محتاج یک کرشمه ام ای مایه امید
این عشق را ز آفت حِرمان نگاه دار
ما با امید صبح وصال تو زنده ای
ما را ز هول این شب هجران نگاه دار
| صبحتون بخیر و پر نشاط 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
به تماشا ننشینید که نی در تب و تاب
سوز دل را بنوازد به نوایی دیگر
آخر ای مردم سرگشته کجایید، کجا؟!
روضه اینجاست، همینجاست، نه جایی دیگر
پرده در پرده علیاکبر و قاسم در خون
روضه اینجاست بیارید عبایی دیگر
ای برادر، وسط معرکه دریاب مرا
باز در علقمه پیچید صدایی دیگر
باز هم طفل رباب است، به خود میپیچد
خیمه آورده برون دست دعایی دیگر
بازهم ابنِزیاد و پسر سعد و سنان
شمرها، حرملهها، جور و جفایی دیگر
سر اگر رفت، مپرسید که عمامه کجاست
رفت از پیکر مظلوم ردایی دیگر
یاد ویرانهنشینی که دل شب جان داد
داد بر اشک یمن حال و هوایی دیگر...
این حماسه همه از ذکر مصیبت جوشد
خون بگریید همه صبح و مسایی دیگر
پسر مکه، کجایی که حرم مظلوم است
فتنۀ آلِسعود است و خدایی دیگر
وقت آن است اجابت شود این زمزمهها
از پس پردۀ غیبت بهدرآیی دیگر
صلهام آتش دردیست که در دل دارم
درد اگر عشق تو باشد چه دوایی دیگر
#فاطمه_نانی_زاده #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و به باطل گرویدند
چون خلق درآیند به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند
مرغان نظرباز سبکسیر فروغی
از دام گه خاک بر افلاک پریدند
#فروغی_بسطامی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
امام زمان🍃🌹
بیا که روز سفیدم، سیاه میگذرد
شبم به ناله و با اشک وآه میگذرد
بیا که بی تو پریشان و نابسامانم
بدون تو همه عمرم، تباه میگذرد
چگونه آب نگردم ز شرم جرم و گناه
که لحظه لحظهی من با گناه میگذرد
مرا پناه بده زیر سایهی کرمت
ببین چه بر سر این بیپناه میگذرد
درست کن به نگاهی تو روزگار مرا
خدا نکرده اگر اشتباه میگذرد
تو را که داشته باشم کجا تهیدستم
تمام زندگیام در رفاه میگذرد
تو را به حق حسین از گناه ما بگذر
به حق آن که ز حُر با نگاه میگذرد
منم مرید کسی که به خاک کربوبلا
زجان خویش به راه اله میگذرد
اگر که بغض «وفایی» شکست با فریاد
مسیر این غزل از قتلگاه میگذرد
#سیدهاشم_وفایی #امام_زمان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
زلفای قجری رِ درهم و بشکسته مکن واز
درهای سِلامت رِ به روم بسته مکن واز
گر ما رِ مِخْیْ، ها، نِمِخْیْ نه، دو کلیمه
اینبار مو رِ مثل همهبار خسته مکن واز
یار اینجیه اِمشو مَخَن آوازه موذن
تام، خادم مِچِّد، درِ گلدسته مکن واز
از زلف کُتا ابروی پیوسته شو و روز
عمرم رِ کُتا، رنجُمِ پیوسته مکن واز
#شعر #ملک_الشعرای_بهار
📜 @sheraneh_eitaa
میرزا احمد الهامی کرمانشاهی (زادهٔ ۱۲۶۴ هجری قمری در تویسرکان- درگذشتهٔ ۱۳۲۵ در کرمانشاه) شاعر آیینی ملقب به «فردوسى حسینى» و متخلص به «الهامی»، اصالتاً بهبهانى، زادگاه وى تویسرکان و محل سکونت وى در کرمانشاه بوده است.
وی پدر شاعر معروف ابوالقاسم لاهوتی است و مهمترین اثر وی منظومهٔ چهار خیابان باغ فردوس یا شاهدنامه است که در قالب مثنوی و بر وزن و طرز شاهنامهٔ فردوسی در شرح وقایع کربلا سروده شده است. سرایش این منظومه طی ۷ سال از سال ۱۲۹۵ هجری قمری تا ۱۳۰۲ هجری قمری طول کشیده است.
#معرفی_شاعر #الهامی_کاشانی
📜 @sheraneh_eitaa
در عشق اگر راهبری داشته باشی
آن نخل بلندی که بری داشته باشی
مشکن دل کس بی گنهی گر تو بخواهی
جا در دل صاحب نظری داشته باشی
نه چرخ برین را سپر از هم بشکافی
ای تیر دعا گر اثری داشته باشی
خورشید حقیقت نگری در همه ذرات
ای دل به خدا گر بصری داشته باشی
بر ساحت افلاک پری از قفس تن
از عشق اگر بال و پری داشته باشی
چشم از رخ تو بازنگریم که مبادا
دزدیده نظر با دگری داشته باشی
خشکیده نگردد لبت از گرمی محشر
الهامی اگر چشم تری داشته باشی
#الهامی_کاشانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای حامد فلاحی راد
📜 @sheraneh_eitaa
چه حال مبهمی دارد جهان دور از حضور تو
ببین آشفته بازاریست عالم بی سرور تو
به شوق روی تو طی شد تمام سال ها، اما
همیشه ذهن دوران است مشغول مرور تو
حدیثی شد جهان بی تو که روی خوش نمی بیند،
چرا دارد تحمل می کند قلب صبور تو؟
هوای چشم ها تاریک، دلها لانه ی شیطان
سکوتی سرد بر آیینه ها محتاج نور تو
در این دریای طوفانی همه غرقیم، می دانی
بگو کی می رسد اعجازی از موسای طور تو
غروب جمعه بغضی در دلش مانده است،دلگیراست
سر ایام می چرخد به امید ظهور تو
جهان مرده را دریاب ای رویای دیرینه
بیا تا گل کند ذرات عالم از عبور تو
#عصمت_حبیبی #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
از عشق تو اندر تاب و تبم
وز شوق تو در وجد و طربم
از شمۀ لطف تو سلمانم
وز شعلۀ قهر تو بو لهبم
هندوی بت خال تو شدم
رسوای تو در عجم و عربم
با سر ره عشق تو می پویم
گر مانده شود پای طلبم
من بندۀ حلقه بگوش توام
جز این نبود حسب و نسبم
خود را بشمار غلامانت
می آورم، و دور از ادبم
ای شام غمم را صبح امید
بازآ که شود چون روز، شبم
از عشق تو سینه لبالب غم
وز شوق تو آمده جان به لبم
گر سوخته مفتقرت چه عجب
از خامی مدعیان عجبم
#شعر #غروی_اصفهانی
📜 @sheraneh_eitaa
دوش از مهر به من آن مه محبوب گذشت
چشم بد دور که آن ماه به من خوب گذشت
مگذر از بیشه ما نیست گرت جرأت شیر
که در اینجا نتوان با دل مرعوب گذشت
مردم از کشمکش زندگی و حیف که عمر
همه در پیچ و خم کوچه آشوب گذشت
فرخی عمر امانی نفسی بیش نبود
آن هم از آمد و شد گر بد و گر خوب گذشت
#شعر #فرخی_یزدی
📜 @sheraneh_eitaa
ای خوش آن شبها که من
در دیده خوابی داشتم.
شبتون در پناه حق
#امیرخسرو_دهلوی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa