بیژن جلالی (زاده ۳۰ آبان ۱۳۰۶ در تهران - درگذشت ۲۴ دی ۱۳۷۸) از چهره های شناخته شده شعر معاصر ایران است، شاعری که به ویژه پس از مرگ با استقبال نسل جدیدی از مخاطبان ادبی مواجه شد که سادگی بیان و تصاویر او را در شعر می پسندیدند، اگرچه شعر جلالی بر مفاهیم عمیق انسانی تأمل می کند، خاصه مفهوم مرگ و نیستی که در بسیاری از اشعار او بازتاب یافته است. "روزانه ها پخته ترین اثر اوست، آخرین کتابی که در زمان حیات او منتشر شد. پس از آن کتاب های بسیاری به کوشش بستگان او منتشر شد که دربرگیرنده اشعار بیژن جلالی بودند، اما از آنجا که برخی از این اشعار به سال های بسیار دور گذشته بازمی گردد، بعید می نماید که شاعر خود قصد انتشار آنها را داشته است.
#معرفی_شاعر #بیژن_جلالی
📜 @sheraneh_eitaa
تو صدای پایت را
به یاد نمی آوری
چون همیشه همراهت است
ولی من آن را به خاطر دارم
چون تو همراه من نیستی
و صدای پایت بر دلم
نشسته است
#بیژن_جلالی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی حماسی لبنانی تقدیم به رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانیام به محضرتان خیس آب شد
هـر روز بـا گـنـــاه دلـت را شـکـسـتـهام
بین من و تو این همه عصیان حجاب شد
گـفـتـنـد پـای نـامـۀ ما گـریـه میکـنـی
حـالِ شـمـا ز دیـدن نـامـه خـراب شد
با این وجـود تا که گره خـورد کار من
یا صاحب الزمانِ دلم مسـتجاب شد
هر عاشقیکه خالصانه پای تو نشست
پیچیده عطر نوکریاش، چون گلاب شد
این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای
آوای اَلــرحــیــل به جـانـم عــذاب شـد
سـرچـشـمـۀ زلال شـد آئـیـنـۀ جـمـال
بر دیدهام نگـاه به رویت سـراب شد
امسال هم گدای شب جـمـعـۀ حرم
با یک دعای مادرتان بی حساب شد
**
مــا را بـــخــر عــزیــز دل شــاه کــربـــلا
جان کسیکه صورتش از خون خضاب شد
نازم به بانویی که به معراج قتلگاه
در پاسخش نوای "الیه" خطاب شد
گـودال فـوق عـرش و تـجـلـی رب آن
در پـاره حــنــجـر پـســر بــوتــراب شـد
عمریست روضه خواندم و باور نمیکنم
زیـنـب چـگـونه وارد بـزم شـراب شد
#امام_زمان #شعر #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
یک پنجرهام رو به تماشای نگاهت
رودی به همآغوشـی دریـــا متمــایل...
#مصعب_یحیایی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شبی که با تو گذشتم از عمق فاصله ها
یکی یکی به سرآمد تمام مسئله ها
بدون تو نظریات و فرضیات پر است
ظهور توست جوابی بر این معادله ها
به دست خالی من می رسد نگاهی سبز
و می تراود از آستین یک عبا، صله ها
به جای شکوه، دعای فرج دوای من است
ازاین به بعد رها می شوم از این گله ها
خدا خبر به زمین می دهد که او آمد
به اوج می رسد این ذوق و شوق و هلهله ها
و روشن است برایم چو روز، یک روزی
تمام می شود این بحث ها، مجادله ها
بیا که با تو علی زنده می شود، وقتی
که ذوالفقار شود ختم کل غائله ها
#محمد_عابدی #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
در شبِ هجران ، مرا پروانهٔ وصلی فرست
ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع
شبتون در پناه حق 🌙
#حافظ #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای که روشن شود از
نورِ تو هر صبح جهان...
روشنایِ دل من
حضرت خورشید سلام
#حمید_بیرانوند #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
آه ... اگر رگبار گیسوی تو دریا دم نبود
یک کف از خاکِ کویر خاطرم، خرّم نبود
چشم گلدانها به دیدار تو روشن مانده است
بی تکلّف، خنده هایت از شکفتن، کم نبود
ای بهار غنچه ساز ازخاک گیلانگرد من
هر چه می رویید بی تو، جز گُل ماتم نبود
قحط شادابی است، اشکم را به چشم کم مگیر
تشنگی می کُشت گُل ها را اگر شبنم نبود
ابر اندوهت حجاب افتاد ورنه در نظر
اینقدر آینده ی خورشیدیان، مبهم نبود
خاک، خشکی می گرفت ازخون وخاکستر،اگر
جرعه ای از عشق در آب و گل آدم نبود
دشت، نیلی بود و سبزه خونچکان آهو دوان
در غزل «شیون» غزال واژه ای رامم نبود
#شیون_فومنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
دلم کرده هوای آن زمانی
که بوده با وفایی،شادمانی
همه دور هم و از غصه ها دور
چنین احوال باشد جاودانی
چو هر پیر و جوان با عشق بودند
همه راضی به آب و قرص نانی
نبودش هیچ امکانات امروز
ولی هم عشق بود و مهربانی
سراید از دلش (تارای) شاعر
خوشا بر روزگار آن چنانی
#مطهره_رفیعی( تارا) #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
تا میلِ من و تو بر جفا و ستم است
تا طینت ما فاقد جود و کرم است
تا بَد زِ برای یکدگر می خواهیم
گر سنگ ببارد سرِ ما، باز کم است
#صابر_همدانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ
اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى.
|مناجات شعبانیه|
أَقْبِلْ عَلَىَّ ، خسته و نالانم از خودم
آغوش باز کن که گریزانم از خودم
آغوش باز کن که به سوی تو آمدم
اقرار میکنم که پشیمانم از خودم
غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر ؟!
آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم
پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران
این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟!
از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من
مانند گردباد پریشانم از خودم
از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست
توفیق دِه که روی بگردانم از خودم
#عاصی_خراسانی #شعر #مناجات_شعبانیه #غزل
📜 @sheraneh_eitaa