eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
763 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑 شعر جدید «افشین علاء» پیرامون حادثه تروریستی کرمان و حواشی علی کریمی 🔹غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟ گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟ 🔹زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟ میان دست‌ پلیدش قلم چرا نشکست؟ 🔹دهن‌کجی به شهیدان و ادعای شعور؟ مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟ 🔹کسی که نان سگان می‌خورد چه می‌فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانه‌ی شرف است 🔹حرام‌خوار چه داند که شد به کام شهید نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست 🔹به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست که شأن شاعر دل‌خون کجا و جاهل مست؟ 🔹دلم پر است نه از او که نیست جز مگسی دلم پر است ز مصدرنشین سفله‌پرست 🔹دلم پر است از آنان که اسوه می‌سازند به دست خویش برای جوان ز مردم پست 🔹ز صاحبان مناصب که از خصومت‌شان هر آن‌که ناصح و دلسوز بود و نخبه، نرست 🔹هر آن‌که گیشه پسندید، نورچشمی شد هر آن‌که شوت بلد بود و گل، به صدر نشست 🔹گناه را ز سلبریتیان مبین که نظام خودش به تازه به دوران رسیدگان دل بست 🔹برای مردم دانا رسانه هست؟ که نیست سخن‌شناس و هنرور به خانه نیست؟ که هست 🔹ز مدح و نوحه، جوانان چقدر گریه کنند؟ ز نطق‌های شعاری چه آورند به دست؟ 🔹خطای شیوه‌ی تبلیغ و حکمرانی ماست گدای غرب، اگر حرمت شهید شکست... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| {یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم...} 📜 @sheraneh_eitaa
جمعه‌ها خسته و دلگیرتر از هربارم جمعه‌ها چشم به راه تو فقط می‌دوزم بغض در راه گلو مانده ولی می‌شکند مثل یک شمع در این ظلمت شب می‌سوزم 📜 @sheraneh_eitaa
مگر در این شب دیر انتظار عاشق‌کش به وعده‌های وصال تو زنده دارندم | شبتون بخیر و شادی🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa
مثل هر صبح تو خورشیدی و من مشتری‌ات در مدار تو و چشمت همه دنیاست سلام |صبحتون بخیر و شادی🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
حال تو روشن است دلا از ملال تو فریاد از دلی که نسوزد به حال تو یاران چو گل به سایه ی سرو آرمیده‌اند ما و هوای قامت با اعتدال تو در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست باز آ که چون خیال شدم از خیال تو در کار خود زمانه ز ما ناتوان‌تر است با ناتوان‌تر از تو، چه باشد جدال تو؟ خارِ زبان‌دراز به گل طعنه می‌زند در چشم سفله، عیب تو باشد کمال تو ناساز گشت نغمه ی جان‌پرورت رهی باید که دست عشق دهد گوشمال تو... 📜 @sheraneh_eitaa
گفتی که «از آن باشد» گفتم که «از این باشد» یک نکته ی بی معنی گفتیم و همین باشد هرگز ندهندش زن در کوچه و در برزن مانند رضازاده هر کس که وزین باشد در کار گلاب و گل گفتند که «حُکمت چیست؟» گفتم که «همین خوب است، بگذار همین باشد» پیراهن ما را هم، از پشت کسی جر داد من فکر کنم کارِ شیطان لعین باشد خلقی شده گمراهت وقتی که به همراهت یک روز شهین باشد، یک روز مهین باشد پایت به زمین باشد دستت به هوا باشد دستت به هوا باشد پایت به زمین باشد هر جنس که در بازار دیدی و پسندیدی یا ساخت ایران است یا ساخت چین باشد یک روز جناح چپ یک عمر جناح راست همواره در این کشور اوضاع چنین باشد هر کس که در این کشور آشوب کند، جایش یا گوشه ی کهریزک یا کنج اوین باشد بر عکس شما، حافظ! من معتقدم در کل هی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد 📜 @sheraneh_eitaa
سلامی چو سودای غم دارمت بهاری و بعد از خران خواهمت نگاهم بدیدی و چشم دوختی چرا دوزخم را تو افروختی؟ 📜 @sheraneh_eitaa
عباس حسن پور «شیون نوری» متولد ۱۳۴۹ اهل شهرستان نور ، کارشناس ارشد ادبیات، دبیر باز نشسته و مدیر مسول انتشارات «تلاجن »هستم به فارسی و تبری شعر میگویم. تعدادی از مقالات و نقدهایم در مجلات مختلف چاپ شده است آثار منتشره - من، کلمه، کتاب« مجموعه مقالات و نقدهای ادبی» _ یک پاره از آن آتش« بررسی و تحلیل آثار منثور نیما یوشیج -این شعر درخت خواهد شد - کلماتی شبیه کلید -سال هزار و سیصد و از عشق خالی -ساکنین سیاره معجزات معکوس -این کوچه به دلتنگی اش می لرزد هلمات سرو« سروده های تبری» 📜 @sheraneh_eitaa
پلکی بزن ،شعری بخوان، شوری برانگیز ای روح مولانایی ام را شمس تبریز ای شانه هایت، شانه هایت،چل ستونم این روزها، این لحظه های زلزله خیز شاعر ترین ها را به چالش می کشاند در چشم تو ،رنگین کمان شوق و پرهیز گاهی که می آیی در آغوش خیالم دستی به دور گردن شعرم بیاویز آمیزه ی عقل و جنونم سال ها من اما تو تنها جامی از احساس لبریز تو مهربان تر از پری قصه هایی زیباتر از گل می شود با تو همه چیز گلدان برای زندگی چیز کمی نیست وقتی مترسک کفر می ورزد به جالیز احساس تلخی دارم و دست خودم نیست در های و هوی باد سر گردان پاییز ای عطر ناب اتفاق تازه در تو ای روح مولانایی ام را شمس تبریز. 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی طنز هوشم از سر پریده ابراهیم زادروزت رسیده، ابراهیم..! 📜 @sheraneh_eitaa
تو یک عاشقانه ی قدیمی هستی بوی عجیبی از تو به مشام می رسد بویی که در عصرهای گرم تابستانی نهفته است... بویی که نمی دانم از دست هایت، از موهایت، از چشمانت می رسد با این همه، بویی از تو به مشام می رسد بویی که در عصرهای گرم تابستانی نهفته است... 📜 @sheraneh_eitaa
آن شانه که از فراق مویت موید خواهد که دو زلف مشک بویت بوید بگذار که مو به مو حدیث غم من سربسته و آهسته به گوشت گوید 📜 @sheraneh_eitaa
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن بود شاهی در زمانی پیش ازین ملک دنیا بودش و هم ملک دین اتفاقا شاه روزی شد سوار با خواص خویش از بهر شکار یک کنیزک دید شه بر شاه‌راه شد غلام آن کنیزک پادشاه مرغ جانش در قفس چون می‌تپید داد مال و آن کنیزک را خرید چون خرید او را و برخوردار شد آن کنیزک از قضا بیمار شد آن یکی خر داشت و پالانش نبود یافت پالان گرگ خر را در ربود کوزه بودش آب می‌نامد بدست آب را چون یافت خود کوزه شکست شه طبیبان جمع کرد از چپ و راست گفت جان هر دو در دست شماست جان من سهلست جان جانم اوست دردمند و خسته‌ام درمانم اوست هر که درمان کرد مر جان مرا برد گنج و در و مرجان مرا جمله گفتندش که جانبازی کنیم فهم گرد آریم و انبازی کنیم هر یکی از ما مسیح عالمیست هر الم را در کف ما مرهمیست گر خدا خواهد نگفتند از بطر پس خدا بنمودشان عجز بشر ترک استثنا مرادم قسوتیست نه همین گفتن که عارض حالتیست ای بسا ناورده استثنا بگفت جان او با جان استثناست جفت هرچه کردند از علاج و از دوا گشت رنج افزون و حاجت ناروا آن کنیزک از مرض چون موی شد چشم شه از اشک خون چون جوی شد از قضا سرکنگبین صفرا فزود روغن بادام خشکی می‌نمود از هلیله قبض شد اطلاق رفت آب آتش را مدد شد همچو نفت 📜 @sheraneh_eitaa
شب می رسد تو نیز می رسی از دورهای دور از لابه‌لای عطرِ تُرنج و... پس ‌کوچه های کور! شب می رسد تو نیز ‌می رسی از شب بِرانی ام مهتاب در دست ستاره به لب تا بخوانی ام شب میرسد تو نیز ‌می رسی تا ‌گمان کنم مثل نسیم‌که دلتنگ غنچه هاست چون اطلسی‌ که دلش با شکوفه هاست یا مثلِ حوض که بی تاب ماه تاب تو نیز دلت سخت تنگِ ماست شب می رسد تو نیز ‌میرسی،جان به لب شوم با این خیال یا این محال که دلت سخت تنگِ ماست! شبتون بخیر و شادی🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa
صبح دم سرد زند از پی خورشید زند از پی خورشید تو است این نفس سرد مرا... | صبحتون بخیر و پربرکت❄️☃️ 📜 @sheraneh_eitaa
خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه هاي نيمه باز خوش به حال دختر ميخك كه می خندد به ناز... 📜 @sheraneh_eitaa
هربار که هوای رفتن به سرم می زند می روم در گوشه ای تنها می نشینم تا این سودا از خیالم بگذرد... 📜 @sheraneh_eitaa
پیام حضرت باران رسید و دانستیم پیام حضرت باران رسا و گویا هست نَزَد ، نَزَد. ، نَزَد امسال، تا همه دانند که هرچه بود و نمی بود از خود ما هست در این پیام ِ نمایان خطای انسان ها خطای مردم حق ناشناس پیدا هست چقدر آمد و ما قدر او ندانستیم چقدر آمد و در ما غرور و غوغا هست نه حق همسر و فرزند را ادا کردیم نه راضی از بر ِ ما مادر و نه بابا هست گرانفروشی و تزویرمان فراوان شد هزار فتنه ز ِ ما بر قرار و بر پا هست به هر طریق به دنبال حذف هم هستیم شعورمان همه در امتداد ِ بلوا هست گناه ِ حضرت باران و ابر و دریا نیست گناه از من و از تو ، گناه از ما هست دروغ و حیله و نیرنگ کارمان شده است خروش ِ شهوت و اسراف آتش افزا هست کسی که نیست به فکر کس دگر،ای وای ذلیل حادثه شد هرکسی که تنها هست گروه و حزب و سیمینار هایمان فعال شعار و لاف و فریب و ریا هویدا هست مدیر و مفتی و مسئولهایمان خوابند وفا و لطف و محبت شبیه رویا هست چقدر تندی و اسراف و در هدر دادن چقدر بر سر چاه عمیق دعوا هست!!! خدای را که پشیمان ِ کارهای خودیم به عجز و توبه به شدت تورا تمنا هست ببار تا که شود کوه و دشت ما سر سبز که خوشدل از قطرات تو دشت و دریا هست ببار حضرت باران وگرنه می میریم که بارش تو شبیه دم مسیحا هست 📜 @sheraneh_eitaa
آقای دکتر امیرحسین هدایتی _ در مورخ 24 شهریورماه 1358 در اصفهان چشم به جهان هستی گشود و پس از تحصیلات متوسطه از سال 1379 ساکن شهر مقدس قم شد و در انجمن‌های ادبی قم حضور یافت. استاد هدایتی در اوخر دهه‌ی 70 و اوایل دهه‌ی 80 علی‌رغم جوانی سال‌ها مدیر انجمن شعر قم شد و در پیشرفت شاعران جوان این شهر بسیار کوشا بود و خدمات ارزنده‌ای را در زمینه‌ی شعر استان داشت؛ همچنین در حوزه‌ی هنری قم نیز جلساتی را دایر کرد و از نام‌آوران شعر و ادب آیینی کشور نیز دعوت به عمل می‌آ‌ورد که از نزدیک با شاعران جوان دیدار و گفتگو داشته باشند. در سال 1380 همایش سراسری غدیر 2 سال پی در پی عنوان اول را به دست آورد و در همایش سراسری غدیر در تهران بین 13 هزار شرکت‌کننده توانست رتبه‌ی دوم را کسب کند و همچنین در بسیاری از همایش‌ها عنوان اول و دوم و سوم آورده‌ است. دکتر هدایتی که اکنون دوران پر افتخاری را پشت سر گذاشته‌ است فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌ی فلسفه و همچنین دکترای زبان و ادبیات فارسی است. 📜 @sheraneh_eitaa
زندگی هرقدر بی‌رحمانه آزارم کند یا که از حدّ توانم بیشتر بارم کند چکّش بیدادگاهش را بکوبد روی میز کتف‌‌بسته، در غل و زنجیر احضارم کند قفل بر سلّول های من ببندد تا مگر باز با یک حکم طولانی گرفتارم کند با تمام جانورهای درونش ، سال ها گوشه‌ای بنشیند و با حرص نشخوارم کند از خودم پتکی بسازد تا خودم را له کنم با قوانین خودش اثبات و انکارم کند زندگی با این دهان یاوه باف هرزه‌اش هرچه تحقیرم کند، خردم کند، خوارم کند باز هم می‌خواهمش، با شوق برمی‌تابمش تا همان روی که از بوی تو سرشارم کند صبح تا شب هرچه سختی می‌کشم جای خودش فکر کن!... هر روز، دستان تو بیدارم کند... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شوخی رهبر انقلاب با شاعر اهل قم در دیدار شاعران! 📜 @sheraneh_eitaa
زمینِ گرد زندانیست تو در تو در آن نقبے زدم با مقصد مینو بغل وا کن در آغوشم بکش آرال پرم از اشتیاق آبی آمو پر از امّن یجیبم زیر باران تا از این پس ماه بدر از من نگیرد رو به من نزدیڪ تر هست از رگ گردن گلے خوش رایحه با عطر به لیمو درونم فاخته در شور مے خواند پیاپے نغمه ے عرفانیِ کو کو ندارم در سماع خود به روے لب به غیر از لا اله و ذکر الا هو نگیری درنگاهم جای اعجاز عصای موسوی را جنبل و جادو مّنِ قطره به خود مے بالم از اینکه شدم با رود و اقیانوس ها همسو بدون عطر گام عشق باور کن زمین گرد زندانیست تو در تو 📜 @sheraneh_eitaa
الا کرم ز تو مشهور یا امام جواد کلام توست همه نور یا امام جواد ائمه اند جواد و توئی جواد همه که گشته جود تو مشهور یا امام جواد سزد ز لعل لب حضرت رضا ریزد به مدح تو دُر منثور یا امام جواد اگر چه نزد شما آبروی نیست، مرا مکن ز درگه خود دور یا امام جواد گدایی ام به درت جز بهانه ای نبوَد مراست وصل تو منظور یا امام جواد به روی زائر تو بوسه می‌زند جبریل به ذکر «سیعک مشکور» یا امام جواد به کاظمینِ تو روی نیاز برده کلیم سلام می‌دهد از طور یا امام جواد جحیم اگر تو نگاهش کنی حدیقه ی گل بهشت بی تو کم از گور یا امام جواد اگر چه ران ملخ هم ندارم ای مولا مرا بخوان به درت مور یا امام جواد قضا به حکم تو محکوم، ای ولیِ خدا قدر به امر تو مأمور یا امام جواد لباس نور مرا بر تن از ولادت توست گناه، وصله ی ناجور یا امام جواد خدا ثنای تو را گفته و چگونه مرا بوَد ثنای تو مقدور یا امام جواد لب تو داشت تبسّم، ولی دلت را بود هزارها غم مستور یا امام جواد عنایتی که شود روز حشر «میثم» هم به دوستی تو محشور یا امام جواد 📜 @sheraneh_eitaa