنارَت به سَرِ افطار است مَشکی از اشک به همراهیِ تو چل سال است ساقیِ چشم تو آن تشنه لبِ گودال است سوختی از شَرَر و هِروله یِ دشت جنون کاسه یِ چشم گهر بار تو شد چشمه یِ خون کربلا رفتی و غوغایِ قیامَت دیدی طعمِ تب، را تو چشیدی و جسارت دیدی ای برای دل عمه شده چون سنگ صبور زینت چشم تو اشک است ودلت چشمه یِ نور پدرت کشته ی اشک است و تویی چشمه ی اشک زده ای بر سر سجاده ی خود خیمه ی اشک تویی یعقوب ترین همسفرِ کرب و بلا اشک تو چشمه یِ زمزم شده و سعی و صفا لب تو خنده ندیدَ ست دگر بعدِ پدر رنگِ سیمای تو زرد است و پُر از سوز و شرَر هر کجا آب تو دیدی،زِ رخت رنگ پرید رنگ خوش را به خدا چشم شما هیچ ندید تَر نشد جانِ گلوی تو به آب خوش و ناب ذبح گشتی همه ی عمر تو باخنجرِ آب روزگارِ تو به اشک و غم جانسوز گذشت پیش چشمانِ تَرَت، نیزه ای هرروز گذشت روی نِی گر چه نرفته سرِ پاکت...امّا سرت از شدت غم سوخته در شامِ بلا پرچم سرخ، به بامِ دلت افراشته ای لاله ها با اثرِ خونِ دلت کاشته ای خطبه خوانِ سفر کرب و بلا و شامی مثل زینب سببِ زندگیِ اسلامی دُرِّ اشک ، زینتِ چشمانِ دل غمناکت خبر از غربت تو میدهد آقا..خاکت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#تسليت🏴 دیده گریان شده ازداغ عزای اهواز نذر زینب شده خون شهدای اهواز باز هم حرمله و تیر و گلوی کودک گریه دار،است عجب کرب و بلای اهواز #لعنت_بر_حرمله👊 #شهدا_شرمنده_ايم #قاسم_نعمتی📝 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ماند در #گودال آخر پیکرش تنها حسین ! دخترش در راه این را چند باری گفته است ... #صلی_الله_علیک_یامظلوم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بویِ سيبِ حرم از سمتِ سحر می‌آيد قطعِ اين فاصله از دستِ تو بر می‌آيد   روز و شب كارِ شما گريه شده می‌دانم باز از دامنتان بویِ جگر می‌آيد كاشكی قدر بدانيم جوانی‌ها را زود بر شاخه در اين فصل ثمر می‌آيد تا نشستيم در اين حلقه سرِ مجلسمان مادرت دست شكسته به كمر می‌آيد روزها سايه نشينِ قَدمش خورشيد است هركه در سايه‌ی اين بيرق اگر می‌آيد میرسد جمعه‌ای و پيشِ تو دَم می‌گيريم عاقبت غُربتِ اين جمع به سر می‌آيد تا كه آبی بزند بر لبِ لب تشنه‌ی ما مادرِ سينه زنان زود زِ در می‌آيد كفنم پيرهنِ مشكیِ من كاش شود رنگِ مشكی به كفن هم چقدر می‌آيد علت اول دیوانگی ماست حسین باز از مستیِ ديوانه خبر می‌آيد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اذنی اگر دهی که ز نامت سخن کنم با تو سخن ز درد و بلا و محن کنم رو سوی تو که فخر همه نسل آدمی آیا اجازه می دهی این دم سخن کنم آقا ببین دلم ز فراقت پر از غم است نجوا به یاد یوسفم از پیرهن کنم بر ما لباس نوکری ات افتخار ماست آخر لباس نوکرای ات را کفن کنم قابل ندارد این دل و جانم ولی خوشا گر رخصتی دهی که کفن را به تن کنم ساقیِ جان ما شده چشمان کوثرت از فیض مادر است اگر این گریه من کنم چون ناله های فاطمه آید به گوش دل یادی ز تو به ناله ی یابن الحسن کنم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#السلام_علیک_یا_حسین_ابن_علی 🌹 حسین....ارباب و عالم بنده ی او خلایق جملگی ...شرمنده ی او گرفته نور خود را چشمِ مهتاب زِ خورشیدِ دلِ تابنده ی او #منصوره_محمدی_مزینان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یاحسین🌹🌹 هستیِ جهان، بر سرِ خوانِ کـَرَم توست امنیَتِ ما، تحتِ شعاعِ عَلَــم توست هر وقت دلم محفلِ آشوب و هیاهوست آرام ترین جایِ زمین ، در حــرم توست #منصوره_محمدی_مزینان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این سواران کیستند انگار سر می‌آورند از بیابانِ بلا گویا خبر می‌آورند این گلوی کوچک انگاری که راه شیری است این سواران کهکشان با خود مگر می‌آورند تخته خواهد کرد بازار شما را، شامیان! این که بی‌پیراهن و بی‌بال و پر می‌آورند هم عمو می‌آورند و هم برادر، حیرتا! هم پدر می‌آورند و هم پسر می‌آورند آشنا می‌آید آری این گل بالای نی هر چقدر این نیزه را نزدیک‌تر می‌آورند تا بگردد دور این خورشیدهای نیمه‌شب ماه را نامحرمان از پشت سر می‌آورند... زنبق هفتاد و یک برگم! به استقبال تو خیزران می‌آورند و طشت زر می‌آورند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو من به تو دوخته‌ام دیده، تو بر من، از نی یک جهان راز، نهفته به نگاه من و تو اُسرا با من و رأس شهدا با تو به نی چشم تاریخ ندیده‌ست سپاه من و تو روی تو ماه من و ماهِ تو عباس امّا ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من، تا دانند که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو هر دو نَستوه چو کوهیم برِ سیل امّا عشق، دلگرم شد، از سردی آه من و تو... «مدّعی خواست که از بیخ کند ریشهٔ ما» بی‌خبر زآن که غروب است پگاه من و تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وای از نگاه بی خرد بی مرام ها بر نیزه بود جاذبه ی انتقام ها بازی کودکانه اطفال گشته بود پرتاب سنگ از وسط پشت بام ها آن روز از تمامی دیوار های شهر با سنگ میرسید جواب سلام ها در مدخل ورودی آن سرزمین درد از بین رفته بود دگر احترام ها وای از محله های یهودی نشین شهر وای از صدای هلهله و ازدحام ها یک کاروان به ناقه عریان گذر نمود آهسته از میان نگاه امام ها بر نیزه های گمشده در لابه لای دود هجده سر بریده نشسته بدون خوود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امام بود، ولی پیکرش به مسلخ بود سر بریدۀ او در میان مطبخ بود چگونه بود که باید امامِ قرآنی تنور را کند از روی خویش نوررانی! چگونه بود که کوفه امام را نشناخت و یا شناخت ولی دینِ خود بدنیا باخت! سَری که زینت اسلام و جان زینب بود چه شد که داخل خورجین خولی آنشب بود تنورِ گرم، سرِ خسته، هیزمش بِستر محاسنِ پرِ خون بود، غرقِ خاکستر تلاوت پسر فاطمه چنان پیچید که سوز نغمۀ قرآن به آسمان پیچید پیمبر و علی و مجتبی و زهرا را نه، بلکه جذب خودش کرد اهل بالا را ز انبیاءِ ٱولوالعزم، بسته صف اینجا و تا فحولِ ملائک به گِرد خون خدا به سر زنان، همه اهل جنان عزادارند زمین و اهل همه آسمان عزادارند رسید در وسط آنهمه نوا و خروش أنابنُ فاطمه از آن سرِ بریده بگوش أنالحسین، أنابنُ نبی، أناالعطشان أناالغریب، أنابنُ علی، أناالعریان صدای نالۀ زهرا بلندتر شده بود شبی به گریه گذشت و دگر سحر شده بود و جای زینب کبری در این سحر خالی نبود تا که ببیند چه حال و احوالی اگر چه دیدنِ رأس الحسین قسمت شد هِلال یک شبِ زینب به نیزه رؤیت شد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب خواهـرانہ برادرے ڪردی پُشتِ هـَم داغ دیدہ اے بانو شَڪ نَدارَم هـزار مَرتَبہ هـَم بہ شَهـادَت رسیدہ اے بانو... #محسن_کاویانی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلت می سوخت از اندوهِ سردی از اینکه رفت و دامادش نکردی تمام ِ عمر قابِ عکس او را در آغوشت گرفتی گریه کردی! #هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد🇮🇷 #بکم_لاحقون #مرضیه_عاطفی_سمنان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اولین پنجشنبه مهرماه است🕯 به یادهمه آنهایی که بین مانیستند🌾 وهیچکس نمی‌تونه جاشون ‌رو🌾 توی قلبمون پرکنه نثار روح پدران و مادران آسمانی وهمه گذشتگانمان🌾 بخوانیم فاتحة وصلوات🙏 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن زمان که حُرمت از مادر تو بشکستند حُرمت خیمه گه خواهر تو بشکستند با لگد بر درِ خانه ز جفا کوبیدند گوییا سنگ زدند و سر تو بشکستند چون درِ خانه ز انبوه ستم ها بشکست با عمودی سر آب آور تو بشکستند نه فقط نیزه شکسته به برت افتاده نیزه ها را همه در پیکر تو بشکستند وای من حُرمت پیراهن و انگشتر را پیش چشمانِ ترِ مادر تو بشکستند حُرمت از دختر کبرای علی در کوفه به کنار سر و تشت زر تو بشکستند نقش مسمار چو برسینه ی پروانه نشست به کنیزی چه دل دختر تو بشکستند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو را علقمه نینوا دوست دارد تو را خاک کرببلا دوست دارد تویی زائر مخفی قبر زهرا ( س ) بقیع حسن هم تو را دوست دارد تو را ای تمام حرم ها حریمت مدینه ، نجف ، سامرا دوست دارد تو را خوانْد زینب به بازار کوفه تو را زینبِ با وفا دوست دارد تو را خوانده بر نیزه همراه قرآن تو را رأس بر نیزه ها دوست دارد تو را خوانده با هر نوایش رقیه ( س ) که او بعد بابا تو را دوست دارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7