چون رسول از عترتش تالی قرآن یاد کرد
پیروی از ساقی کوثر،علی(ع) ایجاد کرد
در عبادت پشت را گر روز و شب خم می کنی
شکر حق گو ،چون علی دین تو را آباد کرد
#معصومه_مومن_کیخا_ژاله #شعر #ارسالی_مخاطب #عید_غدیر
📜 @sheraneh_eitaa
مصطفی رحماندوست چهرهی آشنای ادبیات کودک و نوجوان متولد 1329 در شهر همدان است. او پدر شعر کودک ایران است و همچنین تلاشهای فراوان و قابلتقدیری برای رشد ادبیات کودک و نوجوان در ایران داشته است. او شاعر، نویسنده و مترجم کتابهای کودک و نوجوان است و شعر مشهور او «صد دانه یاقوت» است که بیش از سه نسل از کودکان و نوجوانان ایرانزمین با آن خاطره دارند.
مصطفی رحماندوست از زمانی که کودک بود و تقریبا 11 سال داشت متوجه شد که استعداد درخشانی در شعر گفتن دارد. او در کودکی اشعار مثنوی مولوی را حفظ کرده بود. شعرهای که مادرش گاهی برای او زمزمه میکرد. رحماندوست دربارهی کودکی خود میگوید: «پدرم قوی بنیه بود اما وقتی درباره کربلا شعر میخواند، اشکش در میآمد. برای من که او را قوی و زورمند میدیدم، دیدن اشک و اندوهش عجیب بود. خیلی دلم میخواست بدانم آن کلمههای سیاهی که بر کاغذ دیوان صامت و قمری نقش بسته چه هستند و چه قدرتی دارند که پدر زورمندم را به گریه مینشاندند
همین موضوع باعث شد تا رحماندوست برای یادگیری خواندن و نوشتن شتاب کند و شعرهای دیوان شعرا را بخواند. در مدرسه حافظ میخواند و سعی میکرد اشعار این شاعر بزرگ را حفظ کند. بعد از گذراندن دوره ابتدایی او وارد دبیرستان شد و در رشتهی علوم انسانی که در آن زمان نام رشته ادبی داشت تحصیل کرد. مصطفی رحماندوست در دوره دبیرستان هم فرد کتابخوانی بود. او در مصاحبهای دربارهی کتابخانهی دبیرستان ابن سینا که در آن درس میخواند گفت: «کتابخانه خوبی داشت، اما بهسختی میتوانستم ازآنجا کتاب بگیرم، بسیاری از کتابهای آنجا را خواندم. کمبودها را هم با کرایه کردن کتاب و مطالعه سریع آن جبران میکردم. شبی یک ریال کرایه کتاب میدادم. خلاصه بعضی از کتابها را هم از بچههای اهل کتاب میشنیدم تا کرایه کمتری بپردازم».
او در این دوره به تشویق و تایید پدر مدتی را دروس حوزه خواند. در سالهای آخر دبیرستان هم با موسیقی و نقاشی عجین شد. اگرچه در نقاشی خیلی پیشرفت چشمگیری نداشت اما در موسیقی توانسته بود به این توانای برسد که سنتور بزند. او در مصاحبهای میگوید: «سال 1349 براي ادامه تحصيل به تهران آمدم و در رشته زبان و ادبيات فارسي مشغول تحصيل شدم. حضور در تهران فرصتي بود براي آشنايي با دكتر علي شريعتي، استاد مرتضي مطهري و دكتر بهشتي. رفت و آمد به جلسههاي درس اين بزرگواران و شركت در محافل و مجالس ادبي و هنري آن روزگار، باعث شد كه خوشههاي ارزشمندي از خرمن آگاهان و آگاهيهاي ديرياب بيندوزم.» مصطفی رحماندوست دربارهی اولین نوشتههایش میگوید: «اولين نوشتهام، زماني چاپ شد كه دانشآموز دبيرستان بودم. آنهم در يك مجلّه محلی و نه اثري كه براي بچهها نوشته شده باشد. در دوره دانشجويي قصهها و شعرهاي بسياري نوشتم و چاپ كردم. همه براي بزرگسالان، اما در اواخر دورهِ دانشجويي بود كه «ادبيات كودكان و نوجوانان» را شناختم و تصميم گرفتم سالك و رهپوي اين راه باشم. روانشناسي خواندم؛ سادهنويسي كار كردم؛ كتابهاي بچهها را ورق زدم؛ معلم بچهها شدم؛ چند جا درس دادم؛ اول قصه نوشتم: سربداران و خاله خودپسند و بعد شعر سرودم.»
مصطفی رحماندوست فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است. او به عنوان کارشناس کتابهای خطی در کتابخانه مجلس، مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر مسئول نشریات رشد، سردبیر رشد دانشآموز، سردبیر و پدیدآورنده سروش کودکان و نوجوانان، سردبیر مجله شهرزاد قصهگو فعالیت کرده است. او همچنین به مدت سه سال مدیرکل دفتر مجامع و فعالیتهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بوده است.
بیش از 30 سال است که مصطفی رحماندوست بی وقفه برای کودک و نوجوان کار می کند و تمام فعالیتهای او به هر شکلی که بوده به ادبیات مرتبط بوده است. او تا امروز بیش از 314 اثر به صورت مجموعه شعر برای کودکان و نوجوانان، تالیف و ترجمه داستان و کتابهایی درباره شیوههای قصهگویی و ادبیات کودک در ایران و جهان منتشر کرده است. کتابهای او به بیش از شش و نیم میلیون نسخه میرسد و بعضی از آثار او از جمله قصه «دو لاکپشت تنها»، «بازی با انگشتها»، «سه قدم دورتر شد از مادر»، «دو تا عروس، دو تا داماد» و ... به سیزده زبان ترجمه شده است.
#معرفی_شاعر #مصطفی_رحماندوست
📜 @sheraneh_eitaa
صد دانه یاقوت
دسته به دسته
با نظم و ترتیب
یکجا نشسته
هر دانه ای هست
خوش رنگ و رخشان
قلب سفیدی
در سینه آن
یاقوتها را
پیچیده با هم
در پوششی نرم
پروردگارم
سرخ است و زیبا
نامش انار است
هم ترش و شیرین
هم آبدار است
#مصطفی_رحماندوست #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این همه خاطره با «صددانه یاقوت» داریم، شاعرش را هم میشناسیم؟
#فرزند_ایران
📜 @sheraneh_eitaa
هر که از عشق تو پرسيد
به او گفتم شُكر
پیش مردم گله از یار؟!
همینم ماندهست...
#سعید_صاحبعلم #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات
گفتم دهنت، گفت زهی حبّ نبات
گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا
شادیِ همه لطیفهگویان صلوات
#حافظ #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
خوش دولتی است عشقت ، تا در سرِ که باشد؟
پیدا بُوَد کزین مِی ، در ساغرِ کِه باشد؟
هر عاشقی ندارد ، بر چهره داغ دردت
آن سکه ی مبارک ، تا بر زر کِه باشد؟
هر چشم و سر نباشد ، در خوردِ خاک پایت
تا سرمه ی کِه گردد، تا افسر کِه باشد؟
هر دل که دید چشمت، آورد در کمندش
ترکی چنین دلاور، در لشکر که باشد؟
گفتی که گر بیفتی ، من یاور تو باشم
خوش وعدهای است لیکن ، این باور که باشد؟
ای آفتاب خوبی ، در سایه ی دو زلفت
آن سایه ی همایون ، تا بر سر که باشد؟
تا دلبر منی تو، دل نیست در برِ من
در عهد چون تو دلبر، خود دل برِ کِه باشد؟
حالی غریب دارم، شرح و حکایت آن
در نامه که گنجد؟ در دفتر که باشد؟
گفتی که بر در من، منشین ز جوع سلمان
چون با در تو گردند، او با در که باشد؟
#سلمان_ساوجی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
چشم واکن که جهان منتظردیدن توست
لبِ خورشیدلب عطشان پی بوسیدن توست
اول صبح بخند گل بدهد سینه ی صبح
وقت روییدن و بوییدن وگل چیدن توست
#جواد_الماسی #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
من و عشق تو ، اگر کفر و اگر ایمانی
من و شوق تو ، اگر نور و اگر نیرانی
من و زهر تو، که هم زهری و هم تریاقی
من و درد تو، که هم دردی و هم درمانی
جلوه کن جلوه که هم ماهی و هم خورشیدی
باده ده باده که هم خلدی و هم رضوانی
من و نقش تو که هم صورت و هم معنایی
من و وصل تو که هم جانی و هم جانانی
من سیه روز و سیه کار و سیه اقبالم
تو سیه زلف و سیه چشم و سیه مژگانی
نه همین دانهٔ خال تو ، رهِ آدم زد
کز سرِ زلفِ سیه ، دامگه شیطانی
آه اگر بر دل دیوانه ، ترحم نکنی
تو که با سلسله ی زلف عبیر افشانی
گر دل از نقطهٔ خال تو بنالد نه عجب
عجب این است که در دایرهٔ امکانی
مگر ای زلف ز حال دلم آگه شدهای
که پراکنده و شوریده و سرگردانی
گر پریشان شوی از زلف پری رخساری
صورت حال فروغی همه یکسر دانی
#فروغی_بسطامی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
در غدیر خم مه روح الامین
داد پیغامی به ختم المرسلین
با عمل به این ندای عالمین
تو ولایت را بنا کن در زمین
گفت احمد که ای امین وحی و دین
چیست این دستور رب العالمین
چیست این وحی خداوند کریم
تا که آن بردیده ی منت نهیم
گفت آن حامل به وحی گردگار
مژده داده ذات حق پروردگار
جانشینت بر جهان یار و ولی است
او ولی و والی و والا علی است
جز به عشق اوسماء عرضه نیست
ذکر ذرات زمین نام علی است
دست او گیر و به عالم کن عیان
تا به روحش جان دهد بر انس و جان
حرف حق راکن تو بر عالم عیان
تازه باطل حق جدا گردد به آن
رهبر و ختم روسل استاد کل
آنکه کرد ابلیس در زنجیر و غل
داد آوایی که ای مردم نوید
ایهاالناس اینک ازمن بشنوید
هرکه من مولای اویم در زمین
این علی بعداز من است خودشاه دین
#ستایش_کرمی #شعر #ارسالی_مخاطب #عید_غدیر #امام_علی
📜 @sheraneh_eitaa