eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
791 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | قدمت پشت قدم های برادر جاری 🔶غزلی تقدیم به پیشگاه حضرت معصومه سلام الله علیها شعرخوانی خانم عالیه مهرابی در حضور رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
تصادفِ زیبایی هاست این گونه که پروانه ها به اشتیاق رنگ چشمت به شیشه ی عینکت می خورند... 📜 @sheraneh_eitaa
هزار سختی اگر بر من آید آسان است که دوستی و ارادت هزار چندان است سفر دراز نباشد به پای طالب دوست که خار دشت محبت گل است و ریحان است اگر تو جور کنی جور نیست، تربیتست و گر تو داغ نهی داغ نیست، درمان است نه آبروی که گر خون دل بخواهی ریخت مخالفت نکنم آن کنم که فرمان است ز عقل من عجب آید صوابگویان را که دل به دست تو دادن خِلاف در جان است من از کنار تو دور اوفتاده‌ام نه عجب گرم قرار نباشد، که داغِ هجران است 📜 @sheraneh_eitaa
چو گل ناز و چو ماهی،غرق شوری چه زیبا و درخشان در غروری خداوندم تو را داده به دنیا تو ای دختر سراپا غرق نوری دلت آیینه و دریای نور است میان دل همیشه در عبوری ز چشمت گر بنوشم چای هل دار ز عطر چشم خود داری سروری شب تار همه با تو سحر شد تویی در آسمانها همچو حوری چه خوش گفتش رفیعی همچو (تارا) تو ای دختر چنان دریای نوری 📜 @sheraneh_eitaa
آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی چشمی به رهت دوخته‌ام باز که شاید بازآئی و برهانیم از چشم به راهی دل گرچه مدامم هوس خط تو دارد لیک از تو خوشم با کرم گاه‌ به‌ گاهی تقدیر الهی چو پی سوختن ماست ما نیز بسازیم به تقدیر الهی .... شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
می شود نور شد و باز درخشید به صبح دلخوشی را به دل غمزده بخشید به صبح می شود با توغزلخوان شد و پر شور ونشاط برق احساس ز چشمان تو را دید به صبح |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
درود بر دل من باد کز ستم کیشان ستم کشید ولی بار منتی نکشید ز گرد حادثه روشندلان چه غم دارند غبارتیره چه نقصان دهد به صبح سپید؟ 📜 @sheraneh_eitaa
🍃 چهارده ماه تابان 🍃 به عشق پاک یزدان دل سپردم به چهارده ماه تابان دل سپردم مسلمانم اگر با دین احمد(ص) به حیدر شاه خوبان دل سپردم چو نوشیدم ز شیر پاک مادر به زهرا سهل و آسان دل سپردم حسن یک پاره از جان رسول است به عشق او فراوان دل سپردم بگفتم یا حسین و تا قیامت به سالار شهیدان دل سپردم به سجاد و به باقر نور عینش به صادق با سر و جان دل سپردم به کاظم لحظه های دردمندی چو شد حالم پریشان دل سپردم مثال آهوی در دامِ صیاد به سلطان خراسان دل سپردم گدای لطف و احسان جوادم به هادی شیر شیران دل سپردم به سر دارم هوای عسگری را به یک ماه درخشان دل سپردم منو سوز و نوا و دردِ دوری به مهدی وقت هجران دل سپردم دو بال پَر زدن دارم به جنّت به آل الله و قرآن دل سپردم 📜 @sheraneh_eitaa
مقابلم بنشین همصدا ،صدایم‌کن به رسم اینه با خویش آشنایم کن شبیه خانه ی متروکه ای پر از زخمم مرا خراب کن از ابتدا بنایم کن طناب یخ زده ی دور دست هایم را به بوسه پاره کن از تنگنا رهایم کن به من پرنده شدن را نشان بده این بار هوای تازه تری نذر بالهایم کن شکسته های غرور مرا به شانه بکش از این جنازه‌ی بی سرزمین جدایم کن بریز عاطفه را قطره قطره در جانم قدم قدم به غم عشق مبتلایم کن در این جهان هیاهو ،در این جهان صدا فقط صدای تو خوب است پس صدایم کن 📜 @sheraneh_eitaa
فرش قرمز پهن کن در من که خون برگشته است عقل این فرمانروای سرنگون برگشته است سیلِ از کف رفته‌های من به کوهش باز گشت رنگ و رویم نیز شاید تا کنون برگشته است هر کجا یک دست و پا گم کرده بودم یافتم بعد از آن جنجال بی پایان، سکون برگشته است می زنم زیرِ بساط ِ چیزها بر میزها خشم من بر چهره‌ی خوار و زبون برگشته است مالک ِ بازارهای بَرده در من نیستی فرصت تغییر اوضاع درون برگشته است راه را غرق علامت های مصنوعی نکن از مسیری غیر از این صحرا، جنون برگشته است جز تو مضمونی ندارم تا فراموشش کنم عشق برگردد، به میز آزمون برگشته است سال‌ها از سن رشد خویش دور افتاده‌ام آدمِ این غار از خواب ِ قرون برگشته است در میانِ تاجِ نازت گور می‌کندی ولی از میان گور، این محتاجِ خون برگشته است 📜 @sheraneh_eitaa
شاطر عباس متخلص به صبوحی، تولد او را به سال ۱۲۷۵ هجری قمری در شهر قم، اقامتگاهش را تهران، نام پدر او را کربلایی محمد علی و نام جدش را مشهدی مراد نوشته‌اند، دربارۀ سیما و قد و قامت و اخلاقش چنین گفته‌اند: قامتی متوسط به حد اعتدال داشت، چهارشانه، دارای موی مشکی، ابروان پر پشت و دیدگانی فراخ و گشاده بود. کلفتی لبان و خوش‌ترکیبی بینی و چشمان درشت، روی هم رفته چهره‌ای بسیار جذاب به او بخشیده بود آنچنان که نظرها را بسوی خود جلب می‌کرد. صبوجی صدایی بم و مردانه و گیرا داشت. راجع به خلق و خویش گفته‌اند: خوش مشرب، مصاحبتش دلپذیر و مطبوع بود. اغلب فکور و اندیشناک به نظر می‌رسید. در هنگام کار، همیشه پیراهنی تمیز و پاک به تن می‌کرد و پیشبندی لطیف می‌بست. ولی در بیرون از محل کار سرداری ماهوت آبی کمرچین در بر می‌نمود. زلفانش انبوه و تا پشت گردنش افتاده بود. در شرح حالش آمده است: از شاعران خوش قریحه، خوش ذوق و با استعداد کافی در غزل و رباعی بوده است. اشعارش، بسیار روان و ساده و در خور فهم عموم طبقات می‌باشد. شاطر عباس غیر از غزلیات آثار دیگری از قبیل مسمطات، رباعیات و دوبیتی از خود یادگار نهاده است. از جزئیات زندگی این شاعر اطلاع دقیقی در دست نیست. وفات شاطر عباس صبوحی به سال ۱۳۱۵ هجری قمری در تهران اتفاق افتاد. ظاهراً معروفیت او بیشتر بدان سبب است که چنان که گفته‌اند از سواد خواندن و نوشتن بی‌بهره بوده و با این حال طبعی موزون داشته و اشعاری عاشقانه می‌سروده است. 📜 @sheraneh_eitaa
ز عشق روی تو، چون بلبل از گل شکفته گرددم، هر دم گل از گُل ز روی و موت دانستم، ندارد گل از سنبل جدائی، سنبل از گُل دهانست و لب این، یا خضر بسته به روی چشمهٔ حیوان، پل از گُل گلی بر سر زده آن سرو قامت و یا ماهیست دارد کاکل از گُل ز بلبل نیست این غلغل به گلشن بود این شورش و این غلغل از گُل مرا گوئی که چشم از او بپوشان چگونه چشم پوشد بلبل از گُل صبوحی تا گل‌اندامت به پهلوست بده دل بر گل و، بستان مل از گُل 📜 @sheraneh_eitaa