eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
984 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه از اين ديگه بدتر نمي شه غنچه با شعله برابر نمي شه هر چي سعي مي كنم امشب براتون كه نگم از ديوار و در نمي شه حرفي از مردونگي پيش نكشيد هيچ جا زن حريفِ لشكر نمي شه وقتي آتيش بياد از جلو بخواي از عقب نيوفتي با سر نمي شه درِ خونه رو مادر افتاده بود اوضاع از اين ديگه بدتر نمي شه هر چي كه مي زندش بازم مي گفت برا من هيچ كسي حيدر نمي شه كي مي دونه نوكِ مِسمار يعني چي؟ كي مي دونه مردم آزار يعني چي؟ به خدا خيلي بَده اگر بگم يه عزيز كرده بشه خار يعني چي؟ مي دونم هيچ كسي باور نداره گريه­ي حيدرِ كرار يعني چي؟ بريد از چَشمِ علي سوأل كنيد خجالت كشيدن از يار يعني چي؟ بچه اي كه تازه چار سالش شده نمي دونه يك سگِ هار يعني چي؟ اونكه با لگد در و وا مي كنه چي مي فهمه زنِ باردار يعني چي؟ علي صالحي 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غاصبانی که خیره سر بودند تک و تنهاست پشت در مادر ولی آن سو «چهل نفر» بودند نا نجیبی به شعله دامن زد سَخت سرگرمِ هَتکِ حُرمَت شد بی حیا با لَگَد به دَر می زد میخِ دَر سُرخ از خجالت شد روضه را باز تر نباید خواند «دست بسته ست» حیدر کرار تلخیِ خاطراتِ آتش را هر "نفس" تازه می کند مسمار تاوَلِ دست های او می سوخت دردِ پهلو زیاد تر شده بود زینب از حال رفت…وقتی دید مادرش دست بَر کَمر شده بود شانه می زد به موی سوخته اش ولی انگار نا امید شده باورش هم نمی‌شود زینب گیسوی مادرش "سفید" شده بازویش باز هم وَرَم کرده مرهم درد پهلوی او چیست!؟ حرف های علی نشان می داد دلخور از «رو گرفتن» او نیست تار می دید خانه را می گفت: نکند! باز! آتش آوردند!؟ اشک می ریخت در غم محسن آخر آن ها چقدر نامردند.. علی اصغر یزدی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شبیه ربنایی که دم افطار می پیچد صدای فاطمه در کوچه و بازار می پیچد مگر زهرا نبود انگیزه ی ایجاد این عالم چرا دور سر او گنبد دوار می پیچد چه غوغایی به راه افتاده از زهرا در این خانه صدایی که به در خورده است، از دیوار می پیچد سرش خورده به دیوار و کمی با مکث می افتد کنار استخوان پهلویش مسمار می پیچد برای محسنش کاری نمی شد کرد اما او به سمت مرتضی با حالتی غمبار می پیچد علی رفته، در افتاده، زبانه می کشد آتش وجود مادرم در شعله ها انگار می پیچد همین آتش زبانه می کشد تا خیمه ی اطفال صدای نازدانه دختری این بار می پیچد تنم، پیراهنم آتش گرفت ای عمه کاری کن زمین که می خورم، موهام لای خار می پیچد امیر عظیمی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 دل شده خانۂ دربسٺِ أباعبدٱلله‌ در دوعالم شده سرمسٺِ أباعبدٱلله آرزویم همہ این اسٺ بگیرد ایڪاش زیر تابوٺ مرا دسٺ أباعبدٱلله ❤️ 🌷
😔باراݩ گرفته بازهوایم هواے توست درجاےجاے شهر پراز ردپاے توست 😔دلتنگ جمڪرانم و دلواپس شما سه شنبه ها،پراز گریه هاے توست 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
» 📜 ❤️قال امـام صادق علیه السلام: همه‌ی مااهل بیت اما کشتی جدم حسین وسیعتر و در عبور از امواج سهمگین دریاها است. 📚بحارالانوار جلد ۲۶ ص۳۲۲
‌ مرغ دِݪم بہ عشق شما پَر ڪشیده است تا آسمان ڪربُ‌بݪا تان پریده است من آمدم بـراے شما نوکرے کنم ... من را خُدا براے همین افریده است ✨🍃 ♥️ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 ✨روزه باشے و عَطَـشِ چِلّہ ے گَرما باشد ✨ذڪرِ عَبّاسِ عَلے شاهِ اَدب مےچسبد ❤️⚜️ ⚜️💚 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 یا قتیل العبرات ... 🍃 هنگام اجابت دعا می‌آید ابری که به چشم‌های ما می‌آید بر گونه‌ی ما فرات، پا می‌گیرد هر وقت، که اسم کربلا می‌آید 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ツ 🌷آیت‌ الله مجتهدی تهرانی(ره): یکی از فواید این است که به برکت امام زمان عج نمازهای ما مقبول می‌شود چون امام زمان عــــج اول وقت نماز می خوانند و نـــماز ما با نـــماز حضـــرت می‌رود.
ما و ڪَرَم تو یا امام هشتم محتاج دم تو یا امام هشتم بیچاره و درمانده ڪجا را دارد غیر از تو یا امام هشتم 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✋ اےڪاش حرم بودم و مهمان تو بودم مهمان توسفره احسان تو بودم یڪ پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاسٺ اے ڪاش ڪہ زوارخراسان تو بودم السلام علیڪ یا علی بن موسی الرضا(ع)✋ 💚 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🇮🇷👚مکنون👚🇮🇷 ترین کانال اسلامی ،ایرانی دختران نوجوان(۷_۱۵سال) در ایتا 🏧 فروش حضوری و غیر حضوری 🍂🍁کالکشن پاییزه🍁🍂 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3645243403Cd036b25ad7 اگه میخواین خرید راحت و بی دغدغه واسه دختران نوجوون داشته باشین این کانال عالیه👍 😍 👗
🕊❣️ 🌹من رعیٺ و غلام، تو سلطان ڪربلا 🍁من مور ناتوان و تو سلیمان ڪربلا 🌹دستے ڪه بین عرش نوشتہ تو را امیر 🍁من را نوشتہ اسٺ پریشان ڪربلا 🕊❣️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکس یه جمعه بین الحرمین باشه باید همه عمرش هم دلتنگ باشه 🎤 شیخ سعید شحیطاط حضرت_ارباب 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.....🍂 ای باعث وجود و قوام دقیقه هاا ای ندبه ات ، کلام و سلام دقیقه هاا «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» چشم انتظار توست تمام دقیقه هاا 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بعد روز دهم به هر مجلس راوی و روضه خوان شدی بانو 🏴 5 ربیع الاول سالروز (س) تسلیت باد
▪️همپای خطر همسفر زینب بود ▪️همراز نماز سحر زینب بود ▪️یک لحظه نشد ز عمه جانش غافل ▪️پروانه ‌صفت دور و بر زینب بود 🏴 5 ربیع الاول سالروز (س) تسلیت باد
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت... بستند مسیرِ گذرش را که نشد  قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را - که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد... خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد حسن لطفی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دستِ اسلام را چرا بستيد!؟ فاتح بدر و خندق است اين مرد يادتان رفته درب خيبر را با همين دست‌ها شكست اين مرد يادتان رفته در حنين و احد ذوالفقار گره‌گشايی داشت يادتان رفته تا همين ديروز در مدينه برو بيايی داشت شرم‌تان باد! ناجوانمردان نكشيدش چنين غريبانه اسدالغالب است، می‌جنگد پنجه در پنجه، مرد و مردانه يادتان رفته از لبِ تيغش جايِ خون، رأفت و كرم می‌ريخت يادتان رفته بی‌زره، تنها لشگری را علی به هم می‌ريخت يادتان رفته ذوالفقارش را ماجراهای فنِ دستش را مَرحبُ و عَمروَد دو نيم شدند يادتان رفته ضربِ شصتش را يادتان رفته آن رشادت‌ها مرد ميدان غزوه‌ها می‌شد تا شماها فرار می‌كرديد سپر جان مصطفی می‌شد نبريدش چنين، يدالله است كفر از او سيلی عيان خورده ای عرب‌های بی‌حياء؛ اصلاّ اسم حيدر به گوش‌تان خورده؟ نور توحيد را نمی‌بينيد!؟ كور دل‌های باطن‌آلوده وا كنيد اين طناب‌ها را زود او برای خودش كسی بوده تيره‌بختان ز فيض محروميد در صف دشمن ولی هستيد رفته از يادتان كه مديونِ دست پُر پينه‌ی علی هستيد چاه‌های مدينه می‌دانند كه كمر قصدِ كشتنش بستيد آبروی تمام عالم را ريسمان دور گردنش بستيد حرمتش را نگه نمی‌داريد!؟ روي دوشش عبا بيندازيد او غرورش شكسته نامردان از سرش تيغ را بيندازيد پا برهنه به مسجدش نبريد او خودش خاكیِ خدايی هست نيمی از كينه را نگه داريد چون كه گودال كربلايی هست كربلا باز فرصت خوبی است عقده‌هاتان به كار می‌آيند سرِ بر نيزه رفتن پسرش همه با هم كنار می‌آيند وحید قاسمی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال.
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در سفر می زدند ، ما ها را هر گذر می زدند ، ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می گفت صد نفر می زدند ، ما ها را سیلی و تازیانه ها کم بود ... با سپر می زدند ، ما ها را نه به لب های تو فقط ، پای طشت زر می زدند ، ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می گفت این قدر می زدند ، ما ها را پشت دروازه های شام ای وای یاد ِ در می زدند ، ما ها را دخترت تا تو را صدا می زد بیشتر ، می زدند ، ما ها را وسط کوچه ی یهودی ها ... در به در می زدند ، ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می زدند ، ما ها را در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می زدند ، ما ها را ای فدای سرت ، هر چند... مستمر می زدند ، ما ها را ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال.
الوداع دخترِ شیرین زبانم ای عزیزم الوداع آتش افتاده به جانم ای عزیزم الوداع می روم از شام...برمی گردم کنارت دخترم بسکه بهرت ناگرانم‌ ای عزیزم الوداع می روم کرببلا و بعدِ از آن شهرِ رسول این محال است که بمانم ای عزیزم الوداع (،الوداع ای پاره ی قلبِ حسین ای دخترم) (الوداع آئینه ی پاک و زلالِ مادرم) دخترم آسوده خاطر باش می آیم به شام مانده تا تکمیل گردد این قیام و انتقام کی فراموشم شود تنها در اینجا خفته ای بر تو و بر صورت و بر پشت و بازویت سلام می روم..هیهات!!جای دیگری خیمه زنم جای دیگر گر بمانم بی تو دخترجان حرام (ای رقیّه ای سه ساله ای تمامیّ وجود) (این که تنهایت گذارم ذرّه ای در دل نبود) الوداع ای دخترِ آتش گرفته...الوداع یاسِ من..نیلوفر آتش گرفته...الوداع آخرین لحظه که دیدم جسمِ تو..رفتم بقیع گفتمت ای مادرِ آتش گرفته..الوداع عصرِ عاشورا تو را آتش زدند چون پشتِ در وای من!!تی معجرِ آتش گرفته..الوداع (خاطرات ِ تو یقین دارم که همراهِ من است) (رفتن و برگشتنم در ذهنِ آگاهِ من‌ است )  محسن راحت حق 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7