eitaa logo
شاعرانه
27.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
774 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
☕️آخرین دوشنبه آبان از راه رسید 🌿ان شاءالله ☕️رزق و روزی تون فراوان 🌿و تنتون سلامت باشه ☕️همراه با بهترین ها 🌿پراز خبرهای خوب ☕️زندگیتون متبرک به نگاه خدا 📜 @sheraneh_eitaa
این دختر رز، که مادرش انگور است تلخ است ولی مایه ی چندین سور است پنهان باید چو جان شیرینش داشت از دیدهٔ بد، که چشم زاهد شور است   📜 @sheraneh_eitaa
مـــا دلـبسته آقـــــــــای ڪــــــــریمان حَــــسَـــن ایــم ...💚 📜 @sheraneh_eitaa
به پیمانِ خود -اهل ایمان - عمل می کنند به قولی که دادند - مردان - عمل می کنند چه اندازه ما - سخت - از عشق دم می زنیم شهیدان چه اندازه آسان عمل می کنند چه باک از سر و تیغ و خنجر ، که در پای عهد شهیدان نه با حرف با جان عمل می کنند دم از جنگ می زد یهود و نفهمیده بود که مردانِ مُلکِ سلیمان ، عمل می کنند خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از الست بلیَ گفته اند و به پیمان عمل می کنند خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از غدیر علی باورند و به قرآن عمل می کنند چه سلمان چه بوذر چه مالک ، علی یاوران چه آغاز باشد چه پایان ، عمل می کنند 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی کورمانجی آقای یحیی علوی فرد ترجمه: دمی آرام بنشینید چشم ها را ببندید یک کوه را تصور کنید از اینجا، یک دشت می بینید آیا آن دشت، دریاست آیا بی آب و علف است آیا مثل جهنم است آیا مثل بهشت است؟ این همان آینده است همین چیزهایی که می بینید از خوب ها لذت ببرید و بدها را دور بریزید 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا محمد تقی قمی، متخلص به «محیط» و ملقب به شمس الشعراء، از شاعران با ذوق و خوش قریحه ی دوران قاجار است. پدر محیط اهل فضل و علم بوده و در خدمت به شرح نبوی صلی الله علیه و آله و سلم و نشر علم و ارشاد خاص و عام جهد بسیار کرد، در طریق قدس و تقوی قدم می نهاده و از صاحبان نفس و دعا بوده است.میرزا محمد تقی (محیط) اوایل عمر خود را در قم به سر برده و در آنجا مشغول فراگرفتن علوم مورد علاقه اش بوده است. محیط قمی باقیمانده ی عمر خود را در طهران سکونت گزیده و با ادبا و شعرای هم عصر خود محشور و مأنوس بوده، در اکثر مجالس ادبی شرکت جسته و سرآمد اقران بود. چنان که پیدا است، از دستگاه معیرالممالک متنعّم بوده و در چند جای دیوان خود، مدح و قصیده به مناسبت هایی در ستایش ولی نعمت خود دارد. محیط قمی، یکی از شاعران پرقدرت عصر قاجاریه است که از ذوقی سرشار و هوشی وافر برخوردار بوده و در زمینه ی بذله گویی و طنز نیز ید طولانی داشته است. مسلک و مشرب درویشی و عرفان را دارا بوده و اکثر اشعار او، مختوم و موّشح به نام مبارک مولای درویشان امیرمؤمنان علی علیه السلام است که الحق خوب از عهده آن بر آمده است. دیوان محیط قمی قبلاً دو چاپ سنگی شده که هر دو آنها مغلوط و ناخوانا است. متأسفانه در این اواخر همان ها نیز به کلی نایاب بود و خطوط دیوان (نستعلیق) سبک قدیم و سطور آن بسیار فشرده و در هم چاپ شده بود. محیط قمی در حدود سال ۱۲۵۰ هجری در یکی از روستاهای شهرستان قم به دنیا آمد، در سال ۱۳۱۷ هجری به سرای باقی شتافت و در «شیخان» قم به خاک سپرده شد. 📜 @sheraneh_eitaa
منم که شهره به سرگشتگی به هر کویم فتاده در خم چوگان عشق، چون گویم هوای گلشن فردوس برده از خاطر نسیم روح فزا، خاک آن سر کویم چنان ز خویش تهی گشته ام، ز جانان پر که گر ز پوست برآیم تمام خود اویم عجب مدار اگر مشک بوی شد نَفَسم که همدم سر آن زلف عنبرین بویم هزار سلسله بگسسته ام ز شور جنون از آن زمان که گرفتار، تار آن مویم به سوی خویش کشم روزگار رفته ز دست اگر به چنگ فتد آن کمند گیسویم به رغم آن گه زند طبق عشق زیر گلیم حدیث حسن تو بر بام عرش می گویم درون سینه دلم از طرب به رقص آید در آن زمان که بنشسته ای به پهلویم ترا به تیغ چه حاجت برای کشتن من که خود هلاک کند، آن کشیده ابرویم مرا ز پای نیفکنده نیز برده ز دست سپید ساعد آن شوخ سخت بازویم ز بس به روز فراقت گریستم بگرفت تمام روی زمین را سرشک چون جویم هزار بار گَرَم هم چو تاک سر بزنی ز شوق تیغ تو بار دگر همی رویم اگر پیاله گرفتم ملامتم مکنید به باده رنگ ریا را ز خرقه می شویم حوالتم به می ناب و لعل یار کند علاج درد دل خود ز هر که می جویم ز فیض خاک در مجتبی شه کونین به آب خضر زند طعنه نظم نیکویم ولی ایزد یکتا دوم امام حسن که هست مدحت او طبع و عادت و خویم گرم به تیغ زند از درش نتابم رخ که فیض او در دولت گشاده بر رویم به هر کجا که روم، روی دل به جانب اوست که نیست دیدهٔ امّید از دگر سویم چو دستبرد سپهرم ز پا برآرد، مرا طریق بندگیش را به سر همی پویم مرا به روز قیامت «محیط» فخر و شرف همین بس است که مدّاح حضرت اویم 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی،شعرطنز حسین صادقی با لهجه قمی 📜 @sheraneh_eitaa
آئینه ی جان، تیره اگر نیست ترا پس بهرِ چه، بر دوست نظر نیست ترا؟ در آینه از وی اثری می طلبی آئینه همه اوست، خبر نیست ترا 📜 @sheraneh_eitaa
گویند به من از همه لائیک تری از خانه ی بی چراغ تاریکتری با کور دلی کسی نمی فهمد که از من به من ای دوست تو نزدیکتری 📜 @sheraneh_eitaa
عاقل آن است که این موقع شب خوابیده من دیوانه که خوابم به خیالت طی شد 📜 @sheraneh_eitaa
قشنگ ترین عشق✨🌟 نگاه خداوند بر بندگان است🌟 هر کجا هستی به همان نگاه✨ می سپارمت✨🌟 شبتون خوش دوستان شب بخیر😊✋ 📜 @sheraneh_eitaa
🗓۱۴۰۲/۸/۳۰ ♥️تقدیم به شما خوبان 🌸سه شنبـه تون پراز ♥️شکوفه های اجابت 🌸امیدوارم که ♥️روزتون پراز برکت 🌸عمرتون باعزت ♥️مشکلاتتون اندک 🌸شادی هاتون فراوان ♥️مهربانی راه و رسمتون 🌸و لبخند خدا بدرقه زندگیتون ♥️سه شنبـه تون زیبــا 📜 @sheraneh_eitaa
هر که هر صبح دلش خوش به نگاه یاری است بهترینم ، تو همان دلخوشی اول هر صبح منی.. 📜 @sheraneh_eitaa
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی که به دوستان یک دل سر دست برفشانی دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟ دل عارفان ببردند و قرار پارسایان همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم همه بر سر زبانند و تو در میان جانی اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم تو میان ما ندانی که چه می‌رود نهانی مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد نه به وصل می‌رسانی نه به قتل می‌رهانی 📜 @sheraneh_eitaa
شعر نوجوان: «فرصتی برای گریستن» چرا کسی نمی رسد به داد غصه های ما مگر به گوش آسمان نمی رسد صدای ما؟! هراس، مثل خنجری شکسته در گلوی مان و مرگ، مرگ ناگهان نشسته رو به روی مان در این فضای سوخته پرنده پر نمی زند بهار هم در این فضا گلی به سر نمی زند اگر چه عمق درد را چو گریه کس بیان نکرد به گریه های ما کسی نگاه مهربان نکرد ...و باز ما و بیکسی در این فضای سوخته و یک جهان بی پدر و چشم های دوخته! 📜 @sheraneh_eitaa
من و باران و نگاه و صدای وزش باد و خیال همه در کوچه ی تقدیر سر نبش شکوه و دم پر زدن سایه ی روز همره یخ زدن دست مسیحای تو گم شد و رفت 📜 @sheraneh_eitaa
اسدالله صنیعیان فرزند محمدهادی متخلص به «صابر» و مشهور به «صابر همدانی» زادهٔ ۱۲۸۲ شمسی در شهر همدان، درگذشتهٔ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۵ شمسی در تهران و به خاک سپرده شده در گورستان امامزاده عبدالله شهر ری شاعر ایرانی است. وی در كودكى پدرش را از دست داد. از همان اوان كودكى بر اثر مطالعهٔ دیوان حافظ، ذوق سرودن شعر در وى پدیدار گشت. صابر در سال ۱۳۰۳ شمسی به تهران آمد و با اهل عرفان و شاعران زمان مأنوس شد و بر اثر اصرار دوستان تهران را برای اقامت اختیار کرد. پدرش بازرگان بود و خودش در ژاندارمری خدمت می‌کرد. توسط ظهور علیشاه به طریقهٔ نعمت اللّهی پیوست. او به سبک هندی شعر می‌سرود و پیرو صائب و کلیم کاشانی بود. صابر در شاعری دارای دو جنبه است: یکی جنبهٔ ذوقی و عرفانی و دیگر جنبهٔ مذهبی و مرثیه‌سرایی. او در هر دو رشته استادی و مهارت داشته است. 📜 @sheraneh_eitaa
بیا، که دیده گذارم تو را بجای قدم خوش آمدی و گل آورده ای، صفای قدم بپرسش دل من گر چه دیر می آئی بیا که جان گرامی تو را فدای قدم بده تمیز ره نیک و بد زهم، ورنه بهر کجا که نهی بنگری سزای قدم زمامداری اعضای تست در خور عشق خوش آن کسی که شدش عشق رهنمای قدم دو چشم بر درو (صابر) نشسته ام که مگر دمی به گوش من آید تو را صدای قدم 📜 @sheraneh_eitaa
صف بیارایید رندان! رهبر دل آمده جان، برای‌ دیدنش، منزل به منزل آمده بُلبُل از شوق لقایش، پر زنان بر شاخ گُل گُل، ز هجر روی‌ ماهش پای‌ در گِل آمده «طورِ سینا» را بگو ایّام «صَعْق» آخر رسید موسِیِ‌ حقْ، ‌در پی‌ فرعون باطِل آمده بانگ زن بر جمع خُفّاشان پست کور دل! از ورای‌ کوهساران، شمس کامِل آمده بازگو، اهریمنان را: فصل عشرت بار بست زندگی‌ بر کامتان زهر هلاهِل آمده دلبر مُشکل گشا، از بام چرخِ چارمین با دم عیسی‌، برای‌‌ حلّ مُشکِل آمده غم مخور ای‌ غرق دریای‌ مُصیبت، غم مخور در نجاتت، نوحِ کِشتیبانْ به ساحِل آمده دیوان اشعار امام خمینی (ره) 📜 @sheraneh_eitaa
ای دل من، دل من، دل من ! از تو آخر چه شد حاصل من ؟ 📜 @sheraneh_eitaa
خفتگان را خبر از محنتِ بیداران نیست تا غمت پیش نیاید، غمِ مردم نخوری... 📜 @sheraneh_eitaa
خدایـا🙏 💫وقتے ڪه شب می‌رسد 🌸افڪارم از تو و عشقت 💫آرامش می‌گیــرد 🌸خوابم از مهرت اطمینان می‌یابد 💫مرا از واسطه هاے آرامش و شادی 🌸بندگانت قرار بده 💫🌸شبتون لبریز ازمحبت خداوند🌸💫 ‌‌‌ 📜 @sheraneh_eitaa
چهارشنبه تون پُر از بهترینها 🌸الهی امـروز به حاجت دلتون برسید 🌸الهی هر چی به صلاحتون هست 🌸خدا براتون مقدرکنه و به تک تک 🌸آرزوهاتون برسیـد تقدیم به شما خوبان 🌸حاجت روا باشید صبح چهارشنبه تون سرشاراز آرامش 🙏🌸 📜 @sheraneh_eitaa
مثل ؏ـطر خوش چای، مثل یڪ حبه‌ی قند بودنٺ، عامل شیرینی هر صبح من اسٺ..... 📜 @sheraneh_eitaa
مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا من و دردت چو تو درمان نمیخواهی دل ما را...♥️ 📜 @sheraneh_eitaa
سلام می‌دهم از دور و می‌شوم نزدیک چقدر فاصله‌ها کم شده‌ست، تا مشهد السلام علیک یا انیس النفوس... 📜 @sheraneh_eitaa
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی خوانی سرکارخانم حسنا سرشوق یک دم ز بی‌وفایی عالم غمت مباد یک عمر عاشقی کن و یک دم غمت مباد مردم به هر که آینه شد سنگ می‌زنند از طعنه‌های عالم و آدم غمت مباد گفت: اولین نشانۀ عاشق شدن غم است؟ بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد روزی اگر قرار شد از هم جدا شویم من می‌روم ز یاد تو کم‌کم، غمت مباد دلشوره‌ٔ وصال و پریشانی فراق از این غمت نبود، از آن هم غمت مباد 📜 @sheraneh_eitaa
امیر فخرالدین محمود بن امیر یمین‌الدین طُغْرایی فَریومَدی (زاده ۶۸۵ هجری قمری در فریومد از توابع سبزوار، درگذشته ۷۶۹ هجری قمری) فیلسوف، شاعر و بزرگ ترین قطعه‌سرای ایرانی است. پدرش امیر یمین‌الدین، مردی ادیب و شاعر بود که در زمان سلطان محمد خدابنده می‌زیست و در دستگاه امیران خراسان، به شغل دفتری و طُغْرانویسی اشتغال داشت و ظاهراً از همین روی به «طغرایی» شهرت یافته بود. سال‌های نخستین زندگانی ابن‌یمین در خراسان گذشت. در دوران جوانی، به تبریز رفت و به درگاه غیاث‌الدین محمد بن رشیدالدین فضل‌الله، وزیر پیوست و آن وزیر را ستایش کرد، ولی کارش در آن شهر دوام نیافت چنان که ناگزیر شد در قطعه‌ای که خطاب به غیاث‌الدین محمد سرود، از او اجازهٔ بازگشت به شهر خویش را بخواهد. قطعهٔ دیگری در دیوان او هست، که نشان از زندگی وی در عراق عجم و بازگشتش به خراسان می‌دهد. علاوه بر دیوان اشعار، بعضی منشآت او نیز در کهن‌ترین ویرایش دیوانش که ظاهراً پیش از سال ۹۳۱ هجری قمری نوشته شده، موجود است و دو نامه از آن‌ها نیز انتشار یافته‌است. 📜 @sheraneh_eitaa