eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.4هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه اگر چه گرد غریبی نشسته بر در و بامت هماره با دل ما نامت آشناست مدینه... کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟ که گرم زمزمه و ناله دعاست؛ مدینه به اشک دیدۀ مهدی، به خون دیدۀ زهرا مزار فاطمه و محسنش کجاست؟ مدینه صدای ناله‌ای از کوچه می‌رسد، به گمانم صدای نالۀ جان‌سوز مجتباست، مدینه چرا خراب نگشتی در آن غروب غم‌افزا؟ که فاطمه ز خدا مرگ خویش خواست، مدینه به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی که روز تو چو شب تیره غم‌فزاست، مدینه... سرشک دیدۀ مولا گذشت از سرِ هستی اگر چه گریۀ او در تو بی‌صداست مدینه http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران، تر پریشان است احوال من از حالی پریشان‌تر مزار جانشینیان نبی را بی‌نشان کردند و می‌دانند خود را از مسلمانان مسلمان‌تر گمان ذره‌ها خاموشی خورشید بود اما نفهمیدند بیش از پیش می‌گردی فروزان‌تر ولی می‌بینم این بدکارها از کار خود روزی پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان‌تر دلت آرامگاه پنج جنت‌آفرین باشد بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان‌تر تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب ولیکن در وجود خاکی‌ات قدری‌ست پنهان‌تر رسیده زائری بی‌جان که جان گیرد ز دیدارت چه می‌بیند که برمی‌گردد از پیش تو بی‌جان‌تر تو می‌باری به حال زائر و زائر به حال تو تو از دل می‌شوی ویران‌تر و دل از تو ویران‌تر برایت خواب‌ها دیدیم روزی آستانت را بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان‌تر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
😭 #سالگرد_تخریب_قبور_بقیع اين گلستان نبيّ بار دگر ويران شده چشم هاي منتقم، بار دگر گريان شده بعد تخريب بقيع و اين ستم در آن ديار گشت روشن، از چه قبر فاطمه پنهان شده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای دوست در بهشت، تو را راه داده‌اند پروانهٔ زیارت دل‌خواه داده‌اند صدها هزار سوخته‌دل بود، زان میان در روضهٔ مدینه تو را راه داده‌اند سوگند می‌خورم به گل روی مجتبی این جا به خار، منزلت و جاه داده‌اند این لحظه‌ها غنیمت عمر من و شماست غفلت مکن که فرصت کوتاه داده‌اند شیرینیِ زیارتت از شیر مادر است این جلوه را ز پرتو آن ماه داده‌اند منت خدای را که به ما پر شکستگان پروانهٔ عروج در این ماه داده‌اند فیض حضور دوست به قدر خلوص ماست گاهی گرفته‌اند ز ما، گاه داده‌اند از غربت بقیع به چشم و دل شما باران اشک و بارقهٔ آه داده‌اند یعقوب‌وار از چه نگِریَد پیامبر وقتی به چار یوسف او چاه داده‌اند سوغات ما به سوی وطن عطر فاطمه‌ست عطری که با نسیم سحرگاه داده‌اند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
😭 #یابن_الحسن درون قلب جهان، انقلاب گشته بيا نفس، بدون تو همچون عذاب گشته بيا نظاره کن به فرا سوي مدينه و ببين حرم به دست حرامي خراب گشته بيا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
درهوای غم عزا داردبقیع راه سوی کبریا داردبقیع صحن وایوانش شده ویرانه ای گوشه ای ماتمسرا داردبقیع صحن تو آتش گرفت وشدخراب چارقبر پرنوا داردبقیع گرم شد بازار دل در طوف او رونق سعی و صفا داردبقیع روح ماشدتازه از اکسیر اشک بهترازهرکیمیا داردبقیع گردصحن خاکیش هستم گدا دین و آئین ولا داردبقیع این شفا از سوی صحن خاکی است نسخه بر درد و دوا داردبقیع ناله ها در سینه دارد هردلی نی نوای نینوا داردبقیع پنجره بگشوده ام رو سوی او حال سودا با خدا داردبقیع آرزوی دیدنش داردبهشت چون بهشت جان فزا داردبقیع تابش خورشید از نورش بود نور حق تا نا کجا داردبقیع گرچه(مجنون)هستم ودلواپسم شوق دیدار تو را داردبقیع http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تويي كه شير رسول خدايي اي حمزه تو نيروي سپه مصطفايي اي حمزه اگر چه سنبل اسلام ذوالفقار علي است تو هم به تيغ خودت فخر مايي اي حمزه كمان و تير تو پشت و پناه اسلام است سپر به پيكر دين خدايي اي حمزه به حفظ جان پيمبر هميشه كوشيدي به پيروان ولا مقتدايي اي حمزه ز پا نشست ابوجهل پاي هيبت تو نداشت از غضب تو رهايي اي حمزه تو شير گير شجاع حجاز پهناور به جان اهل جهالت بلايي اي حمزه چقدر ديدني است جذر و مد شمشيرت گهي كه همقدم مرتضايي اي حمزه نبي تو را به علي و ولايش ايمان داد ز شيعه هاي نخست ولايي اي حمزه ز صحنه هاي دفاع تو در نبرد احد عيان بود كه تو شير خدايي اي حمزه به غزوه اي كه پيمبر تنش شده مجروح تو هم به خاك فتاده ز پايي اي حمزه تو سيدالشهدايي به قتلگاه احد به خون نشسته تو از نيزه هايي اي حمزه دويد خواهر تو از پي جنازه ي تو رسيد تا كه ببيند كجايي اي حمزه هزار شكر صفيه نبود در غربت هنوز بود برش آشنايي اي حمزه دلا بسوز هماره به حال دخت علي چو ديد گشته حسينش فدايي اي حمزه ... ... رسيد پیش تن قطعه قطعه ی یارش گريست بر سر آن كربلايي اي حمزه به ناله گفت كه : بي سرپرست شد زينب به پا نمود عجب ني نوايي اي حمزه " ميان آن همه لشكر چو بي كسش ديدند " شدند همدم او خنده هايی اي حمزه ... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حمزه که جان عالم و آدم فدای او لب باز می کنم که بگویم رثای او مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود شیر خدا و شیر نبی فارس العرب در انتهای جاده ی مردانگی، ادب هم یکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها هم آشنای بی کسی اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود شب های مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش او صاحب تمام صفات حمیده بود دل را به نور حضرت حق پروریده بود الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش یعنی زبانزد همه می شد عبادتش در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود * بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ریخت از آسمان و خاک زمین خون تازه ریخت حمزه در آن میانه که گرم قتال شد کم کم برای حمله ی‌ دشمن مجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمین زدند تا نیزه ای به سینه ی آن نازنین زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشید چشمهای رئوفش به خون نشست لبریز زخم بود و جراحت دل نبی از دست رفته بود همه حاصل نبی میدان خروش ناله ی‌ واویلتا گرفت عالم برای غربت حمزه عزا گرفت جانم فدای پیکر پاک و مطهرش جانم فدای زخم فراوان پیکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغی عظیم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسید و بعد آهی ز داغ لاله ی پرپر کشید و بعد پیمانه های صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آری دلم گرفته ز اندوه دیگری دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری زینب غروب واقعه را غرق خون که دید از خیمه تا حوالی گودال می دوید ناگاه دید در دل گودال قتلگاه درخون تپیده پیکر سردار بی سپاه "پس با زبان پُر گله آن بضعه ی‌ بتول رو کرد بر مدینه که یا أیها الرسول این کشته ی‌ فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شیر خدا علی و شیر رسول حمزه ست آن که حَمیَّت او گشته قبول حمزه ست روزی که شهر مکه مملو ز مشرکان بود این شیر پیرِ بیشه ، یارِ نبی ز جان بود یاری نمود او را در روزگار غربت جمع قریش خسته ، از این وفا و غیرت در محضر پیمبر ، در بَدر کرده غوغا دارد نمای رزمش ، نزد علی تماشا از پیش روی تیغش ، دشمن بُوَد گریزان خورده شکاف صف ها ، از هر سپاه عُدوان از صحنه ی نبردش ، هر پهلوان فراری از او گریز دارد ، لشکر به بی قراری روز اُحُد به شمشیر ، بر پا نموده محشر هم او که یک تنه بود ، با یک سپه برابر اما بر او شده خصم ، از پشت سر روانه با نیزه ای ز کینه ، او را رَوَد نشانه سروِ قد رسایش ، نقش زمین شد ای وای از داغ او پیمبر ، شمع حزین شد ای وای دشمن شکافت سینه ، از شیر غرق در خون یک پاره ی جگر شد در کام هند ملعون نعشش اگر چه پرپر ، چون لاله ی دَمَن شد اما هر آن چه بود او ، با یک عبا کفن شد اما عزیز زهرا ، بی غسل و بی کفن ماند مادر کنار مقتل ، با گریه نوحه می خواند او که سه روز حتی ، یک سایبان ندارد بر تن سری نمانده ، بر دامنی گذارد حمزه نداشت طفلی ، تا قتلگاهش آید یک دختری که آید ، گریه بر او نماید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آشنای غربت پیمبر چشیده جرعه از سبوی کوثر تو بهترین مدافع ولایی شهید روزگار لافتایی تو حامی حقیقی رسولی تو دلخوشی حضرت بتولی تویی مدافع غیور اسلام نشان فخری و غرور اسلام هر آنکه دیده رزم بی امانت ادب کند به غیرت جوانت تویی تو شیر بیشه ی شجاعت طلایه دار عشقی و اطاعت به لشگر نبی تویی علمدار دلت ز عشق مرتضاست سرشار عموی با وفای مصطفایی فدایی حسین و مجتبایی تو شاهد نبرد ذولفقاری تو مایه ی غرور و افتخاری به معرکه تو صاحب حکایات علی به رزم تو کند مباهات چنان سِتَبر سینه ات سپر بود که سهم نیزه ی ستم جگر بود دلت اگر ز تیر کین نشان داشت آُحُد به زیر پای تو امان داشت چه همّتی که در ره ولایت شهید عترتی، امید عصمت شهادت تو منحصر به فرد است به مُثله گشتنت هزار درد است اگرچه میخ سینه را ندیدی چه نیزه ای به سینه ات خریدی ندیده ای نشان زخم سیلی ندیده ای کبود، یاس نیلی امان ز درد پهلوی شکسته امان ز ریسمان و دست و پای بسته امان ز گریه های بیت الاحزان امان ز سوز ناله های لرزان چه آفتی به گلشن فدک خورد مگر چه شد که فاطمه کتک خورد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شیر خدا علی و شیر رسول حمزه ست آن که حَمیَّت او گشته قبول حمزه ست روزی که شهر مکه مملو ز مشرکان بود این شیر پیرِ بیشه ، یارِ نبی ز جان بود یاری نمود او را در روزگار غربت جمع قریش خسته ، از این وفا و غیرت در محضر پیمبر ، در بَدر کرده غوغا دارد نمای رزمش ، نزد علی تماشا از پیش روی تیغش ، دشمن بُوَد گریزان خورده شکاف صف ها ، از هر سپاه عُدوان از صحنه ی نبردش ، هر پهلوان فراری از او گریز دارد ، لشکر به بی قراری روز اُحُد به شمشیر ، بر پا نموده محشر هم او که یک تنه بود ، با یک سپه برابر اما بر او شده خصم ، از پشت سر روانه با نیزه ای ز کینه ، او را رَوَد نشانه سروِ قد رسایش ، نقش زمین شد ای وای از داغ او پیمبر ، شمع حزین شد ای وای دشمن شکافت سینه ، از شیر غرق در خون یک پاره ی جگر شد در کام هند ملعون نعشش اگر چه پرپر ، چون لاله ی دَمَن شد اما هر آن چه بود او ، با یک عبا کفن شد اما عزیز زهرا ، بی غسل و بی کفن ماند مادر کنار مقتل ، با گریه نوحه می خواند او که سه روز حتی ، یک سایبان ندارد بر تن سری نمانده ، بر دامنی گذارد حمزه نداشت طفلی ، تا قتلگاهش آید یک دختری که آید ، گریه بر او نماید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(ع) عبد خدای بود و مقامش عظیم بود از نسل خاندان امامی کریم بود در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود پرهیزگار و عابد و زاهد ، حکیم بود محبوب پیشگاه خدای علیم بود در عمرخویش صاحب طبعی سلیم بود دست نوازشی به سر هر یتیم بود اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود درسایه امید و ولایت مقیم بود هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود این بوستان عشق بهشتی شمیم بود هر کس که زائرحرم این کریم بود نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می برد عطرحدیث آل رسول از لبش چکید تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق آموخت درس بندگی از اهلبیت نور غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اند پیوسته او به منزل مقصود می رسید هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز در گلشن همیشه بهار حریم او هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت پروانه بهشت بدستش دهد خدا عبد حقیر اوست « وفایی» اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 (ع) ... 🍃 غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلا» گرچه خاک است روی قبر تو ؛ اما مثلا ... گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد نور می‌گیرد از آن ؛ گنبدِ خضرا مثلا چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان ! جنسِ هر پنجره‌اش هست ، مُطلّا مثلا چقدَر پارچه‌ی سبز ، گره خورده به آن می‌کنی باز ، تمام گره‌ها را مثلا خادمانت همه دورِ سرمان می‌گردند ما عزیزیم ، در این صحنِ مُعلّا مثلا تشنه‌ها مست شوند از مِیِ سقاخانه ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلا هیئتی شکل گرفته‌ست ، میان حرمت نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلا روضه‌خوانی وسطِ صحن ، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو ؛ حالا مثلا ... مادری با پسرش رد شده از آن ؛ اما ... هیچ کس راه نبسته‌ست بر آنها مثلا دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود چادری خاک نخورده‌ست ، در آنجا مثلا مادرِ قصه‌ی ما رفت ، صحیح و سالم وَ نپوشاند ، رخ از دیده‌ی مولا مثلا بعدِ مجلس همه رفتند ، زیارت کردند تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا ... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیشب ز سر شوق زدم قرعه ی فالی سلطان مددی کرد و بگردید چه حالی یک لحظه ی این محفل او بیش ز سالی دل گرم تمنا شده از صورت و خالی از اهل کرم نیست عجب گر به نگاهی ما را بنوازند شهان گاه به گاهی ما پیرو شرعیم نه مردان ریاییم ما عبد خداوند همه اهل صفاییم ما گر چه همه اهل ثناییم و دعاییم لیکن همه محتاج عنایات رضاییم این چشمه ی پر مهر خروشان خدا هست هر کس نفسی می کشد از یمن رضا هست با گنبد تو صحبت خورشید روا نیست غیر از حرمت جای دگر دار شفا نیست محبوب تر از زائر تو نزد خدا نیست گر قسمت ما طوف شه کرببلا نیست هر کس که دلش تنگ شود بر حرم یار آید به خراسان و ببیند کرم یار این شمس شموس است و جگر گوشه ی خاتم آن ماه منیر است و پناه است به عالم این کعبه ی آمال و زُداینده ی ماتم آن یاس بتول است و شفیع است به آدم این زاده ی موسی است که شد قبله ی امید آن باب حوائج شده بر هر دل نومید نومید مشو فاطمه در حشر شفیع است بر اهل ولا همسر او یار و شفیق است در نزد علی رتبه ی عباس رفیع است وای بررسی نامه ی اعمال دقیق است با مهر رضا حکم شفاعت که قبول است چون دست اباالفضل به دامان بتول است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آیینه ی حُسن کبریایی ای روح علی چه دلربایی هم جان بتول وعشق زهرا هم راحت جان مصطفایی ای مظهر حلم ربِّ یکتا سر تا به قدم تو مرتضایی داریم امید اینکه سازیم بر قبر تو گنبد طلایی ای خاک بقیع چه سوز داری این نغمه به زیر لب سُرایی اوست کریم آل احمد بفرست درود بر محمد ای بنده و چاکرت سلیمان ای کشته ی عشق تو فراوان آدم شده آدم از نگاهت ایوب ز صبر توست حیران پیراهن یوسف از شفا بود یک دم ز دم تو خورد بر آن یونس که اسیر حوت غم شد بر او پدر تو کرد احسان بر عصمت مادرت ملائک هم کُلِّ رُسُل نموده اِذعان زین مادر و آن پدر عجب نیست چون مثل تو در جهان بگو کیست؟ امشب همه با تو کار داریم از حُبِّ تو افتخار داریم یک دم به پدر سفارشی کن ما هم ز تو انتظار داریم چون حب تو در دل است و در جان با غیر تو ما چه کار داریم رحمی که ز کثرت گناهان بر دوش هزار بار داریم دستی به دعا برآر امشب زیرا غم هجر یار داریم هر مجلس ما چه خاص و عام است بی ذکر حسین ناتمام است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سیراب خواهد شد شبی چشمان تشنه پر می شود از آسمان گلدان تشنه خاکی که مانده پای آزادی میهن حقّش نباید باشد این زندان تشنه در اوج محرومیّت ِ خود سرفراز است دشت سراسر لاله ی بی جان تشنه اینجا برای انقلاب از خود گذشتند پهلو به پهلو پیش هم یاران تشنه بر خاک نخلستان ِ نفت آلود ِ اهواز چیزی نمی بارد به جز باران تشنه یا که هوا بس ناجوانمردانه خاکی ست یا شد فراری آب از این استان تشنه ماهی نباید در دل دریا بمیرد دریایی از درد است "خوزستان " تشنه در آتش سرخ سیاست ذره ذرّه می سوخت با چشمان تر پروانه تشنه فریاد مظلومیت ملّت همین است مردان دولت!! بار مردم بر زمین است! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی» مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی بوی حسن می آید از صحن وسرایت تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو «ری» را حسینیة زهرا می کنی تو ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری «تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری» از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی الحق زیارانِ امامِ هادی هستی مارا تو از دستان غم آزاد کردی از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی این سرزمین را تو حسین آباد کردی بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران مدیون تو هستیم وآقای خراسان خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم با نوکران بی قرارت گریه کردیم هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم شاید تسلایِ دل مادر نماییم شاید که از شرمندگی ها در بیاییم صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست داده و سرگشته ایم الحمدلله مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم راه رسیدن تا خدا تنها حسین است زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد پیراهنی که جا صدها چنگ دارد مادر شکایت ها زروز جنگ دارد گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد گوید مرا با روضه هایت پیر کردی مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت با هر تکان خیزران زینب زمین خورد از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا همیشه غمت بر این دلهاست گریه بر تو سفارش طاها ست در مقامت همین بس است نبی گفت حمزه سیدالشهدا ست ای عموی نجیب پیغمبر تکیه گاه غریب پیغمبر اسدالله غزوه های رسول وقت غم ها حبیب پیغمبر همه جا یار مصطفی بودی تو مددکار مصطفی بودی هر زمان که اذیتش کردند تو طرفدار مصطفی بودی رفتی و در مدینه غوغا شد باب توهین به مصطفی وا شد بعد پیغمبر و تو و جعفر آتش کینه سهم زهرا شد من بمیرم چه بر سرت آمد چه به احوال پیکرت آمد عالمی سوخت آن زمانی که سر نعش تو خواهرت آمد خواهرت قد کمان رسید از راه ضجه میزد به ناله ای جانکاه تا که چشمش به پیکرت افتاد گفت وا حمزتا ! رسول الله خواهر تو ندید پیکر تو که چه آورده هند بر سر تو خارها و عبا کمک کردند که نمیرد عزیز خواهر تو خواهرت را کسی اسیر نکرد از خجالت که سر به زیر نکرد دختر نازدانه ات هرگز گیسویش بین پنجه گیر نکرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو شیر مردی و شیران اسیر تو از دم یلان کل حجازند حقیر تو نام تو حمزه است و مقامت زبس بلند هرگز ندیده هر دو فلک هم نظیر تو میدان غزوه های نبی نور کامل است از شدت درخشش بدر منیر تو از بس که تیر و تیغ و نگاهت کشنده است انگار گشته قابض الارواح اجیر تو در هر نگاه نافذت عمق حقایقیست رزم جامه ی سیاه تو شبهای عاشقیست پشت و پناه و یاور احمد به هر زمان ماندی شبیه کوه تا آخرین توان هر چه که از ابهت تو گفته اند کم است قاصر بود ز وصف شکوهت زبانمان فرمانده ی سپاه محمد چه میشود؟ وقتی که با علی به معرکه ها میشوید عیان بدر و احد حکایتتان را نوشته اند دیدند زمین زیر پای شما میخورد تکان گویا که زلزله شده میدان کار و زار مانده سپاه کفر که لا یمکن الفرار اما امان ز نیزه ی وحشی که خم نمود این نازنین عموی پیمبر که بود عمود افتاد بر زمین و پیمبر کشید آه تا که رسید به پیکر او هنده ی حسود خنجر کشید و سینه او را شکافت تا بیرون کشد جگرش را ولی چه سود این سینه و جگر پر از عشق محمد است سنگ می شود به سر امت یهود اما دوباره سنگ و سر و نیزه و سپس قلبی که کرده روضه ی مقتل کمی هوس روز دهم شد و گودال قتلگاه پر شد ز خون تازه ی ارباب بی گناه با چکمه روی سینه ی زخمی که پا گذاشت شد آسمان کرب و بلا ناگهان سیاه فریاد می زند زنی از روی تل نبر سر را که مادرمان میرسد ز راه زینب ز حال میرود و میخورد زمین طفلک رقیه پس به چه کس میبرد پناه خیمه میان آتش و معجر کشان عدو فریاد میزند سکینه که برگرد بیا عمو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به هر طرف بروی با نسیم پر شده است تمام صحن تو از یاکریم پر شده است دلم گرفته ، کلنجار می روم با خود چقدر زمزمه های عقیم پر شده است شبیه آینه کاریِ رویِ ایوانت سکوت ، از قطعاتی حجیم پر شده است چه اشک ها که غرق ذکر و تسبیح اند هوای معجزه در این حریم پر شده است هنوز هم علوی های ری در اطرافت که کوچه از برکاتی قدیم پر شده است تو یادگاریِ چندین امامِ در غربت که عشق از کلماتی عظیم پر شده است نمی شود وسط شهر راه را گم کرد مسیر از قدمی مستقیم پر شده است و خیره ام به همین مردمی که می آیند که صحن حضرت عبدالعظیم پر شده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نور چشم پیمبری حمزه چه قدَر مثل حیدری حمزه اسدالله دیگری حمزه به خداوند، محشری حمزه ای مُلقّب به سیّدالشهدا حامی مُخلص رسول خدا هم عمو هم برادرش بودی همه جا یار و یاورش بودی تو علمدار لشکرش بودی جنگجوی دلاورش بودی  تا نظر بر سپاه می کردی روزشان را سیاه می کردی  بین لشکر وجود تو لازم بین میدان، حریف تو نادم افتخار قبیله ی هاشم می نویسم برای تو دائم  می نویسم کمال داری تو مثل جعفر دو بال داری تو  بی سبب نیست این که "سرداری" به علی رفته ای جگر داری وقت حمله به سینه پر داری همه دیدند که هنر داری با دو شمشیر حمله می کردی وَ دمار از همه در آوردی مرحبا بر تو ای عموی رسول که چنین شد سفید، روی رسول با تو محفوظ چار سوی رسول کم نگردید با تو موی رسول کاش حمزه مدینه هم بودی دور بیت الحزینه هم بودی بیعتت با نبی چه دیدن داشت اَشهدت آن زمان شنیدن داشت عطر اسلام تو وزیدن داشت رنگ بوجهل هم پریدن داشت با کمانت سرش ز هم پاشید از تو و نام حمزه می ترسید ما پیاده ولی سواره، شما یکی از راه های چاره، شما روضه های پر از اشاره، شما تکّه تکّه و پاره پاره، شما اهل بیت از تو یاد می کردند بر تو گریه زیاد می کردند در کمین بود، نیزه را انداخت پیکرت را چه بی هوا انداخت تا نبی روی تو عبا انداخت همه را یاد بوریا انداخت اوّلین رکن پنج تن می خواند روضه ی شاه بی کفن می خواند ته گودال پیکرش افتاد جلوی چشم خواهرش افتاد جای خنجر به حنجرش افتاد ناله ای زد وَ مادرش افتاد یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم یا بُنَیَّ قتیل عریانم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا که پایم به این حرم وا شد غصه از روی سینه ام پا شد درد بی دردی ام مداوا شد طبع خشکیده ام شکوفا شد فصل تنهایی ام دگر طی شد وطن مادری من ری شد پیش پای تو سر نمیخواهم جز دلی دربدر نمی خواهم به منی که جگر نمی خواهم میدهی هر قدر نمی خواهم جرأت پر زدن به من دادی بسکه عشق حسن به من دادی حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری! میروم بی تو رو به حیرانی ملجأ مردمان تهرانی نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم... ... آبروی تمام "ایران" است نفس تازه ای به هر جان است داده ام در هوای تو پر را میدهم پای تو تن و سر را میزنم حرف های آخر را ناله های غریب مادر را ما شنیدیم از دل صحنت جان به قربان سفره ی پهنت بانی روضه های مسلمیه گریه های عزای مسلمیه اشک جاری به پای مسلمیه سوز و ساز صدای مسلمیه حرمت پاتوق حسینی هاست حرمت مثل کربلا زیباست حرف کرببلاست یاالله روضه هایی به پاست یا الله این سری که جداست یاالله سر ارباب ماست یاالله بر سر نیزه هاست هجده سر سر مردان آل پیغمبر تا که او را نشانه میکردند سنگ ها را روانه میکردند گریه اش را بهانه میکردند قسمتش تازیانه میکردند تازیانه ، به روی یک خواهر تازیانه... مدینه... یک مادر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جسم تو را با یک عبا پوشاند احمد یعنی تنت را غرق خون خواهر ندیده مثله شدی اما کسی خنجر نمیزد یعنی سرت از تن جدا مادر ندیده 🌺 @sheareaeini
ای شیرخدا و اسد احمد مختار در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار هم پیش‌تر از حزب خدا یار محمّد هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ وز تیغ تو در سینه، نفس‌ها شرر نار در بدر مه روی تو چون بدر درخشید در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار رویید ز لب‌های محمّد گل لبخند در رزم چو کردی به عدو حمله علی‌وار با دست غضب فرق ابوجهل شکستی تا کس نرساند به محمّد دگر آزار هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر هم خواند تو را هم‌قدم جعفر طیّار ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی تا یار علی بودی چون مالک و عمار ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی یار علی و فاطمه بین در و دیوار... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته‌ست صراط را ز همین راه مستقیم گرفته‌ست تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله که عطر، مرقدت از جنّت‌النعیم گرفته‌ست گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفته‌ست همیشه سفرهٔ دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفته‌ست همیشه عبد حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفته‌ست بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفته‌ست مَلَک غبار، ز قبر تو تا نرُفته نرَفته در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفته‌ست چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟ که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفته‌ست کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفته‌ست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7