eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
این سواران کیستند انگار سر می‌آورند از بیابانِ بلا گویا خبر می‌آورند این گلوی کوچک انگاری که راه شیری است این سواران کهکشان با خود مگر می‌آورند تخته خواهد کرد بازار شما را، شامیان! این که بی‌پیراهن و بی‌بال و پر می‌آورند هم عمو می‌آورند و هم برادر، حیرتا! هم پدر می‌آورند و هم پسر می‌آورند آشنا می‌آید آری این گل بالای نی هر چقدر این نیزه را نزدیک‌تر می‌آورند تا بگردد دور این خورشیدهای نیمه‌شب ماه را نامحرمان از پشت سر می‌آورند... زنبق هفتاد و یک برگم! به استقبال تو خیزران می‌آورند و طشت زر می‌آورند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو من به تو دوخته‌ام دیده، تو بر من، از نی یک جهان راز، نهفته به نگاه من و تو اُسرا با من و رأس شهدا با تو به نی چشم تاریخ ندیده‌ست سپاه من و تو روی تو ماه من و ماهِ تو عباس امّا ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من، تا دانند که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو هر دو نَستوه چو کوهیم برِ سیل امّا عشق، دلگرم شد، از سردی آه من و تو... «مدّعی خواست که از بیخ کند ریشهٔ ما» بی‌خبر زآن که غروب است پگاه من و تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وای از نگاه بی خرد بی مرام ها بر نیزه بود جاذبه ی انتقام ها بازی کودکانه اطفال گشته بود پرتاب سنگ از وسط پشت بام ها آن روز از تمامی دیوار های شهر با سنگ میرسید جواب سلام ها در مدخل ورودی آن سرزمین درد از بین رفته بود دگر احترام ها وای از محله های یهودی نشین شهر وای از صدای هلهله و ازدحام ها یک کاروان به ناقه عریان گذر نمود آهسته از میان نگاه امام ها بر نیزه های گمشده در لابه لای دود هجده سر بریده نشسته بدون خوود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امام بود، ولی پیکرش به مسلخ بود سر بریدۀ او در میان مطبخ بود چگونه بود که باید امامِ قرآنی تنور را کند از روی خویش نوررانی! چگونه بود که کوفه امام را نشناخت و یا شناخت ولی دینِ خود بدنیا باخت! سَری که زینت اسلام و جان زینب بود چه شد که داخل خورجین خولی آنشب بود تنورِ گرم، سرِ خسته، هیزمش بِستر محاسنِ پرِ خون بود، غرقِ خاکستر تلاوت پسر فاطمه چنان پیچید که سوز نغمۀ قرآن به آسمان پیچید پیمبر و علی و مجتبی و زهرا را نه، بلکه جذب خودش کرد اهل بالا را ز انبیاءِ ٱولوالعزم، بسته صف اینجا و تا فحولِ ملائک به گِرد خون خدا به سر زنان، همه اهل جنان عزادارند زمین و اهل همه آسمان عزادارند رسید در وسط آنهمه نوا و خروش أنابنُ فاطمه از آن سرِ بریده بگوش أنالحسین، أنابنُ نبی، أناالعطشان أناالغریب، أنابنُ علی، أناالعریان صدای نالۀ زهرا بلندتر شده بود شبی به گریه گذشت و دگر سحر شده بود و جای زینب کبری در این سحر خالی نبود تا که ببیند چه حال و احوالی اگر چه دیدنِ رأس الحسین قسمت شد هِلال یک شبِ زینب به نیزه رؤیت شد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب خواهـرانہ برادرے ڪردی پُشتِ هـَم داغ دیدہ اے بانو شَڪ نَدارَم هـزار مَرتَبہ هـَم بہ شَهـادَت رسیدہ اے بانو... #محسن_کاویانی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلت می سوخت از اندوهِ سردی از اینکه رفت و دامادش نکردی تمام ِ عمر قابِ عکس او را در آغوشت گرفتی گریه کردی! #هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد🇮🇷 #بکم_لاحقون #مرضیه_عاطفی_سمنان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اولین پنجشنبه مهرماه است🕯 به یادهمه آنهایی که بین مانیستند🌾 وهیچکس نمی‌تونه جاشون ‌رو🌾 توی قلبمون پرکنه نثار روح پدران و مادران آسمانی وهمه گذشتگانمان🌾 بخوانیم فاتحة وصلوات🙏 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن زمان که حُرمت از مادر تو بشکستند حُرمت خیمه گه خواهر تو بشکستند با لگد بر درِ خانه ز جفا کوبیدند گوییا سنگ زدند و سر تو بشکستند چون درِ خانه ز انبوه ستم ها بشکست با عمودی سر آب آور تو بشکستند نه فقط نیزه شکسته به برت افتاده نیزه ها را همه در پیکر تو بشکستند وای من حُرمت پیراهن و انگشتر را پیش چشمانِ ترِ مادر تو بشکستند حُرمت از دختر کبرای علی در کوفه به کنار سر و تشت زر تو بشکستند نقش مسمار چو برسینه ی پروانه نشست به کنیزی چه دل دختر تو بشکستند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو را علقمه نینوا دوست دارد تو را خاک کرببلا دوست دارد تویی زائر مخفی قبر زهرا ( س ) بقیع حسن هم تو را دوست دارد تو را ای تمام حرم ها حریمت مدینه ، نجف ، سامرا دوست دارد تو را خوانْد زینب به بازار کوفه تو را زینبِ با وفا دوست دارد تو را خوانده بر نیزه همراه قرآن تو را رأس بر نیزه ها دوست دارد تو را خوانده با هر نوایش رقیه ( س ) که او بعد بابا تو را دوست دارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای آمدنت انتظار کافی نیست فقط دو چَشم تَر و اشکبار کافی نیست برای آمدنت مثل رود باید بود شبیه برکه در این شام تار کافی نیست شبیه هِمَّت و چمران و باکری ، آری وگرنه در دم آخر فرار کافی نیست برای آمدنت مثل شیر باید مُرد وگرنه روبَه یک بیشه زار کافی نیست سری بزن تو به این بچه های هیأَتی ات نگو عزیز دلم این که یار کافی نیست گل همیشه بهارم برای یاری تو مگر تجمع این قدر خار کافی نیست و جمعه خانه تکانی دل نما ای دوست ز شیشه بردن قدری غُبار کافی نیست علی اشاره که سهل است گریه باید کرد اما برادران عزیزم شعارکافی نیست چقدر در پی دنیا گذشت وقت عزیز سه باب خانه سر لاله زار کافی نیست گذشت دوره ی غفلت به پای قلیان ها عزیز من گذر روزگار کافی نیست برای غصه ی زینب( س ) رواست جان بدهم همین تباکی و اشک و هوار کافی نیست بیا برای خدا یا علی ( ع ) بگو امشب قسم بده تو خدا را به عمه اش زینب( س ) http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_صاحب_الزمان من خسته در فراقت به کدام صبر و طاقت به ره فراغ پویم، ز پى حضور گردم؟ مَهل آن‌که خاک سازد اجلم به ناتمامى تو بسوز هم‌چو شمعم که تمام نور گردم من اگر به خلد یابم ز تو جنس آدمى را ز قصور طبع باشد که خراب حور گردم #اهلی_شیرازی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آدینه جمکران دل من صحن و سرایی دارد عصر هرجمعه به سر شور و نوایی دارد غم دلتنگی تو روضه ی هرجمعه ی ماست اشک این روضه عجب طعم جدایی دارد #هستی_محرابی 🔹اشعار ناب آئینی🔹👇 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عمه شجاع سادات زهرای ثانی حیدر کوفه زینب کبری سلام الله علیها کوفه... ذکر لبهام یکسره زینب هست علیا مخدّره زینب از امامش محافظت می‌کرد میمنه تا به میسره زینب می‌کشم از مصیبتش فریاد چقدَر بین راه می‌افتاد پای این روضه باید اصلا مرد: «دخَلَتْ زینبُ علی بْنِ زیاد» دوری از یار سهم زینب شد مایه‌ی اقتدار مذهب شد موی او شد سپید از بس که پدرش در مقابلش سَب شد گوییا اینکه برده‌اند از یاد که علی کرده کوفه را آباد کوفه با دخترش چه‌ها کرده خوب مزد امامتش را داد قد زینب ز طعنه‌ها تا شد بعد سقا اسیر غم‌ها شد آنقدَر در جهان بلا دیده لقبش «کعبةُ الرّزایا» شد زینب و چشم بی‌حیا ای وای زینب و شاه سرجدا ای وای او سوارِ کجاوه‌ی عریان دلبرش روی نیزه‌ها ای وای http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لرزید کاخ ظلم زیر پای زینب دشمن حقیر تیغ برق آسای زینب مانند حیدر خطبه میخواندو مسلط غوغا به پا کرده ید غوغای زینب با حرف های آتشینش آبرو برد از دشمنان هر حرف بی پروای زینب گفتا شهادت عادت این خانواده ست باخون نوشته گشته و امضای زینب زینب علمدار تمام کربلا بود عالم همه حیران عاشورای زینب http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(اَلشام - اَلشام - اَلشام) اَلشـّام یعنی آه و اشک و بی قراری اَلشام یعنی روضه و شب زنده داری اَلشام یعـنی استقامت... بردباری خونابه جاری از لبِ زخمیِّ قاری اَلشام یعنی رقص و پاکوبی و دشنام خاکستر و سنگ است که می بارد از بام اَلشام یعنی بدترین زخـمِ زبان ها رقصیدن و مِیْ خوردنِ شمر و سَنان ها اَلشـام یعـنی تازیانه با خَـطابه خوابیدنِ دردانه ای کنـجِ خرابه اَلشام یعنی زینبین و کوچه... بازار نِی بردن و مِی خوردن و آزردنِ یار اَلشام یعنی مجلسی پُراضطراب و... ناموسِ حیـدر شاهِدِ بـزمِ شراب و... اَلشام یعنی چوب کوبیدن به دندان سیلی زدن بر غنچـه یِ رویِ یتیمان اَلشام یعنی بند و زنجـیرِ اسارت ناموسِ یار و کوچه بازار و جسارت اَلشام یعنی مستیِ قـومِ حرامی اهلِ حـرم در بینِ نامردانِ شامی اَلشام یعنی طعنه یِ آل یهود و... لعلِ لب و چشم و سر و صورت... کبود و... اَلشام یعنی دختری در حالِ هِق هِق پایِ سری در روضه طفلی می کند دق اَلشام یعنی لـُکـنتِ شیرین زبانی خون می شود هر دیده یِ صاحب زمانی اَلشام یعنی ندبه ای با آه و ناله غساله و خون لخته یِ جسمِ سه ساله اَلشام یعنی العجل تا روزِ دیدار جان دادن از غمها میانِ روضه یِ یار http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عشق مجنون بیابان حسین وزینب است صبر چون آئینه حیران حسین وزینب است جبرئیل صبر می فرمود درتفسبر عشق آیه های عشق درشان حسین وزینب است با صبوری صبر را ایوب معنا کرد وگفت صبر یک آیه زفرقان حسین وزینب است با رگ جان متصل شد از ازل میثاقشان عالمی حیران زپیمان حسین وزینب است مکتب اسلام گرجاوید مانده تا ابد از فداکاری وایمان حسین وزینب است از دل هر لاله ای داغی اگر شد آشکار جلوه ای از داغ پنهان حسین وزینب است کربلا روشن ترین صبح امید و آرزوست کربلا فصل درخشان حسین وزینب است درسپهر عدل وآزادی وایثار و وفا کربلا خورشید تابان حسین وزینب است گرکه محزون شد نوای نی زشور نینواست نی نوایش از نیستان حسین وزینب است تاقیامت گرفضا آکنده شد ازعطرگل ازشمیم باغ عطشان حسین وزینب است روز رستاخیز گل ها رادمردی وشرف سرگذشتی ازگلستان حسین وزینب است درکنار جسم اکبر دیده ی کروبیان شاهد حال پریشان حسین وزینب است علقمه درحسرت ماه بنی هاشم هنوز شرمگین ازچشم گریان حسین وزینب است مکتب عشق وشهادت اوستادش اصغراست آن که خود طفل دبستان حسین وزینب است روز عاشورا پس از اعمال حج عشق وخون عید عشق وعید قربان حسین وزینب است عشق را گفتم کدامین شب جهان غرق عزاست گفت آن شب شام هجران حسین وزینب است بعد از آن حنگ نمایان کوفه وشام بلا صجنه ی فتح نمایان حسین وزینب است کشتی ظلم وستم در ورطه ی گیتی مدام درهراس ازموج وطوفان حسین وزینب است ای «وفایی» بانوی تقوا وعصمت فاطمه تا قیامت مرثیه خوان حسین وزینب است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با قیامی که به ذرات امامت کردی ای علی شوکت وقامت توقیامت کردی کربلا مبدأ راه تو وایثارت بود هدفت محو ستم بودکه هجرت کردی ذکر قدسی نفسان حرم قدس شده است خطبه ای راکه تو درکوفه قرائت کردی کاخ وبنیان ستم راتو فرو ریخته ای شام را محشری از صبح قیامت کردی زین اب بودی وزینت به شهادت دادی که به زیبایی این راه اشارت کردی جلوه برکرب وبلا دادی وبا تیغ کلام دشمنان را ابدالدهر ملامت کردی زائری چون تو که دیده است که ای کوکب صبر ماه خود را به روی نیزه زیارت کردی به همان سوره ی نور سرنی ،نام حسین آیه ای بود که صد بار تلاوت کردی کربلا باتو درخشید وتو آن واقعه را ثبت در دفتر نورانی خلقت کردی عاشقان شرف وعشق وفداکاری را تشنه ی چشمه ی ایثار وشهادت کردی تو همان نور خلوصی که زبس تابیدی دردل هرکه خداجوست اقامت کردی تازه گردید مناجات ودعای زهرا هززمان روی به محراب عبادت کردی بارها گرچه «وفایی» کرمت را دیده است باز برسائل این خانه کرامت کردی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#قله_ی_افتخار درسجده به خاک دوست افتاده حسین درراه حبیب خویش سرداده حسین تاریخ گواه است که تا رستاخیز برقلۀ افتخار استاده حسین #حاج_سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا مهدی🌹 شنبہ شد،عطرِ تودرڪوےدلم نیست که نیست خبرازدلبرِ دلجوےِ دلم نیست که نیست شنبه اے که نشده لایقِ وصلت یعنے؛ اثرے ازغمتان،روےِ دلم نیست که نیست #منصوره_محمدی_مزینان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آقا چه میشود به غلامت کرم کنی با گوشه ی نگاه دلش را حرم کنی از بس که با گنه دلتان را شکسته ام لایق نیم نگه به دل مضطرم کنی یک گوشه ی نگاه تو دل را جلا دهد دل میدهم تو را که شما گوهرم کنی آقا مدال نوکریت را ز من نگیر من سینه میزنم که تو عاشقترم کنی ازکاروان عشق تو جامانده ام حسین آیا شود مرا تو مقیم حرم کنی؟ یک جرعه ای بده تو ز صهبای کربلا تا مست آن شراب و مِیِ کوثرم کنی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
◾خاکسپاری ""جون'" غلام ابی ذر غفاری رحمه الله علیه و صحابی باوفای حضرت سلام الله علیه◾ ﺟﻤﻌﻰ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺷﺮﻳﻒ ﺍﺑﻰ ﺫﺭ ﻏﻔﺎﺭﻯ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﻭ ﺑﺪﻧﺶ ﻣﻌﻄﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 📚(ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺍﻟﺘﻮﺍﺭﻳﺦ: ﺹ 311) ⬅گوشه ای از زندگی حضرت "جون"رحمه الله علیه. حضرت ﺟﻮﻥ رحمه الله علیه ،ﻛﺴﻰ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ 150 ﺩﻳﻨﺎﺭ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺨﺸﻴﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺒﻌﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﺑﺬﻩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻠﺖ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﻪ ﺁﻣﺪ. ⬅معرفت حضرت جون رحمه الله علیه نسبت به خویش. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺷﺪّﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻳﻢ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺧﻮﺍﺳﺖ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﻋﺎﻓﻴﺖ ﻭ ﺳﻠﺎﻣﺘﻰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺎ ﺑﻮﺩی ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻣﺴﺎﺯ. ﺟﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: 👈 ﺍﻯ ﭘﺴﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺭﺍﺣﺘﻰ ﻭ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻡ، ﻭ ﺣﺎﻝ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻢ؟ ﺟﻮﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ: ﻣﻦ ﻛﺠﺎ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻛﺠﺎ؟ ﻟﺬﺍ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ: ﺁﻗﺎﻯ ﻣﻦ، ﺑﻮﻯ ﻣﻦ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻰ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺭﻧﮓ ﻣﻦ ﺳﻴﺎﻩ ﺍﺳﺖ. ﻳﺎ ، ﻟﻄﻒ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻣﺮﺍ ﻧﻤﺎﺋﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﻳﻢ ﺧﻮﺵ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﻡ ﻭ ﺭﻭﺳﻔﻴﺪ ﺷﻮﻡ. ﻧﻪ ﺁﻗﺎﻯ ﻣﻦ، ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻡ ﺗﺎ ﺧﻮﻥ ﺳﻴﺎﻩ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﮔﺮﺩﺩ. ﺟﻮﻥ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﺪّﻯ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ. و در روایتی امام حسین علیه السلام این غلام را به امام علیه السلام بخشیدند و علیه السلام در راه خدا آزاد کردند و بعد جون برای کسب اجازه به محضر ارباب رفته و اجازه گرفتند و به میدان رفتند.. ⬅جون و لحظه و اطفال خیام ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺟﻮﻥ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻯ 90 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﻰ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﻧﺲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻰ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺍﻭ ﺑﻪ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﻴﻤﻪ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻰ ﻭ ﻃﻠﺐ ﺣﻠﺎﻟﻴّﺖ ﺁﻣﺪ، ﻛﻪ ﺻﺪﺍﻯ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻫﺮﻳﻚ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﻰ ﺳﺎﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻴﺮﻯ ﻏﻀﺒﻨﺎﻙ ﺭﻭﻯ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻗﻮﻡ ﻧﺎﭘﺎﻙ ﻛﺮﺩ. ﺍﻭ ﺟﻨﮓ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﻰ ﻛﺮﺩ، ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺯﺧﻤﻬﺎﻯ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﺮﻳﺴﺖ، ﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺟﻮﻥ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺑﻴّﺾ ﻭﺟﻬﻪ ﻭ ﻃﻴّﺐ ﺭﻳﺤﻪ ﻭ ﺍﺣﺸﺮﻩ ﻣﻊ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ: ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ ﺭﻭﻳﺶ ﺭﺍ ﻭ ﺑﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻋﺼﻤﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺤﺸﻮﺭﺵ ﻧﻤﺎ. ⬅ ﺍﺯ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﻋﺎﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻭﻯ ﻏﻠﺎﻡ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﺧﺸﻴﺪﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻮﻯ ﺍﺯ ﻭﻯ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪ. ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻣﻨّﻮﺭ ﻭ ﺑﻮﻳﺶ ﺑﻮﺩ. 📚 ﻭﺳﻴﻠﺔ ﺍﻟﺪﺍﺭﻳﻦ ﻓﻰ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ: ﺹ 115 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به ساحت رنگی سیاه داشت ولی باطنی سپید مردی که بار عشق ؛ سرِ شانه می کشید آهسته داشت زمزمه می کرد با خودش "یارب مکن امید کسی را تو نا امید" تعجیل داشت مُهر شود برگ نوکریش هِی اذن می گرفت و اجازه نمی رسید گفتند : جون بیشتر از این نمان ؛ برو تا این کلام را ز لب صاحبش شنید پرسید : چون سیاهم و بوی تنم بد است آقا اجازه بهر دفاعم نمی دهید؟ اشک حسین ریخت ، دمی که اجازه داد تا جون هم شود یکی از آن همه شهید جنگید و کُشت و زخم زد و عضو عضو او از ضربه های آن همه تیر و سنان درید آمد حسین چون به کنار تنش ، گذاشت... ...صورت بروی صورت آن پیر رو سپید القصه وقت دفن شهیدان ؛ بنی اسد بعد از سه روز ؛ چونکه به کرببلا رسید دیدند مثل ماه سفید است پیکرش دیدند بوی عطر از آن کشته می وزید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدا بخیر کند باز ازدحام شده زمان روضه‌ی جان‌سوز شهر شام شده تمام شهر برای نظاره جمع شدند عذاب حضرت زینب نگاه عام شده یهودیان به تلافی خیبر آمده‌اند زمان سنگ‌زدن وقت انتقام شده تمام صورت آقا بروی نی خون است سرش شکسته ز بس هتک احترام شده خدا کند که نباشد درست این روضه که آل فاطمه وارد به بزم شام شده چه شد امام به گریه سه‌بار گفت الشام؟ تمام روضه خلاصه در این کلام شده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔆﷽🔆 غصه های بدون اندازه مردمی پست و حیله ای تازه هلهله چنگ و دف، کف و شادی چه خبر بود پشت دروازه داخل شهر فتنه در بازار روز ما را سیاه می کردند یک منادی بلند هی می گفت بشتابید اسیر آوردند روی لبهای کودکان حرم اول آخر کلام زینب بود همه شهر کافر و بی دین بد زمانی امام زینب بود کوچهء تنگ و نیزه های بلند سینه ای که پر از غم و آه است سنگ و خاکستر و سر بابا بام این خانه ها چه کوتاه است پسر شیر بدر را کشتند از همین روست اینچنین شادند هر چه خرما علی به آنها داد جای آن سنگ و غم به ما دادند عترت حضرت رسول امین آل پیغمبر خدا هستیم به همین قاریِ سر نیزه معنی آیه ء ولا هستیم تهمت و افتراء و زخم زبان به دلم زخم بی شماره زدند بخدا کودکانشان حتی فحش و نفرین و ناسزا بلدند مردم شام بی وفای لعین به عذابی الیم محکومند از همان بدعت سقیفه به بعد آل حیدر همیشه مظلومند ✍ 🔸اهلبیت علیهم السلام اَجمعین🔸 ❤️ علی«ع»ولی‌اللّٰه ❤️ 🌺 🍃حَقًّا حَقّٰا 🍃 🌺 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
درتمام عمربا چشمان ترگفتم حسین درغمت با گریه ی شام و سحر گفتم حسین دامنی لبریز گل دردامن خود یافتم تاکه بایاد غمت با چشم ترگفتم حسین باز شد بر روی من درهای الطاف خدا چون که با آه غمی صاحب اثر گفتم حسین لحظه ای غافل نبودم من زیاد ونام تو دروطن بودم اگر یا درسفر گفتم حسین من دل گم گشته ام را یافتم درکربلا هرزمان با ناله وسوز جگر گفتم حسین همره زوارّ کوی تو به گوشم هرزمان آمد از کرب وبلای تو خبرگفتم حسین هیچ نامی لذتش بالاتر از نام تونیست چون «وفایی» درهمه عمرم اگرگفتم حسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7