4.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴رجال الغیب چه کسانی هستند؟؟
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🍃روز مباهله و
نزول آیه تطهیر و آیه ولایت....
روز تجلی حقانیت اسلام
روشن ترین دلیل باورهای شیعه
✨ بیا بنگر ببین کار خدا را
خدا بر می گزیند
پنج تن آل عبا را
#پیشاپیش_روز_مباهله_مبارک
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚از خدا کم نخواهید!
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر رگبه همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی.
ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت!
سپس حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن!
و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده،
آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟!
این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی!
فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد!
"نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ" : "بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهــــربانم !"
این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه. خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست و به خواسته ات ایمان داشته باش
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💠 اعمال روز مباهله
🔹روز بیست وچهارم ذی الحجه بنابر مشهور روزی است که مباهله حضرتا رسول با مسیحیان نجران در آن اتفاق افتاده است و نیز در این روز بود که حضرت امیرالمؤمنین در حال رکوع انگشتر خود را به سائل داد و آیه «انما ولیّکم الله» در شأن ايشان نازل شد.
🌸 در این روز چند عمل وارد شده است:
1️⃣ غسل
2️⃣ روزه
3️⃣ دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت
و کیفیت و ثواب
4️⃣ خواندن دعای مباهله که شبیه به دعای سحر ماه رمضان است؛
5️⃣بخواند دعایی را که شیخ و سید روایت کرده اند
بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اول آن «الحمدلله رب العالمین» است
👈همچنین صدقه دادن به فقرا بعنوان پیروی از امیر المومنین علیه السلام و زیارت ایشان و بهتر است در این روز زیارت جامعه خوانده شود
📚 مفاتیحالجنان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی
باران روزی به تو خواهد
گفت کجا کاشته ای …
پس نیکی را بکار
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی...
تو نمی دانی کی و کجا آن را خواهی یافت
که کار نیک هر جا که کاشته شود
به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند
حتی اگر روزی صاحب اثر
دیگر حضور نداشته باشد.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚حکایت شیخ جعفر امین و گناه زبان
در زمان آیت الله بهبهانی تاجری اصفهانی وتهرانی وشیرازی هر سه باهم به نیت مکه راهی عراق شدند و بعد از زیارت اماکن مقدس عراق قصد کعبه داشتند و مقداری پول داشتند و می خواستند به دست انسانی امین بسپارند نزد آیت الله بهبهانی رفتند.
آن بزرگوار آدرس شیخ جعفر امین را به آنها دادند. سه تاجر ایرانی نزد شیخ جعفر امین رفتند وپول ها را به امانت سپردند.
شیخ جعفر امین مردی بسیار مومن بود که معرف به شیخ جعفر امین شده بود. سه تاجر ایرانی بعد از تمام شدن زیارت مکه به عراق رفتند وسراغ شیخ جعفر امین را گرفتند.
فهمیدند که شیخ فوت کرده است پسر شیخ دفتر پدرش را آورد ونام دوتن از تاجرها ومقدار پولشان و آدرس پولشان را دید ولی از تاجر سوم خبری نبود! آن تاجر بی چاره پولش را می خواست ولی پسرش خبری از پول او نداشت مجبور شد تا پیش آیت الله بهبهانی برود .
آیت الله بهبهانی گفت باید امشب با چند تن از انسانهای درستکار سر قبرشیخ جعفر امین بروید و دعا کنید شاید فرجی شود شب اول خبری نشد تا شب سوم که سر قبر شیخ بودند و دعا می کردند صدایی از قبر شنیده شد و آدرس پول را شیخ گفت ولی شنیدند که شیخ آه و ناله می کند و می گوید هرچه می کشم از دست قصاب است. خبر به آقای بهبهانی رسید و فکر چاره ای بودند. بعد از خانواده شیخ سوال کرد؛ شیخ با کدام قصاب داد و ستد داشته است. قصاب را یافت و به قصاب گفت چرا از دست شیخ جعفر امین ناراحتی؟ قصاب گفت خدا عذاب قبرش را زیادتر کند.
از قصاب خواهش کرد تا علت ناراحتی اش را بگوید. قصاب گفت من دختری داشتم که دم بخت بود و مردی کوفی که چوپان بود وبرای من گوسفند می آورد و به من پیشنهاد کرد تا دخترم را برای پسرش بگیرد و قرار شد من به کوفه بروم و در مورد خانواده ی آنها تحقیق کنم و او نیز درباره ما تحقیق نماید بعد که من تحقیق کردم فهمیدم خانواده ی خوبی هستند به او گفتم از نظر من ازدواج اشکالی ندارد و مرد کوفی نزد شیخ جعفر امین رفته بود و سوال کرده بود قصاب وخانواده ی او چگونه هستند شیخ که قصد داشته دختر قصاب را برای پسرش بگیرد.
فکر می کند: میگوید چه بگویم که هم گناه نباشد وهم بتوانم دختر را برای پسر خودم بگیرم شیخ فقط در یک کلمه به مرد کوفی می گوید: (من نمیدانم)
مرد کوفی با خودش فکر می کند و می گوید حتما طوری هست که شیخ این حرف را زد و مرد کوفی به یک نفر سفارش داد برو به قصاب بگو منتظر من نباش و دخترت را شوهر بده و آن مرد فراموش می کند و قصاب هم منتظر می ماند ولی روزها می گذرد و سال ها ولی از مرد کوفی خبری نمی شود تا این که دختر قصاب سنش بالا می رود و دیگر خواستگاری نداشته و شیخ جعفر امین هم که به پسرش می گوید: دختر قصاب را می خواهم برایت خواستگاری کنم قبول نمی کند. تا این که بعد از سالها مرد کوفی را می بیند وسراغ پسرش را از او می گیرد مرد کوفی می گوید من که چند سال پیش برایت سفارش فرستادم و علت انصراف خودش را حرف شیخ جعفر امین مطرح می نماید. و از همان روز قصاب شروع به نفرین می کند.
آیت الله بهبهانی به قصاب می گوید اگر من یک داماد خوب برای دخترت پیدا کنم. آیا راضی می شوی؟ آیت الله بهبهانی رو به یکی از شاگردانش می کند که تا کنون ازدواج نکرده بوده و از او می خواهد با دختر قصاب ازدواج کند ازدواج صورت می گیرد و قصاب راضی می شود و شیخ از عذاب قبر نجات می یابد.
📚منبع: کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 از مباهله چه میدانید؟؟؟
🌕 اسقف خطاب به نصارای نجران:
«إِنْ غَدَا فَجَاءَ بِوُلْدِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ فَاحْذَرُوا مُبَاهَلَتَهُ وَ إِنْ غَدَا بِأَصْحَابِهِ فَلَیْسَ بِشَیْءٍ»
اگر فردا محمد (صلی الله علیه و آله) همراه فرزندان و اهلبیتش (علیهمالسلام) آمد، از مباهله با او بپرهیزید و اگر با یارانش آمد، چیز مهمّی نیست...
📗بحارالأنوار، ج۲۱، ص۳۴۳
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
354.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚♀میگویند باران اشک
⭐️شـوق فرشته هاست
🧚♀الهی با هر قطره از باران
⭐️یکـی از مشکـلات
🧚♀زنـدگیتون بـریـزه
⭐️و بارش این نعمت الهی
🧚♀رحـمت بـرکت شــادی
⭐️و سرزندگی بـراتـون بیـاره
🧚♀شبتون پر از آرامش الهی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💕امام باقر (ع) می فرمایند:
💎به خدا سوگند، شيعه ما فقط كسى است كه #تقوای_الهی دارد و خدا را اطاعت مى كند.
كافى، ج 2، ص 74📚
💐صبحتون بخیر
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴زبان هر انسان، بزرگترین کیسهٔ زر اوست
تاجری دو شاگرد برای تجارت داشت که در سفرهای تجاری، آن دو را همراه خود میبرد که بار تاجر بر شتر میزدند و از بار او مراقبت میکردند تا دزد و سارقی بر آن نزند یا در طول راه بر زمین نریزد. شرط یکی از شاگردان اخذ دستمزد، و شرط دیگری فقط اخذ پند و کلام از تاجر بود؛ و اگر تاجر به او دستمزدی میداد، آن را میگرفت ولی شرط کرده بود که اگر دستمزد از او دریغ کرد، پند و کلام و نصیحت را از شاگرد خود دریغ نکند.
شاگرد عاقل و طالب معرفت هر لحظه برای یادگرفتن درس و حکمتی همراه تاجر بود. روزی در بغداد به مردی برخورد کردند که مرد دیگری را ناسزا میگفت. مرد به نزد قاضی شکایت برد و قاضی به علت ناسزا حد قذف بر آن مرد رأی داد و چون مرد را توان شلاقخوردن در بدن نبود، شکایت را شاکی تغییر داده و بر اساس تغییر شکایت، رأی قاضی به جریمه 20 سکه طلا تغییر یافت.
تاجر روی به شاگرد خود گفت:
ای جوان! بدان چنانچه سیم و زر را در هر جا روی در کیسه و انبانی مینهی و درب کیسه را محکم میبندی و طلا در کیسه زندانی میکنی، باید زبان خود نیز پشت میلههای دندان خود در دهان زندانی کنی. اگر کیسۀ زر بند دهانش باز شود، همۀ زرها به فنا میرود و اگر کیسه سوراخ شود شاید فرصتی یابی و زود بفهمی و سکه یا سکههایی از تو فنا رود.
گاهی انسان سخن بیربطی در تجارت میگوید، گویی کیسه او سوراخ است و اندک سکهای ضرر میکند؛ ولی گاه کیسه زر باز میکند و زبان درنده از کام دهان رها میسازد و مثل آن مرد هرچه در کیسه زر داشت، بیرون میریزد. پس بزرگترین کیسۀ زر تو دهان توست که باید بیش از کیسۀ زر همراه خود، مراقبش باشی.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📜 #از_عاشورا_تا_ظهور ۳۷
📊 مراتب عزاداری | یار شدن
▪️مرتبه اول: دلِ عزادار از مصیبت وارده به سیّدالشهدا غمگین و ناراضی است، البته غمش را بروز نمی دهد! این کمترین درجهٔ عزاداری است.
▪️مرتبه دوم: عزادار، غم و نارضایتیِ خود را به شکل های گوناگون (گرفتگی چهره، بغض، لباس مشکی، تباکی، سینه زنی و گریه) بروز می دهد.
▪️مرتبه سوم: عزادار، تنفّر و اعتراضش را نسبت به عاملین جنایات و مصیبتها بر سیدالشهدا، یاران و اهل بیتش، اظهار می کند. [البته آنچه موجب شده عزادار از مرحله دوم به مرحله سوم ترقّی کند، شناخت و معرفت است.]
▪️مرتبه چهارم: سه مرحلهی قبل، بین مسلمانان و غیرمسلمانان «مشترک» بود. اما بعضی دارای صفای باطن و محبت شدید هستند، روحشان تشنه است و مرحله سوم هم سیراب و قانع شان نمی کند! آنها به دنبال حقیقتی بالاتر می گردند.
▪️مرتبه پنجم: عملیات انتقام؛ مبارزه با دشمنان و یاریِ دین که این مرتبه را بیشتر، بیقرار ها و دلتنگ ها حاضری می زنند!
🔺 مهم
🔹 «مصیبت عظیم» همان جنایات و ظلمهایی ست که منجر به شهادت امام و یارانش و اسارت اهل بیتش شد! / اما «مصیبت اعظم» محرومیت از موهبتی است که جامعه انسانی سالهاست به آن گرفتار است! و آن یعنی حاکمیتِ رهبران معصوم و متخصص الهی! که خودمان کنارشان زده بودیم!
🔸 نمی توان به امام زمان گفت که ما در «مصیبت عظیم» همراهِ تو، برای جدّ غریبت گریه می کنیم ولی در «مصیبت اعظم» از همراهی ات، برای انتقام و بازگرداندن خونِ خدا به پیکر جامعه معذور و معاف هستیم!
📚 گاهنامه منتظران منجی، ش۲، ص۳-۸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیه مباهله برترین فضیلت امیرالمومنین علی علیه السلام در قرآن
استاد انصاریان
به مناسبت ۲۴ ذی الحجه، روز مباهله
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی