eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
88.5هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
7.5هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روضه معامله با امام حسین سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مظلومیّت مهدویّت و دلهای رمیده 🌕 مَثَل حضرت مهدی عجل الله فرجه، در این زمان، مَثَل حضرت نوح علیه‌السلام است؛ که هرچه بیشتر دعوت کند، مردم بیشتر فرار می‌کنند و به سمت غیرمعصوم می‌شتابند؛ اینجاست که امام صادق صلوات الله علیه می‌فرمایند: «یخرج بعد أیاس و حتی یقول الناس لا مهدی» او هنگامی ظهور می‌کند که مردم دیگر نومید شوند و بگویند: مهدی (عجل الله فرجه) نیست!! 🌕 و در روایتی دیگر فرمودند: همانا به خدا كه امام شما سالهاى سال از روزگار اين جهان غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرار گيريد تا آنجا كه بگويند: امام مُرد، كشته شد، به كدام درّه افتاد؛ ولى ديدۀ اهل ايمان بر او اشك بارد، و شما مانند كشتی هاى گرفتار امواج دريا متزلزل و سرنگون شويد، و نجات و خلاصى نيست، جز براى كسى كه خداوند از او(در عالم ذر)، پيمان گرفته و ايمان را در دلش ثبت كرده و به وسيلهٔ روحى از جانب خود تقويتش نموده. 📗يوم الخلاص، ج ۱ ص ۳۷۳ 📗کمال الدين، ج ۲، ص ۳۴۷ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ متن سخنرانی شهید کافی یکی از ارباب مقاتل نوشته: امام حسین(ع) زبان پسرش را طلبید تا در دهانش بگذارد. امام حسین(ع) با این کار خواسته بگوید: بابا! ببین من از تو تشنه ترم. اما یک خوش ذوق دیگری استنباط عالی کرده، چقدر زیبا،یکی از نویسنده ها نوشته: به عقیده من هدف آقا امام حسین(ع) هیچ کدام از اینها نبوده است. پس هدف امام حسین(ع) چه بوده است؟ می گوید: عقیده من این است وقتی خدا به آدم پسر می دهد،بابا بچه اش را بغل می کند، بوسش می کند. پسر وقتی دو،سه ساله می شود کمتر می بوسدش. پسر وقتی چهار ، پنج ساله می شود. بابا کمتر می بوسدش پسر وقتی هفت، هشت ساله می شود کمتر بوسش می کند. پسر وقتی ده، دوازده ساله می شود بابا کمتر او را می بوسد. پسر وقتی یک جوان رشیدی می شود بابا خیلی دوستش دارد ولی رویش نمی شود و خجالت می کشد که او را بغل کند. این مرد نوشته: من خیال می کنم حسین(ع) دنبال بهانه می گشت و می خواست لبهای پسرش را ببوسد. پسرش را در بغل گرفت. آی میوه دلم، پسرم، علی اکبرم. بابا گه دلم پیش تو و گه پیش اوست رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست مرتبه دوم علی به طرف میدان رفت. یک دفعه حال حسین(ع) منقلب شد. آخه علی را کشتند. همه بگویید حسین! حسین!..... « صلی الله علیکم یا أهل بیت النبوة » ❌ پایان متن سخنرانی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‌ 🟣 روضه هایی که قبول نشدن مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره) میگه: بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون؛ یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالسِ مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش با عجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه‌ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه‌ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر اربابِ عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم. السلام علیک یا ابا عبدالله...دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم با عجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکیِ بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشتِ سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه‌ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم؛ به من فرمود؛ آسید علی اکبر، مجالسِ روضه‌ی امروز قبول نیست. گفتم چرا؟! خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبانِ مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه‌ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه‌ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای رو من با دست خودم ریخته بودم، چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه‌ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. ♥️ بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 جاهلیّت و بیسوادی مردم در آخرالزمان... وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى... همچون دوران جاهليّت نخستين در ميان مردم ظاهر نشويد. (احزاب/۳۳) ❤️ امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «أَیْ سَتَکُونُ جَاهِلِیَّهًٌْ أُخْرَی.» جاهلیّت دیگری در آخرالزمان خواهد بود. ❤️ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «إنّی بعثت بین جاهلیّتین لاخراهما شر من اولهما» من بین دو جاهلیت مبعوث شدم که جاهلیت دوم بسیار سخت‌تر و مصیبت بارتر از جاهلیت اول است.» و در روایتی دیگر فرمودند: «در آخرالزمان اغلب مردم باسواد میشوند ولی عدهٔ مردم دانا و آگاه کمتر می‌شود!» 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج۱۲،ص۱۵۲ 📗تفسير نورالثقلين، ج۴، ص ۲۶۹ 📗بحار الأنوار، ج۲۲، ص۱۸۹ بسیاری از امور و اعمالی که در گذشته جاهلیت محسوب میشد، امروز جزء تمدن به حساب می‌آیند! ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هر روز چند دقیقه با کافی منبر هشتم ( قسمت اول ) @sheikh_kafi | شیخ احمد کافی
🔴 وعده‌ٔ دیدار امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت مهدی عجل‌الله فرجه در رجعت... «حَتّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً» تا هنگامى‌كه آنچه را به آن‌ها وعده‌ داده‌ شده ببينند؛ آنگاه مى‌دانند چه كسى ياورش ضعيف‌تر و جمعيّتش كمتر است!(جن/ ۲۴) 🌕 «علیّ‌بن‌ابراهیم می‌گوید: «حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ»؛ این آیه وعده‌ی دیدن قائم عجل‌الله فرجه و امیرالمؤمنین علیه‌السلام در رجعت می‌باشد. آیه «فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً»؛ این سخن امیرالمؤمنین علیه‌السلام به عمر است که فرمود: «ای پسر صهّاک! به خدا قسم! اگر پیمانم با رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و عهدم با دستوری از خدا که رسیده است نبود، می‌دیدی کدام‌ یک از ما از حیث ناصر ضعیف‌تر و از نظر عدد کم‌تر است»! علی‌بن‌إبراهیم حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ قَالَ الْقَائِمُ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ فِی الرَّجْعَهًِْ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً قَالَ هُوَ قَوْلُ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ لِزُفَرَ وَ اللَّهِ یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لَا عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ کِتَابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَعَلِمْتَ أَیُّنَا أَضْعَفُ نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج۱۷،ص۱۱۴ 📗تفسير البرهان، ج ۵، ص ۵۱۳ 📗تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۹۱ 📗بحارالأنوار، ج ۵۱، ص۴۹ 📗بحارالأنوار، ج ۵۳، ص۵۸ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان ملاعباس چاووش درحرم سیدالشهدا (ع) سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستان_آموزنده شخصی میگوید نزد پیامبر اکرم نشسته بودیم، آن حضرت فرمود: «اکنون شخصی بر شما وارد می شود که از اهل بهشت است.» پس مردی از انصار درحالی که آب وضو از محاسنش می چکید وارد شد و سلام کرد و مشغول نماز شد. فردای آن روز نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن سخن را تکرار فرمود. باز همان مرد انصاری وارد شد و روز سوم نیز همین داستان تکرار شد. بعد از خارج شدن آن حضرت از مجلس، یکی از یاران به دنبال آن مرد انصاری رفت و سه شب در نزد او به سر برد؛ ولی از شب بیداری و عبادت [فراوان] چیزی ندید، جز اینکه هنگام رفتن به رخت خواب ذکر خدا را می گفت و بعد می خوابید و برای نماز صبح بیدار می شد. بعد از سه شب آن صحابی گفت: من از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله درباره تو چنین سخنی شنیدم، خواستم بفهمم که چه اعمال و عباداتی انجام می دهی که باعث شده پیامبر صلی الله علیه و آله تو را بهشتی بخواند؟ مرد انصاری در جواب گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی [بیشتری] سر نمی‌زند، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشّ و خیانتی نمی‌بینم و بر خیر و خوبی که خدای تعالی به او عنایت کرده، حسدی نمی‌ورزم (و در یک کلام خیرخواه مردم هستم). آن صحابی گفت: این حالت است که تو را به این مرتبه (عالی) رسانده و این صفتی است که تحصیل آن از ما (و از هر کسی) بر نمی‌آید. ما چقدر خیرخواه مردم هستیم؟@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ظهـــــور بسیار نزدیک است... 🌕 آقا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: همانا ولی خدا (مهدی عجل‌الله فرجه) به قدر عُمر ابراهیم خلیل‌الله علیه‌السلام عُمر می‌نماید، که یکصد و بیست سال بود! و این درحالی است که در صورت جوانی کامیاب و سی ساله ظاهر گردد. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ وَلِيَّ اَللَّهِ يُعَمَّرُ عُمُرَ إِبْرَاهِيمَ اَلْخَلِيلِ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ وَ يَظْهَرُ فِي صُورَةِ فَتًى مُوَفَّقٍ اِبْنِ ثَلاَثِينَ سَنَةً.» 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۷ 📗الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۴۲۰ 📗إثبات الهداة ،ج ۵، ص ۱۳۱ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✍نکتهٔ این روایت، زمـــــانی آشکار می‌گردد که ما آن را در کنار روایت مدّت حکومت امام (هفت سال که به عدد سالهای ما هفتاد سال است)، تحلیل نماییم، به احتمال بسیار، این بیان نیز حاکی از آن است که عمر شریف امام عصر «عج» به عدد سالهای ما حدود ۱۲۰۰ سال می‌باشد؛ و این یعنی: ظهـــــور بسیار نزدیک است ان شاءالله ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ورود بر خدای‌ کریم مردی حکیم از گذرگاهی عبور می کرد ، دید گروهی می خواهند جوانی را به خاطر گناه و فساد از منطقه بیرون کنند و زنی از پی او سخت گریه می کند . پرسیدم این زن کیست ؟ گفتند : مادر اوست . دلم رحم آمد ، از او نزد جمع شفاعت کردم و گفتم : این بار او را ببخشید ، اگر به گناه و فساد بازگشت بر شماست که او را از شهر بیرون کنید . حکیم می گوید : پس از مدتی به آن ناحیه بازگشتم ، در آنجا از پشت در صدای ناله شنیدم ، گفتم شاید آن جوان را به خاطر ادامه گناه بیرون کردند و مادر از فراق او ناله می زند . در زدم ، مادر در را باز کرد ، از حال جوان جویا شدم . گفت : از دنیا رفت ولی چگونه از دنیا رفتنی ؟ وقتی اجلش نزدیک شد گفت : مادر همسایگان را از مردن من آگاه مکن ، من آنان را آزرده ام و آنان مرا به گناه شماتت و سرزنش کرده اند ، دوست ندارم کنار جنازه من حاضر شوند ، خودت عهده دار تجهیز من شو و این انگشتر را که مدتی است خریده ام و بر آن « بسم اللّه الرحمن الرحیم » نقش است با من دفن کن و کنار قبرم نزد خدا شفاعت کن که مرا بیامرزد و از گناهانم درگذرد . به وصیتش عمل کردم ، وقتی از دفنش برمی گشتم گویی شنیدم : مادر برو آسوده باش ، من بر خدای کریم وارد شدم 📚تفسیر روح البیان : 1 / 337 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی