eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
988 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها دختر توحید منم ابتا یا حسین رقیهٔ بت شکنم ابتا یا حسین داده به دستم عمه علم را درهم بکوبم کاخ ستم را بابا حسین جان موی سپیدم شرفم ابتا یا حسین دختر شاه ِ نجفم ابتا یا حسین من با ولای ، حیدر بزرگم محشر کنم چون، مادربزرگم بابا حسین جان ای پدر بی کفنم ابتا یا حسین شد کفنم پیرهنم ابتا یا حسین پیشانی تو ، مُهرِ نمازم باید در اینجا ، حرم بسازم بابا حسین جان فرش تو شد موی سرم ابتا یا حسین کل تنم کرده ورم ابتا یا حسین رفته به غارت ، موی کمندم کرده زمویم، دشمن بلندم بابا حسین جان دردسرِ قافله ام ابتا یا حسین شاکی از این حرمله ام ابتا یا حسین چشم عمو را ، دور از حرم دید منزل به منزل ، بر عمه خندید بابا حسین جان سلام الله علیها 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیمبرِ ناقه نشین علی بن الحسین حضرت زین العابدین علی بن الحسین همراهِ زینب، فاتح شامی گرچه اسیری، والامقامی جانم علی جان پیش نگاه تو چنین علی بن الحسین ریخته پیکر به زمین علی بن الحسین نشد پدر را ، بغل بگیری چیدی تنش را ، بین حصیری جانم علی جان قاتل تو شام بلا علی بن الحسین شد حرم انگشت نما علی بن الحسین تو شاهد آن ، رنج و عذابی باعمه تودر ، بزم شرابی جانم علی جان # 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نگاه از زائر خود بر نداری ز گریه نوحه‌ای بهتر نداری زیارت‌نامۀ بالای سر را کجا باید بخوانم؟ سر نداری 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹بوی تو می‌آید🔹 نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را برملا کردی خبر داری؟ جهان را زیر و رو کرده‌ست گیسوی پریشانت از این عالم چه می‌خواهی همه عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیّ و یا قیّوم خبر دارم که سر از دِیْر نصرانی درآوردی و عیسی را به آیینِ مسلمانی درآوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هِی کردی تو می‌رفتی و می‌دیدم که چشمم تیره شد کم‌کم به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم‌کم تو را تا لحظهٔ آخر نگاه من صدا می‌زد چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می‌زد حدود ساعت سه، جان من می‌رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می‌رفت آهسته :: بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من خیالت جمع، ای دریای غیرت! خیمه‌ها با من تمام راه برپا داشتم بزم عزا در خود ولی از پا نیفتادم، شکستم بی‌صدا در خود شکستم بی‌صدا در خود که باید بی‌تو برگردم قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نادِعلی سَینجلی زینبم زینبم دختر مرتضی علی زینبم زینبم چادر اگربر ، کمر ببندم زن هستم اما ، مرد نبردم جانم حسین جان من شده ام با دو پسر یا حسین یا حسین صاحب شمشیر دو سر یا حسین یا حسین روی تو هستند ، از طفلی حساس هستند هر دو ، شاگرد عباس جانم حسین جان غصه نخور تاج سرم یا حسین یا حسین بیرون نیایم ز حرم یا حسین یا حسین دیدم میایی ، از سمت میدان با دوشهیدم ، با چشم گریان جانم حسین جان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹جرس شوق🔹 با خودش می‌برد این قافله را سر به کجاها و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها کوفه و شام و حلب یکسره تسخیر نگاهش دارد از نیزه اشارات مکرّر به کجاها سورۀ کهف گل انداخته این بار و زمین را می‌برد غمزۀ قرآنی دیگر به کجاها بر سر نیزه تجلّیِ سر کیست؟ خدایا! پر زد از بام افق نیز فراتر به کجاها بین خون‌گریه، پیام‌آور خورشید صدا زد: «می‌روی با جرس شوق، برادر! به کجاها؟»... چه زبون است یزید و چه حقیر ابن زیادش شهر را می‌کشد این خطبۀ محشر به کجاها... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرارسیدن سالروز شهادت حضرت امام سجاد(ع) را تسلیت می‌گوییم🖤🏴
ای تمام آفرینش تشنه اشک شبت وی خدا و خلق او مشتاق یارب یاربت ای مسیحای دعا در هر نفس، لعل لبت سینه‌های سوخته یک شعله از تاب و تبت باب حاجت باب رحمت باب ایمان باب دین قطب عرفان، سیّدسجّاد، زین‌العابدین 🔳 (ع) امام عابدان و عارفان تسليت باد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر * شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر عجب محراب خونینی ! دعایم‌ کن که می دانم قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ﻣﺎ ﺳﻤﺖ ﻫﺮ ﺑﻨﯽ‌ﺑﺸﺮﯼ ﻭﻝ نمی‌شویم ﯾﺎ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻠﻪ‌ﻫﺎ ﮐﺞ ﻭ ﻣﺎﯾﻞ نمی‌شویم ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺯ ﺭﻭﺯ ﺍﺯﻝ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﯾﻢ ﺍﺻﻼ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺑﺖ ﺗﻮ ﮔﻞ نمی‌شویم ﺩﺭ ﮔﯿﺮ ﻭ ﺩﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﺟﺰ ﮐﺎﺭ ﻧﻮﮐﺮﯼ ﺗﻮ ﺷﺎﻏﻞ نمی‌شویم ﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺮﺥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻣﯿ‌ﺨﻮﺭﯾﻢ ﺁﻗﺎ ﮐﺮﯾﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﺳﺎﺋﻞ نمی‌شویم ﺩﺭ ﮐﺸﺘﯽ ﻧﺠﺎﺕ ﺗﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ‌ﺍﯾﻢ ﺑﯽ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﺎﺣﻞ نمی‌شویم ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺧﺪﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﻣﻬﺮ ﻣﻬﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺣﺎﺻﻞ نمی‌شویم ﺁﻧ‌ﺠﺎ ﻏﺪﯾﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻤﯽ ﺷﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﻣﺎ ﺑﯿ‌ﺨﯿﺎﻝ ﺯﯾﻨﺐ ﻭ ﻣﺤﻤﻞ نمی‌شویم ﺁﻗﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﻮﻧﯽ ﻣﺎ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼﺳﺖ ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻪ یک‌دل نمی‌شویم؟ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺲ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ ﻫﻢ‌ﺧﻮﻥ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺎﻣﺘﻌﺎﺩﻝ نمی‌شویم ﺍﺫﻥ ﺩﺧﻮﻝ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﯿﺲ ﻣﺎﺳﺖ ﻣﺎ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻞ نمی‌شویم ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻗﺒﺾ ﺭﻭﺡ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﯼ ﻣﺎ ﻣﯿﺎ ﻣﺎ ﮐﺮﺑﻼﻧﺪﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﻃﻞ نمیﺷﻮﯾﻢ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  دور از مسیرِ قُربِ تو دل گر تباه شد خواندم تو را به گریه و اشکم گواه شد خیری نداشت دوری از تو برای من روزِ من از فراق ِ تو شـامِ سیاه شد حسرتْ نصیبم از اثرِ کرده های خویش حیف از مجالِ عُمـر که خرجِ گناه شد زورم نمی رسید بگیرم عنانِ نَفْس دلْ با نسیم ماهِ خدا رو براه شد پیش ِ تو کوهِ معصیت آورده ام ولی با یک نگاهِ لطف تو تبدیلِ کاه شد ** آه از دمی که حضرت سلطان اولیاء ذبحِ عظـیمِ واقعـه در قتلگاه شد آتش به جانِ گیسوی طفلان رسید تا... خورشیدِ نیزه ها خیَمَش بی پناه شد «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»؛ «به عوض او، ذبح عظيمی را پذيرفتيم». سوره صافات، آیه 107 وحید دکامین . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹فانی فی الله🔹 تا سر سردار مظلومان به روی نیزه بَر شد در همه آفاق و انفس آیت حق جلوه‌گر شد تن به خاک افکند یعنی خاکسار کوی یارم سر به نی افراشت یعنی بر شهیدان مفتخر شد معجزات جسم پاکش کرد تصدیق نبوت کشف اسرار ولایت از تکلم‌های سر شد.. تن چو یعقوب از غم اکبر زمین‌گیر بلایا سر چو یوسف بر سر بازار حسنش مشتهر شد نسخ کرده محنت ایّوب را جسم جریحش قصّۀ پرغصّۀ یحیی ز سر محو از نظر شد تن شب کرب‌وبلا را کرد همچون روز روشن سر چراغ مطبخ خولی به هنگام سحر شد تن ز شَفقَت هم‌وطن با جسم هفتاد و دو تن بود سر ز غیرت با عیال و کودکانش هم‌سفر شد تن زمین کربلا را کرد رشک طور سینا مطلع نور تجلی سر به کوفه از شَجَر شد با گلوی خشک، تن شد غم‌گسار تشنه‌کامان همره اطفال گریان، سر روان با چشم تر شد یک پسر شد سوی شام و یک پسر افتاد بی‌سر تن انیس این پسر، سر هم‌سفر با آن پسر شد.. تن به بی‌دستی اخوّت کرد با جسم برادر سر به محنت هم‌عنان با خواهر خونین‌جگر شد بر یهود نینوا بنمود تن نور حقیقت راهب نصرانی از اسرار آن سر باخبر شد فانی فی الله شد تن زیر سمّ اسب دشمن سالک سیر الی اللَه سوی شام و کوفه، سر شد در زمین و آسمان و برّ و بحر و کوه و صحرا در جمادات و نباتات این مصیبت با اثر شد خواست تا دشمن کند با قتل بی‌نام و نشانش ای تعالی اللَه که نامش بیشتر از پیشتر شد.. 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
| 💠 (علیه‌السلام) «مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا هَانَتْ عَلَیْهِ مَصَائِبُهَا وَ لَمْ یَکْرَهْهَا» کسی که از دنیا دل بریده است، مصیبت‌های آن برایش آسان شده و آن‌ها را ناپسند نمی‌شمارد. 📗 تحف العقول، ص۲۸۱ 🔹آزاد از تعلق🔹 با تیر غم و بلا، نشانش نکند حیران زمین و آسمانش نکند هرکس دلش از تعلقات آزاد است اندوه جهان، دل‌نگرانش نکند 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سجـاده ی سجـاد(ع) پـر از اشـکِ روان بـود چهـل سـال خـودش پـای دلـش مرثیـه خـوان بـود ... (علیه السلام) تسلیت باد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹امام غریب🔹 بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت گر تشنگی، ز پا نفکندش غریب نیست آب آن قدر، که دست بشوید ز جان، نداشت در کربلا کشید بلایی که پیش وَهم عرش عظیم، طاقت نیمی از آن نداشت ز آمد شد غم اسرا، در سرای دل جایی برای حسرت آن کشتگان نداشت در دشت فتنه‌خیز که زان سروران، تنی جز زیر تیغ و سایۀ خنجر امان نداشت - این صید هم که ماند، نه از بابِ رحم بود صیاد دهر، تیر جفا در کمان نداشت... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹یک آسمان ستاره🔹 بیمار، غیرِ شربتِ اشک روان نداشت در دل هزار درد و توانِ بیان نداشت... یک گل نداشت باغ و به آتش کشیده شد جز آه در بساط، دگر باغبان نداشت یکسر به خاک ریخت گل و غنچه، شاخ و برگ دیگر ز باغِ عشق، نصیبی خزان نداشت ماهی که آفتاب از او نور می‌گرفت جز ابرِ خشکِ دیده، به سر، سایبان نداشت دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟ تا کوفه، زنده ماندنِ او را گمان نداشت از تب ز بس که ضعف به پا چیره گشته بود می‌خواست بگذرد ز سرِ جان، توان نداشت یک آسمان، ستاره به ماه رخش، ز اشک می‌رفت و یک ستاره به هفت آسمان نداشت... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹لالۀ تبدار🔹 چون که در قبله‌گه راز، شب تار آیی شمع خلوتگه محراب به پندار آیی می‌برد نور سحر، قدر شبانگاه چراغ قرص ماه از نظر افتد چو شب تار آیی باغ، از گرمی خورشید رخت می‌سوزد اگر ای لالۀ تبدار به گلزار آیی بندۀ عشق تو در هر دو جهان آزاد است کی توان دید که در بند گرفتار آیی همه از حجرۀ دل اشک به چشمان آرند گر شوی مشتری غم، سر بازار آیی تربت کوی حسین است، دوای همه درد از شفاخانه سبب چیست که بیمار آیی شد خرابه خجل از ارزش گنجینۀ خویش چون تو را دید که با چشم گهربار آیی سایۀ لطف تو گسترده به اطراف جهان مصلحت چیست که در سایۀ دیوار آیی نیست پیوسته، «حسان» طبع تو خلاّق سخن مگر از جلوۀ دلدار به گفتار آیی 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹قیام واژه🔹 چه دست‌های قنوتی، رسیده‌اند به ماه دعا بخوان که جهان با تو می‌شود همراه چنان که روح تو سرشار از خداوند است به هرکجا بروی می‌شود عبادتگاه تو نسل حضرت خورشید روی این خاکی امامِ هر که تو باشی، نمی‌شود گمراه تو راز خلقت سجاده‌های مهر به دست تو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه طوافِ مهرۀ تسبیح دور انگشتت به کعبه بودن تو بوده تا همیشه گواه جماعتی به نماز تو اقتدا کردند نسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه چه سر به مهر شده رازهای پیشانیت چه سرّی است در این گریه‌های گاه به گاه؟.. علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخن تویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله دعا سلاح تو و واژه‌ها سپاه تواند که گفته است که هستی تو بی‌سلاح و سپاه؟ قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیق تمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهره‌ها به دست‌های دعای تو می‌بریم پناه بگیر دست مرا و به آسمان برسان که سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه تو با زبان دعا با جهان سخن گفتی جهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه دعا بخوان که دعای تو مستجاب‌تر است کسی شبیه تو یک روز می‌رسد از راه 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹شعلۀ باران🔹 می‌نویسند جهان چهرۀ شادابی داشت هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت سجده می‌کرد به پیشانی او مهر نماز نزد او سجده برای خودش آدابی داشت موج‌ها پشت سر او همه صف می‌بستند سر سجاده که دریا دل بی‌تابی داشت اشک بر گونۀ او بود و دعا روی لبش آری او نیز برای خودش اصحابی داشت بعد از آن واقعه با شعلۀ باران می‌سوخت او که یک عمر فقط گریه و بی‌خوابی داشت اشک در محضر او ذکر مصیبت می‌کرد تا که می‌دید کسی ظرف پر از آبی داشت 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹تو تبدار اباالفضلی🔹 زمین کربلا تب دارد آیا، یا تو تب داری؟ دل زینب فدایت پا برون از خیمه نگذاری بخوان در نیمه‌شب‌هایم «الهی لا تؤدّبنی» بگو صد بار دیگر «ربِّ خلِّصنا من النارِ» غل و زنجیر بر گردن چهل منزل بیا با من که فردا باز فردا یوسف تنهای بازاری تو تبدار اباالفضلی که سقا بود و عطشان بود تو بیمار حسینی؛ راست می‌گویند بیماری تو را هر روز عاشوراست... یا سبوحُ یا قدّوس ملائک بر سر سجاده‌ات جمعند بسیاری... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹صفای سحر🔹 گرچه تا غارت این باغ نمانده‌ست بسی بوی گل می‌رسد از خیمۀ خاموش کسی چه شکوهی‌ست در این خیمه که صد قافله دل می‌نوازند به امید رسیدن، جرسی... ای صفای سحری جمع به پیشانی تو! باد پاییم و به گردت نرسیده‌ست کسی... چه صمیمی‌ست خدایی که تو یادم دادی! لطف محض است اگر نیست جز او دادرسی باز شب آمد و من ماندم و این گریه و نیست جز ابوحمزۀ طوفانی تو همنفسی 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟ دنبال آفتاب قیامت روان شده یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش یک دم نشسته منتظر کودکان شده یک جا ز پیر کوفه شنیده‌ست ناسزا یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده هم شاهد غروب گل ارغوان به خون هم راوی حدیث لب خیزران شده با پای خسته راه‌بر خلق آمده با دست بسته کارگشای جهان شده ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر آه ای بهار تا گل آخر خزان شده بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده از بس گریسته‌ست چنان شمع در سجود از خلق، آفتاب مزارش نهان شده 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹حدیث تشنگی🔹 بهار آسمان چارمینی غریب امّا، امامت را نگینی همه از کربلا تا شام گفتند: امام عشق، زین العابدینی همیشه چشم گریانی‌ست با تو مگر یاد شهیدانی‌ست با تو هوای گریه دارم مثل این است: غم شام غریبانی‌ست با تو نگاهت ابر گریانی‌ست در شام عجب آیینه بارانی‌ست در شام خبر در شهر پیچیده‌ست آری: حضورت مثل طوفانی‌ست در شام چه رازی داشت آخر سجده‌هایت چه کردی در «صحیفه» با دعایت که می‌آید خیالم هر شب و روز به پابوس شهید کربلایت چه می‌شد خاک دامان تو باشم شبی مهمان چشمان تو باشم بیا مولای من! امشب دعا کن که من هم از شهیدان تو باشم 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای سایه‌ات فتاده به روی سرم حسین معنای واقعی اصول الکرم حسین یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند تسکین دردهای دل مضطرم حسین * یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی من پای سفرۀ تو شدم محترم حسین لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین * من سال‌هاست در به در روضه توام داغ تو را به جان و دلم می‌خرم حسین در کوچه‌های سینه زنی سالیان سال در حسرت هوای حرم می‌پرم حسین * کابوس من شده غم دوری کربلا در خواب هم ذکر لب من حرم حسین تا گفتم اسم کرب و بلا را دلم گرفت مانند خواهری که صدا زد دلم حسین * اینجا کجاست؟ خواهرت افتاد از نفس رحمی نما به سینۀ شعله ورم حسین اینجا عجیب بوی فراق تو می‌رسد یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین *** زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا یک ذره حق بده نشود باورم حسین مجموع حرف‌های من اینجا خلاصه شد در یک کلام: ای همۀ باورم حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹یک آسمان ستاره🔹 بیمار، غیرِ شربتِ اشک روان نداشت در دل هزار درد و توانِ بیان نداشت... یک گل نداشت باغ و به آتش کشیده شد جز آه در بساط، دگر باغبان نداشت یکسر به خاک ریخت گل و غنچه، شاخ و برگ دیگر ز باغِ عشق، نصیبی خزان نداشت ماهی که آفتاب از او نور می‌گرفت جز ابرِ خشکِ دیده، به سر، سایبان نداشت دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟ تا کوفه، زنده ماندنِ او را گمان نداشت از تب ز بس که ضعف به پا چیره گشته بود می‌خواست بگذرد ز سرِ جان، توان نداشت یک آسمان، ستاره به ماه رخش، ز اشک می‌رفت و یک ستاره به هفت آسمان نداشت... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7