eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
988 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
می رسد از مدینه بوی غم فاطمه باز دیده گریان شد چونکه قبر چهار فرزندش در حریم بقیع ویران شد آتش کینه شعله ها دارد از دل سرسپرده های یهود لعنت حق به هر چه وهابی لغنت فاطمه به آل صعود قصد دارند ریشه را بزنند صحبت از قبرها بهانه بود ریشۀ بغض و کینۀ اینان آتش و دود و تازیانه بود لعنت حق به آن کسانی که اولین شعله را به پا کردند حق پیغمبر معظم را با لگد پشت در ادا کردند در مدینه ز بعد پیغمبر ناله های بلند ممنوع است در مرام پلید این مردم زن زدن از امور مشروع است گریه کردند آسمانی ها با نوای حزینه ی زهرا به گمانم که باز تازه شده داغ مسمار و سینه ی زهرا بعد از آنکه زدند زهرا را دستشان باز شد به بی ادبی کاش روزی هیچکس نشود ضرب سنگین سیلی عربی کاش مهدی بیاید با او ریشه ی فتنه را براندازیم عاقبت بهر مادر سادات گنبد و بارگاه می سازیم با نیابت ز قبر مادرمان سوی ام البنبن سلام کنیم دست بر سینه در مقابل او مثل عباس احترام کنیم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود حتی جوان ز غربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فاطمه آیینه کاری است اهل مدینه باب عداوت گشوده اند بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند هرکس دم از علی زده تخریب می شود صدیقۀ مطهره تکذیب می شود دنبال بی کس اند که تنها ترش کنند صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند تفریحشان تمسخر هر نالۀ بلند در خواب هم نشان حیا را ندیده اند نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند بغض علی زبانه کشد از وجودشان رنگ ریا گرفته همه تار و پودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد با ضربه ای حریم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است تصویر چادریست که در کوچه خاکی است امواج یک صدا دلم آزار می دهد گویا صدای صورت و دیوار می دهد گویا به گوش می رسد از قصۀ فدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هر چه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای ز غربت آن لحظه شد بقیع اوراق خاطرات غیورانه نیلی است هر چه که هست صحنۀ یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جان مرتضی ما را رها کنید بمیریم زین عزا روزی رسد ز سینه غم آزاد می کنیم همراه منتقم حرم آباد می کنیم گلدسته می زنیم چونان صحن کربلا گنبد بنا کنیم چونان مشهد الرضا ما داغ دار سیلی ناحق مادریم چشم انتظار منتقم آل حیدریم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پرکشیده است غمی بر دل مضطر برسد خون دل آمده تا برمژه ی تر برسد گل پاشیده زهم دیده کسی بر روی خاک عطر جنت زیکی لاله ی پرپر برسد بدن پاک برادر شده مثله ، اما وای اگر این خبر داغ به خواهر برسد بعد از آن نیزه که برسینه ی او بنشسته است زچه برپیکر او ضربت خنجر برسد لرزه برزانوی پیغمبر رحمت افتاد جبرئیل آمده بر داد پیمبر برسد خبر آمد که صفیه به احد آمده است نگذارید که خواهر به برادر برسد با غم حمزه دلم یاد حسین افتاده است بگذارید که این شعله به دفتر برسد که گمان داشت پس ازآن همه دردو غم وداغ زینب او به کنار تن بی سر برسد که گمان داشت که درپوششی ازنیزه وتیر بوسة خواهر غمدیده به حنجر برسد این عحب نیست اگرناله«وفایی» زده ای باید این چامه به اشک تو به آخر برسد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آن که نور عشق وشرف درجبین توست روشن سرای دل زچراغ یقین توست توحمزه ای و آینه ی جان مصطفی عشق وامید درهمه جا همنشین توست دریاری رسول خدا، جان دشمنان آتش گرفته از نفس آتشین توست مهر رسول نور تو را برده سوی نور این رشته ی سعادت وحبل المتین توست بر روی مرگ خنده زدی درشب وداع تاگفت مصطفی که شب آخرین توست ای سرو سربلند وسرافراز باغ دین ازچه به خاک غم سر شور آفرین توست ازآن زمان که ریخته خونت به روی خاک صحرای لاله زار احد شرمگین توست ای مصحف عظیم رشادت، شهادتت حسن ختام ومطلع فصل نوین توست ازاشک فاطمه زدل خاک گل دمید آن جا که زیر خاک تن نازنین توست آمد احد«وفایی» وگفتا که این حریم تصویری ازشجاعت وعزم متین توست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پنجم شوال وبه نقلی ششم شوال روز ورود حضرت مسلم (ع)به کوفه من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاح‌الرجال‌اند خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد قلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود زن‌هـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد از بام‌ها بر فرق من آتش فشاندنـد مـن جـان‌نثار عترت خیرالانـامم صیدبـه‌خـون غلتیدۀ بـالای بامم وقتی که خود را از عطش بی‌تاب دیدم عکس لب خشک تـو را در آب دیدم در موج خون دریای «لا»را دیدم امروز از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز انگـار می‌بینم جراحـات تنـت را خونين به چنگ گرگها، پیراهنت را انگـار می‌بینم گُلان پـرپـرت را پاشیده از هم عضوعضو اکـبرت را انگار می‌بینم که بعد از قتـل یـاران هم تیرباران می‌شوی هم سنگ‌باران انگـار مـی‌بینم ذبیـح کـوچکت را زخم گلوی شیرخواره‌کودکت را انگار می‌بینم که با اشک دو دیـده داری به روی دست خود دستِ بریده انگار بينم غرق خـون آیینه‌ات را جای سم اسبان و زخم سینه‌ات را انگار می‌بینم که شمر ‌آید بـه گودال انگار می‌بینم زدی در خون پر و بال انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم لب‌تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من تنهـا نـه ايـن نامردمردم می‌کُشندم در کـوچه‌های شهر کوفه می‌کِشندم «میثم!»شرار از نظم جانسوزت فشاندی بس کن که دل‌ها را به بحر خون نشاندی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عمریست دلم میل به جایی دارد جاییکه زمین حال و هوایی دارد یک روز میاید و ز جان میخوانم ایوان بقیع عجب صفایی دارد   http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ویرانه ای که هست قدمگاه قدسیان ناید شکوهِ وصف جلالش به هر بیان افلاکیان به خاک زمین غبطه میخورند کو دارد اندرون خودش این فلک مکان نامش بقیع و مدفن انوار ایزد است گشته دخیل تربت او روحِ اِنس و جان  گفتیم کربلاست اگر جنت الحسیــــن(ع) پس دارد او به سینه ی خود چهارتا جنان سایه نشین لطف و عطاشان تمام خلق اما مزارشان تُهی از صحن و سایبـــان گرچه بدون شمع و چراغ است در زمین روشن ز نور اوست دل هفت آســــــمان باید اِزای یکصــــده جبـــــران غربتش صحنی بنا کنند به پهنـــای بی کـــران دیگر به جز بقیع ، حرم درخوری نداشت!! اما فقط بقیع  ندید از حــــــــــــرم نشان در ظاهر این قبــــــور  ندارند بارگـــاه اما به سینه هاست حرمهاش جاودان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 (ع) ... 🍃 در حریمی که حرم داشت ، ولی حالا نیست ... آنقدَر خاک نشسته‌ست ، که دیگر جا نیست ابرها گریه کنِ این همه بغضند ، ولی ... خاک ، گِل می‌شود آنجا که هوا بارانی‌ست عرقِ شرم ، نشسته به جبین خورشید سایبانی که کمی کم کند از گرما نیست دل بیچاره‌ی ما خواست دخیلی باشد بر ضریحی که پُر از پنجره بود ؛ اما نیست چه کسی گفته که «بی سنگِ مزاری» عیب است ؟! یا که بی گنبدِ زرکوب ، حرم زیبا نیست ؟! این مکان باغِ بهشت است ، اگر چه خاکی‌ست و به زیباییِ آن در همه‌ی دنیا نیست بین گردابِ غم از دور ، حرم می‌بینیم ساحلی جز حرم‌آباد ، در این دریا نیست اهل شعر اهل خیالیم ، خیالاتی نه ... ! پس حرمسازیِ ما در صفِ رویاها نیست «عربستان» ؛ «حَرَمستان» شود ان‌شالله آنکه دیروز ، جفا کرد به ما ؛ فردا نیست می‌رسد لحظه‌ی موعود و همه می‌بینند پرچمی جز عَلمِ سبزِ حسن بالا نیست مردِ رزمیم ، نخواهید که پا پس بکشیم پس بدانید ، که «سردارِ جمل» تنها نیست حرف «صلحِ حسنی» را ببرید آنجا که ... بر لبِ مردمِ آن صحبتِ «عاشورا» نیست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هر کسی اینجا بیاید مجتبایی می شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد ،دارد دل هوایی می شود ! حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع از همان لحظه که آقا تو می آیی می شود می رسد روزی که بادستان پرمهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تاکه ذهنم از مدینه مشهدی دیگر بسازد بهتر است این شهر را از هرکجا بهتر بسازد مثل فتح مکه درتغییر این بارِ مدینه طرح را احمد بیارد شهر راحیدر بسازد ازحسن دارالکَرَم محراب رابا نام سجاد بین صحن باقر و صادق دوتا منبر بسازد احتمالا بین صحن فاطمه باگریه حیدر جای سقّاخانه حوضی بهتراز کوثر بسازد احتمالا از پر جبریل باشد سنگفرشش کفشداری حرم را هم فقط قنبر بسازد حضرت عباس هم مثل ضریح خویش ای کاش بارگاهی هم برای حضرت مادر بسازد باید از خرمای نخلستان میثم«سازگاری»؛ هی تناول کرده وازمزّه اش دفتربسازد چون حسینیه بناگردد دراینجا باید این خاک؛ بعد از این باروضه ی سخت علی اکبر بسازد چارتا گنبد، رواق وصحن ها، بااین مضامین؛ یک نفر باید«مدینه شهر پیغمبر»بسازد روضه شداین شعر وقتی در ورودی نخستش؛ ازهمان کوچه علی بانام زهرا در بسازد کاشکی این مرتبه در سمت کوچه بازگردد کاش حیدر میخ را باضربه ای بی سر بسازد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چارتا گل چونکه دٙرهم شد گلابش بهتر است با همین توجیه این وادی شرابش بهتر است چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است در کرم در علم در بحث صبوری در اصول مطلب این خاک از جلد کتابش بهتر است کو ضریح و کو حرم؟اینجا فقط جاییست که غالبا طرح سوالش از جوابش بهتر است تا بفهمی ماجرای کوچه را مثل حسن اصلا اینجا در زیارت اضطرابش بهتر است مرقد و گلدسته ها خوبند اما نزد ما کوری چشم عدو اینجا خرابش بهتر است هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت بقیع از زمین کربلا که آفتابش بهتر است گرچه مانع می شود اما به دستی بسته نیست اینچنین از شام و از کوفه طنابش بهتر است ‌ حرف ها را میزنند اما سری بر نیزه نیست پس شنیدن گاه از دیدن عذابش بهتر است گرچه می گردد کباب از حرف، قلب ما ولی مجلس اینجا از آن مجلس کبابش بهتر است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت در هر وجب صدها چراغ راه دارد نقش از قدم های رسول الله دارد ای جا محمّد عالمی را رهبری کرد هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد ای جا ستمکاران کافر عهد بستند پیشانی و دندان پیغمبر شکستند این جا شرار آه جبریل امین ریخت خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت این جا علی پروانه سان گرد پیمبر گردید تا آمد نور زخمش به پیکر این جا دل پیغمبر اسلام خون شد این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد این جا محمّد داغها بر سینه اش ماند زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند این جا قدم بر عرش اعلامی گذارید چون پا به جای پای زهرا می گذارید این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید این جاست کعبه نه، زکعبه بهتر این جاست هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست آوای وحی آید زدیوار رفیعش هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش در بین آن محراب و منبر جا بگیرید بوسه زقبر مخفی زهرا بگیرید گلزار وحی و روضۀ طاهاست این جا آتش گرفته خانۀ زهراست این جا پشت در این خانه نزدیک همین قبر زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر خورشید در این کوچه ها گردید نیلی بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی این جا امیرالمؤمنین را دست بستند تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند این جا کشیده بر فلک آتش زبانه این جا گلی پرپر شده با تازیانه این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد تنهای تنها فاطمه پشت در اوفتاد پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است قبری که هر قلبی بیاد او کباب است قبری که تنها زائر او آفتاب است قبری غریب و بی رواق و بی نشانه بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه قبری که مخفی در دل تنگ زمین است خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم از دور هم حتی تماشایش نکردیم این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش گلهای پرپر گشته اما با صفایش آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش این سید سجاد با آن درد و داغش این باقر و این صادق آل محمّد این قبر عباس آن عموی پیر احمد این قبرها را یک به یک دیدیم اما یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا این جا محمّد رازها در پرده دارد این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد این جا شرار، از سینۀ عالم برآید جا دارد ار جان از تن میثم برآید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نیزه‌ها را سمت پهلویش ز بس انداختند حامیِ دین نبی را از فرس انداختند بی نَسَب‌ها چارسویش را گرفتند و سپس حمزه را چون شیر در کنج قفس انداختند سینه‌اش را چاک دادند و به روی خاک‌ها مُثلِه و صد پاره جسمش را سپس انداختند هر یک از اعضاء جسم او به صحرا پخش شد دست‌هایش را میان خار و خس انداختند آنقدَر پامال سُمِ اسب‌ها شد پیکرش عاقبت یار نبی را از نفس انداختند با تمام این مصیبت‌ها، کفن شد پیکرش از فرس افتادنش را هم ندیده خواهرش http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
می‌‌رفت تا که دِینِ خودش را ادا کند این دشت را به تیر غمش مبتلا کند تنهاترین مدافع اسلام، یک نفس می‌رفت مثل باد که طوفان به پا کند آتش گرفته بود دل لشگر از تبش می‌خواست حاجت جگرش را روا کند اما ز دور، نیزه‌ای او را نشان گرفت باید صَفیّه در حرم او را دعا کند افتاد روی خاک و تنش پاره پاره شد کو یک نفر که مادر او را صدا کند دارد صَفیّه خواهرش از راه می‌رسد گویید مصطفی کفنی دست و پا کند یا لااقل عبای خودش را در آورد این جسم پاره جمع، به زیر عبا کند دارد صَفیّه خواهرش از راه می‌رسد چشمش به جسم حمزه نیفتد، خدا کند شاعر دوباره حال و هوایش عوض شد و باید اشاره‌ای ز غم کربلا کند اینجا صَفیّه زیر عبا دید حمزه را او را اگر برهنه ببیند چه‌ها کند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به یمن مِهر تو شد از سراب، آب درست بدون مِهر تو از آب شد سراب درست نگاه کردن تو خلقت است تکویناً نگاه کردی و شد ماه... آفتاب... درست خدا به طرح تو پرداخت، شد امام درست خدا به شرح تو پرداخت، شد کتاب درست اگر قبول کنی من تراب نعلینم مرا برای تو کرده ابوتراب درست یکی برای حسین و یکی برای حسن از این دو قطره فقط می‌شود شراب درست بتول در عوض پیرهن برای حسین برای صورت تو می‌کند نقاب درست بقیع مظهر آبادی است پس عرش است بهشت نیز شده از همین خراب، درست "عتاب یار پری چهره" را کشیدم من اگر چه هم نشود کار با عتاب درست... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله النّور بقیع و چار مزاری که برده طاقت را مفسّری ست که تفسیر کرده غربت را بقیع و خلوت شب های سوت و کور خودش نشانده بر دل خود داغ بی نهایت را خرابه های بقیع آسمانی از نور است که خیره کرده به خود چشم های جنّت را بهشت گمشده ی شیعیان بقیع ؛ ولی در اختیار گرفته ست کُنج عزلت را هزار مرتبه لعنت بر آن کسی که گذاشت به روی شانه ی ما بار این مصیبت را هنوز مرد کرم بی حرم ترین آقاست ندیده هیچ کریمی چنین کرامت را بقیع...داغ حسن ... کوچه ی بنی هاشم مدینه دیده به چشمان خود قیامت را من از حوالی کوچه رسیده ام گودال چگونه هضم کنم : "زینب و اسارت " را همانکه دست خودش را به خون حنجر شُست کشانده سمت حرم دست های غارت را سر بریده و سر نیزه های بی احساس به نزد فاطمه من می برم شکایت را بقیعِ شام ؛همانجا که دختر ارباب ادامه داد مسیر کمال نهضت را بقیع خاک غریبی که قصّه ها دارد بقیع در دل خود داغ کربلا دارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چون صاعقه بردشمن دین می تازیم درحفظ حریمت سروجان میبازیم تخریب اگرچه هست ان شاا... یک روز برایتان حرم میسازیم #حسين_جعفری جهت سالروز تخریب قبورایمه بقیع,هشت شوال, http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
...من زائر نگاه توام از دیار دور آن ذره‌ام که آمده تا پیشگاه نور در نام تو چه حس غریبی نهفته است در نام تو چه خاطره‌ها می‌شود مرور آقا غریب هستی و وقت سرودنت حسی غریب در دل من می‌کند ظهور من هم غریب مثل تو یا ایها الغریب من کی صبور مثل تو یا ایها الصبور با تو چقدر ماهیتم فرق می‌کند مانند ایستادن شب در حضور نور در پیشگاه آینه مرد مقربی تو بضعة الرسولی و ریحانة النبی ای نور روشنای دل و خانهٔ نبی ای جایگاه عرشی تو شانهٔ نبی روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است نور تو ابتدای جهان، روح عالم است از قلب تو ندیده‌ام آقا رحیم‌تر از بخشش و کرامت دستت کریم‌تر حاتم به دست بخشش تو بوسه‌ها زده است نزد فقیر بر لب تو نه نیامده است... سنگ صبور، مأمن غم‌ها و دردها ای خانه ات پناه همه کوچه گردها صلحت حماسه‌ای‌ست که با روضه توام است صلحت چقدر آینه‌دار محرم است باید شناخت صبر و شکیبایی تو را باید گریست یک دهه تنهایی تو را در لحظه لحظه زندگی تو غم است، آه غربت همیشه با دل تو توام است، آه هر لحظهٔ تو بوده نشان از غریبی‌ات وای از غم دل تو، امان از غریبی‌ات هر روز شهر بر غمت افزود وای من دشنام بود و نام علی بود وای من عمری غریب بوده ولی صبر کرده‌ای مانند لحظه‌های علی صبر کرده‌ای شیعه همیشه داشته داغی وسیع را داغ وسیع غربت تلخ بقیع را یک قطعه خاک وسعت یک غربت مدام یک قطعه خاک مدفن چار آسمان امام یک قطعه که شنیدن آن گریه‌آور است آن قطعه‌ای که مدفن مخفی مادر است شیعه همیشه داشته داغی وسیع را داغ وسیع غربت تلخ بقیع را در این هجوم درد و غم و داغ بی‌امان صبری دهد خدا به دل صاحب‌الزمان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔆﷽🔆 🌷 💐 وقتی که استعاره قلم را فرا گرفت جای حسن نوشت غریب و عزا گرفت اشکی لطیف گونه او را که بوسه زد با بغض و گریه دست به سوی خدا گرفت   باز این چه شورش است که در خلق عالم است آه این قبور خاکی اولاد خاتم است؟؟   تعبیر میشود بخدا خوابهایمان روزی شود شراب عسل آبهایمان گردد بقیع و دورو برش یکسره حرم جانم فدای گنبد اربابهایمان   گرچه حریم بهر امامان مکتب است اذن دخول گریه به سالار زینب است   آن روز شوم غم به دل بوتراب شد تنها بقیع نه، خانه عالم خراب شد یک مشت حرمله به دل ما شرر زدند شیطان به اذن عایشه پا در رکاب شد   قلب خدا هم از غم عظمایتان شکست تخریب قبرهای ائمه شجاعت است؟؟   تا جان به پای ایل و تبارت گذاشتیم مرهم به قلب خسته و زارت گذاشتیم آورده ایم پرچم عباس را ولی گنبد نداشتی به مزارت گذاشتیم   حالا بگو خدای کرم ای امیر عشق.. گریم به حال قبر شما یا که بر دمشق؟؟   گرچه ثقیل لحظهء سخت وداع بود کس غم نداشت، زینب کبری س شجاع بود اما چه بود سخت تر از آن وداع تلخ اینکه حریم عمه ما بی دفاع بود   باید که خون گریست ازین غصه شیعیان خمپاره میزنند به گنبد حرامیان   خمپاره ها نشست به جان امام عصر عج گریه ربود تاب و توان امام عصر عج فرقی میان زینب و زهرا که نیست، باز آتش زدند بر در خانه امام عصر عج   آقا بیا! به جان رقیه س هوا پس است دستم به دامنت بخدا شیعه بی کس است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادش بخیر آن صحن زیبا و دل آرا جبریل یادش مانده آن گلدسته ها را بعد از زیارت زائرت سر مست میرفت بود آنقَدَر شهد ضریح تو گوارا دار و ندار عرش اعلا بود صحنت داراترینی و فقیرت هرچه دارا خورشید هم وقت طلوعش هر سحرگاه بر گنبد تو سجده میکرد آشکارا در ماه عکس گنبد تو نقش می بست اصلا نگینی بود این مرقد سما را دل می ربود از کف نمای بارگاهت یادش بخیر ان روزهای با صفا را حالا تو هستی و ضریحی که نداری این غصه حتی سوخته قلب خدارا نه خادمی نه زائری نه سایه بانی با که بگویم غربت قبر شما را گریه که چیزی نیست ، بر حال بقیعت خون میرود از چشم ما ، بهر تو یارا از کودکی تا روز تشییع جنازه دنیا نکرده با دل پاکت مدارا شد سجده گاه عرشیان این قبر خاکی خاکی ترین مرد جهان ، دریاب مارا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیگر زمان آن شده بزمی به پا کنیم با ذکر یا علی حرمی دست و پا کنیم باید به لطف حضرت حق ما بقیع را زیبا، چنان حریم امامِ رضا کنیم یک نسخه از تمام کتب را بیاوریم هدیه به صحن صادق آل عبا کنیم از نسخه های کافی و تفسیر و الغدیر هدیه به صحن باقر علم خدا کنیم زین العباد، عمر خودش بهر گریه داد یک بارگاه، هدیه به آن گریه ها کنیم بعد از حرم به یاد کریم بن فاطمه ایوان طلای صحن حسن را بنا کنیم ایوان طلای او بشود جلوه ی نجف کل جهان به نام حسن آشنا کنیم وقت ظهور، آن دو نفر را بیاوریم آتش زنیم و هدیه به آن شعله ها کنیم بعد از ظهور منتقم آل فاطمه فکری برای مرقد خیر النسا کنیم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تخریب کرده اند حرم و بارگاهتان آنها که زنده اند به لطف نگاهتان بر روی مهربانیتان چشم بسته اند با خود نگفته اند چه بوده گناهتان از نسل هیزم آورشان که عجیب نیست آتش زنند دوباره دل پر زآهتان روز سقیفه بود اگر بی حرم شدید یا بین کوچه بود که بستند راهتان اول زدند مادر و بعدش حسینتان افتاد بین تیغ و نیزه و شد قتلگاهتان وقتی رسید یوسف کنعان فاطمه با او بنا کنیم حرم دلبخواهتان فعلا نشسته است و زغم آه می کشد کنج بقیع در شب تار و سیاهتان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گر‌چه از دست محبان این زیارت دور ماند قبرشان ویران شد و آوازشان مشهور ماند آنچه مانده در جهان حبِ علی وآل اوست خاک را بر نور پاچیدند اما نور ماند 🌺 @sheareaeini
جلوهٔ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع... گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع گرچه محصولش به‌ظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع گرچه می‌تابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع می‌توان گفت از گلاب گریهٔ اهل نظر بی‌نهایت چشمهٔ اشک روان دارد بقیع بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع تا سر و کارش بود با عترت پاک رسول کی عنایت با کم و کیف جهان دارد بقیع این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدی نهان دارد بقیع اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع چون شد ابراهیم، قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را به‌جان دارد بقیع فاطمه بنت اسد، عباس عم، ام البنین این همه همسایهٔ عرش‌آستان دارد بقیع در پناه مجتبی، در ظل زین العابدین ارتباط معنوی با قدسیان دارد بقیع باقر علم نبی و صادق آل رسول خفته‌اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع قرن‌ها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز داغ هجده‌ساله زهرای جوان دارد بقیع کس نمی‌داند چرا یا قرة عین الرسول منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع آخر اینجا قصه‌گوی رنج بی‌پایان توست غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع خفته بین منبر و محرابی اما باز هم از تو ای انسیة حورا، نشان دارد بقیع راز مخفی بودن قبر تو را با ما نگفت تا به کی مهر خموشی بر دهان دارد بقیع؟ شب که تنها می‌شود با خلوت روحانی‌اش ای مدینه انتظار میهمان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته‌اند زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع کاش باشد قبضهٔ خاکم در آن وادی «شفق» چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
- خانه خراب کرده مرا قبرِخاکی اَت این روضه کُشته فاطمه را قبرِخاکی اَت شاهِ کَرَم امیرِحَرَم صاحبِ عَلَم شد آتشی به سینۀ ما قبرِخاکی اَت افتاده سایۀ عَلَمَت برسَرَم ولی... بی سایه بان وُ صحن وُ سرا قبرِخاکی اَت قابی به پیشِ زائرتان درزیارت است دیوار وُ شبهِ پنجره ها قبرِخاکی اَت صحنِ چهار نورِخدا سوت وُ کور وُ تار سرفصل وُ متنِ روضۀ ما قبرِخاکی اَت باید بمیرم از غمِ اربابِ بی کفن دق می دهد مرا به خدا قبرِخاکی اَت بارانِ چشم هایِ تَرَم ندبه خوان شده شد ندبه خوان به امرِخدا قبرِخاکی اَت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7