eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
467 ویدیو
32 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17344654120743 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
ابیاتی از قصیده زیبای صائب تبریزی در مدح سیدالشهداء علیه السلام مظهر انوار ربانی، حسین بن علی آن که خاک آستانش دردمندان را شفاست ابر رحمت سایبان قبه پر نور او روضه اش را از پر و بال ملایک بوریاست دست خالی برنمی گردد دعا از روضه اش سائلان را آستانش کعبه حاجت رواست در ره او زائران را هر چه از نقد حیات صرف گردد، با وجود صرف گردیدن بجاست نیست اهل بیت را رنگین تر از وی مصرعی گر بود بر صدر نه معصوم جای او، بجاست کور اگر روشن شود در روضه اش نبود عجب کان حریم خاص مالامال از نور خداست با لب خشک از جهان تا رفت آن سلطان دین آب را خاک مذلت در دهان زین ماجراست زین مصیبت می کند خون گریه چرخ سنگدل این شفق نبود که صبح و شام ظاهر برسماست عقده ها از ماتمش روی زمین را در دل است دانه تسبیح، اشک خاک پاک کربلاست در ره دین هر که جان خویش را سازد فدا در گلوی تشنه او آب تیغ آب بقاست تا بدخشان شد جگرگاه زمین از خون او هر گیاهی کز زمین سر برزند لعلی قباست نیست یک دل کز وقوع این مصیبت داغ نیست گریه فرض عین هفتاد و دو ملت زین عزاست می دهد غسل زیارت خلق را در آب چشم این چنین خاک جگرسوزی ز مظلومان کراست؟ بهر زوارش که می آیند با چندین امید هر کف خاک از زمین کربلا دست دعاست از سیاهی داغ این ماتم نمی آید برون این مصیبت هست بر جا تا بجا ارض و سماست از جگرها می کشد این نخل ماتم آب خویش تا قیامت زین سبب پیوسته در نشو و نماست گر چه از حجت بود حلم الهی بی نیاز این مصیبت حجت حلم گرانسنگ خداست قطره اشکی که آید در عزای او به چشم گوشوار عرش را از پاکی گوهر سزاست زائران را چون نسازد پاک از گرد گناه؟ شهپر روح الامین جاروب این جنت سراست سبحه ای کز خاک پاک کربلا سامان دهند بی تذکر بر زبان رشته اش ذکر خداست چند روزی بود اگر مهر سلیمان معتبر تا قیامت سجده گاه خلق مهر کربلاست خاک این در شو که پیش همت دریا دلش زائران را پاک کردن از گنه کمتر سخاست مغز ایمان تازه می گردد ز بوی خاک او این شمیم جانفزا با مشک و با عنبر کجاست؟ زیر سقف آسمان، خاکی که از روی نیاز می توان مرد از برایش، خاک پاک کربلاست تکیه گاهش بود از دوش رسول هاشمی آن سری کز تیغ بیداد یزید از تن جداست آن که می شد پیکرش از برگ گل نیلوفری چاک چاک امروز مانند گل از تیغ جفاست آن که بود آرامگاهش از کنار مصطفی پیکر سیمین او افتاده زیر دست و پاست چرخ از انجم در عزایش دامن پر اشک شد تا به دامان جزا گر ابر خون گرید رواست مدحش از ما عاجزان صائب بود ترک ادب آن که ممدوح خدا و مصطفی و مرتضاست
بُوَد ده روز سالی موسم این دانه افشانی ز غفلت مگذران بی گریه ایام محرم را
گفتم به روی دست علی را مبر حسین اینجا غدیر نيست تو پیغمبری مگر؟!
به شطّ زد ساغری آورد عباس شراب دیگری آورد عباس برای شعر های خشک و بی روح چه مضمونِ تَری آورد عباس
میخواستم بگویمش امّا گریستم آری همیشه بار زبان را کشید چشم مهلا مهلا یابن الزهرا
هدایت شده از علی مقدم
بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت شرمنده در مصیبتِ تو ، کم گریستم || صلّی الله علیک یا اباعبدالله ||
نمی دانستم آخرِ "بود" عدم بود نمیدانستم این زیادی همه کم بود نمی دانستم جز به سجده ، ره معراج نمی گردد طی وصل در قامتِ خم بود نمیدانستم هنرش جز به سرافکندگی اش روشن نیست سجده ، معراجِ قلم بود نمی دانستم همه عمر به دنبال حرم می گشتم دل خودش اصل حرم بود نمیدانستم هر دم و بازدمم عمر مرا کمتر کرد نفسم تیغ دو دم بود نمی دانستم* ذی القعده ۱۴۴۱ تیر ۱۳۹۹ *در وداع هر نفس تیغ دو دم خوابیده است بهر قطع راه هستی خنجری در کار نیست
علی مقدم
نمی دانستم آخرِ "بود" عدم بود نمیدانستم این زیادی همه کم بود نمی دانستم جز به سجده ، ره معراج نمی
جز به سجده ره معراج نمی گردد طِی وصل در قامت خم بود ، نمی دانستم هُنرش جز به سرافکندگی اش روشن نیست سجده معراجِ قلم بود ، نمی دانستم
به غیر بذر محبّت مرا ز کِشت چه سود؟ مراد من خود یار است از بهشت چه سود؟ چو یار نیست کنارم دگر کجا بروم مرا ز کعبه چه سود ؟ آری از کِنشت چه سود؟
تا مرگ گرفت دست ما را از ما بربود هست ما را شُستیم دهان ز باده اما او دید دو چشم مست ما را امروز به روی ما میاور آن پاسخ در الست ما را با خاک مگر که پاک سازی این جان هوا پرست ما را نوریم و بیا به حُسن بنگر زیباییِ در شکست ما را جز آه که قامتش بلند است یاری نگرفت دست ما را ۱۶/خرداد/۱۳۹۸
يا وَلِيَّ اللّهِ ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ ، اى ولىّ خدا ! بى گمان ، ميان من و خداوند عز و جل ، گناهانى است كه جز رضايت شما ، آنها را محو نمى كند