eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.4هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تلاش کرد نَیُفتَد ولی ز پا افتاد شبیهِ مادر خود بین کوچه ها افتاد چه خوب شد که مسیرِ عبور ،خلوت بود کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد شبیهِ چادرِ خاکی،عبا شده خاکی به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد عبایِ رویِ سرش دورِ زانویش پیچید براش روضه ی کوچه چه خوب جا افتاد میانِ حجره ی در بسته دست و پا می زد چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد میانِ آن همه قاتل ، یکی جلو آمد به ضربِ نیزه ی او شاه ،از صدا افتاد کنارِ گودیِ گودال مادرش می دید محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد به اسب ها همگی نعل تازه کوبیدند به این دلیل بدن بین ِ بوریا افتاد میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند سرِ بریده ی آقا ز نیزه ها افتاد ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر روی خاک بال و پرت می کشی چرا؟! با اشک، سرمه بر نظرت می کشی چرا؟! با تو چه کرده زهر که رنگت پریده است اینقدر آه از جگرت می کشی چرا؟! بیرون زدی ز کاخ و نشستی به روی خاک پنجه به خاکِ دور و برت می کشی چرا؟! مانند بچه مرده فقط داد می زنم داری عبا به روی سرت می کشی؟! چرا؟! در هر قدم، دوبار می افتی به روی خاک تا حجره جسمِ محتضرت می کشی چرا؟! گریه نکن، مپیچ به خود، تشنه می شوی کار از دو چشمِ شعله ورت می کشی چرا؟! از حال می روی به سر و صورتت نزن عکسِ غلاف در گذرت می کشی چرا؟! تا حجره آمدی، در و دیوار روضه خواند وقتِ ورود، تیزی مسمار روضه خواند چشمت اگرچه تار ولی روی یار دید خواهر نبود محضرت اما پسر رسید قربان پلکِ زخمی ات از ماتمِ حسین بر خاک حجره باز نمِ گریه ات چکید سنگی به قصد بوسه زدن بر رُخت نخورد آمد جواد و از رُخت ای ماه بوسه چید پیراهنت دریده نشد بین گرگ ها بالاسرت عزیزِ دلت، پیرهن درید قلبت به یاد روضه ی اربابِ بی کفن... وقتِ وداع با پسرش، تند می طپید آمد حسین با سر زانو، نفس زنان وقتی علی به روی زمین داد می کشید صورت به صورت پسرش زار می زد و... با چشم خیس هلهله و خنده می شنید پاشیده بود میوه ی قلبش به زیر پا تکه به تکه چید علی را روی عبا ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بیشتر کفتر جلد حرم یک نفرم عرض حاجت به دری جز در سلطان نبرم زخمی صحن رضا را چه نیازی به دوا می کشد دست، خودش روی سرم روی پرم این زمین خوردن من ربط ندارد به کسی بگذارید بیفتد به عبایش گذرم کار هرکس در این خانه مشخص شده است مثل جبریل، امین بوده ام و رفتگرم خبرم کرد بیایم بنشینم بغلش گفتم آقا گنهم؟ ...گفت که من بی خبرم اعتمادش به فقیر و به گدا بیشتر است او تصدق بکند در همه جا معتبرم می زنم مشت به در مثل طلبکارانش نیمه شب آمده ام آبرویم را بخرم صفت بارز آقای من این شد که هنوز نه بلد نیست بگوید به گداهای حرم کار با لقمه ندارم برسد یا نرسد صحبت سفره زهرا بشود پشت درم ** وسط نافله اش اسم مرا هم برده از دعاهای عقیله است دعای سحرم گفت رفتی و نشستی به روی نیزه حسین ولی ای وای سرم، دستم، پایم، کمرم معجرم رابده، اینقدر سرم داد نکش خیره ! نگذار کنار سر او، سر به سرم ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
‍ ‍ السلام ای جلوه ی ماهِ منیر واسطِ فیضِ خداوندِ قدیر آمدم با دستِ خالی و فقیر گوشه ی چشمی نما بر این حقیر آستانت منبعِ خیرِ کثیر یا علی موسیَ الرضا دستم بگیر ای شکوهت قابِ تصویرِ خدا نورِ تو از نورِ اکسیرِ خدا دستهایت دستِ تدبیر خدا بر لبت تهلیل و تکبیر خدا اعتباری من ندارم ای امیر یا علی موسی الرضا دستم بگیر در سرم دارم هوای مشهدت چشمِ من دائم به سوی گنبدت آرزویم در طوافِ مرقدت جان به قربانِ عطای بی حدت گشته ام در حلقه ی دامت اسیر یا علی موسیَ الرضا دستم بگیر ای تو شمعی و دلم پروانه ات کیستم، من زائرِ دیوانه ات می بده ساقی تو از خم خانه ات جرعه ای از آبِ سقا خانه ات ای نگاهت این و آن را دستگیر یا علی موسیَ الرضا دستم بگیر 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پايان ماه روضه شده ، غم گرفته ام هيئت تمام گشته و ماتم گرفته ام  بعد از دو ماه گرفت صدا هاي ذاكران تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام بعد از دو ماه كه در مطبت هستم اي طبيب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام  مرهم براي درد دلم اشك روضه بود اينگونه بوده اشك دمادم گرفته ام   شبها چقدر گم شده ام بين كوچه ها وقتي سراغ هيئت و پرچم گرفته ام  از مادرت بپرس ، نوكريم را قبول كرد ؟ آيا برات كرببلا هم گرفته ام ؟  افسوس مي خورم كه زخيرات سفره ات از دست مهر مادرتان كم گرفته ام دلتنگ مي شوم به خدا بر محرمت خرده مگيريم زچه ماتم گرفته ام اي روضه خوان ادامه بده اشك و آه را شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام ای مشهدِ تو کربلای ما، غریب آقا تویی روحِ مناجات و دعای ما، غریب آقا سلام ای جان، وجودت گل، دمت باران، نگاهت عشق دعا کن حضرتِ دریا برای ما، غریب آقا نگاهم شمعِ گریانِ همه صحن و سرای توست نگاهت التیامِ زخم های ما غریب آقا گرفتار آمدیم، امّا کنارِ پنجره فولاد افق را می شکافد هر نوای ما غریب آقا به هر کنجِ ضریحِ تو ، ز سوزِ دل دعا کردیم تو آمین گوی دستانِ گدای ما غریب آقا اجابت را فقط امشب ز چشمانِ تو میخواهیم یقیناً که تویی حاجت روای ما غریب آقا فدای قلبِ محزونت. فدای چشمِ پُر خونت حرم مَملوِ ذکرِ یا رضای ما غریب آقا طلوعِ مشرقِ خورشید از سمتِ نگاهِ توست تویی تو هدیه ی باغِ خدای ما غریب آقا به اشکِ چشمِ هر زائر به آن بغضِ فرو مانده به لطفت می دهی عطرِ شفای ما غریب آقا در این دنیای وانفسا گرفتاریم و سرگردان بوَد دستت فقط مشکل گشای ما غریب آقا اگر جا مانده ایم از اربعین جَدِ تو، امّا کشاندی سمتِ مشهد ردِ پای ما غریب آقا همیشه از ضریحِ تو شرابِ سیب می نوشیم بده امشب براتِ کربلای ما غریب آقا به روزِ حشر چون دلها همه مدهوش و حیرانند شفاعت کن همه جرم و خطای ما غریب آقا تو عشقی ای شهید ابنِ شهیدان، شافیِ محشر بده اجرِ تولایت در روز جزای ما غریب آقا 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ضریحِ تو پُر از نجوای دلهای پریشان است که اشکِ دیده در بحرِ امانت موجِ حیران است اگر یک شاخه نورت بینِ خوبان منتشر گردد پَرِ پرواز تا افلاک اِقامتگاهِ آنان است حرم را کرده عطرآگین تبسم های شیرینت مرا مجنونِ خود کردی تو با الطافِ دیرینت تمامِ دست ها بالا نهالِ آرزوها گل درونِ صحن می پیچد صدای سبزِ آمینت سکوتِ چشم ها امشب شده از اشک، آیینه صدا می آید از سمتِ حرم در خلوتِ سینه نسیمِ زندگی جاریست از سوی ضریحِ تو که از خود می رود هر دم رواقت عنبرآگینه از این آفاق می خواهم دوای زخمِ مبهم را که بیش ازاین ندارد شانه هایم تابِ این غم را چنان میسوزم از آهی که هردم شعله می گیرد نگاهی کن که در آن دیده ام درمانِ دردم را تویی زیباترین احساسِ من در باورِ جانم من از این فاصله می گیرم از عطرِ تو درمانم زبانم مستِ تکرارِ رضا جانم رضا جان است در این آیینه می بینم بهشتِ جانِ جانانم هر آنکس که نمک گیرِ سرِ خوانِ شما باشد دگر در حلقه ی زلفت اسیر و مبتلا باشد یکی دیدم دعا می کرد با جان و دلی عاشق خوشا آن دل که در عمرش گرفتارِ رضا باشد دلم لبریز از خواهش که غرقم در نگاهِ تو چه پنهان از تو که گشتم اسیرِ چشمِ ماهِ تو تو جانی ای کریم اِبنِ کریمان ای سفیرِ عشق که آهوها رهای تو که مسکین در پناهِ تو همین که می رسم تا اوجِ صبحِ پنجره فولاد لبم دریای خاموش و نگاهم کوهی از فریاد دلم خورشید میخواهد فقط از جنسِ لبخندت از این مشرق ترین نقطه به آن مغرب ترین میعاد 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... 🔸شاعر: __________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اندازه دوماه عزا غم گرفته ام چشمم گواه این دل ماتم گرفته ام پیراهن سیاه تنم را شب فراق بر سینه ام نهاده و محکم گرفته ام صاحب عزا بیا که سراغ تورا دوماه با قطره های جاری اشکم گرفته ام یک روز مثل چشم تو خون گریه می کند این دیده های ابری شبنم گرفته ام هرروز پا به پای تو در بین روضه ها با نوحه خوان هیئتمان دم گرفته ام تا فاطمیه دست دلم را رها مکن من با غم تو انس دمادم گرفته ام امشب بیا و کرب و بلای مرا بده دست دخیل بر نخ پرچم گرفته ام این عطر کربلاست که از مشهدالرضاست امشب دوباره شور محرم گرفته ام 🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آسمان است و خسوف قمرش معلوم است غربت بی حد او از سفرش معلوم است کوله بار سفر آخرتش را بسته از مناجات و نماز سحرش معلوم است موی آشفته و اوضاع به هم ریخته اش با عبایی که کشیده به سرش معلوم است دو قدم راه نرفته چقدر می افتد ناتوان بودنش از زخم پرش معلوم است به زمین خوردن او ارثیه ی مادری است درد پیچیده به پهلوش اثرش معلوم است وسط حجره ی در بسته به خود می پیچد اثر زهر به روی جگرش معلوم است خواهرش نیست ببیند چه سرش آمده است ولی از حالت بغض پسرش معلوم است لب او سرخ شد اما به خدا چوب نخورد مجلس شام به چشمان ترش معلوم است روی خاک است ولی زیر سم اسب نرفت روضه ی عصر دهم در نظرش معلوم است 🔸شاعر: _________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال.
صبر از کرامت های او صاحب عَلم شد آنجا که حتّی سویِ تابوتش ستم شد سخت است پای منبری حاضر شوی که بوزینه رویَش پیش مردم محترم شد با دستِ بسته ، شاهِ مردان را ببینی.... قاضی اَسیر فرقه های متّهم شد!! پروانه ای می سوخت بینِ آتش و دود از ماجرای میخِ در ، آغاز غم شد ای شیعه غربت را ببین ، آنجا که همسر در خانه اش با دشمنِ او هم قسَم شد خونی که عمری رفته اندر دل ، به یکجا در تشت شد صد پاره و نا منتظم شد گفتیم تشت و تشت سر در خاطر آمد در پیش عمّه نوگلی دردانه خم شد ای کاش روزی بشنَوم با لطف مهدی (عج) اندر مدینه مجتبی (ع) صاحب حرم شد 🔸شاعر: __________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست این‌گونه زخم‌خورده و بی‌سر بیاورم یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی این شعله را چگونه به دفتر بیاورم؟ با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت کاری نداشت واژۀ بهتر بیاورم وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم فصل عزا تمام شد اما چگونه من پیراهن عزای تو را دربیاورم تا می‌وزید نام تو، پر می‌کشید دل چیزی نمانده بود که پر دربیاورم نزدیک بود در تب گودال قتلگاه از عرش ربنای تو سر دربیاورم با اشک آمدم به وداعت که لااقل آبی برایت این دم آخر بیاورم این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟ آخر نشد که آب برایت بیاورند؟ این روضه را گذاشتم آخر بیاورم امسال هم دعای فرج، بی‌جواب ماند من می‌روم برای تو یاور بیاورم قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست این بیت هم، سرِ غزلی که فدای توست 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مثنوی حکایت آمدن مرد اعرابی به قصد دیدار رسول الله و زیارت جمال پیغمبری شهزاده علی اکبر علیه السلام راویان شیعه گفتند اینچنین مردی از اعراب بادیّه نشین بود سرمست از سبوی مصطفی عاشق دیدار روی مصطفی بعد ایامی ز رحلت کردنش آمد از بهر زیارت کردنش بعد عمری که دلش در غم طپید عاقبت بر وادی یثرب رسید در مدینه در دلش غم جا گرفت چون نشان از خانه ی طاها گرفت مردمان گفتند ای مرد عرب ای که اَینَ المُصطَفی داری به لب چند سالی هست ای مرد حزین داده احمد جان به جانان آفرین ای محبِّ دل فکار مصطفی این تو و این هم مزار مصطفی رفت آن مرد سراپا رنج و درد سر بر آن تربت نهاد و گریه کرد با زبان ساده شرح راز کرد با پیمبر درد و دل ابراز کرد کِی فدای تربت نیکوی تو داشتم من آرزوی روی تو لیک قدّم از فراق تو خمید حال دیگر شد امیدم نا امید از قضا سلمان،همان عبدِ غفور می نمود از آن مکان آن دم عبور دید احوالات این آزاده را عشق بازیِ دل و دلداده را گفت از چه اینچنین آشفته ای از چه بین بستر غم خفته ای گفت من با دیده ی تر آمدم بهر دیدار پیمبر آمدم لیک فهمیدم که او جان داده است حال،داغش بر دلم افتاده است گفت ای دلداده ی دلبر طلب غصه کمتر خور تو ای مردِ عرب ای که مشتاق رخ جانانه ای خیز و همراهم بیا تا خانه ای وه چه خانه خُلد امّید همه ساکنانش لاله های فاطمه وه چه خانه باب اِکرام خدا حاجت تو میشود آنجا روا آمدند آن دو نگارِ منجلی تا درِ بیت حسین ابن علی در جلال کبریا فانی شدند وارد آن بیت نورانی شدند گفت سلمان بر امام عالمین کِی عزیز حیدر و زهرا حسین در حضورت آنچه می آرم به لب هست شرح حال این مرد عرب بعد شرح حال آن نیکو‌ نهاد بر حسین بن علی توضیح داد گفت مولا شکر حق آور به جا تا شوی از لطف حق حاجت روا من کنون روح و روانت میدهم روی احمد را نشانت میدهم گفت ای شیرین زبانم اکبرم قلب من،آرامِ جانم،اکبرم لحظه ای،اِی تو مرا نورِ بصر از پسِ پرده بیا نزد پدر ناگهان تمثال احمد جلوه شد مهر رخسار محمد جلوه شد دید آن مرد عرب با اشک عین ماه رخسار علی ابن الحسین گفت ثارالله ای دلباخته ای لوای عاشقی افراخته گر تویی مشتاق ختم المرسلین دیده بگشا روی اکبر را ببین چون دل ما عترت خیر الوری می شود تنگ جمال مصطفی سوی این کودک اشاره میکنیم بر جمال او نظاره میکنیم کرد از آن مرد ثارُالّه سؤال کی رسیده زین زیارت بر وصال راضی هستی تا فَلک مضطر شود؟ خاری اندر پای این اکبر رود گفت ان شاءالّه آن خارِ جفا بر دو چشم من رود ای با وفا آن زمان سبط پیمبر روضه خواند در غم جانسوز اکبر روضه خواند گفت ای مرد عرب روزی رسد روز سخت و ماتم افروزی رسد که گُلم پامال اعدا می شود جسم پاکش ارباً اربا‌ً میشود 🔴سروده شده در تاریخ ۸۶/۶/۱۹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جلوهٔ حق سجده و قنوت و قیامت طلعتِ تو نور و قامتت چو قیامت مؤمنِ آئینِ عشق تو همه عالم خاک رَهَت عرش و آستان تو رحمت نرگس و صد همچو آن فدای دو چشمت از تو گرفتْ عطر و بویْ،گلشنِ خِلْقَتْ پیر کرم جرعه نوشِ ساغرِ جودت سائل کویت بُوَد عطا و کرامت در گُذرِ هِجْر،همچو برگ خزانم جلوه نما ای بهار سبز امامت فیض تبرّیٰ عطا به خاک نشین کن تا کند از هر چه غیر توست برائت مجمع کون و مکان و ارض و سماوات عبدِ تو ای مَلْجَأ و پناه جماعت بی نَظَرَتْ شافیِ مخلوق نباشد نِیْ سَنَدِ دین و نَه پروندهٔ طاعت بی تو، قیام و سجود، غیر ریا نیست حُبّ تو زد بر نماز رنگ عبادت بی مَدَدَتْ نیست مُعِزُّ العُلما را هیچ نشان از لوا و خرقهٔ عزّت وای به حال دلم که سوخت بسی دَرْ آتش عصیان و هم شرارهٔ ذلّت لیک شوم پاک تر از پاکیِ باران گر تو به سویم کنی، نگاهِ ولایت مُصْحَفِ عَجْز و مُرَکّب و قلمِ لطف بر وَرَقِ جان، کَرَمْ، نما تو کتابت آنْقَدَر از دَرْدِ هجر ناله نمایم تا بِدَهَنْدَم به کوی وصْل اقامت مُسْتَحَقم، دیده ام به دستِ تو باشد کن به گدا، حقّ فاطمه تو عنایت 🔴 این ابیات در ۱۰ شهریور سال ۱۳۸۴ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف من فانی تو هستم خالی بُو‌َد دو دستم یابن الحسن ببین از هجران تو شکستم مولای من‌کجایی من آمدم گدایی در مُلْک بی وفایی کس همچو من ندیده از کوله بار عصیان سَرْوِ قَدَم خمیده آقا تو را من از خود هرگز رضا نکردم تو لُطْف کردی و من حَقَّش أدا نکردم در گلشن طریقت آکنده ام ز بویت آقا قسم به أَشْکَتْ شرمنده ام ز رویت چون یاس، رو سپیدِ عشقِ تو می شوم من با یا حسین شهیدِ عشقِ تو می شوم من دارُ الْوِلا بگردان این قلب مبتلا را من سائل تو هستم دِهْ پاسخ گدا را هر چند جانِ من بود مشتاق و مایل تو با غفلت و گناهم سوزانده ام دل تو داغی به سینه دارم زان غرقِ سوز و دَرْدَم تیری به جانِبَتْ بود هر معصیت که کردم چون لاله زار بینم، دشت شمایلت را با پیروی ز نَفْسَم خون کرده ام دلت را طوفان زده منم من عُمْرَم همه تباه است از کِثْرَتِ گناهان پرونده ام سیاه است من می کِشَم خجالت از روی رو سپیدان هستم منِ سیهْ رو شرمندهٔ شهیدان هر چند رو سیاهم ای مِهرِ عالمینم من غصّه دار جدَّت ، خونِ خدا حسینم دارم غمِ شهیدی ، کو زار و مبتلا شد در پیش چشم خواهر سر از تنش جدا شد 🔴 این ابیات در ۲ مرداد سال ۱۳۸۷ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صبر از کرامت های او صاحب عَلم شد آنجا که حتّی سویِ تابوتش ستم شد سخت است پای منبری حاضر شوی که بوزینه رویَش پیش مردم محترم شد با دستِ بسته ، شاهِ مردان را ببینی.... قاضی اَسیر فرقه های متّهم شد!! پروانه ای می سوخت بینِ آتش و دود از ماجرای میخِ در ، آغاز غم شد ای شیعه غربت را ببین ، آنجا که همسر در خانه اش با دشمنِ او هم قسَم شد خونی که عمری رفته اندر دل ، به یکجا در تشت شد صد پاره و نا منتظم شد گفتیم تشت و تشت سر در خاطر آمد در پیش عمّه نوگلی دردانه خم شد ای کاش روزی بشنَوم با لطف مهدی (عج) اندر مدینه مجتبی (ع) صاحب حرم شد 🔸شاعر: ______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جانم فدای آن بنایی... که نداری قربان آن گل‌دسته‌هایی... که نداری هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از دلتنگی گنبدطلایی... که نداری باب‌الرضا رفتم نشستم گریه کردم با یاد باب‌المجتبایی... که نداری قالیچه‌ی ارثیه‌ی مادر بزرگم نذر تو و صحن و سرایی... که نداری من هر شب جمعه سلامی می‌دهم به شش‌گوشه‌ی کرببلایی... که نداری ما سینه‌زن‌هایت حسن کم گفته‌ایم آه در مجلس دارالبکایی... که نداری دردی که داری در خودت می‌ریزی آقا حق می‌دهم درد آشنایی... که نداری محمدجواد پرچمی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سراپا وسعت دریا گرفتند همان مردان كه در دل جا گرفتند تمام خاطرات سبزشان ماند به بام آسمان مأوا گرفتند به دوش ما چه ماند اى دل، كه وقتی خدا را شاهدى تنها گرفتند چه شد اى دل، كه در این راه رفته‏ جواز وصل را بى ما گرفتند مگر مردان غریبى میپسندند غریبانه ره دریا گرفتند! 🌷 را یاد کنیم با ذکر 🌷 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این نمکـدارترین روضه نمک گیرم کرد پسرِ فاطمه با دستِ خودش سیرم کرد روضه یِ کـوچه یِ غمهایِ کـریمِ طا‌ها در همین اوجِ جوانی به خدا پیرم کرد مادر افـتاد زمـین و پسر افتاد زمین مـَردک پست بلافاصله تحقـیرم کرد چادرِ عصمت و پاکی شده خاکی اِی وای معجرِ خاکی و خونیشْ زمین گیرم کرد آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سَند… پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد پس از آن واقعه هر روز به من گفت: سلام آن سلام عـاشقِ زَهـر و اَجَل و تیرم کرد خواهرم داخلِ این تشت اگرخونِ دل است روضه یِ بند و غلِ کوفه به زنجیرم کرد ندبه خوان باش که فرزندِ حسن می‌آید جـمـعه یِ آمدنش عـاشقِ تکـبیرم کرد 🔸شاعر: ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
YEKNET.IR - shoor - shabe 5 moharram1399 - narimani.mp3
5.05M
احساسی 🍃تویی آروم و قرار دل بی تاب و اسیرم 🍃یاحسن با اسم زیبات بخدا آروم میگیرم 🎤 👌فوق زیبا 🌷 🌷 🌷 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک سوی دلم مرقد ارباب حسن بود یک سوی دلم تربت ارباب حسین است این عشق فقط موهبت حضرت زهراست دل کفتر دیوانه ی بین الحسنین است 💚 ❤️ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در سفر می زدند ، ما ها را هر گذر می زدند ، ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می گفت صد نفر می زدند ، ما ها را سیلی و تازیانه ها کم بود ... با سپر می زدند ، ما ها را نه به لب های تو فقط ، پای طشت زر می زدند ، ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می گفت این قدر می زدند ، ما ها را پشت دروازه های شام ای وای یاد ِ در می زدند ، ما ها را دخترت تا تو را صدا می زد بیشتر ، می زدند ، ما ها را وسط کوچه ی یهودی ها ... در به در می زدند ، ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می زدند ، ما ها را در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می زدند ، ما ها را ای فدای سرت ، هر چند... مستمر می زدند ، ما ها را ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7