🌸🍃🌸🍃
(سه جمله آرامش بخش)
یکی از عرفا می گوید" وقتی این سه جمله را درک کردم آرام شدم:
اول "هرچه خدا بخواهد همان می شود"
دوم "خدا جز خوبی برای بندگانش نمی خواهد"
سوم "پس هر چه برای ما پیش آید، بهترین حالت است"
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
💎ﭘﯿﺮﻣﺮدی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش در ﻓﻘﺮ زﯾﺎد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب ،
ﻫﻤﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮد از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﺎﻧﻪ ای ﺑﺮای او ﺑﺨﺮد ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ.
ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺣﺰن آﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﻢ ﺑﺨﺮم ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﭘﺎرﻩ ﺷﺪﻩ و در ﺗﻮاﻧﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻨﺪ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﮕﯿﺮم ..
ﭘﯿﺮزن ﻟﺒﺨﻨﺪی زد و ﺳﮑﻮت ﮐﺮد.
ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻓﺮدای آﻧﺮوز ﺑﻌﺪ از ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﮐﺎرش ﺑﻪ ﺑﺎزار رﻓﺖ و ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺖ و ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮش ﺧﺮﯾﺪ.
وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺷﺎﻧﻪ در دﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ دﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻮ ﺑﺮای او ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ ...
ﻣﺎت و ﻣﺒﻬﻮت اﺷﮑﺮﯾﺰان ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ.
اﺷﮑﻬﺎﯾﺸﺎن ﺑﺮای اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺎرﺷﺎن ﻫﺪر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺮای اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازﻩ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺪ و ﻫﺮﮐﺪام ﺑﺪﻧﺒﺎل ﺧﺸﻨﻮدی دﯾﮕﺮی ﺑﻮدﻧﺪ.
ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ اﮔﺮ ﮐﺴﯽ را دوﺳﺖ داری ﯾﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻮ را دوﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﺧﺸﻨﻮد ﮐﺮدن او ﺳﻌﯽ و ﺗﻼش زﯾﺎدی اﻧﺠﺎم دﻫﯽ.
ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺮف ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ آن ﻋﻤﻞ ﮐﺮد"
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
در كوچهاي چهار خياط مغازه داشتند. هميشه با هم بحث ميكردند. يك روز، اولين خياط يك تابلو بالاي مغازهاش نصب كرد. روي تابلو نوشته شده بود: «بهترين خياط شهر»
دومين خياط روي تابلوي بالاي سردر مغازهاش نوشت: «بهترين خياط كشور»
سومين خياط نوشت: «بهترين خياط دنيا»
چهارمين خياط وقتي با اين واقعه مواجه شد روي يك برگه كوچك با يك خط كوچك نوشت:
«بهترين خياط اين كوچه»
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌺 #یک_ذهن_زیبا 🌺
💎روزی "اندوه" به روستای ما آمد
گفتیم رهگذر است ...
مــــــــــاند!
گفتیم مسافر است و خستگی در میکند و میرود ، باز هم مـــــاند و
نشست و
شروع کرد به بلعیدن ذخیره امیدمان!
گفتیم : مهمان بدقدمیست ! دو سه روز دیگر میرود!
و باز هم ماند و ماند و ماند و تبدیل شد به یکی از اعضای ده مان.
حال اندوه کدخدا شده و تمام کوچه ها بوی "آه" میدهد .
تمام امیدها را بلعید و بجایش "حسرت" در دلها انبار کرد.
پیرترها هنوز به یاد دارند : " روزی که اندوه آمد ،
"جهل" نگهبان دروازه روستا بود...
#تلنگر
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
💎مراقب افکار دیگران باشید
مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت.
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.
خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند.
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد.
وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد .... به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود می آید.
باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.
کسادی عمومی شروع شده است.
آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید: اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.
در واقع اون پدر داشت بهترین راه برای کاسبی رو انجام می داد اما به خاطر افکار پسرش، تصمیمش رو عوض کرد و افکار پسر اونقدر روی اون تأثیر گذاشت که فراموش کرد که خودش داره باعث ورشکستگی می شه و تلقین بحران مالی کشور، باعث شد که زندگی اون آدم عوض بشه.
خداوند به همه ما فکر، فهم و شعور بخشیده تا بتونیم فرق بین خوب و بد رو تشخیص بدیم.
بهتره قبل از اینکه دیگران برای ما تصمیماتی بگیرن که بعد ما رو پشیمون کنه، کمی فکر کنیم و راه درست رو انتخاب کنیم و با انتخاب یک هدف درست از زندگی لذت ببریم. چون زندگی مال ماست
#مدیریتی #اجتماعی #اموزنده
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
💎چطور باید زمان را متوقف کرد: بوسه
چطور باید در زمان سفر کرد: خواندن
چطور باید از زمان گریخت: موسیقی
چطور باید زمان را احساس کرد: نوشتن
چطور باید زمان را آزاد کرد: نفس کشیدن
دلایلی برای زنده ماندن
✍🏻 #مت_هیگ
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سکوت و آرامش و زیبایی....♥️🍃🌼
❖
💎از خودتان دو ﺳوال بپرﺳید اول این ڪہ
زن ها بہ زیبایے بیشتر
اهمیت می دهند یا مرد ها؟
دوم اینڪہ ڪلاهڬ هـﺳتـہ ای تا چہ اندازه می تواند مخرب باشد و زشتی بہ بار بیاورد
همین ڪہ بمب اتم را یڬ زن نـﺳاختہ ڪافی ﺳت ڪہ ایمان بیاوریم
بہ این ڪہ آینده زمین قابل پیش بینی بود اگر
یڬ زن امپراطور جھـان می شد...
👈#سیاوش_شمشیری
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
توی این نیم قرن چه چیزی در ایران گم شد؟
شفیعی کدکنی می گوید شادی
مادربزرگها می گویند مهربانی
پدربزرگ ها می گویند احترام
مادرها می گویند عشق
پدرها می گویند آرامش
دخترها می گویند آزادی
پسرها می گویند فردا...
من اما می گویم که سالهاست زندگی در این حوالی گم شده است.
زندگی با تمام خاصیت ها و رنگ و بو و زیبایی هایش...
عکس: صف اتوبوس در تهرانِ نیم قرن قبل
📸عکس از : هریسون فورمن
[خیابان فردوسی، ابتدای خیابان منوچهری]
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
💎از خودتان دو ﺳوال بپرﺳید اول این ڪہ
زن ها بہ زیبایے بیشتر
اهمیت می دهند یا مرد ها؟
دوم اینڪہ ڪلاهڬ هـﺳتـہ ای تا چہ اندازه می تواند مخرب باشد و زشتی بہ بار بیاورد
همین ڪہ بمب اتم را یڬ زن نـﺳاختہ ڪافی ﺳت ڪہ ایمان بیاوریم
بہ این ڪہ آینده زمین قابل پیش بینی بود اگر
یڬ زن امپراطور جھـان می شد...
👈#سیاوش_شمشیری
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
توی این نیم قرن چه چیزی در ایران گم شد؟
شفیعی کدکنی می گوید شادی
مادربزرگها می گویند مهربانی
پدربزرگ ها می گویند احترام
مادرها می گویند عشق
پدرها می گویند آرامش
دخترها می گویند آزادی
پسرها می گویند فردا...
من اما می گویم که سالهاست زندگی در این حوالی گم شده است.
زندگی با تمام خاصیت ها و رنگ و بو و زیبایی هایش...
عکس: صف اتوبوس در تهرانِ نیم قرن قبل
📸عکس از : هریسون فورمن
[خیابان فردوسی، ابتدای خیابان منوچهری]
l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk