#غزل
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
نور سحرگاهی دهد فیضی که میخواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند
#رهی_معیری
@sher_moaser
#غزل
آرام رد شو مثل پاورچینی برف
بی اعتنا مانند سرسنگینی برف
خوش بین نبودم آفتاب و دوستی را
این را به من آموخته بدبینی برف
شادی است آدم برفی گرما ندیده
ناآشنا با قصه غمگینی برف
از تلخی دستان سرد توی تابوت
اندوهگین تر می شود شیرینی برف
دیروز دیدم دی تر از امروز بودی
ای ردپای مانده در سنگینی برف
خورشید دیگر برنمی گردد به اینجا
این طالع من بود با کف بینی برف
#زهرا_صرامی
@sher_moaser
سلام
📚 اگه دنبال شعرهای زیبا میگردے
🌸اینجا بگرد، بخوان و لذت ببر
🔴اگر دوستش داشتی از ما حمایت کن
✅حتما یه سر به این کانال بزن👇
@sher_moaser
✨یکبار دیدنش ضرر نداره☝️☝️☝️☝️
@sher_moaser
#تک_بیت
اضطراب خاطر از یک سوختن تسکین نیافت
آب بر آتش فکندیم و مکرر سوختیم...
#محمد_طالب_آملی
@sher_moaser
#غزل
ترجیح دادم با کسی محرم نباشم
هم در میان جمع باشم ، هم نباشم
گاهی برقصم در میان باد ، چون برگ
اینقدر مثل ریشه ها محکم نباشم
گاهی سفیدم ، گاه سبزم ، آه ...باید
در دستهای هرکسی پرچم نباشم !
من یک زن دل مرده و بی سرپناهم
وقتی میان مردم شهرم نباشم
پس حق بده این روزهای سرد پاییز
بر زخم های خانه ام مرهم نباشم
دارد زمستان می رسد ، می ترسم آخر
بعد از زمستان دیگر آن مریم نباشم!
#مریم_آرام
@sher_moaser
#رباعی
شب گم شده در سیاهی چشمانت
شد رود ستاره راهی چشمانت
قربان نگاه تو که اقیانوسی
افتاده به تور ماهی چشمانت
#جلیل_صفر_بیگی
@sher_moaser
#غزل
ای برتر از خیالِ محالی که داشتم!
بالاتر از توهمِ بالی که داشتم!
طوفان رسید و برگ و بَرَم را به باد داد
پیش از رسیدنِ دلِ کالی که داشتم
این کوره رودهای گِلآلود از کجاست؟
کو چشمهی عمیق و زلالی که داشتم؟
حالِ غزال بود و مجالِ غزل مرا
آن حال کو؟ کجاست مجالی که داشتم؟
کِی میشود به روی تو روشن چراغِ چشم؟
روشن نشد جوابِ سوالی که داشتم
باری مگر ز شوقِ نگاهِ تو بردَمَد
آن آفتابِ رو به زوالی که داشتم!
#قیصر_امینپور
@sher_moaser
#غزل_عاشورایی
خدا ز عنبر و مشک آفرید جان و تنت را
عجیب نیست که دشمن ربود پیرهنت را
به قتلگاه کشیدی ز خیمهگاه به صد شوق
به روی دست ارادت تو آهوی ختنت را
به نص آیۀ قران، تو شرح ذبح عظیمی
که روز واقعه کشتی تمام ما و منت را
حدیث عشق چه گویم که نیزههای مخالف
به دست خامه نوشتند مو به مو، بدنت را
فرات تشنۀ لبهای توست، من چه بگویم
نبی به نام خدا بوسه زد لب و دهنت را
بیا که شیعه پس از قرنهای آتش و آهن
به آب گریه نوشته است دل به دل سخنت را
#سیده_کبری_حسینی_بلخی
@sher_moaser