eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
980 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
آهسته، رفته رفته زمین، تار می شود دنیای ما ز تیرگی، سرشار می شود امواج سرخ جنگ، خروشان و نعش نعش غم در سکوت شهر، تلنبار می شود ساعت به وقت غمزدگی بازگشته است هر لحظه بوی مرگ، پدیدار می شود نفرین بر این قساوت بی حد، که این چنین تازه به تازه، فاجعه تکرار می شود تا آخر کدام خبر، مادران شهر در ماتم شهیدی عزادار می شود؟ ای مرگ بر ستم، که چنین موج می زند اینگونه سقف زندگی، آوار می شود وجدان خفته ی بشریت کجاست؟ کی؟ با چند طفل سوخته، بیدار می شود؟ این شرمساریّ همه ی آدمیّت است وقتی که «بمب»، هدیه به بیمار می شود این قاتلان تشنه به خون بشر، دیگر یک یک، بدل به گلّه ی کفتار می شود تصویر کودکان به خون خفته را ببین آدم ز هر چه داشته، بیزار می شود سردادن شعار حقوق بشر دیگر با این همه جنایت و خون عار می شود این رنج ها هزینه ی بیدار ماندن است در این شبی که مرز وطن، دار می شود در گردباد حادثه، باید صبور بود یک قطره اشک، گاهی پرستار می شود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای همدردی! ساعت انگار سوی فاجعه، فرمان دارد شهر یک جاده پر از نعش، به دامان دارد آسمان، واقعه در واقعه غم می بارد و زمین اشک از این داغ، به چشمان دارد باز گلزار شهیدان بگشاید آغوش که چنین حادثه در حادثه، مهمان دارد زخم اگر چند عمیق است، ولی می دانم زخم دلتنگی این طایفه، درمان دارد صبح خواهد شود و شام جنایت آخر دل به باز آمدن روشنی ایمان دارد این غزل، بابت همدردی «کابل» باشد که به دل، داغ به خون خفتن «کرمان» دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
...! به دست حادثه، گُل شاخه شاخه پرپرشد فضا به رایحه ی لاله ها معطّر شد چنان گریست در این داغ، ابر همدردی که جاده جاده جماعت، به غم شناور شد دوباره مسئله ی همزبانی اوج گرفت دری و فارسی باهمدیگر برابرشد فقط نه غمزده زین ماجرا دل «تهران» که دیدگان پریشان «بلخ» هم ترشد در این عزا دل تاریخ ما به درد آمد از این عزا همه احساس ها مکدّر شد نشست خاک «خراسان» به سوگ فرزندش برای مردم این مرز کهنه، مادر شد گِره گِره همه پیوندها به هم آمیخت درخت همدلی در بین ما تناور شد کتاب قصه ی همسایگی به حرف آمد مرور صفحه ی همبستگی میسّر شد شکوفه داد هم آوائی، زیر این باران نشای نوشده ی دوستی صنوبر شد فراق «مشهد» و شهر «مزار» ممکن نیست چرا که این دو حرم، تا ابد برادر شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7