#نعمت_ولایت
دلم به یاد تو ای دوست خلوتی دارد
دراین سکوت غم بی نهایتی دارد
نسیم یاد تو بر باغ جان صفا بخشد
حسین نام تو بُردن چه لذتی دارد
اگرکه بغض گلویم امان دهد ،دل من
به قدر فرصت گل با تو صحبتی دارد
به خار راه خود ای گل اگر نگاه کنی
دگر زعالم و آدم چه حاجتی دارد
کجا به پرتو خورشید التفات کند
هرآن دلی که به مهر تو الفتی دارد
هرآن کسی که ندارد ولای تو، درحشر
اسیر غم شود وآه حسرتی دارد
بهشت با همه سرسبزی و طراوت وحُسن
به پیش کرب وبلایت چه قیمتی دارد
حریم تربت تو سجده گاه اهل ولاست
زمین کرب وبلا از تو حُرمتی دارد
به یاد داغ تو هر لاله ای که می روید
به وسعت دل صحرا مصیبتی دارد
شفق زسرخی خونت به خون نشسته هنوز
غروب رنگ غم وبوی محنتی دارد
کسی که پیرو مشی ومرام تو گردید
دراین طریق خدایی رسالتی دارد
هر آن که همچو من آلوده وگنه کار است
زآستان تو چشم شفاعتی دارد
«وفاییم» که به دل نعمت ولا دارم
خدا نگیرد ازاو هرکه نعمتی دارد
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7