eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیت_ ۱۹ رمضان می چکد خونِ سَرَت رویِ بَر وُ رویَت وای چه شکافی ست عـلی بَر سَر وُ اَبرویت وای بستَرَت پهن شده دخترِ تو می اُ فتد... یادِ پهلو وُ پَر وُ سینه یِ بانویت وای http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم دل مرده بودم اما زنده شدم دوباره تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم دیدم دلم گرفته، ذکر حسن گرفتم با دوست ربنا را با اشک چشم خواندم وقتی در اوج گرما بی تاب و تشنه بودم سالار کربلا را با اشک چشم خواندم فورا مرا خریدند، هربار پنج تن را پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم وقتی دلم شکست و یاد حسین کردم با خویش روضه ها را با اشک چشم خواندم عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم حتی کفن نکردند آن پیکر رها را جریان بوریا را با اشک چشم خواندم از غربتش زبانم وقتی به لکنت افتاد باقی ماجرا را با اشک چشم خواندم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹ها عَلیٌ بَشرٌ کَیفَ بَشَر🔹 علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب شب ز اسرار علی آگاه است دل شب محرم سرالله است شب شنیده‌ست مناجات علی جوشش چشمۀ عشق ازلی اشکباری که چو شمع بیزار می‌فشاند زر و می‌گرید زار دردمندی که چو لب بگشاید در و دیوار به زنهار آید کلماتی چو دُر آویزۀ گوش مسجد کوفه هنوزش مدهوش فجر تا سینۀ آفاق شکافت چشم بیدار علی خفته نیافت روزه‌داری که به مهر اسحار بشکند نان جوین در افطار ناشناسی که به تاریکی شب می‌برد شام یتیمان عرب پادشاهی که به شب برقع‌پوش می‌کشد بار گدایان بر دوش تا نشد پردگی آن سِرِّ جلی نشد افشا که علی بود علی شاه‌بازی که به بال و پرِ واز می‌کند در ابدیت پرواز شه‌سواری که به برق شمشیر در دل شب بشکافد دل شیر عشق‌بازی که هم آغوش خطر خفت در خوابگه پیغمبر آن دم صبح قیامت‌تأثیر حلقه در شد از او دامنگیر دست در دامن مولا زد در که علی بگذر و از ما مگذر شال شه واشد و دامن به گرو زینبش دست به دامن که مرو شال می‌بست و ندایی مبهم که کمربند شهادت محکم پیشوایی که ز شوق دیدار می‌کند قاتل خود را بیدار ماه محراب عبودیت حق سر به محراب عبادت منشق می‌زند پس لب او کاسۀ شیر می‌کند چشم اشارت به اسیر چه اسیری که همان قاتل اوست تو خدایی مگر ای دشمن دوست در جهانی همه شور و همه شر ها عَلیٌ بَشرٌ کَیفَ بَشَر شبروان مست ولای تو علی جان عالم به فدای تو علی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از غربتت اگرچه سخن‌هاست یا علی دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی گویی هنوز دامن محراب کوفه را آثار خون ز فرق تو پیداست یا علی آثار سجده، زخم جبین، روی غرق خون در محضر خدات چه زیباست یا علی تا دسته‌گل برای تو آرند از بهشت بر روی دست، محسن زهراست یا علی گرچه شکافت فرق تو در صبحگاه قدر هر شب برای تو شب احیاست یا علی شمشیر دید عازم وصل خدا شدی روی تو را به خون تو آراست یا علی دنیا چه پست بود که مثل تو را نخواست از تو برید و غیر تو را خواست یا علی کوفه پس از شهادت تو گشته متّحد بر کشتن حسین مهیاست یا علی... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روزه‌هایم اگرچه معیوب است رمضان است و حال من خوب است رمضان است و من زلالم باز صاحب روزی حلالم باز می‌زند موج بی‌کران در من پهنه در پهنه آسمان در من چشم‌هایم ندیدنی را دید رمضان است و من پر از خورشید الفتی پاک با سحر دارم تشنهٔ لحظه‌های افطارم رمضان است و گفتنم هوس است «راز از تو شنفتنم هوس است» از تو ای با من آشنا! از تو از تو ای مهربان خدا! از تو ای خدایی که جود آوردی از عدم در وجود آوردی ای خدایی که هستی‌ام دادی حرمت حق‌پرستی‌ام دادی ای سؤالِ مرا همیشه جواب ای سبب! ای مسبِّب! ای اسباب! پیش پایم همیشه روشن باش با توام من، تو نیز با من باش در نگاهم، گناه می‌جوشد تو نپوشی کسی نمی‌پوشد با من ای مهربان، مدارا کن گره از کار بسته‌ام وا کن... رمضان است و ماه نیمهٔ بدر شب تقسیم زندگی، شب قدر... ای خدای بزرگ بنده‌نواز خالق لحظه‌های راز و نیاز می‌چکد شور تو در آوایم می‌زنی موج در دعاهایم شب قدر است و می‌کنی تقسیم برسان سهم دوستان یتیم سهم من چیست؟ بندگی کردن پاک و پاکیزه زندگی کردن بار من ای یگانه سنگین است سبُکم کن که سهمِ من این است لطف داری به دست کوتاهم می‌دهی آنچه را که می‌خواهم بعد یک عمر خون دل خوردن مطّلع کن مرا شب مردن ای خدا، ای خدای نومیدان زندهٔ تا همیشه جاویدان ای سزاوار گریه و خنده مهربانِ هماره بخشنده پاکبازم اگرچه گم‌راهم از تو غیر از تو را نمی‌خواهم بار تشویش از دلم بردار وَ قِنا ربّنا عذاب النّار شب قدر است و من چنین بی‌تاب اِفتَتِح یا مفتّح الابواب... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود سنگ بر آینۀ اصل وجود آمده بود شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد وحی نازل شده و روح فرود آمده بود به تمنّای حضور تو ز بام ملکوت پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد فجر حیرت زده با روی کبود آمده بود جان ما بودی و بدرود جهان می‌گفتی آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود به امید کرمی پیک اجل این همه راه به گدایی به در خانۀ جود آمده بود ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت مرگ آن شب به سراغ تو چه زود آمده بود غمت این بود که در خانۀ بی‌فاطمه باز محشر تازه‌ای آن شب به وجود آمده بود می‌شنید از گل لب‌های تو الله الله شاهد غیب که از بزم شهود آمده بود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میان قبله محراب ناله ها کردم به هرقنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم میان گودی محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تورا صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم زبس نگران نگاه زینب بود دوشانه حسینین خودم رها کردم محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده زنده شد خاطره‌ مادر خون آلوده شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا تا ببندی سر این حیدر خون آلوده این سروصورت خونین شده هم ارثی شد بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده سینۀ مادر و میخ در خون آلوده مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد چه کند زینب و این پیکر خون آلوده دور زینب همه هستند همه مَحرم ها وای از کرببلا و پر خون آلوده با لبانی که ترک خورده به گودال آمد بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده درسرازیری تل روبروی شمر رسید چشمش افتاد به موی سرخون آلوده خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها جمع شد قافله ای دختر خون آلوده می فروشند در این کوفه سر بازارش گوشوار و سپر و معجر خون آلوده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب نمیشد مات چشمان تو باشم مات نگاه تو پریشان تو باشم بغضم گرفته بوی مادر می دهی باز انگار باید سوگ پنهان تو باشم حال و هوایت فرق کرده دست بردار با من بمان تا باز مهمان تو باشم باش و تمام لحظه ها را دیدنی کن بگذار عمری سر به دامان تو باشم با بغچه ی مادر چرا سرگرم بودی انگار باید اشک سوزان تو باشم مگذار تا در کوفه سرگردان بگردم بگذار تا مهمان چشمان تو باشم من دخترم دختر همیشه عشق باباست مثل همیشه خواستم جان تو باشم بابا دوباره بغض کرده چشمهایم غربت کویرت کرده باران تو باشم؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با ناله های غربت حیدر غریبه نیست با ردّ خون در دل بستر غریبه نیست هی سوخت پا به پای حسن مثل قبل ها اینگونه درد در دلش آخر غریبه نیست دنبال مرهم سرباباست روزها با زخم های کهنه ی یک سر غریبه نیست حالا یتیم ها همه جمعند پشت در با ازدحام پشت سر در غریبه نیست مانند مادرم سر تو زخم خورده است این ضربه با عشیره ی مادر غریبه نیست روزی به روی نیزه سری سنگ می خورد با زخم های نیزه و خنجر غریبه نیست عباس من خود تو بگو دور خواهرت این چشم های مات به خواهر غریبه نیست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🏴 در آستانۂ شب قدر 🏴🍃 میان بندگانت بدتر از من نیست... تنها من! تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا... من گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو، تا من تو در دستانِ پینه بسته، در اشک یتیمان و به دنبالِ تو میگردم چرا عمریست اینجا من؟! چه برکت دادی و شد سفره ام رنگین و رنگین تر ندانستم اگر چه حرمتِ نان و نمک را من به جایِ آبرو ریزی همیشه آبرو دادی فقط شرمنده ام کردی! نمیدانم که آیا من- تو را آنگونه که باید عبادت کرده ام یا نه! مبادا بندگی کرده ست جنّ و إنس، إلّا من پُر از خوف و رجایم، کار دستم داده عصیانم چه محتاجم به غفرانِ تو بیش از پیش ترها من شبِ قدر است و بیمارِ گناهم؛ گوشۂ چشمی تویی «نِعمَ الطّبیب» و سخت محتاجِ مداوا من إلهي لاتؤدّبني... نبینم خشم و قهرت را عذابم کن ولی یک لحظه سرسنگین نشو با من! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من برتو شب قدر پنـــــاه آوردم یارب بنگر بار گنــــــــــــاه آوردم من آبرویی ندارم و میــــــــدانی بگذر تو زمن‌که اشک‌و آه آوردم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بی قیمتم و تو پر  بهایـــــم کردی از بند غم و غصه  رهایـــــم کردی با این همه‌کوله‌بار‌عصیان‌شب‌قدر بر درگه لطف خود صدایـــم کردی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ یارب تو بحق مرتضی عفـــوم کن از وادی غفلت و گنـــــه محوم کن بالطف و کرامتت  نجـــــاتم دادی از باده عاشـــــقی خود مستم کن ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ما ریزه خورخوان توهستیم علی با یاد نجف همیشه مستیـــم علی هرکس دل‌خودرابه کسی می بنند ما دل کسی جز تو نبستیــم  علی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7