eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
790 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه است و هوایت به دلم افتاده ؛ ای رفیق ابدی ، حضرت ارباب سلام! شبتون در پناه حق 🌙 📜 @sheraneh_eitaa
باز کن پنجره را صبح و عسل می چسبد بوسه و خنده کمـی نـاز و بغل می چسبد حرف من نیست همه اهل قلم می گویند به هوای تو فقط شعر و غـزل می چسبد |صبح جمعتون به عشق و آرامش ❤️🍃 📜 @sheraneh_eitaa
هرچند نفس نمانده تا برگردیم با این دل منتظر، کجا برگردیم؟ با ندبۀ ما نیامدی، حرفی نیست یک جمعه تو گریه کن، که ما برگردیم 📜 @sheraneh_eitaa
🌷 رُخ تو را ندیده ام، نور تویی کور منم دلی شکسته دارم و، خسته ی رَنجور منم طالب دیدار توام، کجا رَوَم؟ چِها کُنم؟ به دیگران سَر می زنی، وَصله ناجور منم نمی شود که دست من، رسد به دامن شما نمی شود ببینمت، ز کوی تو دور منم... تویی سلیمان زمان، منم گدای بی نوا مرا مَران ز خانه ات، که شاهی و مور منم ترس فِتاده بَر دلم، بمیرم و نبینمت... عمر وفا نمی کند، پای لبِ گور منم... 📜 @sheraneh_eitaa
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟ آخرین جمعه ی سال است کجایی آقا؟ یک نفر عاشق اگر بود زمین می فهمید! عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟ آسمان غرق خیال است، کجایی آقا؟ 📜 @sheraneh_eitaaگ
من به عشقت اسیر می میرم پیش پایت حقیر می میرم مهرتو روشنی به دل بخشید گر که روشن ضمیر می میرم چون که مسکین آستان توأم وقت مُردن امیر می میرم دوست دارم که با تو باشم من گرجوان یا که پیر می میرم از رهت پا نمی کشم هرگز تا که دراین مسیر می میرم بس که شرمنده ام ز افعالم پیش تو سر بزیر می میرم دم مُردن اگر تو را بینم چقدر دلپذیر می میرم لحظه ای بعد دیدن رویت گربمیرم چه دیر می میرم به ولای تو می خورم سوگند گر بگوئی بمیر می میرم در ره عشق تو «وفایی »گفت من به عشقت اسیر می میرم 📜 @sheraneh_eitaa
مقدمت گلباران بانو🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺📚✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐سالروز تولدشاعره بزرگ ایران زمین بانو پروین اعتصامی مبارک باد🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌼🎂🎂🎂🎂🎂🎂 📜 @sheraneh_eitaa
ایوب پرندآور ۱۲ خرداد ۱۳۵۱ در یکی از توابع‌ زرّین‌دشت استان فارس به دنیا آمد. آغاز شاعرانگی پرندآور دورۀ راهنمایی بود که به همت معلمان دلسوزش به این هدیۀ خداوندی پی برد و دل به شعر و شاعری سپرد. سال اول دبیرستان راهی جبهه شد و فضای معنوی متأثّر از جهاد و شهادت، کلمات او را به سمت دفاع مقدس سوق داد. زمانی که در جبهه بود انجمن شعری برای ایثارگران تشکیل داد؛ امروزه نیز انجمن ادبی «نخل و نارنج» و شب شعر فاطمی جهرم به همت پرندآور و دوستانش و با هدف گسترش شعر آیینی آغاز به کار کرده است. «غبار عطش»، «تیغ و ترانه»، «دوبیتی‌‏های نیلی رباعی‏‌های کبود» و «غزل مقتل» از آثار او است. 📜 @sheraneh_eitaa
این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت! این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی بر من ولی عزیز دلم، قرن‌ها گذشت... هفتاد گوشه ناله زدم تا که جمعه شد جانم به لب رسید ولی جمعه تا گذشت گفتند جمعه بوی تو می‌آورَد نسیم اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت خورشید هم هوای مرا تازه‌تر نکرد او هفت دفعه آمد و بی‌اعتنا گذشت عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعه‌ها تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت 📜 @sheraneh_eitaa
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | قصیده‌ای از زبان یک زن فلسطینی قبل از شهادتش شعرخوانی خانم جنةالقرینی، شاعر اهل سوریه در شب شعر فلسطین در حضور رهبر انقلاب. ۱۳۸۵/۰۱/۲۷ 📜 @sheraneh_eitaa
صدام کردی که باز، بی تاب باشم تا با تو باز توی یک قاب باشم تو گفتی که خوبه اینجایی اما توو مهمونیت بده که خواب باشم مثه بارون مثه دریایم امشب دوسم داشتی که من اینجایم امشب دلم با گریه آرامش گرفته چه خوبه فارغ از دنیایم امشب تموم خواهشام از جنس درده ببین دنیا با این بنده ت چه کرده می ترسم خب، نزار تنها بمونم ببین شیطون داره دورم می گرده گناه، دست دلم، باز کار داده دلم دوره ز معراج السعاده ببخشم، باز قصد توبه دارم خدا جون می دونی که روم زیاده اسیر خواهشای بی خودم من گرفتاره جهان لابدم من من اینجوری نبودم که میدونی همونی که نمی خواستم شدم من 📜 @sheraneh_eitaa
تا به کِی باید که در یادِ تو گریان سوختن تا کجا از دوری‌ات ای سبز دامان سوختن گرمیِ این روضه‌ها از ناله‌ی عشاقِ توست آه می‌چسبد برایت در زمستان سوختن عاشقی کو تا بیاموزیم از او عشق چیست روزها در شهر و شب بِینِ بیابان سوختن از جگر آهی کشیدی آسمان آتش گرفت سالها کارَت شد از داغِ عزیزان سوختن گریه کردی آنقدر ، چشمان تو مجروح شد شمع را هرگز ندیدم زیرِ باران سوختن گفت باید که تو را در قلب خود پیدا کنیم کارِ ما شد بعد از آن سر در گریبان سوختن یوسفش نزدیک بود اما نمی‌دیدش چرا بختِ یعقوب است پیشِ چاهِ کنعان سوختن چشمهایش رفت وقتی ، بوی پیراهن شنید راه را وا می‌کند آخر ، زِ هجران سوختن آنقدر باید بگریم تا بیابم بوی تو قسمتم کِی می‌شود مثلِ نیستان سوختن ما پریشان روضه می‌خوانیم آقاجان بیا سهمِ ما شد داد و سهمِ تو پریشان سوختن کاش دستی روی دیوار مدینه می‌نوشت می‌شود نُه سال با ذکرِ علی‌جان سوختن می‌شود با پهلویِ زخمی تبسم کرد باز می‌توان با سینه‌ی مجروح پنهان سوختن کاش می‌شد مادری دیگر نبیند مثل این پشت در اُفتادن و در پیش طفلان سوختن سخت‌تر از آتشِ در از هجوم شهر چیست گفت از لبخند چندین نامسلمان سوختن... 📜 @sheraneh_eitaa