eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
984 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
به رغم صخره، جاری‌تر شده سیل محبت‌ها و دارد بیشتر قد می‌کشد رود ارادت‌ها نمی‌میرد چراغِ مهر ما از باد نفرینی نمی‌افتد درخت عشق ما با این جراحت‌ها کسی که شعله شعله آتش نفرت به راه انداخت خودش هم زود خواهد سوخت در هُرم اهانت‌ها غباری چهرۀ گل را نخواهد شُست از خاطر برای عاشقانش آشنا بوده‌ست غربت‌ها.. ..تمام مرزها غرق «محمد» می‌شود روزی همان روزی که می‌ماند برایت داغ حسرت‌ها دم «و الله خیر الماکرین» در انتظار توست بیا بشنو، بیا عبرت بگیر از این عبارت‌ها 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به رغم صخره، جاری‌تر شده سیل محبت‌ها و دارد بیشتر قد می‌کشد رود ارادت‌ها نمی‌میرد چراغِ مهر ما از باد نفرینی نمی‌افتد درخت عشق ما با این جراحت‌ها کسی که شعله شعله آتش نفرت به راه انداخت خودش هم زود خواهد سوخت در هُرم اهانت‌ها غباری چهرۀ گل را نخواهد شُست از خاطر برای عاشقانش آشنا بوده‌ست غربت‌ها.. ..تمام مرزها غرق «محمد» می‌شود روزی همان روزی که می‌ماند برایت داغ حسرت‌ها دم «و الله خیر الماکرین» در انتظار توست بیا بشنو، بیا عبرت بگیر از این عبارت‌ها 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بختت بلند باد و بلندا ببینمت! ایرانِ من مباد که تنها ببینمت! یک عمر روی پای خودت ایستاده‌ای بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من بر شاخه‌های شوق، شکوفا ببینمت.. همچون حماسه‌های خودت باشکوه باش تا هم‌چنان در اوج تماشا ببینمت پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت من رأی می‌دهم به تو ای خاک جاودان! در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت! 📝 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را به پا می‌خیزم و پا در رکاب جاده می‌آیم به پای عشق خواهم رفت راه بی‌نهایت را هوای روزگار من سیاه از دود غفلت‌هاست شلوغی‌های شهر از من گرفته کنج خلوت را زمین گم می‌شود در ازدحام گام‌های شوق کم آورده‌ست جاده این همه شوق زیارت را.. نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را.. مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد که از آن روز می‌جویند دریای حقیقت را جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده ببین لبیک‌های فرد فرد این جماعت را امام صبح پیروزی به ما سر می‌زند روزی به پایان می‌رساند اربعین‌ها عصر غیبت را شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم جغرافی جنگ است، ویران است در آتش دلم باریکۀ غزّه است، سوزان است در آتش دلم تقدیر زیتونی‌ست افتاده به دست باد دلم گیسوی معشوقی پریشان است در آتش دلم طفلی‌ست، طفلی ایستاده در غبار جنگ چنان خواب عروسک‌ها هراسان است در آتش... چرا ای شعله‌های دوزخی! از خود نمی‌پرسید؟ که این آیندۀ معصوم انسان است در آتش! کجا فریاد باید زد تناقض‌های غمگین را یهودا هست در باغش! مسلمان است در آتش! اگر چه گرم آتش‌بازی جنگی، نمی‌فهمی؟ که آه شعلۀ مظلوم پنهان است در آتش هَلا ای هالۀ مهلک، هلاکت باد زودازود از این اخمی که نامش خشم طوفان است در آتش خودت با دست خود می‌سوزی از این شعلۀ تاریک چنان بمبی که عمرش رو به پایان است در آتش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم بختت بلند باد و بلندا ببینمت! ایرانِ من مباد که تنها ببینمت! یک عمر روی پای خودت ایستاده ای بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت زیبای چار فصلِ انار و بهارِ من بر شاخه های شوق، شکوفا ببینمت همچون حماسه های خودت با شکوه باش تا هم چنان در اوج تماشا ببینمت پُر حوصله چو خاک خراسان و سیستان یک رنگ مثل آبی دریا ببینمت پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت من رأی می دهم به تو ای خاک جاودان! در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت! ✍ 🏷 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو را همراه خود آورده‌اند از شرق باران‌ها تو را ای زادهٔ شرقی‌ترین خورشید دوران‌ها چه بذر برکتی آورده‌ای از آسمان با خود چه خیری از زمینِ خود درو کردند دهقان‌ها چه لحنی و چه حرفی در بیان و بر زبانت بود که تسبیح سخن افتاد از دست سخنران‌ها به رویت چشم می‌بستند ای خورشیدِ دانایی بزرگی تو کوچک دیده شد در چشم نادان‌ها سؤالی را که می‌پرسند محکوم جواب توست چه پاسخ‌ها گرفت از باب علمت، جهل انسان‌ها مگر از چشمهٔ نامت نمی‌جوشد خیال شعر چرا این‌قدر کم جاری شدی از چشم دیوان‌ها.. نبر بخشندگی را با خودت از سفرهٔ دنیا نرو! در حسرت جود تو می‌مانند مهمان‌ها سفارش کن مرا هم نزد بابای رئوف خود اگر یادی کند فرزند، می‌بخشند سلطان‌ها شاعر: . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو را همراه خود آورده‌اند از شرق باران‌ها تو را ای زادهٔ شرقی‌ترین خورشید دوران‌ها چه بذر برکتی آورده‌ای از آسمان با خود چه خیری از زمینِ خود درو کردند دهقان‌ها چه لحنی و چه حرفی در بیان و بر زبانت بود که تسبیح سخن افتاد از دست سخنران‌ها به رویت چشم می‌بستند ای خورشیدِ دانایی بزرگی تو کوچک دیده شد در چشم نادان‌ها سؤالی را که می‌پرسند محکوم جواب توست چه پاسخ‌ها گرفت از باب علمت، جهل انسان‌ها مگر از چشمهٔ نامت نمی‌جوشد خیال شعر چرا این‌قدر کم جاری شدی از چشم دیوان‌ها.. نبر بخشندگی را با خودت از سفرهٔ دنیا نرو! در حسرت جود تو می‌مانند مهمان‌ها سفارش کن مرا هم نزد بابای رئوف خود اگر یادی کند فرزند، می‌بخشند سلطان‌ها . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹حنجرۀ فاطمی🔹 می‌رود بر لبۀ تیغ قدم بردارد درد را یک‌تنه از دوش حرم بردارد مثل یک ماهِ پسِ اَبر عبورش زیباست بارها گفته‌ام این قصه مرورش زیباست پسری با دلِ پُر خون به دل دریا زد پشت پا بر همۀ خوب و بد دنیا زد... ماه می‌خواند پس از رؤیت او سورۀ شمس سایه انداخته بر صورت او سورۀ شمس در دل سنگ‌دلان قصد شکفتن دارد پسری جای زره آینه بر تن دارد... چشم وا کرده و درپیش، یلی را دیدند پرده از چهره که برداشت، علی را دیدند ترس دارند از این چهرۀ آرامِ علی لرزه انداخته بر پیکرشان نامِ علی پیر جنگ‌اند ولی از دل و جان می‌ترسند از رجزخوانی سردار جوان می‌ترسند پیش می‌آید و رخساره برافروخته است تیر هم چشم به زیبایی او دوخته است مثل بابای خود، اول همه را موعظه کرد لافتی خواند و به شمشیرِ سخن، معجزه کرد آی لشکر، منم اینک پسر بدر و حنین پسر سورۀ والفجر، «علی بن حسین» بارها بر لب خود زمزم و کوثر دیدم خویش را در دل آیینه، پیمبر دیدم... آمدم با قد و بالای بنی‌هاشمی‌ام وای اگر باز شود حنجرۀ فاطمی‌ام چه خیالات محالی‌ست که در سر دارید دست از ریختن خون خدا بردارید گرچه در معرکۀ کرب‌وبلا حق تنهاست باکی از کشته شدن نیست، اگر حق با ماست گر نمی‌خواست پدر جام بلا سر بکشد شمر کوچک‌تر از آن بود که خنجر بکشد ما بخواهیم، ملائک به کمک می‌آیند ابر و باد و مه و خورشید و فلک می‌آیند سپر محکمی از چادر خاکی دارند پسران علی از جنگ چه باکی دارند... غرق در خون بشود لقمۀ نان شبتان ساقۀ گندم ری خشک شود بر لبتان حزب بادید که با سکۀ باد آورده، چه بلایی سرتان اِبن زیاد آورده! من لبم روضۀ رضوان و... شما خاموشید ناخلف‌ها خودتان را به جُوِی نفروشید یک قدم بین شما تا حرم ما راه است چقدر فاصلۀ باطل و حق کوتاه است لشکر سنگ! ببینید دلم از نور است حیف چشم دلتان در پی دنیا کور است آدم، این قدر طمع‌کردۀ دنیا باشد! پسر فاطمه در معرکه تنها باشد! و همین‌طور رجز خواند و به سوگند رسید خسته از جنگ به آغوش خداوند رسید بر نمی‌خیزد و برخاسته آه پدرش و گره خورده نگاهش به نگاه پدرش... عطش عشق علی بود که بی‌تابش کرد دستی از غیب برون آمد و سیرابش کرد شاخه‌شاخه بدنش روی زمین گل می‌کرد داشت شمشیرِ ابالفضل تحمل می‌کرد... چقدر فاصله‌ات کم شده تا ماه علی آسمانی شده‌ای! آجَرَکَ الله علی 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را به پا می‌خیزم و پا در رکاب جاده می‌آیم به پای عشق خواهم رفت راه بی‌نهایت را هوای روزگار من سیاه از دود غفلت‌هاست شلوغی‌های شهر از من گرفته کنج خلوت را زمین گم می‌شود در ازدحام گام‌های شوق کم آورده‌ست جاده این همه شوق زیارت را.. نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را.. مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد که از آن روز می‌جویند دریای حقیقت را جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده ببین لبیک‌های فرد فرد این جماعت را :: امام صبح پیروزی به ما سر می‌زند روزی به پایان می‌رساند اربعین‌ها عصر غیبت را شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7