زیارت با معرفت
با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:
"مَنْ أَتَى قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ "
ترجمه:
" هرکس در حالی که حق اباعبدالله (ع) را شناخته است به زیارت قبر او برود خداوند گناهان قدیم و جدید او را می بخشاید "
منبع:
📚شیخ صدوق، ثواب الأعمال (چاپ دارالشریف الرضی) ، ص86.
توضیح:
به نظر می رسد مقصود از « شناختن حق امام حسین(ع) » در اینگونه احادیث ، اینست که آن حضرت را به عنوان «امامی که خداوند، اطاعت و پیروی از او را واجب فرموده » به رسمیت بشناسیم و به حق ایشان به عنوان « امام الهی مفترض الطاعة و النصرة » اعتراف داشته باشیم.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
گریه امام صادق علیه السلام در عاشورا
شیخ طوسی(ره) از یکی از اصحاب امام صادق(ع) نقل کرده است که :
در روز عاشورا نزد امام صادق(ع) رفتم. دیدم اشکهای آن حضرت همانند دانه های مروارید از چشمانش سرازیر است.
عرض کردم: چرا می گریید؟
فرمود: آیا بی اطلاع هستی؟! مگر نمی دانی که حسین(ع) در چنین روزی مصیبت دیده است؟!
عرض کردم: درباره روزه گرفتن در این روز نظرتان چیست؟
فرمود: " (اگر خواستی روزه بگیری) بگیر ولی نیّتِ روزه نکن! و (اگر خواستی روزه نگیری) نگیر ولی نه از روی شادی! اینطور نباشد که عاشورا را کاملا روزه دار باشی. بایسته است ساعتی بعد از عصر با نوشیدنِ آب افطار کنی زیرا در چنین ساعتی بود که تاخت و تاز بر خاندان رسول الله(ص) تمام شد و کارزار پایان گرفت ... اگر پیامبر(ص) در زمان عاشورا زنده بود بی تردید پذیرایِ تسلیت گویان می شد."
سپس امام(ع) آنقدر گریستند که محاسنشان از اشک خیس شد.
منبع:
📚 شیخ طوسی، مصباح المتهجد(چاپ بیروت - سال 1411ق) ، ج2، ص782
توضیح:
خلفای بنی امیه ، آخوندهای دربار خود را واداشته بودند که مردم را به « روزه گرفتن در روز عاشورا به شکرانه ی پیروزی خلیفه اموی بر حسین(ع) » تشویق کنند و آن را دارای ثواب عظیم معرفی نمایند.
طبعا سیره اهل بیت(ع) و شیعیانشان بر خلاف سیره بنی امیه است و روز عاشورا را روز عزا می دانند.
عضویت در کانالهای ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
فتوحات و حضور حسنین2 -48.mp3
1.9M
چرا میگوییم روایت علی بن مجاهد کابلی درباره حضور امام حسن و امام حسین (ع) در فتوحات که در تاریخ طبری نقل شده جعلی است؟
5 دقیقه صوت
#فتوحات #تاریخ_اسلام #حسنین (ع)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
ویرایشی جالب و متفاوت از ماجرای ضامن آهو
داستان ضامن آهو آنگونه که بین عموم مردم مشهور شده است، در منابع قدیمی تا حدی متفاوت و جالبتر است.
روایت اصلی این داستان را شیخ صدوق(ره) بیش از هزارسال پیش در کتاب «عیون اخبار الرضا (ع)» آورده است.
وی تنها با دو واسطه از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق (متولی شاهنامه ابومنصوری) که از قدرتمندان و زورمندان روزگار بوده نقل می کند :
در جوانی برای اهالی مشهدِ رضا (ع) و زائرانی که با آنجا می رفتند مزاحمت ایجاد می کردم تا اینکه یکبار که با یک یوزپلنگِ (آموزش دیده) برای شکار آهو به آن حوالی رفته بودم یوزِ شکاری ام ، را دنبال آهویی فرستادم و آهو تا نزدیک دیوار محوطه زیارتگاه رضا (ع) رفت ولی یکباره هر دو در مقابل آن ایستادند. گاهی که آهو به سوی دیگری می رفت ، یوز به دنبالش می دوید ولی وقتی به محوطه زیارتگاه پناه می برد ، یوز از دنبال کردنش دست بر می داشت. بالاخره آهو به یکی از اتاقهای زیارتگاه وارد شد و هنگامی که به دنبالش رفتم آن را نیافتم. از ابونصر مُقری (که در محوطه بود) پرسیدم: آهویی که وارد محوطه شده بود کجاست؟ گفت: من ندیده ام.
از آن روز نذر کردم که دیگر زائران رضا (ع) را آزار ندهم و راهشان را نبندم. همچنین از آن به بعد هرگاه حاجتی داشتم به زیارتش می آمدم و حاجتم روا می شد. یکبار از خدا خواستم که فرزند پسری به من ببخشد که چنین شد. هنگامی که پسرم به بلوغ رسید و (در ماجرایی) کشته شد ، مجددا به مشهد الرضا (ع) رفتم و باز هم فرزند پسری از خدا خواستم که خداوند برای بار دوم پسری به من داد و هیچ حاجتی را در آنجا از خدا نخواسته ام مگر اینکه روا شده است.
منبع:
عیون اخبار الرضا (ع) ، تالیف شیخ صدوق ره ، ج2 ، صص:285-286
نکته:
طبق این روایت که حدود 1000 سال قبل در یک منبع معتبر ثبت شده ، ماجرای ضامن آهو از معجزات مزار امام رضا (ع) است و از این جهت که معجزه و کرامتی است که پس از شهادت آن حضرت (ع) رخ داده جالبتر از داستانی است که امروزه رایج شده است.
مقاله ای دیگر حاوی ویرایش های بعدی داستان ضامن آهو 👇
http://hhmoghadam.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=13420
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
🔸فهمیدن دین ،خیلی زحمت میخواهد
مرحوم استاد سید عبدالله فاطمی نیا :
فهم و درک دین ، خیلی هنر و زحمت میخواهد. فهمیدن دین غیر از مقدس بازی و جانماز آب کشیدن است. بخش مهمی از معارف دینی با زحمات فراوان محدثین و علمای بزرگ شیعه ، از طریق روایات نورانی اهل بیت (علیهم السلام) به دست ما رسیده است.
جایگاه احاديث معصومین (ع) بسیار بالاست ؛ نباید هر کسی که مختصری درس خوانده به نقل و تفسیر روایات روی بیاورد!
در گذشته علمای بزرگ به کسانی که اهلیت نقل و فهم روایات را داشتند ، "اجازه ی روایت" میدادند.
این اجازه حاکی از جهات معنوی و علمی فرد بود همچون عدالت و تقوا ، شناخت رجال و راویان حدیث ، متن شناسی ، تسلط بر ادبیات عرب، شناخت لحن معصومین (ع)، احاطه به اصول و قواعد کلامی و اعتقادی.
این در زمان ما نیز ضروری است و کسی که مثلا می خواهد منبر برود ، باید دید اهلیت روایت و فهم حدیث دارد یا خیر!
فردی روحانی در همین صدا و سیما روایتی نقل کرد که زبانم لال ، عصمت وجود نورانی حضرت زهرا (ع) را زیر سوال میبرد!
بعد هم که اعتراض کنیم میگوید آقا در کتاب چاپ شده است!
عزیز من! بله در کتاب چاپ شده ، اما مگر هر آنچه چاپ شده درست است؟
پس علم تو کجا رفته ؟! نباید بررسی کنی که این روایت با اصول و قواعد سازگار است یا خیر؟!
اگر در کتاب چاپ کنند که دو دو تا میشود پنج تا ، به این معناست که درست است !؟
حال هم که عده ای به راحتی از طریق موبایل هر روایتی میبینند، برای دیگران ارسال میکنند!
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
سرزنش کردن بیگناه و نحسی ایام!
فردی به نام حسن بن مسعود میگوید: روزی به محضر امام هادی(علیه السلام) رفتم در حالی که انگشتم آسیب دیده بود، یک مرد سواره هم به من برخورد کرده و شانهام را آسیب زده بود. همچنین بخشی از لباسم در شلوغی جمعیت پاره شده بود. (خطاب به آن روز) گفتم: «براستی که روز شوم و نحسی هستی! خدا مرا از شرّ تو حفظ کند»
امام هادی(علیه السلام) فرمود:
ای حسن! تو که با ما رفت و آمد داری، چگونه گناه خودت را به گردن یک بیگناه میاندازی؟! (یعنی از تو چنین انتظاری نداشتم).
عقل من سر جایش آمد و اشتباهم را فهمیدم و گفتم: ای مولای من! استغفرالله میگویم و از خدا عذرخواهی میکنم.
فرمود: ای حسن! روزها چه گناهی کردهاند که آنها را شوم و نحس مینامید وقتی بخاطر اعمالتان در آنها مجازات شدهاید.
گفتم: برای همیشه از خداوند طلب بخشایش میکنم. این توبه ی من باشد ای فرزند رسول خدا!
فرمود:
به خدا قسم (این عذرخواهی ظاهری) سودی ندارد. وقتی کسی یا چیزی که تقصیر و گناهی نکرده سرزنش میکنید، خداوند شما را مجازات میفرماید. (باید این شیوه را واقعا و در عمل، رها کنید).
ای حسن! مگر نمیدانی که پاداش دادن و مجازات کردن، کار خداست و اوست که دیر یا زود(در آخرت یا دنیا)، جزای اعمال انسان را میدهد؟!
عرض کردم: آری مولای من!
فرمود: دیگر این را تکرار نکن(و حوادث ناگوار را به گردن نحسی ایام نینداز!) و در مورد حکم خدا( یعنی حوادث خوب و بدی که در زندگی رخ میدهد)، نقشی برای (نحس بودنِ) روزها قائل نشو!
منبع:
📚 کتاب تحف العقول، ص: 482
توضیح تکمیلی:
محتوای این روایت با آیات قرآن سازگاری دارد زیرا کلمه «نحس» در قرآن فقط برای «روزهای عذاب شدنِ قوم عاد» ذکر شده است:
- فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَىٰ وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ(سوره فصلت: آیه 16)
- إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ (سوره قمر: آیه 19)
اینکه واژه «نحس» در قرآن فقط برای «دوره زمانیِ نزول عذاب» به کار رفته است، شاید معنایش اینست که حوادثی که مردم تصور میکنند بخاطر نحس بودن ایام است در واقع فقط «مجازات اعمال خود آنهاست که به خاطر خودداری از توبه، در همین روزهای دنیایی به سراغ آنها آمده است».
متن عربی این روایت:
قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَ قَدْ نُكِبَتْ إِصْبَعِي وَ تَلَقَّانِي رَاكِبٌ وَ صَدَمَ كَتِفِي وَ دَخَلْتُ فِي زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَيَّ بَعْضَ ثِيَابِي فَقُلْتُ كَفَانِي اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَمَا أَيْشَمَكَ!
فَقَالَ(عليه السلام) لِي يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؟!
قَالَ الْحَسَنُ: فَأَثَاب إِلَيَّ عَقْلِي وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِي فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.
فَقَالَ(عليه السلام): يَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا؟!
قَالَ الْحَسَنُ: أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِيَ تَوْبَتِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ!
قَالَ(عليه السلام): وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا ؟!
قُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ!
قَالَ (عليه السلام) لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّهِ
منبع:
📚 کتاب تحف العقول، ص: 482
#خرافات #شرک_خفی #نحسی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
● اینگونه امام حسین (ع) را زیارت کن!
❖ امام صادق علیهالسلام به ابو بصیر فرمود:
هنگامیکه نزد قبر امام حسین علیه السلام می روی چه می گویی؟
گفت: چیزهایی می گویم که از راویان حدیث شنیدهام از آنانی که از پدرتان شنیدهاند.
فرمودند: آیا تو را با خبر نسازم از پدرم و ایشان از جدم علی بن حسین علیهالسلام که چگونه زیارت میکرد؟
گفتم: آری فدایتان شوم.
حضرت فرمودند:
قبل از اینکه برای #زیارت حسین علیهالسلام خارج شوی، سه روز روزه بگیر؛ روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه، پس هنگامیکه شب جمعه فرا رسید نماز شب بخوان، سپس برخیز و به اطراف آسمان نظاره کن.
و در آن شب غسل کن قبل از مغرب. سپس در حالی که با طهارت هستی بهخواب برو.
هنگامی که خواستی پیاده بهسوی قبر امام حسین (ع) بروی، غسل کن و خود را خوشبو مکن و از روغن و سرمه (زینت) نیز استفاده مکن تا اینکه به قبر ایشان برسی.
📚 تهذیب الاحکام/ج6/ص76
✍️ کانال رسمی دفتر آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی
#زیارت #اربعین #امام_حسین علیه السلام
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
هدایت شده از مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
⚡️طرح عنوان شهادت پیامبر(ص) با هدف گسترش تقابل مذهبی
✍مهدی مسائلی
در سالهای اخیر افرادی تلاش میکنند تا هرمناسبت اسلامی را به سمت تقابل مذهبی سوق دهند. با این رویکرد چندسالی است عدهای موضوع مسموم و شهید شدن پیامبر اکرم(ص) به دست بعضی از زنانشان را مطرح کرده و مطالبی را دراین باره منتشر میکنند. در ادامه نقدی بر این مطالب خواهیم داشت:
۱. مهمترین دلیلی که برای این موضوع ارائه می شود استدلال به روایتی از کتاب تفسیر عیاشی است بدین مضمون که عایشه و حفصه به پیامبر(ص) سم خورانده و آن دوعامل شهادت پیامبر(ص) بودند (تفسير العياشي، ج۱، ص۲۰۰.) اما این روایت مرسل و بدون سند بوده و روایتی ضعیف و نامعتبر به شمار میآید. منبع آن نیز منحصر به تفسیر عیاشی است و اگر میبینیم عدهای برای استناد به آن کتابهای متعددی را نام میبرند، بیشتر برای جوسازی و فریب دادن مخاطبان است زیرا همه این کتابها، روایت فوق را از تفسیر عیاشی نقل میکنند.
ادعای این روایت آنقدر بزرگ و مهم است که اگر صحت داشت، باید روایات معتبری از ائمه(ع) دراینباره به دست ما میرسید. چنین نظری در میان علما و اندیشمندان شیعه نیز وجود نداشته است.
۲. معمولا همراه با نقل روایت بالا، استنادات تحریف و تقطیع شده دیگری نیز درباره طرح شهادت پیامبر(ص) آورده میشود. بدین صورت که ادعا میشود که بسیاری از علمای شیعه و سنی معتقد به شهادت پیامبر(ص) هستند و سپس این اعتقاد به شهادت را در کنار ادعای مسمومیت ایشان توسط زنان قرار میدهند و اینگونه نتیجه میگیرند که حتی علمای اهلسنت نیز معتقدند زنان پیامبر(ص) عامل شهادت ایشان بودند؛ در حالی که مقصود همهی این منابع از تعبیر شهادت پیامبر(ص)، مسمومیت ایشان به دست زن یهودیه در خیبر است و همه آنها در کتابهایشان به این مطلب تصریح میکنند.
۳. داستان مسمومیت رسول خدا(ص) به دست زن یهودیه نه تنها در منابع اهلسنت، بلکه در روایات شیعه نیز آمده است.(بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۰۴)
اما متأسفانه این روایات نیز تقطیع شده و برای اثبات ادعای بالا به کار گرفته میشود. در قسمتی از یکی از این روایات آمده است: «مَا مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيٍّ إِلَّا شَهِيدٌ؛ هیچ پیامبر و جانشینش نیست مگر اینکه شهید میشود»
این افراد در حالی برای اثبات شهادت پیامبر(ص) توسط همسرانش از این جمله استفاده میکنند که در متن کامل این روایت علت شهادت پیامبر(ص) مسمومیت به دست زنی یهودی ذکر میشود.
۴. عدهای با گزیدهبرداری از داستان «لُدود»(یعنی داستان دارو دادن به پیامبر)، آن را به مسموم کردن پیامبر(ص) ارتباط دادهاند. اما این داستان موهن را شیعه قبول ندارد و بسیاری از علمای شیعه دلیل جعل آن را توجیه نسبت هذیان به رسولخدا(ص) دانستهاند.
در این داستان آمده که هنگامی که داروی تلخی را به پیامبر(ص) خوراندند، ایشان ناراحت شده و فرمودند: «بايد به مجازات اين عمل، در برابر چشمانم، به دهان تمام کسانی که در مجلس حضور دارند، به جز عباس، از آن دارو ريخته شود». سرانجام طبق سوگند و دستور پيامبر(ص)، دارو به دهان يکايک حضار، به جز عباس، ريخته شد!
استثنای عباس موجب شده تا بعضی از علما فضیلتتراشی برای عباس در نزد خلفای عباسی را از انگیزههای احتمالی جعل این روایت بدانند. ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل کرده است:
«در آن روزها و ساعتهاي آخر پيامبر، مسلماً نه تنها علي و فاطمه، بلکه حسن و حسين نيز در کنار بستر پيامبر حاضر بودند و آيا ميتوان احتمال داد که از آن دارو به دهان آنان نيز ريخته باشند؟! نه؛ به خدا سوگند چنين چيزي نبوده است». او داستان لدود از اصل دروغ و ساختگی میداند که آن را تنها يک نفر براى تقرّب به بعضى از مقامات ساخته و پرداخته است».(شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۳۲.)
۵. در برابر این ادعا که عایشه و حفصه با همدستی یکدیگر پیامبر(ص) را مسموم و شهید کردند، باید گفت: آیا امام علی(ع) از این واقعه خبر داشت یا نداشت؟! امکان ندارد که شما بدانید و امام(ع) نداند. اگر ایشان آگاه بود، چرا بعد از خلافتشان، آن دو را مجازات نکردند؟! ترور پیامبر(ص) گناه بزرگی است که به سادگی نمیتوان از آن گذشت. اگر کسی بگوید در آن هنگام، شرایط جامعه برای مجازات آن دو فراهم نبود، میگوییم: پس از جنگ جمل و شکستِ اصحاب جمل، بهترین فرصت برای مجازات عایشه بود و اگر امام علی(ع) او را مجازات میکرد، کمتر کسی به آن حضرت خرده میگرفت، ولی ایشان عایشه را بخشیدند و علت آن را پاسداشتِ حرمتِ همسری وی با پیامبر(ص) دانستند:«...وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى؛ حرمت اوليه او باقى است، و حسابش با خداوند است.»
آیا برای کسی در قتل همسرش نقش اصلی داشته حرمتی باقی میماند که امام به آن استدلال میکنند؟!
..........
@azadpajooh
آیا پیامبر (ص) وفات کرده اند یا به شهادت رسیده اند؟
پرسش:
پیامبر اکرم (ص) وفات کرده اند یا در اثر زهر به شهادت رسیده اند؟ اگر شهید شده اند آیا قاتل ایشان معلوم است؟ آیا روایتی که می گوید پیامبر (ص) به دست دو تن از زنان خود (یعنی عایشه و حفصه ) مسموم شده اند دارای سند قوی است؟
پاسخ:
این نظریه که پیامبر اکرم (ص) در اثر مسمومیت به شهادت رسیده باشند با شواهد متعدد تاریخی قابل تقویت است اما هویت قاتلان ایشان روشن نبوده و نیست و بر اساس یک روایت ضعیف یا تحلیل ها و حدس ها نمی توان نظر قاطعی ابراز کرد.
روایتی که می گوید 2 تن از همسران پیامبر (ص) به ایشان زهر نوشانده اند تنها در تفسیر عیاشی با سندی منقطع و ضعیف آمده است(تفسیر العیاشی، ص200، روایت شماره 152). نسخه ای که از این تفسیر بر جای مانده ، یک نسخه ناقص است که اسانید روایاتش تلخیص شده اند و معمولا در سند هر یک از روایاتش هویت 3 الی 4 واسطه که بین مؤلف و معصوم(ع) قرار داشته اند نامعلوم است. به گفته نجاشی(رجال شناس بزرگ شیعه) ، مؤلف تفسیر عیاشی گرچه خودش راستگو بوده ولی بسیار از افراد ضعیف نقل می کرد: « كان يروي عن الضعفاء كثيرا » ( رجال النجاشي ، ص٣٥٠).
بنابراین وقتی هویت 3 یا 4 تن واسطه های میان عیاشی تا معصوم(ع) مشخص نیستند نمی توانیم سند این روایت را صحیح یا موثق بنامیم و حجت شرعی برای «نسبت دادنِ قاطعانه این روایت به معصومان(ع)» نداریم.
وانگهی روایتی که در تفسیر عیاشی آمده تنها یک روایت است و در موضوع مهمی همچون « هویت قاتل رسول الله ص » نمی توان به آن اکتفا کرد.این موضوع برای شیعه مهم بوده و قاعدتا اگر معصومان(ع) احادیثی در این مورد فرموده بودند باید با روایات و اسانید متعدد نقل می شد نه اینکه تنها با یک سند منقطع و ضعیف نقل شود. بر فرض اگر کسانی چنین توجیه کنند که اهل بیت(ع) به دلایلی از بیان مکرر و علنی این موضوع خودداری کرده اند ، باید به آنان گفت: پس ما نیز مأمور به «گمانه زنی» نیستیم.
ازسوی دیگر ، مضمون این روایت در آثار بر جای مانده از کلینی ، صدوق ، شیخ مفید ، سید مرتضی و شیخ طوسی دیده نمی شود حال آنکه اگر یک روایت مشهور بود مخصوصا باید در ابواب التاریخ در کتاب کافی کلینی نقل می شد. البته بعدها کتاب های روایی قرن 11 و 12 یعنی تفسیر الصافی ، بحارالانوار ، تفسیر البرهان و تفسیر نورالثقلین همین یک روایت را از تفسیر عیاشی اخذ و مجددا نقل کرده اند که این نیز دلیل کافی بر صحت سند یا متن آن روایت نخواهد بود زیرا مؤلفان این آثار تقریبا هر روایتی که یقین به جعلی بودنش نداشتند نقل می کرده اند.
در هر حال ، اعتقاد به «دست داشتن دو تن از همسران پیامبر(ص) در مسموم کردن آن حضرت» یک دیدگاه مشهور و مورد تأیید و تأکید عموم علمای شیعه نبوده است. تنها سخنی که می توانیم با « احتمال قوی » بیان کنیم اینست که « پیامبر اکرم(ص) در اثر مسموم شدن به شهادت رسیده اند » اما اسناد و مدارک کافی برای تعیین هویت عاملان و طراحان پشت پرده این توطئه نداریم بنابراین باید از اظهارنظر شتابزده و قاطعانه بپرهیزیم.
#شهادت_پیامبر صلی الله علیه وآله
#وفات_پیامبر (ص)
#شهادت_پیامبر_اکرم (ص)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
#سیره_ائمه
#سیره_امام_حسن_مجتبی
#سخنرانی_علامه_عسکری
🔶 اگر امام حسن(ع) صلح نمیکرد چه میشد؟🔶
اگر امام حسن صلح نمیکرد، معاویه میآمد کوفه را فتح میکرد، آن چه را میخواست قتل عام میکرد و میگفت: اینها قتله [قاتلان] عثمان هستند، آنهایی که باید بمانند، روایاتی که در فضائل حضرت امیر (ع) و اهل بیت (ع) است و تا امروز در صحاح و مسانید هست، آنها قتل عام میشدند، در این جنگ فرهنگی، ارتش امام حسن(ع)، ارتش پیامبر (ص) کشته میشدند، به نام چه؟ [خونخواهی عثمان]، حجر بن عدی بعد از صلح بر امام حسن(ع) وارد شد، به قدری پریشان است، گفت... (الله اکبر [الآن] میگویم چه گفت) گفت: «السلام علیک یا مُذِل المؤمنین» حضرت گفت: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «به خدا قسم حب شما مرا واداشت بر این حرف»، گفت: «برای حفظ تو این کار را کردم. برای حفظ شما [شیعیان]» [امام حسن] صریح [میگوید]. این یک حرف امام حسن است که میگوید من اگر صلح نمیکردم، [معاویه] میآمد، به نام این که اینها قاتلان عثمان هستند همه اینها را میکشت، یک خطبه نهجالبلاغه امروز در دست ما نبود. یکی از آن روایتهایی که در صحاح و سنن و مسانید هست در دست ما نبود، اصل ظریف در دست ما نبود، سیره علی(ع) در دست ما نبود، سیره صحیح پیامبر در دست ما نبود، تفسیرهای صحیح قرآن در دست ما نبود، همه را اینهایی که امام حسن(ع) نگاه داشت به ما رساندند. این یکی از اسرار صلح امام حسن(ع) است. یکی دیگر: شما لابد شنیدهاید، قطعا شنیدهاید. همهمان شنیدهایم. وقتی که زینب را به اسیری بردند... (الله اکبر... الله اکبر... دختر پیامبر را)، در مجلس یزید، به یزید خطاب کرد: «یابن الطلقاء» گفت: «تو پسر آزاد کرده جّد من هستی»، چون پیامبر وقتی فتح مکه را کرد گفت: «اذهبوا فانتم الطلقاء» آزاد کرده پیامبر هستند، پس حضرت زینب به یزید میفرماید، آزاد کرده ما هستید، حضرت [امام حسن (ع)] فرمود: اگر من صلح نمیکردم، [معاویه] میآمد مرا میگرفت و آزاد میکرد... «فأکون... (این لفظ امام حسن است، گوش کنید)... فأکون سُبّة علیٰ رقاب بنی هاشم أبد الدّهر.» تا آخر روزگار بنی امیه میگفتند که امام حسن و امام حسین(ع) آزاد کرده معاویه هستند. نه این که نمیکشت، بعد میکشت. ولی اول آزاد میکرد، اینها را داشته باشید هنوز هم، باز حرف داریم، [امام حسن (ع)] صلح کرد. [حضرت] در صلح نامه نوشت... یکی از چیزها این بود که امام حسن و امام حسین(ع) نزد او شهادت نمیدادند، یعنی خلافتش را قبول نداشتند. معنایش این است. این یک، [دیگر این که] خراج داراب جرد (داراب جرد را با جنگ نگرفته بودند. لذا وارد فَیء بود) در صلح آمده که خراج داراب جرد را باید بدهد به فرزندان آنهایی که در رکاب حضرت امیر در جمل و صفین کشته شدند. [همان] ایتام را. این یکی از شرطها بود. شرط دیگر، کسی را بعد از خودش خلیفه نکند، کار مسلمانها به خود مسلمانها واگذار شود. اینها را همه نوشته، [معاویه] همه را امضا کرد و داد. [معاویه] آمد در نُخَیله بالای منبر رفت. اولاً که حضرت امیر را لعن کرد، حضرت امام حسن(ع) گفت که «من حسنم، مادرم فاطمه است، جّدهام خدیجه است، جّدم رسول خداست. تو مادرت هند جگرخوار است، پدرت ابوسفیان است... «لعن الله الأمنا حسبا [خدا از میان ما آن کسی را که حسب پستتری دارد لعنت کند]»، همه اهل مسجد گفتند که: «آمین». هر که از ما حسبش پستتر باشد لعنت بر او. این یک حرفی بینشان رد و بدل شد، حالا [در این جا] امام حسن (ع) نشسته و معاویه بر بالای منبر [بود]، بعد گفت که: «ألا و إنّ الحسنَ بن علي قد اشترطَ عليّ شروطاً، كلها تحت قَدَمَيَّ هاتين» [حسن بن علی] شرطهایی با من کرد، همهاش زیر دو پای من است. خودش را معرفی کرد. این یک. بالاتر از این [هم] هست، گفت:«إنّي ما قاتَلتکم لِتُصَلّوا و لا لِتَصوموا...» من با شماها ای اهل کوفه جنگ نکردم که نماز بخوانید [و روزه بگیرید]، شما این کار را میکنید. «... و أنّما قاتَلتُکُم لِأتأمَّرَ عَلَيْكُم» من با شما جنگ صفین و همه اینها [کردم] برای این که بر شما حاکم بشوم. پس حضرت امام حسن(ع) کاری کرد معاویه خودش را لخت نشان مردم داد تا به امروز. این بعضی از آثار صلح امام حسن(ع) است. پس اگر این صلح نبود کربلا هم نبود. حضرت سیدالشهداء را هم میکشت، کربلا هم نمیشد. پس این بعضی از آثار صلح امام حسن (ع) است.
#شهادت_امام_حسن (علیه السلام) #امام_حسن (ع)
✅ جهت استماع به صوت سخنرانی علامه به آدرس زیر رجوع کنید👇
🌍 https://alaskari.org/fa/سخنرانی%e2%80%8cهای-علامه-عسکری/اگر-امام-حسن-ع-صلح-نمیکرد-چه-میشد؟/
.
🔶 @alaskari_farsi
🔶 @alaskari_farsi
هدایت شده از نشریه معارف
💢نُهمربیع مناسبتی برگرفته از فرهنگ غالیان
✍مهدی مسائلی
روز نهمربیعالاوّل نزد بعضی از شیعیان به روز کشته شدن خلیفهٔ دوم شهرت یافته است. اما با رجوع به کتابهای تاریخی به این مطلب میرسیم که تمامی آنها به اتفاق اواخر ماه ذیالحجه را بهعنوان ایام کشتهشدن خلیفه دوم معرفی نمودهاند و هیچ منبع تاریخی، ماه دیگری را برای این واقعه ثبت نکرده است.
افزون بر این بسیاری از بزرگان و علمای شیعه نیز هنگام بحث از قتل خلیفهٔ دوم، تاریخ آن را در ماه ذیالحجه دانستهاند و حتی بعضی با صراحت قتل او در روز نهمربیع را نادرست دانستهاند. (برای مطالعه بیشتر رک: به کتاب نهمربیع جهالتها خسارتها)
اعتقاد به کشتهشدن خلیفه دوم در روز نهمربیع مستندی جز روایتی معروف به «رُفعالقلم» ندارد. این روایت به یکی از اصحاب امام هادی(ع) به نام احمد بن اسحاق نسبت داده شده است و از طریق او و از قول امام فضیلتهایی را برای این روز بر میشمرد.
در ارزیابی این روایت باید گفت منبع نقل آن، کتابهای متأخر شیعه مربوط به بعد از قرن هفتم و هشتم قمری هستند که اتقان و اعتبار روایی ندارند. سند این روایت نیز از جهات مختلفی ضعیف و غیرقابل اعتماد است و افزون بر وجود راویان ناشناختهای که منحصر به این روایت هستند، افتادگی تعدادی از راویان نیز بر ضعف آن میافزاید.(رک: نهمربیع جهالتها خسارتها، ص۲۲-۳۷)
اما نکته مهم اینکه طبق تحقیقات انجام شده، روایت نهمربیع برگرفته از کتابهای غالیان نُصیریه است که امروزه به اسم علویون در سوریه شناخته میشوند. شواهدی در متنِ آن نیز این مطلب را تأیید میکنند. یادکرد از نهمربیع در منابع نُصَیریه مربوط به قرن سوم قمری و اوایل پیدایش این فرقه است. یکی از منابع متقدم نُصَیریه که به تفصیل به این موضوع پرداخته است، کتابی معروف به «مجموع الاعیاد» نوشته ابیسعید میمون بن قاسم طبرانی نُصیری( 358-426هـ) است. وی در ابتدای این کتاب نهمربیع را در کنار نوروز و مِهرگان(جشنی باستانی در ۱۶ مهرماه) از اعیاد فارسی برمیشمارد و سپس در یک فصل مُجزا دو روایت و دو دعا درباره این روز میآورد. یکی از این دو روایت تقریباً همان روایتِ مشهورِ رُفِعَالقَلَم است که به کتب شیعه راه یافته است. روایت دیگر که اعتقاداتی همچون تناسخ در آن وجود دارد، نیز با اين روايت از جهت گزارشگری همسنخ است و از یک منشأ داستانپردازی برخوردار است.(طبرانی، مجموعالاعیاد، برلین: ۱۹۴۶، ص۱۳۱-۱۴۸)
به نظر میرسد کمرنگ بودن گزارههای غالیانه مربوط به خداباوری امامان یا اموری همچون تناسخ علت راهیابی روایت رُفِعَالقَلم از منابع نُصیریه به کتب شیعه بوده است. همچنین ناشناخته بودن اکثر راویان آن، و وجود یک راوی اهلسنت و یک راوی شیعه (احمد بن اسحاق)، نیز احتمالا در حساسیتزدایی از آن و راهیابیاش به منابع متأخر شیعه بیتاثیر نبوده است.
البته با دقت در متن این روایت، خصوصیات مربوط به غُلات نُصَیریه در آن مشهود است. زیرا در نقلی از آن آمده است که راویانش درباره ابوخطاب که یکی از بزرگان و اصحابِ سِرِ غُلات است، با هم اختلاف داشتند و از این جهت به احمد بن اسحاق مراجعه کردند. افزون بر این، میدانیم که غلات در کنار ترویج اعتقاد به خداباوری امامان، به ترویج فرهنگ گذر از شریعت و لااُبالیگری نیز میپرداختند. در فرازی از این روایت که نامگذاریاش به رفعالقلم نیز بدینخاطر است، به نقل از پیامبر(ص) به خدای متعال چنین نسبت میهد:
«به فرشتگان نویسندهٔ اعمال دستور دادم به مدت سه روز قلم را از همهٔ مردم(خَلق کُلُّهُم) بردارند و هیچ چیزی از گناهان آنان را ننویسند، به کرامت تو و وصیت.»
بر اساس این فرازِ غالیانه قلم تکلیف از تمام خلق، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، سه روز برداشته میشود و هیچ کدام از گناهان و خطایای آنها ثبت نمیشود.
متأسفانه بعضی که به مناسبت پایهگذاری شده توسط این روایت دلبستهاند، تلاش زیادی در توجیه این تعبیر غالیانه دارند، و بدون توجه به منبعِ اصلی آن، گاهی آن را با عنوان مهلت در توبه توجیه میکنند و گاهی آن را با شفاعت تطبیق میدهند. مواردی که نه با ظاهر این فراز همخوانی دارد و نه با سایر نصوص قرآنی و روایی موافقت دارد.
در مجموع باید گفت از همان ابتدای پیدایش جریان غالیانهی نُصیریه، نهمربیع در میان آنها به عنوان یک عید معروف بوده است و سپس به مرور به آثار شیعه وارد شد. در زمان صفویه، با بالاگرفتن منازعات مذهبی شیعه و سنی، ترویج این مناسبت قوت بیشتری در شیعه پیدا کرد و با حمایت پادشاهی صفوی، بعضی از عالمان نیز به دفاع از آن پرداختند، به گونهای کمکم مناسبتی با عناوینی همچون عیدالزهراء، و... در فرهنگ مذهبی شیعه نفوذ پیدا کرد. البته در سالیان اخیر آگاهی و هوشمندی جامعه شیعه جلوی تبلیغ بیشتر آن را گرفته است.
🌐 کانال نشریه معارف
https://eitaa.com/maarefmags_ir
دعای داغدیدگان
در مصیبتها چه بگوییم؟
از ام سلمه(ره) نقل شده که گفت: از رسول الله(ص) شنیدم که فرمود:
هر مسلمانی که دچار مصیبتی شود ولی به دستور خدای بزرگ عمل کند و بگوید:
« إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ » اللهمَّ أجُرني في مصيبتي و أخلِف عَلَيَّ خَيرا مِنها
ترجمه:
"«ما متعلق به خدا هستیم و ما به سوی او باز می گردیم»، خدایا در این مصیبت به من (بخاطر شکیبایی) اجر و پاداش بده و بهتر از آنچه که از دست دادهام، برایم جایگزین فرما!"
خداوند به او پاداش میدهد و بهتر از آن را برایش جایگزین میفرماید.
مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۲ ، ص: ۱۳۹ و ۱۴۰
ابونعیم اصفهانی، معرفة الصحابة، ج ۶، ص
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
نکات مهم درباره دعای فرج
لطفا تا آخر بخوانید تا سوءتفاهم پیش نیاید.
1- متن کامل دعای «اِلهی عَظُمَ البَلاء ...» در منابع اقدم یعنی آثار محمدون ثلاثه اول(کلینی، صدوق و شیخ طوسی رضوان الله علیهم) و معاصران آنان یافت نمیشود.
2- در کتبی که در دوره های بعدی(قرن ششم و هفتم) تألیف شده اند در موارد اندکی متن دعا هست ولی سند ندارد یعنی به صورت مرسل نقل شده و راویانش نامعلومند.
3- کتبی که این دعا را ذکر کرده اند، متن یکسانی ارائه نمیکنند بلکه در منابع مختلف به صورت متفاوت از یکدیگر نقل شده و در قدیمی ترین منبعی که این دعا را در آن می یابیم یعنی کتاب قصص الانبیاء (تألیف قطب راوندی متوفای 573 هجری)، عبارات پایانی( از «یا محمد یا علی ...» تا آخر) وجود ندارد اما در کتاب ابن المشهدی که حدود نیم قرن بعد می زیسته این عبارت هست.
4- خواندن دعای الهی عظم البلا ... به شرطی که قاطعانه به معصومان (علیهم السلام) نسبت داده نشود و مفسده ای از قبیل «کمک به متهم شدن شیعه به شرک» یا «ایجاد سوءتفاهم در بین خود شیعه» نداشته باشد، جایز یا خوب است.
5 - طبق فتوای شماری از مراجع تقلید، خواندن عبارت «یامحمد یاعلی ...» در نماز، موجب خروج از نماز و بطلان آنست زیرا در نماز نمیتوان به غیرخدا خطاب کرد و با غیرخدا سخن گفت بجز در سلام نماز که به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، سلام می دهیم که آن نیز موجب پایان و خروج از نماز است. بنابراین اگر در قنوت بگوییم یامحمد! این خروج از نماز (قبل از پایان نماز) و حرف زدن با غیرخداست که اگر عمدی باشد موجب باطل شدن نماز و اگر سهوی باشد موجب سجده سهو است.
5 - وقتی درباره سند و متن یک دعا اینهمه حرف و حدیث هست نباید آن را به شعایر و آداب عمومی شیعیان تبدیل کرد بلکه باید در حد یک دعای فردی برای افرادی که به آن علاقه دارند باقی بماند.
6- حاجت خواستن از خود پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) شِرک نیست مگر اینکه معتقد باشیم آنها «خدا» هستند ولی در احادیثی که با سند صحیح در اختیار داریم توصیه نشده که حاجت را از خود معصومان (ع) بخواهیم. بنابراین شیوه بعضی از ما که حاجت را از معصوم (ع) می خواهیم، ناشی از توصیه معصومان (ع) نیست بلکه سلیقه شخصی خودمان است.
7 - معصومان (ع) به ما آموخته اند که همانند زیارت امین الله و زیارت عاشورا و دعاهای صحیفه سجادیه، همیشه حاجتهایمان را از خود خدا بخواهیم ولی برای استجابتِ دعا، صلوات بفرستیم یا خدا را به «حق پیامبر و اهل بیت (صلوات الله علیه و علیهم)» سوگند بدهیم.
8 - قدیمی ترین نسخه دعای الهي عظم البلاء، که در کتاب قصص الانبیاء تالیف قطب راوندی یافت میشود به صورت زیر است:
«اللهُمَّ عَظُمَ البَلاءُ و بَرِحَ الخَفاءُ و انقَطَعَ الرَّجاءُ وَ انكَشَفَ الغِطاءُ و ضاقَتِ الأرضُ و مَنَعَتِ السَّماءُ و أنتَ المُستَعانُ و إلَيكَ المُشتَكى و عَلَيكَ التَّوَكُّلُ فِي الشِّدَّةِ و الرَّخاءِ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَلى أولِي الأمرِ الّذينَ فَرَضتَ طاعَتَهُم وَ عَرَّفتَنا بِذلِكَ مَنزِلَتَهُم فَفَرِّج عَنّا بِحَقِّهِم فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ البَصَرِ اَو هُوَ اَقرَبُ» (قصص الأنبیاء، قطب راوندی، ص 365)
#توسل #شرک #شبهات_وهابیت
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
معنای نام فاطمه(س)
پرسش:
آیا صحت دارد که نام فاطمه یعنی «خانمی که بچه اش را از شیر گرفته است»؟
پاسخ:
اینکه بگوییم «فاطمه یعنی زنی که نوزاد خود را از شیر گرفته» یک تعریف نامناسب است زیرا به جنبه مثبت موضوع توجه ندارد و بر نیمه خالی لیوان تمرکز میکند.
از نظر لغوی، کلمه فاطمه یعنی مادری که نوزادش را کاملا (به مدت دو سال) شیر داده و سیراب کرده و وظیفه مادری را در حق فرزندش تمام و کمال به جا آورده و اکنون زمانی رسیده که نوزادش دیگر نیازی به شیر مادر ندارد بنابراین او را وارد مرحله غذا خوردن میکند» (۱)
در فرهنگ عرب وقتی اسم نوزاد را «فاطمه» میگذاشتند احتمالا مقصودشان «فال نیکو زدن» بوده یعنی چنین نام مثبتی را انتخاب میکردند به این امید که این دختر- در خردسالی فوت نکند بلکه - به سن مادری برسد و فرزندانش را کاملا از شیر خود سیراب سازد».
البته یک تفسیر ذوقی هم در برخی از روایات آمده که مضمونش تقریبا اینست که فاطمه، مادری است که در قیامت (به برکت شفاعت و حمایتش)، محبانش از آتش جهنم دور و جدا میشوند(۲).
نتیجه:
نکته اصلی در معنای لغوی نام فاطمه، «مادر بودن» و «حمایت کامل از فرزند» است.
منبع:
۱ - ابن منظور، لسان العرب، جلد : 12، صفحه : 454
۲ - ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۳۳۰
#فاطمه #نامگذاری #دختر
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
گناهان کبیره و ترک نماز واجب
با سند معتبر نقل شده که شخصی به نام «عبید بن زراره» از امام صادق(ع) درباره گناهان کبیره پرسید. امام فرمودند:
در کتاب علی(ع) آمده که هفت گناه (بزرگتر از سایر گناهان) هستند:
1 - کفر به خدا
2 - قتل
3 - عقوق والدین(آزار دادن پدر و مادر و عدم رعایت حقوق آنان)
4 - رباخواری پس از بیان حکم آن (در قرآن و سنت)
5 - خوردن مال یتیم به ناحق
6 - فرار از میدان جهاد
7 - تعرّب بعد از هجرت(یعنی اقامت در سرزمینی که دین انسان آسیب ببیند)
راوی پرسید: اینها بزرگترین گناهان هستند؟
امام(ع) فرمود: آری.
راوی گفت: گناهِ خوردنِ یک درهم از اموال یتیمان به ناحق، بزرگتر است یا ترک نماز؟
فرمود: ترک نماز.
راوی گفت: پس چرا «ترک نماز» را ذکر نکردید؟
فرمود: اولین موردی که ذکر کردم چه بود؟
گفت: کفر.
حضرت فرمود: کسی که نماز را (عمداً و بدون عذر) ترک کند، کافر است.
منبع:
کلینی، الکافی، ج 2، ص 278 ، باب الکبائر، حدیث 8
مجلسی، مرآة العقول، ج 10، صص: 19-20
پینوشت1:
از مجموع آیات و روایت فهمیده میشود که گناهان کبیره فقط همین هفت گناه نیستند بلکه هر گناهی که در قرآن برای آن عذاب آتش ذکر شده، کبیره است (مثل زنا و ...) اما این هفت مورد از بقیه گناهان کبیره بزرگترند یعنی «اکبر الکبائر» هستند.
پینوشت2:
ظاهرا مقصود از اینکه «تارک الصلاة کافر است» کفر به معنای «ارتداد» نیست بلکه «کفر» به معنای «غیرفقهی» مورد نظر است یعنی کار او از نظر زشتی همانند کفر است.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
📜روایتی با قدمتِ حدودا چهل و شش سال!!
🔹جدای از درستى يا نادرستی مضمون متن متداول "نحن حجج الله وفاطمة حجة الله علينا"، این متن در منابع حدیثی و تاریخی موجود نیامده است، جز آنکه سید عبدالحسین طیّب، که در سال 1370 شمسی از دنیا رفته، در کتاب تفسیری خود، شبیه متن عربی یادشده را به عنوان حدیثی منسوب به امام عسکری معرفی کرده است.
🏷وشاهد بر این معنی، حدیث شریف منسوب به حضرت عسکری است که فرمود: نحن حجج الله علی خلقه وجدّتنا فاطمة حجة الله علينا.
📚 أطيب البيان في تفسيرالقرآن: 13، 226.
🔺مرحوم طیّب در مصاحبه اش با مجله حوزه، شروع نگارش تفسیرش را سال ۱۳۴۱ شمسی گفته که سال به سال، این تفسیر چاپ می شده و در سال ۱۳۵۹ آخرین جلد آن به اتمام رسیده و چاپ شده است. بنابر این، می توان احتمال داد، جلد سیزدهم این کتاب حدودا در سال ۱۳۵۷ به اتمام رسیده و از این رو، نتیجه گرفت که متن عربی فوق، قدمتی حدودا چهل و شش ساله دارد.
🏷نگارش تفسیر را تقریبا از سال 1341 به صورت مداوم شروع کردم. علت نگارش هم سفارش حضرت حجت بود که در عالم رویا به حقیر داشتند و به بنده امر فرمودند که این تفسیر را بنگارم. که آن زمان من بدون وقفه به نگارش آن مشغول شدم با پایان گرفتن هر یک از جلدها همان را منتشر مى ساختم. به این ترتیب کار تالیف وانتشار تقریبا همزمان به پیش مى رفت. آخرین جلد کتاب یعنى جلد چهاردهم آن در سال 1359 منتشر گردید که به این ترتیب تالیف این دوره تفسیر 18 سال به طول انجامید.
📚 مجله حوزه، شماره ۳۳.
✍️ کانال پژوهشهای تاریخ اسلام
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفیانی و علائم ظهور و احادیث آخرالزمان
بیانات شنیدنی و شایان تأمل حجت الاسلام جواد ابوالقاسمی درباره روایات آخرالزمان، سفیانی و علایم ظهور امام زمان (عجل الله فرجه)
گرچه ممکن است برخی از دیدگاههای ایشان جای نقد یا تکمیل داشته باشد اما نکات شنیدنی و جدید نیز در این صحبتها هست.
#سفیانی #مهدویت #بداء
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
سوریه و ظهور سفیانی.mp3
14.61M
صوت ویدیوی فوق درباره سفیانی و علائم ظهور و احادیث آخرالزمانی
بیانات شنیدنی و شایان تأمل حجت الاسلام جواد ابوالقاسمی درباره روایات آخر الزمان، سفیانی و نشنانه های ظهور امام زمان (عجل الله فرجه)
گرچه ممکن است برخی از دیدگاههای ایشان جای نقد یا تکمیل داشته باشد اما نکات شنیدنی و جدید نیز در این صحبتها هست.
#سفیانی #مهدویت #بداء
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis