📚شاید در بهشت بشناسمت!
این جمله سرفصل یک داستان بسیار زیبا و پندآموز است که در یک برنامه تلویزیونی مطرح شد. مجری یک برنامه تلویزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهمترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در مرحله اول گمان میکردم خوشبختی در جمعآوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. در مرحله دوم چنین به گمانم میرسید که خوشبختی در جمعآوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. در مرحله سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژههای بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آنطور که فکر میکردم نبود.
در مرحله چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلیهای مخصوص خریده شود، و من هم بیدرنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیهها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لبهایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت!
سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او در حالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمیداد! خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم. او گفت: میخواهم چهرهات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هر روز 5 دقیقه با کافی
منبر یک (قسمت نهم)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
ساواکیها اگر میفهمیدند که کسی در مغازهاش چنین چیزی میفروشد، پدرش را درمیآوردند. نمیدانم پدرم گ
همانطور که حاجی عابدزاده تصمیم گرفته بود به نام چهارده معصوم، چهارده بنا و مدرسه بسازد، شیخ احمدکافی هم میخواست چهارده درمانگاه بسازد که در آن قوانین اسلامی کاملا رعایت شود.
اولین ساختمان هم در خیابان تعبدی مشهد ساخته و افتتاح میشود. حاج رضا ابوالقاسمنژاد از شهروندان محله هاشمینژاد که آن زمان ساکن خیابان تعبدی بوده است و شاهد ماجرای افتتاح درمانگاه خاتم الانبیا (ص) برایمان تعریف میکند: «سهراه کاشانی و همین نزدیکیهای خیابان تعبدی به گود زابلیها معروف بود.
خانوادههایی بیشتر در این گود زندگی میکردند که به زور میتوانستند شکم خودشان را سیر کنند.
اگر مریض میشدند که دیگر واویلا بود. اصلا نمیتوانستند دکتر بروند. بیشتر مشتریهای درمانگاه خاتم الانبیای آقای کافی یا از این قشر بودند یا خانوادههای خیلی مذهبی شهر.
بقیه هم کموبیش میآمدند. اگر درست یادم مانده باشد سال ۴۳-۴۲ بود که درمانگاه را افتتاحش کردند و خود آقای کافی چند شبی آنجا منبر رفت.
جالب بود که کسی هم مزاحمش نشد و بگیروببندی راه نیفتاد. خدایی درمانگاه خوبی بود و پزشکان حاذقی داشت. یعنی همهجوره سنگ تمام گذاشته بودند.
آن زمان میگفتند که مردم و چند نفر از بازاریان و خیران پولدار مشهدی و تهرانی کمک حال آقای کافی برای اداره درمانگاه بودند.»
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
واشنگتن پست: قطعی برق به دلیل گرمای بی سابقه در آمریکا، هزاران آمریکایی را در معرض خطر مرگ قرار داده است!
پ.ن: قابل توجه غربگرایانی که بابت تعطیلی دو روزه، انواع و اقسام افتراها را به دولت بستند.
به اخباری که از قبله آمالتان مخابره میشود هم سر بزنید، شاید کمی شرافت نصیبتان شد!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 داستان کوتاه
در زمان های قدیم مرد جوانی در قبیله ای مرتکب اشتباهی شد .به همین دلیل بزرگان قبیله گرد هم آمدند تا در مورد اشتباه جوان تصمیم بگیرند در نهایت تصمیم گرفتند که در این مورد با پیر قبیله که تجربه بسیاری داشت مشورت کنند و هر چه که او بگوید عملی کنند.
پیر قبیله از انجام این کار امتناع کرد .بزرگان قبیله دوباره فردی را به دنبال او فرستادند و پیام دادند که شما باید تصمیم نهایی را در مورد اشتباه این جوان بگیرید .
پیر قبیله کوزه ای سوراخ را پر از آب کرد سپس آن را از پشت خود آویخت و به سمت بزرگان قبیله حرکت کرد .
بزرگان قبیله بادیدن او پرسیدند : قصه این کوزه چیست؟
پیر قبیله پاسخ داد : گناهانم از پشت سرم به بیرون رخنه می کنند بی آنکه به چشم آیند و امروز آمده ام که درباره گناه دیگری قضاوت کنم. بزرگان قبیله با شنیدن این سخن چیزی بر زبان نیاوردند و گناه مرد جوان را بخشیدند.
عیب مردم فاش کردن بدترین عیب هاست
عیب گو اول کند بی پرده عیب خویش را
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 برآورده شدن آرزوها در عصر ظهور
⭕️ در قسمت پايانى خطبه ۱٠٠ نهج البلاغه؛ امیرالمومنین علی علیه السلام به توصیف دورانی میپردازند که بعضى از شارحان نهج البلاغه آن را اشاره به زمان ظهور حضرت مهدى تعالی فرجه الشریف، دانستهاند:
فَکَأَنَکُمْ قَدْ تَکَامَلَتْ مِنَ اللهِ فِيکُمُ الصَّنَائِعُ، وَ أَرَاکُمْ مَا کُنْتُمْ تَأْمُلُونَ
🌕 گويا(مىبينم) در پرتو خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله، نعمت هاى الهى بر شما کامل شده و آنچه را آرزو داشتهايد خداوند به شما ارزانى داشته است.
✅ خداوند خوشبختی و تمام اسباب سعادت بشر را در پرتو وجود آل محمد صلى الله عليه وآله قرار داده است؛ اگر مردم میدانستند خداوند در دنیای ظهور، چه بهشت برینی بروی زمین برایشان تدارک دیده، کار و زندگیشان را رها میکردند و فقط برای ظهور حضرت کار میکردند و لحظه ای دست از دعا برنمیداشتند و همواره از خداوند خواستار هرچه زودتر فرارسیدن آن دوران فرخنده بودند؛ اما افسوس.. اکثریت مردم به دنیای تاریک بی امام عادت کرده اند..!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هر روز 5 دقیقه با کافی
منبر یک (قسمت دهم)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
همانطور که حاجی عابدزاده تصمیم گرفته بود به نام چهارده معصوم، چهارده بنا و مدرسه بسازد، شیخ احمدکا
🔴 به روایت اولشخص
اما مشهدیهایی که درمانگاه آقای کافی را یادشان باشد یا اصلا در قید حیات نیستند یا اینکه حافظهشان خیلی یاری نمیکند تا اطلاعاتی از این درمانگاه که گویا خیلی خاص بوده است به ما بدهند.
برای همین مجبوریم دست به دامن اسناد به جامانده و سخنرانیهای خود شیخ احمدکافی بشویم.
تنها سند روشن باقیمانده مربوط به سخنرانی ایشان در سال ۱۳۴۷ است که در بخشی از آن میگویند: «من در ششسال قبل که از نجف به ایران آمدم تصمیم گرفتم به همت مردم یک درمانگاه در مشهد بسازم و بحمدا... در این خیر موفق شدم و توانستیم در روز بعثت پیغمبر (ص) این درمانگاه را به نام حضرت رسولاکرم (ص) افتتاح کنیم.
من دستور دادم تزریق و پانسمان دختران از شش سال به بالا به وسیله پزشکان زن انجام و معالجه پسر بچههای بالاتر از ششسال نیز تحت نظر پزشکان مرد و بدون دخالت زن صورت گیرد و برای قسمت امراض زنان هم یک نفر خانم دکتر را با ماهی ۶۰۰ تومان استخدام کردم و به او گفتم چنانچه با چادر به این درمانگاه تردد بکنید ماهی ۱۵۰ تومان به تو اضافهتر خواهم پرداخت.»
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
✅ مدارا با مردم
✍حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند:
{من حرم الرفق ، فقد حرم الخیر کله}.
هرکس مدارا نداشته باشد، از زندگی خیر و خوشی نمیبیند.
💥تردیدی نیست که افراد در زندگی ، در راهها و کارها ، دچار لغزش و اشتباه میشوند و چیزهایی بر سر راهشان قرار میگیرد . آری، انسان ، در جامعهٔ آرمانی و با انسانهای معصوم ، زندگی نمیکند . هرکس نسبت به دیگران ، در هر درجه از مراقبت و تعهد شناسی باشد ، ممکن است دچار خطا و لغزش شود ، و در دوستیها و ارتباطها ، دچار کوتاهی یا زیادهروی گردد ؛ چنانکه دیگران نسبت به او نیز چنیناند . این دست مسائل ، نباید در روابط خانوادگی و گروهی و اجتماعی تأثیری منفی داشته باشد ، چون جریانی است همگانی و همه جایی و هر کس که از دیگران لغزشهایی میبیند ، خود نیز ممکن است در برابر دیگران به همان لغزشها دچار گردد .
👌اینجا است که اصل "تحمل خطاها و لغزشها" پیش میآید ، و در تحکیم روابط ، نقش آفرین است ، پس این آموزش که یاد شد ، در روابط اجتماعی ، آموزشی حیاتی است و رویگردانی از آن ، موجب تنهایی انسان میشود ، زیرا معاشرتی که در آن هیچگاه لغزش روی ندهد و ناهنجاری رخ ننماید ، اندک است . پس اینگونه انسانهای زودرنج و نازک بین ، از واقعیت ها و عینیت های حیات انسانی بدورند ، و باید از آن فاصله بگیرند ، مگر به رعایت اصل مهم تحمل روی آورند .
📚 كتاب الحیات ، استاد حکیمی ، ج ٩ ، ص ۶۴٩
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
نقطهزنی خبرگزاری برنا و انفعال ضد انقلاب
🔹یادتونه رسانه های ضد انقلاب در ایام اغتشاشات با عکس چشم های آسیب دیده چه داستانهایی درست میکردن؟
🔹حالا خبرگزاری برنا یه گزارش خوب و فنی کار کرده و از کشف تفنگ ساچمه زن از تروریستها و ارتباط اون با شلیک به چشم در اغتشاشات پرده برداری کرده که این موضوع انفعال ضد انقلابو در پی داشته.
🔹 میشه گفت کاری که این خبرگزاری با براندازها کرد درست مثل کاری بود که موشکهای نقطه زن سپاه با مقر موساد تو اربیل کرد:)))
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
36.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ملاقات با امام زمان عج
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 عاقبت دوست و دشمن خدا....
در زمان حضرت موسى پادشاه ستمگرى بود كه وى به شفاعت بنده صالح ، حاجت مؤ منى را به جا آورد!
از قضا پادشاه و مؤ من هر دو در يك روز از دنيا رفتند!
مردم جمع شدند و پادشاه را با احترام دفن نمودند و سه روز مغازه ها را بستند و عزادار شدند.
اما جنازه مؤمن در خانه اش ماند و حيوانى بر او مسلط گشت و گوشت صورت وى را خورد!
پس از سه روز حضرت موسى از قضيه با خبر شد.
موسى در ضمن مناجات با خداوند، اظهار نمود: بارالهى !آن دشمن تو بود كه با همه عزت و احترام فراوان دفن شد، و اين هم دوست توست كه جنازه اش در خانه ماند و حيوانى صورتش را خورد! سبب چيست ؟
وحى آمد كه اى موسى !
دوستم از آن ظالم حاجتى خواست ، او هم بجا آورد، من پاداش كار نيك او را در همين جهان دادم ..
اما مؤمن چون از ستمگر كه دشمن من بود، حاجت خواست ، من هم كيفر او را در اين جهان دادم ، حال ، هر دو نتيجه كارهاى خودشان را ديدند.
📚#داستانهاى_بحارالانوار
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی