eitaa logo
شلیک رسانه
18.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
62 فایل
سردبیر و ارتباط با ما 👇 @Admin_shellik_resaneh ❤️کانال ایتا❤️ eitaa.com/shellikresaneh واتساپ۳ https://chat.whatsapp.com/HsOTgKrSSIMKcz5BaccrC0 واتساپ ۴ https://chat.whatsapp.com/E2hZmY3SXYyHYsYAlkTIxN اینستاگرام http://instagram.com/shellikresane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی چند روزی به آمدن عيد مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد ما بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن. استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری درسها... بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت : استاد آخر سالی دیگه بسه! استاد هم دستی به سر و تهی از موی خود کشید ! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت . استاد ۵۰ ساله ‌مان با آن كت قهوه‌اي سوخته‌اي كه به تن داشت، گفت: حالا که تونستید من رو از درس دادن بندازید بذارید خاطره ای رو براتون تعریف کنم. من حدودا ۲۱ یا ۲۲ سالم بود ، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می‌دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم ، اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام مثل "ماش پلو" که شب عید به شب عید می‌خوردیم بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم. استادمان حالا قدری هم با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دونم بچه ها شما هم به این پی بردید که هر پدر و مادری بوی خاص خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن ها نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی صورت و بینیم می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم... اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم ، جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم. نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیارم. از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم... استاد حالا خودش هم گریه می کند... پدرم بود، مادر هم آرامش می کرد، می‌گفت آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیذاره ما پیش بچه ها کوچیک بشیم، فوقش به بچه ها عیدی نمی دیم، قرآن خدا که غلط نمی شه اما بابام گفت: خانم نوه هامون تو تهران بزرگ شدند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما ... حالا دیگه ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های بابام رو از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، ۱۰۰ تومان بود، کل پولی که از مدرسه گرفته بودم، گذاشتم روی گیوه های پدرم و خم شدم و گیوه های پر از خاک و خلی که هر روز در زمین زراعی، همراه بابا بود بوسیدم. آن سال همه خواهر و برادرام از تهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی "عمو" و "دایی" نثارم می کردند. بابا به هرکدام از بچه ها و نوه ها ۱۰ تومان عیدی داد، ۱۰ تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی داد به مامان. اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم، که رفتم سر کلاس. بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم اتاقش ، رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ زوار در رفته گوشه اتاقش در آورد و داد به من. گفتم: این چیه؟ گفت :"باز کن می فهمی" باز کردم، ۹۰۰ تومان پول نقد بود! گفتم : این برای چیه؟ گفت : از مرکز اومده؛ در این چند ماه که اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند... راستش نمی دونستم که این چه معنی می‌تونه داشته باشه، فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم این باید ۱۰۰۰ تومان باشه نه ۹۰۰ تومان! مدیر گفت : از کجا می دونی؟ کسی بهت گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین !!! راستش مدیر نمی دونست بخنده یا از این پررویی من عصبانی بشه اما در هر صورت گفت از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد. روز بعد رفتم اتاق معلمان تا آماده بشم برای کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتنت استعلام کردم، درست گفتی، هزار تومان بوده نه نهصد تومان، اون کسی که بسته رو آورده صد تومانش را کِش رفته بود که خودم رفتم ازش گرفتم اما برای دادنش یه شرط دارم... گفتم‌ : چه شرطی؟ گفت : بگو ببینم از کجا می دونستی؟ نگو حدس زدم که خنده دار است. استاد کمی به برق چشمان بچه ها که مشتاقانه می خواستند جواب این سوال آقای مدیر را بشنوند، نگاه کرد و دسته طلایی عینکش را گرفت و آن را پشت گوشش جا داد و گفت: به آقای مدیر گفتم هیچ شنیدی که خدا ۱۰ برابر عمل نیکوکاران به آن ها پاداش می دهد؟!! 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
✍ به یاد شهدا 🔹سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهدای زیادی رو پیدا می‌کنن و میارن ایران، به نظرتون کار خوبیه؟ کیا موافقن؟ کیا مخالف؟ 🔸اکثر دانشجویان مخالف بودن! 🔹بعضی‌ها می‌گفتن: کار ناپسندیه. نباید بیارن. 🔸بعضی‌ها می‌گفتن: ولمون نمی‌کنن. گیر دادن به چهار تا استخون. ملت دیوونن! 🔹بعضی‌ها می‌گفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته! 🔸تا اینکه استاد درس رو شروع کرد. ولی خبری از برگه‌های امتحان جلسه قبل نبود! 🔹همه سراغ برگه‌ها رو می‌گرفتن، ولی استاد جواب نمی‌داد. 🔸یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت: استاد برگه‌هامون رو چیکار کردید؟ شما مسئول برگه‌های ما بودید؟ 🔹استاد روی تخته کلاس نوشت: من مسئول برگه‌های شما هستم. 🔸سپس گفت: من برگه‌هاتون رو گم کردم و نمی‌دونم کجا گذاشتم. 🔹همه دانشجویان شاکی شدن. 🔸استاد گفت: چرا برگه‌هاتون رو می‌خواین؟ 🔹گفتن: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم. 🔸هر چی که دانشجویان می‌گفتن استاد روی تخته می‌نوشت. 🔹استاد گفت: برگه‌های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم، هرکی می‌تونه بره پیداشون کنه؟ 🔸یکی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگه‌ها برگشت. استاد برگه‌ها رو گرفت و تکه‌تکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد. 🔹استاد گفت: الان دیگه برگه‌هاتون رو نمی‌خواین! چون تکه‌تکه شدن! 🔸دانشجویان گفتن: استاد برگه‌ها رو می‌چسبونیم. 🔹برگه‌ها رو به دانشجویان داد و گفت: شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید. پس چطور توقع دارید مادری که بچه‌اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه!؟ بچه‌اش رو می‌خواد، حتی اگه خاکستر شده باشه. 🔸چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه از حرفی که زده بودن پشیمون شدن. ┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄ 🟢@shellikresaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 تمرین و آمادگی تیم منتخب دادرس شهرستان لنجان از مدرسه شهید بنیانیان فولادشهر جهت المپیاد استانی دادرس (دانش آموزان آماده در روزهای سخت) 🌀 به امید موفقیت این تیم با اخلاق و فعال در المپیاد استانی @shellikresaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
❣ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوَی...✋ 🌱 سلام بر شادی جمعیت قلبهای ما در سایه‌ی دستهای مبارک تو. سلام بر آن لحظه ای که پراکندگی های هوا و هوس را به نگاهی آرام می کنی. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. امـام‌ زمانـم✨! نامـت‌‌ که می‌آید آرام‌‌ میـشوم گویی‌ جـز‌ تـو‌ هیـچ‌ نیسـت‌ مـرا سوگـند‌ به‌ نامـت‌‌ که‌ تو‌ آرام‌ منی... 🤲 🟢@shellikresaneh
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزّمعکم 🟢@shellikresaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سلام صبحتون قشنگ و عالی 🌹خـداونـدا به نامت به یادت و به عشقت 🌹روزی دیگر از زندگیمان را آغاز میکنم 🌹مـهربانا بهترین ها را برایمان قرار بـده 🌹در این پنج شنبه ی زیبا براتون 🌹یک روز پر از آرامش 🌹یک عالمه شادی از ته دل 🌹ساعاتی دوست داشتنی 🌹یک عالمه دلخوشی و روزی پر از 🌹خاطرات قشنگ و مـــانــدنــی... 🌹در کنار عزیزانتون داشته باشید ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ 🟢@shellikresaneh 🦋🌸🦋🌸🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 (ع) 🌴می‌زند آتش به قلبم ماجرای نیزه‌ها 🌴دیده می‌شد محشری از لا‌به‌لای نیزه‌ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ با نشر مطالب در ثواب آنها سهیم باشیم 🙏 🎤 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ 🌷🍃 🟢@shellikresaneh
رفیق من! معبود من! صاحب زیبایی ها! سلام برای تو، آغاز برای تو، اول برای تو، آخر برای تو، برای همه تو دوا هستی، برای آنکه ندارد تو دارا هستی، برای آنکه غریب است تو نوازش هستی، برای من تو همه چیز هستی. امروز با ایمان میگویم که سکان زندگی مرا گرفته ای و من فقط دارم از پنجره بیرون را نگاه میکنم و شادمانه، چقدر زیبایی میبینم. تویی که آگاهی به همه چیز و از هر چیزی باخبری تو قوی و قدرتمندی، قرارِ زندگی ام، کن فیکون بشه به اذن تو. الهی آمین🤲 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🟢@shellikresaneh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️بیش از ۵۰ درصد عملیات احداث بزرگراه "نائین - طبس" انجام شد معاون مهندسی و ساخت اداره کل راه و شهرسازی استان اصفهان: 🔹۵۶ درصد از عملیات احداث بزرگراه " نائین- انارک- خور- طبس " انجام گرفته است. 🔹طول جاده نائین- انارک- خور- طبس ۲۵۳ کیلومتر است که ۱۴۳ کیلومتر آن به صورت بزرگراهی احداث و بهره برداری شده است. 🟢@shellikresaneh
هدایت شده از شلیک رسانه
🔵 تمرین و آمادگی تیم منتخب دادرس شهرستان لنجان از مدرسه شهید بنیانیان فولادشهر جهت المپیاد استانی دادرس (دانش آموزان آماده در روزهای سخت) 🌀 به امید موفقیت این تیم با اخلاق و فعال در المپیاد استانی @shellikresaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ مردم مهربون ایران 🔸راننده کامیونت خیری که مسافران در راه مانده اتوبوس را سوار کرد 🔹یک راننده کامیونت پس از آنکه دید اتوبوس بی آر تی خط پایانه جنوب - پایانه افشار در میانه راه خراب شده، مسافران جا مانده را سوار کرد. 🟣@shellikresaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦افزایش آمار خودکشی در آمریکا 🔹افزایش تعداد خودکشی‌ها در آمریکا باعث شده مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های آمریکا شماره تلفن سه رقمی ۹۸۸ را برای دسترسی مردم به متخصصان سلامت روانی در نظر بگیرد. 🟣@shellikresaneh
📣 اصفهان در مسیر تبدیل شدن به قطب داده کشور معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری اصفهان: 🔸برای استان اصفهان ۱۲ پیشران اقتصادی را تعریف کرده‌ایم که یکی از این موارد توسعه اقتصاد دیجیتال است و برای این مهم برنامه‌های مشخصی را تعیین کرده‌ایم. 🔸بسته سرمایه‌گذاری باید برای ارائه به سرمایه‌گذاران آماده باشد همان‌گونه که در حوزه‌های دیگر بسته‌های سرمایه‌گذاری را آماده کرده‌ایم در این حوزه نیز بایستی مسیر سرمایه‌گذار را مشخص کنیم. 🟢@shellikresaneh
🔸تصویر انقد زیباست که شرحی برایش نیست 🟢@shellikresaneh
بزرگترین تالاب دائم اسپانیا به‌دلیل خشکسالی و برداشت بی‌رویه از منابع آبی منطقه خشک شد 🟣@shellikresaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 در چین، یک مهندس با استفاده از قطعات یدکی گاراژ خود، یک الاغ مکانیکی ساخت و سوار آن شد. 🟢@shellikresaneh
هدایت شده از شلیک رسانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گزارش خبری ✍وضعیت بحرانی بلند مرتبه های فولادشهر. ⭕️نگذاریم پلاسکو یا متروپل تکرار شود. ✅ببینید و برای ديگران خصوصا شورای اسلامی فولادشهر ارسال کنید. 🖌مشکلات خود را با شليک رسانه درمیان بگذارید. ⭕️https://eitaa.com/shellikresaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شلیک رسانه
🎥گزارش خبری ✍وضعیت بحرانی بلند مرتبه های فولادشهر. ⭕️نگذاریم پلاسکو یا متروپل تکرار شود. ✅ببینی
👆گزارش بالا👆مشکل یکی از شهرستان های ایران عزیزما می باشد. 👈 مابارسانه ای کردن آن وبه 👂مسئولین رساندن، این مشکل راپیگیری کرده ایم. ✍شماهم می توانید: مشکلاتی ازاین قبیل یادرهرزمینه ای دیگر داشتید مانند: سیاسی،اقتصادی وعمرانی و...... را به ما منتقل کنید . 💪وما بارسانه ای کردن آن، مشکلات رو پیگیری خواهیم کرد. ⭕️https://eitaa.com/shellikresaneh