#شهید_دوست_محمدی
ما کی ز شکست بی اثر میگردیم
هم ساز شویم و هم تبر میگردیم
هر چند به ما تیغ کشیدید ولی
"ما را بکشید زنده تر میگردیم"
#عاصی_خراسانی
#شهید_دوست_محمدی
وقتی که مسیر ، راه حیدر باشد
از کشته شدن دگر چه بهتر باشد
ما را ز حرامیان نباشد باکی
ما حنجرمان تشنه خنجر باشد
#عاصی_خراسانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی مدح امام حسن مجتبی علیه السلام
شب میلاد امام حسن علیه السلام
۱۵ رمضان ۱۴۴۳ _ ۲۸ فروردین ۱۴۰۱
حرم مطهر امام رضا علیه السلام صحن امام حسن علیه السلام
حَسن صورت ، حَسن سیرت ، حَسن خَلق و حَسن خُلق است
که معنا عاجز است از حدّ توصیفش عبارت هم
#عاصی_خراسانی
@ASI_khorasani
شعری برای امام حسن علیه السلام که چشمان وصال شیرازی را شفا داد
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است.
بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و آل او (صلواتالله علیهم) می شود.
شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.
صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد
نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد:
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
@sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی مقدم
به امید گوشه چشمت چقدر گدا نشسته 🎤با نوای #حاج_مهدی_سروری شعر : #عاصی_خراسانی @ASI_khorasani
متن کامل شعر
به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته
نه فقط گدا که حتی ، صف اغنیا نشسته
منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مفرما
که به خوان لطف و جودت همه ماسوا نشسته
"اَنا مِن شروط" یعنی که ولای توست توحید
حرمت نشسته هر کس ، حرم خدا نشسته
"اَنا مِن شروط" یعنی که به گِرد کعبه حاجی
چو رضا نباشی از او ، ز خدا جدا نشسته
"اَنا مِن شروط" یعنی مرو راه دیگر ای دل
به خدا رسیده هر کس به ره رضا نشسته
تو ز هیچکس نپرسی : "ز کجایی و که هستی؟"
که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته
نه فقط که رو سپیدان به نماز ایستاده
به نیاز ، روسیاهان همه با حیا نشسته
همگی به دام لطف تو اسیر گشته اینجا
که کمند لطف و جودت به کمینِ ما نشسته
به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان
به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته
چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش
به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته
شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم
که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته
#عاصی_خراسانی
@ASI_khorasani
بر کرده ی ناصحیح ، رحمی بنما
هرچند شدم وقیح ، رحمی بنما
یارب ز گناهِ خلوتم میترسم
یا مَن سَتَرَ القَبیح ، رحمی بنما
#عاصی_خراسانی
دو مثال برای یک مطلب
توان ز شاخِ تنزّل گلِ ترقّی چید
نفس به نِی چو فرو شد بلند میگردد
#غنی_کشمیری(متوفای ۱۰۷۹)
به پستی نیز معراجی ست گر آزاده ای بیدل
صدایِ آب شو سازِ ترقّی کن تنزّل را
#بیدل_دهلوی(متوفای ۱۱۳۳)
#سبک_هندی
#مدعا_مثل
#خیال
#تشبیه
@ASI_khorasani
هدایت شده از علی مقدم
ای گمشده ی اصلیِ انسان ، برگرد
ای دادرس دادِ ضعیفان ، برگرد
اطفالِ گرسنه یمن منتظرند
فریاد رس فغانِ افغان ، برگرد
#عاصی_خراسانی
افغانستان تسلیت
کسی نگفت چرا خانه ات اثاث ندارد
کسی نگفت چرا کودکت لباس ندارد
کسی نگفت چرا بودنت شبیه به مرگ است
کسی نگفت چرا مردنت هراس ندارد
نگفت چون که پشیزی نداشت گفتن ِ اینها
که این مداخله دخلی به اسکناس ندارد
سیاست است و سیاست علی شناس ندارد
سیاست است و به جز چند عمرو عاص ندارد
جهان که شیفته ی چشم سبز و روی سفید است
تفقدی به سیاهان آس و پاس ندارد
مرا ببخش که این بار گریه ام نگرفته
ببخش... گریه برای شما کلاس ندارد ...
#یاسر_قنبرلو
#افغانستان
#تسلیت