#زمزمه
#شور
#امیرالمومنین_علیه_السلام
ای دم تو نفخۀ احیای من
وز دم تو دمدمه در نای من
شیفتۀ تو دل شیدای من
تا شدی از لطف تو مولای من
بر همه شد فرض تولای من
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
در دل من غیر تو دلدار نیست
جز تو در این دایره دیّار نیست
هر دل از این راز خبردار نیست
لایق این گوهر شهوار نیست
هرکه نشد غرقۀ دریای من
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
روی تو چون جلوه در آفاق کرد
جلوه در آیینۀ عشاق کرد
طاقت عشاق تو را طاق کرد
گرنه جهان را به تو مشتاق کرد
از چه جهان واله و شیدای توست
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
گر تو نبودی غرض آدم نبود
آدمی اندر همه عالم نبود
پیش کس اسلام مسلّم نبود
زمزمه از کعبه و زمزم نبود
این هم امواج ز دریای توست
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
جز تو به کس سرّ حقیقت که گفت؟
غیر تو بر جای نبی کس نخفت
لعل تو بس گوهر معنی که سُفت
وز تو بسی چهره که چون گل شکفت
سرو سهی سایۀ بالای توست
(ناد علیاً علیاً یاعلی)
—————
گزینش و ترکیب دو مسمط از شاعران:روحانی کرمانی-شیخ غلامعلی شیرازی(حکیم)
با افزودن ذکر همخوانی:(ناد علیاً علیاً یاعلی)
از کتاب درّۀ نجفی، ص77-75
روضه حضرت علی ع
ای در سفینۀ دو جهان ناخدا علی
ممسوس در حقیقت ذات خدا علی
یار و برادر و وصی و نفس مصطفی
باب نبوتی و ابوالاولیا علی
در بدر،بدرِ بدری و در قدر، قدرِ قدر
هم هل اتی است مدح تو هم لافتی علی
خون مطهر تو زپیشانی ات چو ریخت
بخشید تا ابد به شهادت بقا علی
السّلامُ عَلَیکَ یا اَمینَ اللهِ فی اَرضِه وَ حَجّتَهُ عَلی عِبادِه اَلسّلامُ عَلَیکَ یا اَمیرَالمُؤمِنین[1]
زخم سرت همین که به شمشیر خنده زد
شمشیر ناله زد ز جگر گفت یا علی
فهمید داغ فاطمه را نیست التیام
شمشیر داد، زخم دلت را شفا علی
ا...ی مظلوم...
امام رضا(علیه السلام)
این خریداران یوسف، دست پُر آوردهاند
من تهیدستم چرا بیهوده قیمت میکنم؟
تا نسوزد بیگناهی از شرار آهِ من
میروم از جمع بیرون، با تو خلوت میکنم
تا نصیب من شود توفیق ترک معصیت
چشم خود را چشمۀ اشک ندامت میکنم
تا نگردد در مقام عرض حاجت، ناامید
با دل خود بعد از این اتمام حجت میکنم
یک قدم تا آسمان ماندهست از شهر بهشت
من زغفلت آرزوی باغ جنت میکنم
میروم سمت «مصلّی»، میرسم تا «پنجراه»
یعنی از پایین پا قصد زیارت میکنم
گر که زنگ ساعتِ صحن تو بیدارم کند
توبه در باقی عمر ازخواب غفلت میکنم
گر که دستم را بگیری، مثل خُدّام حرم
بعد از این خدمت به قدر استطاعت میکنم
بس که تو زود آشنایی ای امام مهربان
من کجا در محضرت احساس غربت میکنم؟
«یک سلامم را اگر پاسخ بگویی، میروم
لذتش را با تمام شهر، قسمت میکنم»
تا بریزم گاهگاهی سرمه در چشم غزل
من به گرد راه زوّارت قناعت میکنم
تا بماند قصۀ صیاد و آهو جاودان
بیپناهان را به پابوس تو دعوت میکنم
در کنار پنجره فولادتان با اشک چشم
مینویسم «یا علی» و رفع زحمت میکنم
✍🏻محمدجوادغفورزاده(شفق)
مرثیه خوانی استاد طاهری شب اول ماه رمضان.mp3
زمان:
حجم:
11.08M
شب اول رمضان المبارک1403
#ماه_رمضان
رمضان سفرۀ خاص است که بگشودم من
خود در آن دعوت عام از همه بنمودم من
رحمتم فیض مدام است ولی در رمضان
بر عطا و کرم خویشتن افزودم من
بهتر از من که بُوَد تا که به او روی کنی ؟
که همه مکرُمت و مرحمت و جودم من
ای گنه کار پشیمان شده! با توبه بیا
که درِ توبه به رخسار تو بگشودم من
گر چه جرم تو زیاد است ولی چیزی نیست
پیش بس خلقِ گنه کار که بخشودم من
اهل عالم همه خشنودی من می طلبند
ای گناه کار! ز برگشت تو خشنودم من
گرچه دیری است پذیرای توام؛ از این هم
زود تر منتظر آمدنت بودم من
✍️مرحوم سیدرضاموید
#ماه_رمضان
#حضرت_خدیجه سلام الله علیها
يا خديجة الغَرّا !
ای رسول خدای را همدم
در حریم رسالتش مَحرم
کهکشان است در رهت مشعل
آفتاب است بر گُلت شبنم
اوّلین زن تویی که قامت بست
در نمازِ پیمبرِ خاتم
یار احمد شدی که تا نشود
یک سرِ موی، از سرِ او کم
همسرت کیست؟ بهتر از عیسی
دخترت کیست؟ برتر از مریم
دامنت جای زهره ی زهرا
که بُوَد نور نیّر اعظم
مکه و صخره های سُتْوارش
طائِف و نخل های سر در هم،
عاشق بردباری ات همه جا
شاهد جان فشانی ات همه دم
بُد ز تیغ علی و ثروت تو
که شد این گونه امرِ دین محکم
زخم پاهای سنگ خورده ی او
یافت از دستِ لطفِ تو مَرهم
سربلند از شهامت تو صفا
اشک ریز از مصائبت زمزم
به علیّ و محمّد و زهرا
اِشفَعی يا خديجةَ الغَرّا !
خیمه ی عشق را عمود تویی
صفت مهر را نِمود تویی
در کنار تمامی رحمت
مظهری بر تمام جود، تویی
فاطمه گوهر وجود بُوَد
مخزن گوهر وجود تویی
اولین زن که از لبان رسول
سخن وحی را شنود تویی
اولین زن که با رسول خدا
به رکوع آمد و سجود تویی
با سلام پیمبری، به رخش
اولین کس که در گشود تویی
مادری که چهار قابله اش
آمد از اسمان فرود تویی
آن که با جبرئیل در هر وحی
آمدش از خدا درود تویی
مُنعِمی را که با تهی دستی
کردگارش بیازمود تویی
آن که در خانه بود و یک دم هم
غافل از رهبرش نبود تویی
باغبانی که شد گل یاسش
بین دیوار و در کبود تویی
به علیّ و محمّد و زهرا
اِشفَعى يا خديجةَ الغَرّا !
ای خریدار جان پیغمبر!
همسر مهربان پیغمبر!
احترام تو را نداشت کسی
در میانِ زنان پیغمبر
در حیات و مَمات تو نفتاد
نام تو از زبان پیغمبر
ای چراغ همیشه ی تاریخ
در صف دودمان پیغمبر!
به وجود تو افتخار کنند
همه جا خاندان پیغمبر
هستی خویش را فدا کردی
در ره آرمان پیغمبر
چشمه ی لطف حق، به تو بخشید
کوثرِ جاودان پیغمبر
تا نهم بار دیگر ای مادر!
جبهه بر آستان پیغمبر،
به علیّ و محمّد و زهرا
اِشفَعى يا خديجةَ الغَرّا!
✍️مرحوم سیدرضاموید
📌نکته:صفت ((غراء)) كنايه از عظمت و جلال است.
حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
قصیدهواره
🔹عصمت🔹
حسودِ حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
زِ هر دمت همه سر میرود عصارهٔ وحی
که با رسول خدا همسری و همدم هم
تو کیستی؟ جبل النورِ خانهٔ احمد
چو نور، روشنی و مثل کوه، محکم هم
همین بس است ز شأنت که دخترت زهراست
فدای دختر تو عالم است و آدم هم
قسم به آب! که تو خاستگاه تطهیری
گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم
تویی تو سنگ صبور رسول آینهها
برای درد دلش مَحرمی و مرهم هم
تو لایق لقب اُمّ مؤمنین هستی
رکاب دین نبی را نگین خاتم هم
کلید قلب نبی دست توست، با این گنج
دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم
فقط نه گرد بیابان سِتُردی از رخ یار
که پاک کردهای از روی مصطفی غم هم..
برای یاریِ دین، مال دادی و جان نیز
به محضر کرم تو گداست حاتم هم
به شرح حال رسول و بتول بعد از تو
فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم
پس از تو فاطمه دیگر غریب ماند غریب
فقط نه فاطمه، بلکه نبی اکرم هم
✍️محمودحبیبی کسبی
باحذف یک بیت
18.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرثیهخوانی حضرت خدیجه(سلام الله علیها) توسط حجت الاسلام انصاریان
حضرت ام المومنین خدیجه(سلام الله علیها)
👈اشعارکوتاه
تا بر فراز مأذنهها نام مصطفیست
«ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام تو»
✍️ جوادهاشمی تربت
او سجده به پیش غیر معبود نکرد
در راهِ خدا کسی چو او جود نکرد
در راهِ نبی گذشت از دنیایش
مانند خدیجه هیچکس سود نکرد
✍️ علی مقدم
تو همسر شایستهی طاها هستی
ارزندهترین عروس دنیا هستی
گر مادر یازده مسیحا زهراست
تو مادرِ مادرِ مسیحا هستی
✍️ سیدهاشم وفایی
تا چرخهی چرخِ عشق، چرخش دارد
تا نور خدا به عرش تابش دارد
این نام خدیجهست که همراه رسول
بر تارک اسلام درخشش دارد
✍️ سیدهاشم وفایی
من معتقدم حضرت زهرا اکنون...
با قلب شکسته و دلی از غم خون...
با حضرت صاحب الزمان میآید...
در روضهی مادرش «خدیجه خاتون»
✍️ سیدمجتبی شجاع
دلِ عالم بُوَد غَمپرور امشب
که میگِرید زغم پیغمبر امشب
زمین و آسمان نالند با هم
که زهرا میشود بی مادر امشب
✍️ سیدهاشم وفایی
صبا با خود محن آورده امشب
شمیم سوختن آورده امشب
امین وحی از بهر خدیجه
ز سویِ حق، کفن آورده امشب
✍️ سیدهاشم وفایی
از یاد رود همت بی بی؟ هیهات
تکرار شود غربت بی بی؟ هیهات
تا نوکر حضرت خدیجه ماییم..
کم رنگ شود رحلت بی بی؟ هیهات
✍️ سیدمجتبی شجاع
نسیم غم به بطحا موج میزد
چه اندوهی به دلها موج میزد
غم بیمادری سخت است و دیدند
غمی در چشم زهرا موج میزد
✍️ سیدهاشم وفایی
اسماء که شاهد وصایایش بود
میگفت خدیجه بغض در نایش بود
یک غم به دلش بود به وقت رفتن
آن هم غم تنهایی زهرایش بود
✍️ سیدهاشم وفایی
امروز نبی محفل ماتم دارد
از هجر خدیجه هاله غم دارد
زهرا گل گلزار نبوت زبصر
رخسار غمین واشک ماتم دارد
✍️سید حسین حسینی
مناجات
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
درعرش،صدای «اِرجعی» پیچیدهست
یا اَیَّتُها النَّفس! بیا برگردیم
✍میلادعرفانپور
با نام حسن دوباره اعجاز کنید
یک پنجره رو به عرش حق باز کنید
هنگام ولادتش به ذکر صلوات
تا کوی مدینه باز پرواز کنید
===========
ای زنده به عشق و رهرو صبر و ثبات
در ماه پُر از فضیلت صوم و صلات
تقدیم به مقدم حسن جا دارد
برخیزد اگر ز دل نسیم صلوات
===========
این ماه عزیز ماه جود و کرم است
هر لحظۀ ماه رمضان مغتنم است
امشب که کریم اهل بیت آمده است
از درگه او هر چه بخواهید کم است
===========
آن روز که از حُسن حَسن زمزمه بود
آوازۀ حُسنش به لبانِ همه بود
از عرش ملائکِ مقرّب دیدند
لبخند مسّرت به لب فاطمه بود
===========
رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن
مه نیمه اختر کوچک و مه نو هلال تو یا حسن
یم علم و حکمت و معرفت نَمی از کمال تو یا حسن
دل دشمنانِ تو را بَرَد نبوی خصال تو یا حسن
صفحات و متن کتاب حق رُخ و خطّ و خال تو یا حسن
به خدا رسیده ز بندگی طیران بال تو یا حسن
به تمام دین خدا قسم، که تمام دین خدا تویی
به بهشت و ارض و سما قسم، که بهشت و ارض و سما تویی
به مقام و سعی و صفا قسم، که مقام و سعی و صفا تویی
به قیام و صبر و رضا قسم، که قیام و صبرو رضا تویی
به دعا و روح دعا قسم که دعا و روح دعا تویی
شده اقتدار ستمگران، همه پایمال تو یا حسن
ولی خدا ثمر نبی، گهر علی دُرِ فاطمه
نگهت مسیح و مسیح جان، نفست شفای دل همه
دهن تو چشمۀ معرفت، سخن تو آیت محکمه
همه را به عشق تو های و هوی، همه را به ذکر تو زمزمه
به محبّت تو مرا بُوَد، ز شرار نار چه واهمه
که بهشت لطف خدا شده، دلم از خصال تو یا حسن
تو سجود من تو رکوع من، تو سلام من تو نماز من
تو مطاف من تو طواف من، تو عراق من تو حجاز من
تو شرار سوز و گداز من، تو بهار گلبن راز من
تو سرور من تو نوای من چه به سوز من چه به ساز من
نبود قسم به ولایتت، به گل بهشت نیاز من
اگرم به دست، جوانه ای رسد از نهال تو یا حسن
منم آنکه با همه زشتیم، سر خود به خاک تو سوده ام
چو دو چشم خویش گشوده ام، به محبّت تو گشوده ام
دل خلق را به فضائل و به مناقب تو ربوده ام
به علی قسم به نبی قسم، به خدا محبّ تو بوده ام
به ولای تو به ثنای تو، غزل و قصیده سروده ام
ز تو گفته ام ز تو خوانده ام به زبان حال تو یا حسن
=============================
مطلع شعر من از عشق تو حیران شده است
بیت در بیت دلم بی سر و سامان شده است
عالم پیر دگر باره چه در بر دارد
گوئیا شور جوانیست که در سر دارد
لحظۀ آمدنش غصه نهان خواهد شد
"عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد"
وخدا خواست که یک برگ دگر رو بکند
جهت قبله نما روی به آن سو بکند
مژدۀ آمدنش تا به پیمبر دادند
همه ذرات جهان در تب و تاب افتادند
نور خورشید ز دامان قمر می آید
چقَدَر طفل به مادر به پدر می آید
چهره اش ، ناز نگاهش به پیمبر رفته
کرم و عاطفه اش نیز به مادر رفته
این پسر کیست چنین جلوۀ محشر دارد
از همین کودکی اش هیبت حیدر دارد
ماه مهمانی حق نیز به مهمانی ِاوست
امشب افطار علی بوسه به پیشانی اوست
و در آن لحظه که این کودک شیرین آمد
شک ندارم که خدا نیز به تحسین آمد
تا در آئینه ی او حُسن خدا را دیدند
نام او را ز سماوات حَسن نامیدند
بر لبان علی و فاطمه لبخندآمد
کوچه امشب به تماشای حسن بند آمد
و خداوند روی سر در افلاک نوشت
هست او سید و آقای جوانان بهشت
دشمنش خوار و ذلیل است مریض است مریض
پسر حیدر و زهراست عزیز است عزیز
در شجاعت که شده فاتح پیکار جمل
و شهادت شده در کام پسرهاش عسل
مادرش نام مرا سائل این خانه نوشت
روزی ِشعر مرا نیز کریمانه نوشت
پدرش گفت بیاییم و گدایش باشیم
کاش امشب همه مشمول دعایش باشیم
دلخوش از مستحبی هستم و شد ورد لبم
چون که واجب شده پاسخ بدهی مستحبم
با لب روزه تو را می دهم ای یار سلام
که کریمانه بگویی به من ِ زار سلام
سائل خانه ات از حدّ و عدد بیرون است
آسمان نیز به درگاه شما مدیون است
نظری کن که در این ماه مسلمان بشویم
کاش بر سفره ی افطار تو مهمان بشویم
(مهدی چراغ زاده)
==================
سرود
مهر تولّا و شرف از افق سر زده
نور دو چشم ِ علی و فاطمه آمده
ذکر همه شده به شور و نوا،خوش آمدی یا حسن ِ مجتبی
ای جانم حسن جان،جانانم حسن جان
قرآنم حسن جان،ایمانم حسن جان
یا مولا حسن جان یا مولا حسن جان....................
آینه ی روی خدا ثمر ِ کوثری
سبط نبی و اوّلین پسر حیدری
کریم ِ اهل بیت طاها تویی
گل پسر ِ امّ ابیها تویی
ای جانم حسن جان،جانانم حسن جان
قرآنم حسن جان،ایمانم حسن جان
یا مولا حسن جان یا مولا حسن جان....................
==============
سرود2
غرق گل شد فضا/آمده دلربا/حسن ِ مجتبی/سبط طاها
آمد آمد مقتدای همه/جان حیدر پسر فاطمه
مولا مولا یا حسن یا حسن...
نام او ذکر لب/جلوۀ حُسن رب/ماه ماه خدا/آمد امشب
ای فرزند عالم و عالمه/ جان حیدر پسر فاطمه
مولا مولا یا حسن یا حسن...
یار پیر و جوان/رحمت بی کران/دلبر عاشقان/یا حسن جان —نامت باشد بر لبم زمزمه/ جان حیدر پسر فاطمه مولا مولا یا حسن یا حسن...