eitaa logo
شعر هام :)
20 دنبال‌کننده
59 عکس
22 ویدیو
0 فایل
﷽ تا خدا هست به مخلوق دمی تکیه مکن که خدا کوه ثبات است و بشر، عین نیاز🍃🌸 https://harfeto.timefriend.net/16935219240050 بگوشیم📞
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 | علی صفایی حائری: 📌 غم‌ها را نمی‌توان کم کرد، باید خودت را زیاد کنی.
یک عمر در ایـن کوچـه نشستیـم و نـوشتیم: ای شهـر! مگریک‌زنِ‌غم‌دیده‌زدن‌داشت؟! "روزهای‌بی‌مادری‌نزدیک‌است💔"
من‌ که‌ هرکس‌ گِرهی‌ داشت‌ کمک‌ از من‌ خواست گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم... 🖇🏴
یادش بخیر، بَسترت، آن گوشه ی اتاق حالا میانِ خانه، چه خالی‌ست جای تو... 🖇🏴
‌ باز دارد می رود چاهی بَنا سازَد علی (ع) مَرد وقتی گریه دارد زود خلوت میکند💔
گزارش می‌نویسد قتل با جسمی گران بوده و مقتوله زنی که ظاهرا ًخیلی جوان بوده ..
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی تو ! در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
13.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نان اگر پخت خدیجه که نبی میل کند در خمیرش سر هر وردنه میگفت علی❤️
عشق ما را بهر کاری به زمین آوردست ادب این است که مشغول تماشا نشویم...:))💔🥀
من‌مــاندم‌وتابــــوتِ‌تووفکــــروخیالــت یک‌چــــادرِآغشتــه‌به‌خــــونِ‌پر‌وبالــت..💔
احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود آن سفارش های پیغمبر نمیدانم چه شد...
ساعت سخت فراق آغاز شد مخفی و آهسته درها باز شد شد برون آرام با رنج و ملال هفت مرد و چار طفل خردسال چار تن دارند تابوتی به دوش دیده گریان سینه سوزان لب خموش در دل تابوت جان حیدر است هستی و تاب و توان حیدر است گوئی آنشب مخفی از چشم همه هم علی تشییع شد هم فاطمه شهر پیغمبر محیط غم شده زانوی سردار خیبر خم شده آسمان بر اشک او مبهوت بود جان شیرینش در آن تابوت بود کم کم از دستش زمام صبر رفت با دو زانو تا کنار قبر رفت کرد چشمی جانب تابوت باز گشت با جانان خود گرم نیاز کای وجودت عرش حق را قائمه یاریم کن یاریم کن فاطمه یاریم کن کز زمین بردارمت با دو دست خود به گِل بسپارمت وای بر من مرده ام یا زنده ام قبر تو یا قبر خود را کنده ام آسمان، اشک علی را پاک کن جای محبوبم مرا در خاک کن این چراغِ چشم خونبار من است این همان تنهاترین یار من است ناگهان از آن بهشت بی نشان گشت بیرون دست های باغبان کای شکسته بال و پر بلبل بیا وی به قلبت مانده داغ گل بیا باغبانم، هست و بودم را بده یا علی یاس کبودم را بده از چه یاسم این چنین پرپر شده لاله من باغ نیلوفر شده ای بیابان گِل زاشک جاری ات آفرین بر این امانت داری ات باغبان تا یاس پرپر را گرفت اشک خجلت چشم حیدر را گرفت یا محمد از رخت شرمنده ام فاطمه جان داده و من زنده ام شاخه یاست اگر بشکسته بود دست های باغبانت بسته بود یا محمد دخترت در خاک خفت دردهای خویش را با من نگفت اینکه بگرفتیش جانان من است بلکه هم جان تو، هم جان من است قلزم خون کاسه صبر علیست خانه بی فاطمه قبر علیست غصه ها را در دل صد چاک ریخت بر تن محبوبه خود خاک ریخت زمزم از دریای چشمش سر گرفت مثل کعبه قبر را در برگرفت ناله زد کای با وفا یار علی ای چراغ چشم بیدار علی همسرم دستی برون از خاک کن اشک از رخسار حیدر پاک کن اشک من در دیده بی لبخند تو است تکیه گاهم شانه فرزند تو است