eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
790 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
گیسوی تو ای دوست کمند است و طناب است زلفی برسان دور گلویم که ثواب است من ظرفیت دیدن خورشید ندارم خوب است که بر چهره ی زیبات نقاب است بیمار توام حضرت سلطان خراسان باید گره بر پنجره فولاد شما بست ناخواسته مشغول سلوک است و تقرب هر زائر دلخسته که در صحن تو خواب است در چار طرف خنجر و انگشتر و شمشیر بالای سرت روضه ی گودال به قاب است فریاد همه آبخوری های حریمت ای وای علی اصغر و ای وای رباب است فهمیده ام از مرثیه ی یابن شبیب ات زخمی شدن پلک تو از بزم شراب است 📜 @sheraneh_eitaa
سعید قصاب کاشانی از شاعران دورهٔ صفویه بود که در سدهٔ یازدهم و دوازدهم قمری می‌زیست. از زندگی وی اطلاعات دقیقی در دست نیست و خود نیز در اشعارش به احوال خود اشاره نکرده است. اما آنچه به طور جسته و گریخته از اشعار او درک می‌شود این است که مردی کاسب و تهیدست بوده است. به‌طور قطع و یقین حرفهٔ او قصابی بوده و به همان جهت تخلص خود را «قصاب» قرار داده است. وی در مقاطع بعضی غزل‌ها از حرفهٔ خود مضامین عالی برآورده است، مانند تشبیه مژه‌ها به قناره (چنگک قصابی) در بیت زیر: «قصاب! دور دیده ز مژگان شوخ او از هر طرف ز بهر دل ما قناره‌ای‌ست» در تذکرة المعاصرین حزین لاهیجی آمده: سعید قصاب اهل کاشان بود و حرفه‌اش قصابی. وی شعر بسیاری از مردم را حفظ داشت و به مجلس شعرا رفته و در گفتن غزل‌ها با ایشان همراهی می‌کرده است. وی معاصر و معاشر صائب تبریزی بود و مکرر اشعار خود را نزد وی می‌خواند و نزد او می‌آموخت. گفته‌اند که او سواد نداشته اما معروف بوده که در قوافی و استعمال لفظ اشتباه نمی‌کرده است. نقل شده که قصاب کاشانی در اواخر عمر ترک پیشهٔ خود کرده و ساکن مشهد شده و تا آخر عمر آنجا ساکن بوده است. وی پس از درگذشت در آنجا دفن شد (در مورد محل دفن و سال درگذشت او اطلاعات دقیقی در در دست نیست اما با توجه به ذکر درگذشت او در تذکرهٔ حزین، می‌بایست چند سالی قبل از سال تألیف آن کتاب یعنی ۱۱۶۵ هجری قمری درگذشته باشد 📜 @sheraneh_eitaa
رود از جناب دریا فرمان گرفته است یعنی دوباره راه بیابان گرفته است تا حرف آب را برساند به گوش خاک در عین وصل، رخصت هجران گرفته است... تجدید نوبهار به باران رحمت است باران، که خوی حضرت رحمان گرفته است ای تشنگانِ شهرِ فراموش! خواب نیست آری، حقیقت است که باران گرفته است :: بر جاده‌های یخ‌زده این ردّ گامِ کیست؟ این بیرق از کجاست که جولان گرفته است؟ بوی مدینه می‌وزد، این شور از کجاست؟ آیا رضاست راه خراسان گرفته است؟ بر کشتیِ نجات بگوییدمان که کیست این ناخدا که دست به سکّان گرفته است؟ ری کربلاست یا تو حسینی که هجرتت بغداد را چو شام گریبان گرفته است؟ ری خاکِ مرده بود، بگو کیستی مگر کاینک به ضرب گام شما جان گرفته است ایران به دستِ تیغ مسلمان نشد، که حق این خاک را به قوّتِ برهان گرفته است برهان تویی، که آینه‌واری امام را نه نایبی که حکم ز سلطان گرفته است پیغام غیبت است که انشاد می‌کنی در نوبتِ حضور که پایان گرفته است غیبت حضورِ عالم غیب است، وز نهان خورشید سایه بر سر انسان گرفته است ری پایتخت عشق علی شد، چنان‌که قم عشقی که بال بر سر ایران گرفته است... :: یا سیّدالکریم! نگاهِ عنایتی تهران تو را دو دست به دامان گرفته است از تشنگانِ شهرِ فراموش یاد کن تا بشنویم باز که باران گرفته است 📜 @sheraneh_eitaa
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل پیروزی نبردی سخت مثل پایانِ خوبِ سالی بد خستگی‌های بی‌کسی در رفت فاتحانه جناب عشق آمد از اسیرانِ خود سوایم کرد ریخت از ابتدا بنایم کرد شاه‌بانوی قصه‌هایم کرد کارم افتاده دست کاربلد وای از آن خنده‌های بانمکش شیطنت‌های ناب و بی‌کلکش دلبری‌های ریز و کم‌کمکش کار من ساخته است صد در صد تُپقش عمدی و فریبنده می‌نشیند به دل همانندِ لکنت بچه‌های یک‌دنده بر سر «لم یلد ولم یولد» من پر از های و هوی سرگردان او پر از شور و شوق بی‌پایان من شبیه شلوغی تهران او شبیه شلوغی مشهد حالِ قلبم که خوب مضطر شد شب قدری دوا میسر شد عاقبت حرف حرف مادر شد گفته بود از علی بگیر مدد ای تبِ گر گرفته در جانم باز آتش بزن بسوزانم من چه مرگم شده؟ نمی‌دانم عشق! عقلم نمی‌دهد به تو قد باز خندید قند من افتاد چشم‌های تو کار دستم داد عشق! پیروزی‌ات مبارک باد دل ما را ببر به حبس ابد 📜 @sheraneh_eitaa
راهی ز زبان ما به دل پیوسته ست کاسرار جهان جان، در آن ره بسته ست تا هست زبان بسته، گشاده است آن را چون گشت زبان گشاده، آن ره بسته ست 📜 @sheraneh_eitaa
مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی، کنار چمن نشسته بود؛ دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است! تمام راه به یک چیز فکر می‌کردم. و رنگ دامنه‌ها هوش از سرم می‌برد. خطوط جاده در اندوه دشت‌ها گم بود. چه دره‌های عجیبی! و اسب، یادت هست، سپید بود و مثل واژه ی پاکی، سکوت سبز چمن وار را، چرا می‌کرد... 📜 @sheraneh_eitaa
سرمایهٔ راهرو، حضور و ادب است آن‌گاه یکی همّت و دیگر طلب است ناچار بود رهرو از این چار اصول ورنه به مراد دل رسیدن عجب است 📜 @sheraneh_eitaa
ای که چشمم زِ فراق تو شبی خواب نرفت دست من کاش شبی زیرِ سرت خواب رَوَد! شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ به صبح خنده‌ات ، آویزم ای امید محال مگر تلافی شب‌های انتظار کنم ...! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد می تواند خبر از مصر به کنعان ببرد آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت: یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعیت پسری که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد دودلم اینکه بیاید من معمولی را سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد مرد آنگاه که از درد به خود میپیچد ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد شعر کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه باید این قائله را آه به پایان ببرد شب به شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد! 📜 @sheraneh_eitaa
🔔قابل توجه مخاطبان محترم🔔 ❓سوالات پر تکرار شما را پاسخ می دهیم، خواهشمندیم تحت هیچ شرایطی دیگر ارسال نفرمایید. 💠اول: استفاده غیر تجاری از مطالب کانال مجاز است.برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی روح شهدا صلوات 💠دوم برای تبلیغ به کانون تبلیغاتی قاصدک مراجعه کنید. @ghaasedak 💠سوم چنانچه درباره مطالب(متن، عکس، فیلم...) نظری دارید حتما برای ما ارسال کنید. اگر مطالب یا عکسها تکرار می شوند، حتما با ذکر عنوان و مصداق ارسال کنید تا بررسی و اصلاح شود.چنانچه قصد ارسال اثری دارید از طریق لینک ناشناس اقدام کنید. https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53 💠چهارم امکان مشاوره با مشاور برای امور خانوادگی و تربیتی و نیز امکان مشاوره با وکیل برای امور حقوقی با هزینه های بسیار پایین برای شما فراهم شده است.به کانالهای ذیل مراجعه کنید. https://eitaa.com/joinchat/1081803223Cc60a0cb30a @vakil_et 🌹🌹🌹🌹🌹