eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.4هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
985 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ياکريم هواي پيغمبر مستحق دعاي پيغمبر حامي باوفاي پيغمبر عموي باصفاي پيغمبر همه جا ياور رسول ا... حيدر ديگر رسول ا... ***** شير ميدان غزوه هايي تو يل اردوي مصطفايي تو يار و همرزم مرتضايي تو تيغ برنده ي خدايي تو غيرت جاري ات تماشايي ست ضربه ي کاري ات تماشايي ست ***** از بزرگان مومنين هستي از دبيران درس دين هستي خار چشمان مشرکين هستي شک ندارم که بهترين هستي کاشف الکرب احمد مختار اسد ا... اي سپه سالار ***** اَحَد از شوکت تو ميخواند اُحُد از غربت تو ميخواند نبي از قربت تو ميخواند علي از هيبت تو ميخواند سر نيزه نشانه رفته تورا چشم بد دور سيدالشهدا ***** تاکه زوبين اجاره کرد وحشي جدلت را نظاره کرد وحشي شکمت را اشاره کرد وحشي پهلويت پاره پاره کرد وحشي از اشارات سخت سر نيزه نفست بند آمد اي حمزه ***** علم افتاده است؟ فداي سرت من به قربان زخم بال و پرت چه خبر گشته است به دور و برت زير دندان هنده است جگرت آخرالامر اسير و يکه شدي واي من تکه تکه تکه شدي ***** اي محاسن سپيد آل ا... همه چشم و اميد آل ا... اي غيور شهيد آل ا... اي عموي رشيد آل ا... ذکر و خير تو بر لب همه است زائر تربت تو فاطمه است ***** از بلا ، کربلا به ياد آمد از نوا ، نينوا به ياد امد از جفا ، نيزه ها به ياد آمد از عبا ، بوريا به ياد آمد کاش در کربلا پيمبر بود يا که مقداد بود و حيدر بود ***** کربلا غرق در محن شده يود کربلا قحطي کفن شده بود تشنه لب پاره پاره تن شده بود مثل يک لايه پيرهن شده بود نيزه اي که به پهلويش کردند گرگ ها از تنش در آوردند ***** 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حمزه که جان عالم و آدم فداي او لب باز مي کنم که بگويم رثاي او مردي که در شجاعت و هيبت نمونه بود در غيرت و شکوه و شهامت نمونه بود شير خدا و شير نبي فارس العرب در انتهاي جاده ي مردانگي، ادب هم يکه تاز عرصه ي جنگ و نبردها هم آشناي بي کسي اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود خورشيد آسماني و روشن ضمير بود شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ي او از سخاوتش او صاحب تمام صفات حميده بود دل را به نور حضرت حق پروريده بود الگوي اهل سرّ و يقين بود طاعتش يعني زبانزد همه مي شد عبادتش در آسمان مکه ي دلها ستاره بود بر قلبهاي خسته اميدي دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد کم کم براي حمله ي‌ دشمن مجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند تا نيزه اي به سينه ي آن نازنين زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشيد چشمهاي رئوفش به خون نشست لبريز زخم بود و جراحت دل نبي از دست رفته بود همه حاصل نبي ميدان خروش ناله ي‌ واويلتا گرفت عالم براي غربت حمزه عزا گرفت جانم فداي پيکر پاک و مطهرش جانم فداي زخم فراوان پيکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد آهي ز داغ لاله ي پرپر کشيد و بعد پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آري دلم گرفته ز اندوه ديگري دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد از خيمه تا حوالي گودال مي دويد ناگاه ديد در دل گودال قتلگاه درخون تپيده پيکر سردار بي سپاه پس با زبان پُر گله آن بضعه ي‌ بتول رو کرد بر مدينه که يا أيها الرسول اين کشته ي‌ فتاده به هامون حسين توست اين صيد دست و پا زده در خون حسين توست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اي به شهر ري مزارت رشک جنات النعيم آيت عظماي حق نجل الحسن عبدالعظيم آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بيت منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عميم هم شريف ابن شريف ابن شريف ابن شريف هم کريم بن کريم بن کريم بن کريم قبله ي دل کعبه ي اهل ولايي ني عجب گر زند بيت الحرامت بوسه بر خاک حريم در پي احياي دل کار مسيحا مي کند بامدادي گر وزد از تربت پاکت نسيم زائر قبر تو يعني زائر قبر حسين خادم کوي تو يعني خادم حجر و حطيم شهر ري تا متکي بر آستان قدس توست تا قيامت نيستش از فتنه ي بيگانه بيم بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسين هر کجا آرد نسيم از تربت پاکت شميم دست من گر کوته است از مرقد پاک حسين يافتم از طوف قبر تو همان فيض عظيم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  نفس کشیدن ما بین روضه‌ها خوب است  چقدر نزد شما حال و روز ما خوب است میان نافله وقتی قنوت می‌گیرم  برای حال دل ما کمی دعا خوب است  بده به راه خدا دست‌هایمان خالی است  کنار خانه‌ی‌تان چند تا گدا خوب است بِکُش حسین بیا پاره پاره کن جگرم  قسم که آخر کار من و شما خوب است  نوشته‌ام که مرا در حصیر بگذارند  به آن که اهل کفن نیست بوریا خوب است سفید می‌شود این تار موی ما کم کم  گذشتِ عمر در این زینبیه‌ها خوب است اگر چه قسمت ما کربلا نشد اما  حدیث ماتم تو مثل کربلا خوب است اگر چه با شهدا فاصله فراوان است  روایت شهدا هم برای ما خوب است اگر تو باشی و یاد تو باشد و اشکم  برای نوکر این خانه هر کجا خوب است 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤 ✅آموزشگاه تخصصی مداحی برای سومین سال متوالی ۹۸ را برگزار میکند جهت کسب اطلاعات بیشتر تماس با : ۰۵۱۳۷۲۶۱۹۴۶ یا مراجعه به ادمین کانال: 👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
از بوستان فاطمه، عطر و شميم داشت با دوستان فاطمه، لطف عميم داشت خواندند اهل معرفت او را «نگين ري» با آن که نام و شهرت «عبدالعظيم» داشت از شهر بند رنج و غم، آزاد مي شود هر کس که پاس بندگي آن حريم داشت اين گلشن «حسن»، اين عاشق «حسين» با مهر و عشق و عاطفه عهدي قديم داشت گل واژه حديث از آن لعل جان فزا عطر بهار وحي و صفاي نسيم داشت از محضر سه حجت معصوم فيض برد يعني که ره به چشمه فوز عظيم داشت مثل کبوتران حرم خانه «رضا» روحي در آستان ولايت مقيم داشت شاگرد پاک باخته مکتب «جواد» دستي پر از کرامت و طبعي کريم داشت از پرتو هدايت «هادي» اهل بيت راهي به آستان خداي رحيم داشت ايمان خويش را به امامش ارايه کرد با آن که جان روشن و قلب سليم داشت با خاندان وحي پل ارتباط بود با اهل بيت رابطه ي مستقيم داشت طور تجلي سه امام همام را چون درک کرده بود، مقام کليم داشت شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد مرغ سحر که زمزمه «يا کريم» داشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی #نکته #اجرا احساسات درونی شما در هنگام اجرا از طریق لحن بصورت ناخوداگاه به شنونده منتقل می شود مراقب افکار و احساسات درونی خود از قبیل(خستگی، بی حوصله گی، استرس، عدم اعتماد به نفس، منفی بافی و...) باشید و آنها را قبل از رسیدن به جلسه کنترل کنید #یاسر_رحمانی #صلوات 🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو غیر جود نکردی ، ولی جفا کردند چقدر خون به دلت قوم بی حیا کردند تو مثل فاطمه در حقشان دعا کردی شبیه فاطمه حق تو را ادا کردند کشند آتش و انگار کارشان این است درست با تو شبیه سقیفه تا کردند تو را بدون عبا دست بسته می بردند میان راه ندانم چه با شما کردند چه بی ملاحظه بودند آن سیه دلها مگر رعایت قد خم تورا کردند؟ نصیب تو شده جامی ز زهر،آقا جان چگونه درد غریبی ت را دوا کردند قرار بود تو هم شاه بی حرم باشی تو را گریز غزل سمت مجتبی کردند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو تا به این جا که به درد تو نخوردم آقا هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو سال ها می شود از خویش سؤالی دارم من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو با حساب دل خود هر چه نوشتم دیدم من از این زندگیم سود نبردم بی تو گذری کن به مزارم به خدا محتاجم من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟ وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد گم می شود صدای تو در خنده های شهر تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل ای وای من چه می کشی از ماجرای شهر دلخوش نکن به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا با این همه گناه نگیرد دعای شهر اینجا کسی برای تو کاری نمی کند فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر هر روز دیده می شوی اما کسی تو را نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر جمعه… غروب… گریه ی بی اختیار من… آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی #هر_روز_یک_نکته #فن_بیان #ترس:عکس العمل طبیعی انسان در مقابل یک موضوع ناشناخته است #استرس:عکس العمل طبیعی انسان در مقابل یک موضع(مکان) ناشناخته است _برای رفع هر کدام باید ابتدا تشخیص داد که حسی که با آن رو به رو هستيم #ترس است یا #استرس ادامه دارد... #یاسر_رحمانی #صلوات 🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹 http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
ای دل تو ز هیچ خلق یاری مطلب وز شاخ برهنه سایه داری مطلب عزت ز قناعت است و خواری ز طمع با عزت خود بساز و خواری مطلب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
📆نزدیک محرمه دوست دارید با یک روش خیلی خیلی ساده به یک روضه خوان حرفه ای تبدیل بشید. ما به شما نرم افزار👈روضه خوان👉با بیش از صدها کاربر فعال رو پیشنهاد می کنیم 🔹مشخصات نرم افزار: ✔️متن معتبر مقاتل تحقیق شده توسط اساتید کشوری مقتل شناسی ✔️بیان گوشه های مرثیه های محرم ✔️بیش‌از صد گریز مرثیه ای منحصر به فرد و بسیار جانسوز ✔️ده جلسه آموزش صوتی مرثیه خوانی توسط یکی از بهترین اساتید این رشته ✔️بیش از پنجاه فایل اجرای مجلسی با روش فوق توسط استاد برای دیدن تصاویر نرم افزار و اطلاع از روش دریافت به کانال زیر مراجعه کنید 👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2086207488C446aa9638b
اي نابترين سرود هستي معناي تمام حق پرستي اي رود هميشه جاري عشق اي علت ماندگاري عشق اي رونق کار و بار دانش سرسبز ترين بهار دانش اي چشمه جاري حقايق مولاي من اي امام صادق دست همگان بود فقيرت ما جمله غلام بو بصيرت کي از در خود مرا براني آقاي وفا و مهرباني آنقدر که خلق و خوت نيکوست دلبسته توست دشمن و دوست افسوس که قلب تو شکستند دستان گره گشات بستند آن دشمن پست بي اصالت حرمت ننهاد سن و سالت بي شال و عبات ظالمانه مي برد کشان کشان زخانه دشنام ز دشمنت شنيدي شبها پي مرکبش دويدي با پاي برهنه بين جاده خصم تو سوار و تو پياده گه لعن بني اميه کردي گه ياد غم رقيه کردي 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تنها نشد ز زهر ستم آب پيکرت يک عمر ريخت آتش اندوه بر سرت هر روز بود روز تو از دود آه ، شب هر لحظه ريخت خون دل از ديده ي ترت آنشب که شعله گشت ز کاشانه ات بلند ياد آمد از شکستن پهلوي مادرت بردند دست بسته ترا چون علي ولي نقش زمين نگشت در خانه همسرت (سيلي نخورد پشت در خانه همسرت) خصمت نگاه داشت سه ساعت به روي پا ديگر نبود بسته دو بازوي خواهرت بودند اهل بيت تو بعد از تو بس عزيز سيلي نزد کسي به گل روي دخترت تيغ ستم سه بار به رويت کشيده شد ديگر نخورد چوب به لبهاي اطهرت اين غم مرا کشد که به شهر مدينه نيست جز بوسه ي نسيم به قبر مطهرت غربت نگر که پشت در بسته ي بقيع صورت نهد به دامن ديوار زائرت در حيرتم چگونه کفن شد جنازه ات چيزي نمانده بود ز اندام لاغرت ميثم گداي توست مرانش ز کوي خويش اي مهر و مه دو خاک نشين سائل درت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی #هر_روز_یک_نکته #فن_بیان #ترس:یک عامل کاملا بازدارنده در اجراست که دلیل آن عدم توانمندی علمی و مهارتی است و تنها راه مرتفع کردن این مشکل بالا بردن سطح علمی و مهارتی نسبت به موضوع است ادامه دارد... #یاسر_رحمانی #صلوات 🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹 http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود غريب شهرِ خودش نه ، غريب عالم بود چقدر روضة كرب و بلا بپا مي داشت به روي سر در خانه هميشه پرچم بود برای داغ ِ دل بی‌قرار و پر دردش همیشه زمزمة روضه مثل مرهم بود شبي كه در تب آتش بهشت او مي سوخت شكسته قامت و آشفته حال و درهم بود چه شد که در وسط كوچة بني هاشم پر از تلاطم اشكِ مصيبت و غم بود شتاب مركب و آقای قد خمیدة ما ميان كوچه زمين خوردنش مسلم بود غم ِ اسارت و داغ ِ جسارت و غربت چقدر در نظرش كربلا مجسم بود خلاصه لحظة‌ آخر ، زمان تدفينش بساط غسل و بساط كفن فراهم بود کنار پیکر او هر دلِ عزاداری به یادِ بی‌کسی کشتة محرّم بود تنی که غرق به خون مانده بود در گودال سری که بر سر نیزه پناه عالم بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من کیستم حقیقت حق را خزانه ام  بیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه ام بنیانگذار مذهب و مسندنشین علم فیض مدام فلسفه عارفانه ام سبط نبى و پور على، نجل فاطمه  الگوى صبر و صلح حسن را نشانه ام آئینه دار نهضت سرخ حسینى ام  چون عابدین به نخل عبادت جوانه ام بحرالعلوم باب من است و سخا و جود  یک قطره اى بود ز یم بیکرانه ام استاد فقه و فلسفه و منطق و اصول  پرچم فراز علم به قاف زمانه ام با این همه جلال در این جوّ قیرگون  محصور کرده خصم ستم پیشه خانه ام از یورش شبانه ابن الرّبیع پست  آید به ناله سنگ ز سوز شبانه ام لرزد به سان بید تن اهل بیت من  تا مى کشد ز خانه برون وحشیانه ام آن بى حیا سواره و من با تن ضعیف  پاى پیاده در پى اسبش روانه ام تندى کند که تند برو در بر امیر  کندى اگر کنم بزند تازیانه ام آنان که سوخته اند دَرِ خانه على  آتش زدند از ره کین درب خانه ام 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی #هر_روز_یک_نکته #فن_بیان #استرس:یک عامل غیر بازدارنده در موضوع اجراست که باعث تقلیل توان گوینده در بروز توانمندی هایش می شود عوامل اصلی محرک استرس عبارتند از: -خود کم بینی د دیگر بزرگ بینی(خجولی) -تمرکز بیش از حد به اشتباهات و شکستهای گذشته(ضعف اعتماد به نفس) -محرک های بیرونی از قبیل پالسهای منفی و قضاوتهای نابجا(برچسب زدن) ادامه دارد... #یاسر_رحمانی #صلوات 🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹 http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
گوشه ای از حرای حجره ی خویش نیمه شب ها،خدا خدا می کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می کرد * هر ملک در دل آرزویش بود  بشنود سوز ربنایش را آرزو داشت لحظه ای بوسد مهر و تسبیح کربلایش را* هر زمان دل شکسته تر می شد «فاطمه اشفعی لنا» می خواند زیر لب با صدای بغض آلود روضه ی تلخ کوچه را می خواند * عاقبت در یکی از آن شب ها دل او را به درد آوردند بی نمازان شهر پیغمبر سرسجاده دوره اش کردند * پیرمرد قبیله ی ما را در دل شب،کشان کشان بردند با طنابی که دور دستش بود پشت مرکب،کشان کشان بردند * ناجوانمردهای بی انصاف سن و سالی گذشته از آقا !؟ می شود لااقل نگهدارید حرمت گیسوی سپیدش را * پابرهنه،بدون عمامه روح اسلام را کجا بردید؟ سالخورده ترین امامم را بی عبا و عصا کجا بردید؟ * نکشیدش،مگر نمی بینید!؟ زانویش ناتوان و خسته شده چقدر گریه کرده او نکند؟ حرمت مادرش شکسته شده * ای سواره،نفس نفس زدنش علت روشن کهن سالی است بسکه آقای ما زمین خورده!؟ در نگاه تو برق خوشحالی است * جگرم تیر می کشد آقا چه بلاهایی آمده به سرت! تو فقط خیزران نخورده ای و شمر و خُولی نبوده دور و برت * به خدا خاک بر دهانم باد شعر آقا کجا و شمر کجا!؟ حرف خُولی چرا وسط آمد؟ سرتان را کسی نبرد آقا؟ * به گمانم شما دلت می خواست شعر را سمت کربلا ببری دل آشفته ی محبان را با خودت پای نیزه ها ببری * شک ندارم شما دلت می خواست بیت ها را پر از سپیده کنی گریه هایت اگر امان بدهد یادی از حنجر بریده کنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز هم نوبتِ مدینه شد و در غَمَش باز کربلا میسوخت باز در کوچه یِ بنی هاشم خانه ای بین شعله ها می سوخت * نیمه شب ریختند در خانه مو سپیدی به ریسمان بستند درِ آتش گرفته را اما ناگهان رویِ کودکان بستند * به پَرِ دامنی در این دسته آتشِ چوبِ شعله وَر نگرفت پدر از خانه رفت شَکرِ خدا پهلویِ او به میخِ در نگرفت * نفسش بند آمده، نامرد در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش پیرمرد است میخورد به زمین بینِ کوچه کِشان کِشان نبرش * شرم از رنگِ این محاسن کن رحم کُن حالِ کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده اُستخوانش را * حق بده که به یادِ او انداخت گَرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا درِ مسجد داغِ بابا عزای محسن داشت * حق بده که به یادِ او انداخت عرقِ سردِ رویِ پیشانیش خونِ رویِ جبینِ جدش را عمه و رنجِ کوچه گردانیش * حق بده که به یادِ او انداخت عمه اش را گُذر گُذر بردند از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راهِ تنگ تر بردند * حق بده که به یادِ او انداخت گیسوانش که خاک آلوده اند گیسویی را که در دلِ گودال غرقِ خون رویِ خاک ها بودند * رویِ این کوچه ای که از سنگ است همه جایش نشانیِ او بود یادِ یک حنجر است این دفعه نوبتِ روضه خوانی او بود * هرچه او بیشتر نَفَس میزد بیشتر می زدند زینب را تیغ شان مانده بود در گودال با سپر می زدند زینب را * سَرِ شب کودکان همه در خواب تا سحر میزدند زینب را یک نفر در میان گودال و صد نفر میزدند زینب را 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته حالا گرفته روضه غريبانه بازهم * نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها شاگردهايشان همه در رختخواب ها  آتش زدند بر در يك خانه بازهم * حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند تكرار شد مصيبت پروانه بازهم * آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه ترسيده است دخترِ دردانه بازهم * يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد آسيب ديد غيرت مردانه بازهم * بي احترام رفت ولى عمّه زينبش بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش وقت گريز شد دل ديوانه بازهم * دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه! دست كسى به سوى حجابى نرفت نه از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم * بالاى تخت قائله اى بود، واى من پيش رباب حرمله اى بود، واى من زينب ميان سلسله اى بود، واى من  چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من خون شد روان از آن لب جانانه بازهم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تویی تجلّی ایمان، امام جعفر صادق تویی پناه یتیمان، امام جعفر صادق دلیل رویش گل‌ها؛ دلیل تابش خورشید دلیل بارش باران، امام جعفر صادق تو فاضلی، تو صبوری، تو صادقی، تو طَهوری نِمود کامل انسان، امام جعفر صادق پرنده با تو غزل‌خوان، قمَر کنار تو تابان ستاره با تو درخشان، امام جعفر صادق درون مکتبتان مالکِ اَنَس زده زانو کنار جابرِ حیّان، امام جعفر صادق چه نام‌های بزرگی، اَبان، مَعاذ، مُفَضَّل هشامِ صاحب برهان، امام جعفر صادق شبیه بحری و شاگردهای مکتب فضلت شبیه لؤلؤ و مرجان، امام جعفر صادق تو نور اهل زمینی، اگرچه عرش نشینی کنار حضرت سبحان، امام جعفر صادق تو مروه‌ای، تو صفایی، تو مشعری، تو مِنایی تویی برادر قرآن، امام جعفر صادق صدا زدند شما را، میان آتش نمرود میان هجمه‌ی طوفان، امام جعفر صادق تو فوق مدح و ثنایی، درون وصف نیایی به وصفتان همه حیران، امام جعفر صادق دوباره ماه عزا شد، دوباره ماتم شوّال دوباره حزن فراوان، امام جعفر صادق به جرم موی سپیدت، تو را محاکمه کردند به جرم نیکی و احسان، امام جعفر صادق تو را بدون قبا، پا برهنه، سرزده بردند شبیه سیّد عریان، امام جعفر صادق پیامبر سپرت شد، میان مجلس منصور همیشه اوست نگهبان، امام جعفر صادق تویی غریب مدینه، که از فراقِ تو آقا بقیع گشته پریشان، امام جعفر صادق شبیه جدّ کریمت، به زهر کین جگرت سوخت به جرمِ ذکر حسن جان، امام‌ جعفر صادق به آب لب نزدی گرچه بر لب تو ترَک بود شبیه ساقی عطشان، امام جعفر صادق از این مصیبت عظمی، زمینیان همه محزون در آسمان همه گریان، امام جعفر صادق تو پر کشیدی و رفتی، پس از وجود عزیزت شدیم بی‌سر و سامان، امام جعفر صادق وصیّت تو نماز است، آه! من چه بگویم ز مکر و حیله‌ی شیطان، امام جعفر صادق به درد عشق تو آقا، خداکند که بمیرم چه احتیاج به درمان؟ امام جعفر صادق 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی #هر_روز_یک_نکته #فن_بیان ارکان اصلی بیان و میزان تاثیرگذاری آنها بر شنونده عبارتند از: -کلام ٧% -لحن ٣٨% -زبان بدن ۵۵% #یاسر_رحمانی #صلوات 🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹 http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
ای پیر خرد طفل دبستان کمالت ارباب بصیرت همه مبهوت جلالت دیدار الهی به تماشای جمالت خلق دو جهان تشنه دریای زلالت وجه‌الهی و نیست نه پایان نه زوالت وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار * ای گشته صداقت همه جا دور سر تو روییده گل معرفت از خاک در تو شب منتظر زمزمه‌های سحر تو وحی است سراسر سخن چون گهر تو عالم چو کف دست به پیش نظر تو ای چشـم خـدای احـد قــادر دادار * تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره گفتار حکیمانه‌ات افزون ز شماره هر روز... نه! هر لحظه بود بر تو هزاره علم تو روان‌بخش کمال است هماره دو مطلع الانوار تو حمران و زراره یک جابر حیان تو و آن همه آثار * چون مهر که پیوسته کند جود خود انفاق چون نور که سر برکشد از سین? آفاق علم تو عیان است در اوراد و در اوراق عقل و خرد و علم و فضلیت به تو مشتاق در علم و ادب مؤمن طاقت همه جا طاق هارون تو گل داد برون از شرر نار * در کوی تو بر جنت اعلا چه نیاز است؟ با نور تو بر مهر دل‌آرا چه نیاز است؟ با قطره جود تو به دریا چه نیاز است؟ با خاک تو بر وسعت دنیا چه نیاز است؟ با درس تو بر علم اروپا چه نیاز است؟ ای عبد تو بر لشکر دانش سر و سردار * ای کرسی درس تو تجلای قیامت آویزه گوش همه تا حشر، کلامت نوشیده همه کوثر توحید ز جامت در ملک خدا وحی خداوند، پیامت بر قلب عدو تیر بلا نطق هشامت گویی سخن اوست همه تیغ شرربار * جز راه شما راه دگر سوی خدا نیست در ملک خدا نور به جز نور شما نیست جز خط شما مشی شما مذهب ما نیست این است و جز این نیست درست است و خطا نیست درس تو کم از نهضت شاه شهدا نیست آن نهضت پاینده از این درس دهد بار * خلقت، نه فقط خالق منان به تو نازد مؤمن نه، خدا داند ایمان به تو نازد فضل و ادب و دانش و عرفان به تو نازد زهرا و علی، احمد و قرآن به تو نازد والله قسم شاه شهیدان به تو نازد کز هر سخنت نهضت دیگر شده تکرار * تنها نه فقط زهر شرربار، تو را کشت هر لحظه غمی آمد و صدبار تو را کشت بیداد عدو نیمه شب تار تو را کشت گه یاد فشار در و دیوار تو را کشت بیش از همه منصور ستمکار تو را کشت هر روز از او شد به تن و جان تو آزار * گه برد سوی قتلگهت پای پیاده گه لب به جسارت به حضور تو گشاده گه کرد ز بیداد، به قتل تو اراده با هر سخنش بر جگرت زخم نهاده او بر روی تخت و تو سر پای ستاده حرمت نگرفت از تو و از احمد مختار * ای ماه فلک شمع شب تار بقیعت صد قافله دل آمده زوار بقیعت مرغ دل من گشته گرفتار بقیعت هرچند که ویران شده آثار بقیعت باشد که شبی در پی دیدار بقیعت «میثم» ز ره دور نهد چهره به دیوار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7