چشم وا کن، همه جا بوی عدم میپیچد
بوی خاکستر گُل سر به قدم میپیچد
چون که آغوش تو بر من به ستم دیوارَست
شعر خاموشی من بر تن غم میپیچد
@shearosama
#الهه_فرحی
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽شاید براتون جالب باشه
اولین زن تاریخ نگارِ ایرانی را میشناسید؟
🥇«مستوره اردلان» شاعر، تاریخنویس، عارف و خوشنویس زمانهی خود بود و تابوی جامعه مردسالارانه آن روزگار را در هم شکست و به دفاع از حقوق زنان برخاست. زنی کُرد تبار از خاندان اردلان
@shearosama
بیان نامرادی هاست اینهایی که من گویم
همان بهتر به هر جمعی رسم کمتر سخن گویم
شب و روزم به سوز و ساز عمر بی امان طی شد
گهی از ساختن نالم گهی از سوختن گویم
خدا را مهلتی ای باغبان تا زین قفس گاهی
برون آرم سر و حالی به مرغان چمن گویم
مرا در بیستون بر خاک بسپارید تا شب ها
غم بی همزبانی را برای کوهکن گویم
بگویم عاشقم بی همدمم دیوانه ام مستم
نمی دانم کدامین حال و درد خویشتن گویم
از آن گمگشته من هم نشانی آور ای قاصد
که چون یعقوب نابینا سخن با پیرهن گویم
تو می آیی به بالینم ولی آندم که در خاکم
خوش آمد گویمت اما در آغوش کفن گویم
@shearosama
#معینی_کرمانشاهی
ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی
در میان توفان بر موج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم ای ناخدای عالم
تا نــام من رقم زده شد
یکباره مهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم
تو تشنه کامم کشتی
در سراب ناکامیها
ای بلای نافرجامیها
نبرده لب بر جامی
میکشم به دوش از حسرت
بار مستی و بد نامیها
ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی
حکایت از که کنم
شکایت از چه کنم
که خود به دست خود آتش
بر دل خون شده ی نگران زده ام
بر موج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم
ای ناخدای عالم
@shearosama
#معینی_کرمانشاهی
مادرم گفت که عاشق نشوی،گفتم چَشم
چِشم های تو مرا بی خبر از چَشمَم کرد...
@shearosama
#نمیدونم
لیوان چای روی میز
در انتظار یک بوسه است
نه تو می آیی
و نه او گرم می ماند
چه گناهی دارد
سماوری که داغ دیده است؟!
@shearosama
#کیوان_مهرگان
نگران نباش
صبرکن...
آرام میگیرد دریا
تمام میشود طوفان
آنکس که ناخدای عالم،
کشتی زندگیش را هدایت میکند.
@shearosama
#بهار_محمودی_پور
ای بهـــــار
ای همیشه خاطرت عزیز
عاقبت کجا، کدام دل، کدام دست
آشتی دهد من و تو را؟
تو به هر کرانه گرم رستخیز
من خزان جاودانه پشت میز
یک جهان ترانهام شکسته در گلو
شعر بی جوانهام نشسته روبرو
پشت این دریچههای بسته من زنم هوار
ای بهــار
ای بهـــار
ای بهـــــار
@shearosama
#فریدون_مشيرى
رخنهای نیست در این تاریکی،
در و دیوار به هم پیوسته!
سایهای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی است ز بندی رسته...
@shearosama
#سهراب_سپهری
بامها را نامیده ام
آسمانها را نامیده ام
اکنون
نام تمام بامها را میدانم
نام تمام آسمان ها را میدانم
و در کنار برکه پر آفتاب و کبوتر
خاموش ایستاده ام
نامت را پنهان کرده ام
تا همهی نامها صدایت کنند
@shearosama
#ضیاء_موحد
خوابم چگونه آید؟
کز چشم و دل همهشب
باشد در آب و آتش، بالین و بستر من💜
@shearosama
#هلالی_جغتایی
دست عشق از دامن دل دور باد!
میتوانم آیا به دل دستور داد؟
میتوانم به دریا حکم کنم
که دلت را یادی از ساحل مباد؟💜
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: بایستی؟
دستور زبان عشق را
بی گزار در نهاد ما نهاد
خوب میدانست تیغ تیز را
در کف مستی نمیبایست داد
@shearosama
#قیصر_امین_پور