eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
790 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
محتاج یک کرشمه‌ ام ای مایه امید این عشق را ز آفت حِرمان نگاه دار ما با امید صبح وصال تو زنده ای ما را ز هول این شب هجران نگاه دار | صبحتون بخیر و پر نشاط 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر می‌رسد از طرف کرب‌وبلایی دیگر به تماشا ننشینید که نی در تب و تاب سوز دل را بنوازد به نوایی دیگر آخر ای مردم سرگشته کجایید، کجا؟! روضه این‌جاست، همین‌جاست، نه جایی دیگر پرده در پرده علی‌اکبر و قاسم در خون روضه این‌جاست بیارید عبایی دیگر ای برادر، وسط معرکه دریاب مرا باز در علقمه پیچید صدایی دیگر باز هم طفل رباب است، به خود می‌پیچد خیمه آورده برون دست دعایی دیگر بازهم ابنِ‌زیاد و پسر سعد و سنان شمرها، حرمله‌ها، جور و جفایی دیگر سر اگر رفت، مپرسید که عمامه کجاست رفت از پیکر مظلوم ردایی دیگر یاد ویرانه‌نشینی که دل شب جان داد داد بر اشک یمن حال و هوایی دیگر... این حماسه همه از ذکر مصیبت جوشد خون بگریید همه صبح و مسایی دیگر پسر مکه، کجایی که حرم مظلوم است فتنۀ آلِ‌سعود است و خدایی دیگر وقت آن است اجابت شود این زمزمه‌ها از پس پردۀ غیبت به‌درآیی دیگر صله‎‌ام آتش دردی‌ست که در دل دارم درد اگر عشق تو باشد چه دوایی دیگر 📜 @sheraneh_eitaa
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند یک طایفه را بهر مکافات سرشتند یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند جمعی به در پیر خرابات خرابند قومی به بر شیخ مناجات مریدند یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهی کز حق ببریدند و به باطل گرویدند چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی از دام گه خاک بر افلاک پریدند 📜 @sheraneh_eitaa
امام زمان🍃🌹 بیا که روز سفیدم، سیاه می‌گذرد شبم به ناله و با اشک وآه می‌گذرد بیا که بی تو پریشان و نابسامانم بدون تو همه عمرم، تباه می‌گذرد چگونه آب نگردم ز شرم جرم و گناه که لحظه لحظه‌ی من با گناه می‌گذرد مرا پناه بده زیر سایه‌ی کرمت ببین چه بر سر این بی‌پناه می‌گذرد درست کن به نگاهی تو روزگار مرا خدا نکرده اگر اشتباه می‌گذرد تو را که داشته باشم کجا تهی‌دستم تمام زندگی‌ام در رفاه می‌گذرد تو را به حق حسین از گناه ما بگذر به حق آن که ز حُر با نگاه می‌گذرد منم مرید کسی که به خاک کرب‌وبلا زجان خویش به راه اله می‌گذرد اگر که بغض «وفایی» شکست با فریاد مسیر این غزل از قتلگاه می‌گذرد 📜 @sheraneh_eitaa
زلفای قجری رِ درهم و بشکسته مکن واز درهای سِلامت رِ به روم بسته مکن واز گر ما رِ مِخْی‌ْ،‌ ها، نِمِخْیْ نه‌، دو کلیمه این‌بار مو رِ مثل همه‌بار خسته مکن واز یار اینجیه ا‌ِمشو مَخَن‌ آوازه موذن تام‌، خادم مِچِّد، درِ گلدسته مکن واز از زلف کُتا ابروی پیوسته شو و روز عمرم رِ کُتا، رنجُمِ پیوسته مکن واز 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا احمد الهامی کرمانشاهی (زادهٔ ۱۲۶۴ هجری قمری در تویسرکان- درگذشتهٔ ۱۳۲۵ در کرمانشاه) شاعر آیینی ملقب به «فردوسى حسینى» و متخلص به «الهامی»، اصالتاً بهبهانى، زادگاه وى تویسرکان و محل سکونت وى در کرمانشاه بوده است. وی پدر شاعر معروف ابوالقاسم لاهوتی است و مهمترین اثر وی منظومهٔ چهار خیابان باغ فردوس یا شاهدنامه است که در قالب مثنوی و بر وزن و طرز شاهنامهٔ فردوسی در شرح وقایع کربلا سروده شده است. سرایش این منظومه طی ۷ سال از سال ۱۲۹۵ هجری قمری تا ۱۳۰۲ هجری قمری طول کشیده است. 📜 @sheraneh_eitaa
در عشق اگر راهبری داشته باشی آن نخل بلندی که بری داشته باشی مشکن دل کس بی گنهی گر تو بخواهی جا در دل صاحب نظری داشته باشی نه چرخ برین را سپر از هم بشکافی ای تیر دعا گر اثری داشته باشی خورشید حقیقت نگری در همه ذرات ای دل به خدا گر بصری داشته باشی بر ساحت افلاک پری از قفس تن از عشق اگر بال و پری داشته باشی چشم از رخ تو بازنگریم که مبادا دزدیده نظر با دگری داشته باشی خشکیده نگردد لبت از گرمی محشر الهامی اگر چشم تری داشته باشی 📜 @sheraneh_eitaa
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای حامد فلاحی راد 📜 @sheraneh_eitaa
چه حال مبهمی دارد جهان دور از حضور تو ببین آشفته بازاریست عالم بی سرور تو به شوق روی تو طی شد تمام سال ها، اما همیشه ذهن دوران است مشغول مرور تو حدیثی شد جهان بی تو که روی خوش نمی بیند، چرا دارد تحمل می کند قلب صبور تو؟ هوای چشم ها تاریک، دلها لانه ی شیطان سکوتی سرد بر آیینه ها محتاج نور تو در این دریای طوفانی همه غرقیم، می دانی بگو کی می رسد اعجازی از موسای طور تو غروب جمعه بغضی در دلش مانده است،دلگیراست سر ایام می چرخد به امید ظهور تو جهان مرده را دریاب ای رویای دیرینه بیا تا گل کند ذرات عالم از عبور تو 📜 @sheraneh_eitaa
از عشق تو اندر تاب و تبم وز شوق تو در وجد و طربم از شمۀ لطف تو سلمانم وز شعلۀ قهر تو بو لهبم هندوی بت خال تو شدم رسوای تو در عجم و عربم با سر ره عشق تو می پویم گر مانده شود پای طلبم من بندۀ حلقه بگوش توام جز این نبود حسب و نسبم خود را بشمار غلامانت می آورم، و دور از ادبم ای شام غمم را صبح امید بازآ که شود چون روز، شبم از عشق تو سینه لبالب غم وز شوق تو آمده جان به لبم گر سوخته مفتقرت چه عجب از خامی مدعیان عجبم 📜 @sheraneh_eitaa
دوش از مهر به من آن مه محبوب گذشت چشم بد دور که آن ماه به من خوب گذشت مگذر از بیشه ما نیست گرت جرأت شیر که در اینجا نتوان با دل مرعوب گذشت مردم از کشمکش زندگی و حیف که عمر همه در پیچ و خم کوچه آشوب گذشت فرخی عمر امانی نفسی بیش نبود آن هم از آمد و شد گر بد و گر خوب گذشت 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ای خوش آن شب‌ها که من در دیده خوابی داشتم. شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa