eitaa logo
شاعرانه
26.7هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
794 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ چه مراعاتُ ‌نَظیری زتو هر صبح بپاست ماه میخوابی و خورشید زجا برخیزی | صبحتون بخیر و پر عشق 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
بسم الله الرحمن الرحیم پیش نهالی‌ست ز باغ حکیم نخل سرافراز گلستان قدس مصرع برجستة دیوان قدس با الفِ ابجد لوح خداست طفل خرد را به خرد رهنماست چیست الف اصل همه حرف‌ها قطرة آبی پر ازو ظرف‌ها چیست الف هستی بی‌رسم و اسم هر چه جز او، اسم،‌چه جان و چه جسم هست برِ قدر شناسِ الف صورت هر حرف لباس الف جمله ز تکرار الف زاد حرف هر چه ازو زاد بدو گشت صرف سوی الف لایتعین نگر هر چه تعیّن همه بی‌بن نگر نیست تعیّن به جز از اعتبار لایتعیّن چه یکی، چه هزار رسم الف هم زالف دور کن دیدة کوته‌نظران کور کن رسم الف بر الف آلایش است جامه برِ کوردل آرایش است دستگه دیده چو بس تنگ شد هستی بی‌رنگ به صد رنگ شد دیده اگر پاک‌کنی از رمد صورت یک در نظر آید ز صد راز الف کشف چو شد مو به مو نسبت بسم‌الله و قرآن بجو نیست جز او هر چه به قرآن دَرَست آن همه باشد صدف، این گوهرست هر چه به قرآن سور و آیتست وحدتِ ساری شده در کثرتست حاصل قرآن همه بسم‌اللّهست بسم‌الله نه، که طلسم اللّهست ره به مسمّا نبری جز ز اسم مردی اگر می‌شکنی این طلسم گر تو ز بسم‌الله آگه شوی مِهر صفت توشه دِهِ مه شوی دیده ازین سرمه اگر پر کنی بر شوی از هر چه تصوّر کنی لیک نه در خورد تمنّاست این سود به هم بر زن سوداست این گوهر مقصود که زین بحر برد؟ بر سر این چشمه که سیراب مرد؟ عشق ازین باغ نَمی می‌کشد عقل هم از پی قدمی می‌کشد در چمن این گل گلشن فروز بر سر این چشمة لب تشنه سوز چید گل آن کس که گلش کس نچید برد پی آن کس که پیش کس ندید گر به مسمّا متوسل شوی در فن این اسم تو کامل شوی جز به مسمّا نتوان کشف اسم زور الهی شکند این طلسم آنکه جهان سر به سر اسم ویست گنج دو عالم ز طلسم ویست هست کن هر چه برون و درون هستی از اطلاق و تعیّن برون نادره معمارِ سرایِ وجود برزگر مزرع صحرای جود سرمه‌کش چشم سیه مست داغ رنگرز جامة طفلان باغ گونه ده جلوة زیبای گل درزی پیراهن والای گل وسمه‌کش ابروی پر خشم ناز گردفشان سر و روی نیاز جلوه ده قامت رعنای سرو شعله فروز دل زار تذرو سرمه کش نرگس فتّان حسن تاب ده زلف پریشان حسن جلوه‌فروش سر بازار عشق دایره ساز خط پرگار عشق در حرم غنچه فروزد چراغ در لگن لاله نهد شمع داغ کالبد خاک به جان پرورد باغ تن از آب روان پرورد جان صبا را تن گلشن که داد؟ شمع روان را لگن تن که داد؟ راز میان را که پدیدار کرد؟ سرّ دهان را که نمودار کرد؟ در نگه ناز که جنگ آفرید؟ دستگه خنده که تنگ آفرید؟ چاشنی جان به تکلّم که داد؟ نشئة مستی تبسم که داد؟ زلف بتان را که کند دلربای؟ چشم سیه را که شود سرمه‌سای؟ دل که برد از نگه کنج چشم؟ خوی بتان را که برآرد به خشم؟ ابروی کین را که دهد تیغ جنگ؟ طفل نگه را که کند شوخ و شنگ؟ خانة گُل را که بر آرد به آب؟ خیمة گردون که زند بی‌طناب؟ گوش فلک را که تواند کشید؟ ناف زمین را که تواند برید؟ قطرة نیسان که کند درّ ناب؟ پنجة مرجان که نماید خضاب؟ کرد زیک جنبش ابروی کین زلزلة تب لرزة جرم زمین طرفه برآمیخت ز نیرنگ و رنگ چاشنی صلح به تلخی جنگ دشت ازل یکسره میدان اوست ملک ابد عرصة جولان اوست صیقلی آینة سینه‌ها عکس نماینده آئینه‌ها 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در راه سفر تنها، ای کاش تو هم بودی با شوق هواپیما، ای کاش تو هم بودی پروانه ی سرگردان ، انگار شتابان است تا دور کند دل را ، ای کاش هم بودی این دست چه سنگین است ، این پای پر از تردید ای کاش نبودم یا، ای کاش تو هم بودی 📜 @sheraneh_eitaa
من حالم که خوب باشد به سبزه سبزی‌اش را می‌دهم و به آسمان سپید آبی‌اش را و طلا را وقف خورشید می‌کنم. با این وجود در زمستانی‌ترین حالت‌ها باز هم می‌توانم رنگ را تحریم کنم و گل را منع کنم از بودن... 📜 @sheraneh_eitaa
گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم 📜 @sheraneh_eitaa
اجرا میثم (2).mp3
1.68M
🎙 | خوانش: میثم بدرخانی شاعر : ولی امر مسلمین جهان سید علی خامنه ای (مدظله‌العالی) 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا فصیح‌الدین فصیحی هروی فرزند ابوالمکارم (زادهٔ بخارا احتمالاً در سال ۹۸۷ قمری، درگذشتهٔ سال ۱۰۴۹ قمری در هرات) شاعری که از بزرگان سادات هرات بود و نسبش به خواجه عبدالله انصاری می‌رسد. پس از چیرگی عبیدالله خان ازبک بر هرات در ۹۹۷ق، ابوالمکارم با خانواده‌اش به هرات بازگشت و همانجا ساکن شد و در همان زمان، فصیح‌الدین ده ساله بود. صیحی در هرات تحصیل نمود و در شعر شهرت یافت. او نزد والیان و بیگلربیگی‌های هرات و خراسان ارجمند گشت و آنان را ستود. در ۱۰۲۲ق ناگهان تصمیم به مهاجرت به هند گرفت، از هرات به قندهار گریخت اما در راه گرفتار سواران والی خراسان شد، او را به هرات بازگرداندند و به فرمان حسین‌خان (والی) به زندان افتاد، اما پس از اندکی بخشوده شد. چند سال بعد، در عهد حسن‌خان شاملو و در نشستی نزد او، مناظره‌ای میان حکیم شفایی و فصیحی روی داد. در این مناظرهٔ ادبی که به مشاجره انجامیده بود، «حسن‌خان جانب فصیحی را گرفت، شفایی رنجید و از هرات برآمد و فصیحی را هجو گفت.» فصیحی چون به هند نرفت، به ناچار دیوان اشعارش را به هند فرستاد، با آمدن شاه عباس اول در ۱۰۳۱ ق به هرات، مورد توجه شاه قرار گرفت و در ملازمت وی به قزوین رفت. پس از چندی به هرات بازگشت. وی را «ملک‌الشعراء خراسان» نامیده‌اند. وی در سرودن شعر، به‌ویژه قصیده و غزل، توانا بود و شاعرانی چون ناظم هروی، درویش واله و میرزا جلال اسیر شهرستانی، از شاگردان و تربیت یافتگان او هستند. وی خط شکسته را نیز به خوبی می‌نوشت. اشعارش ساده و روان و دارای مضامینی دقیق و عاشقانه و نزدیک به شاعران سبک خراسانی است و در عین حال از مفاهیم پیچیده و ترکیبات استعاری دشوار بر کنار است 📜 @sheraneh_eitaa
ناله را بهر تگ و پو چو کمر بربندم اول از شش جهتش راه اثر بر‌بندم اضطرابم چو به دریوزه دیدار آرد روم از رشته جان بال نظر بر‌بندم زخم بر دل خورم و مضطربش بگذارم مرهم حوصله بر جای دگر بر‌بندم جگر از برق تجلی شود ار چشمه نور آب آن را همه در جوی نظر بر‌بندم در نظر ار تب حرمان شود آتشکده سوز برم از دیده و در نار جگر بر‌بندم دزدم از زلف هوس جان گران جانان را به فسون بر نفس مرغ سحر بر‌بندم پاره‌ای معجزه از طره غم وام کنم برقع شب به رخ شاهر خود بر‌بندم بعد از آن پرده رخسار خیالت گیرم نسخه مردمک دیده ز خالت گیرم دیده را چون حرم روی نکوی تو کنم بگدازم نگه و پرده روی تو کنم چون صبا سوی گلستان جمالت از رشک بی‌مشام آیم و تن نافه بوی تو کنم شوق هر موی مرا قبله‌نمایی آموخت لیک کو حوصله تا روی به سوی توکنم گر به سودای تو بر خلد تجلی گذرم تا در آن آینه نظاره روی تو کنم بر گل و سنبل آن باغ فسونی بدمم همه را شیفته آتش خوی تو کنم عشقم آتشکده‌ای کرد و به هر دل که رسم شکوه ز افسردگی جام و سبوی تو کنم مشت خاکسترم و باد به هر جا بردم سجده شکر پریشانی موی تو کنم 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
. 🏷 لایو رایگان به مناسبت هفته کتاب 💢 ویژه والدین، معلمان و مربیان تربیتی 🔷 معرفی بهترین کتاب‌های کودک و نوجوان درباره موضوعات مختلف با محوریت سوالات شما 🔶 از داستان درباره حجاب و دیگر مسائل مذهبی تا کتاب‌هایی درباره فلسطین، قهرمانان ملی، طنز، تاریخ، کتاب‌هایی برای جذب نوجوان به کتابخوانی و هر موضوع دیگری که شما سوال داشته باشید. 🏷 با ارائه حجت‌الاسلام اسفندیاری، کارشناس تربیتی و مروّج کتاب کودک و نوجوان ⏰ پنج‌شنبه یکم آذرماه، ساعت ۱۶ ⭕️ برای اطلاعات بیشتر و ارسال سوالات، کانال باور را دنبال کنید. 📚 🔰 باور؛ خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی. 🆔 @Bavar_tarbiat
هدایت شده از قاصدک
انگشتر هیات شهدای گمنام تهران💚 🔴زیر قیمت کل بازار😎 🟡بیش از۸سال فروش💍 🔵 شما سود ماست✨ 🟢ارسال رایگان و سریع+ضمانت مرجوعی+هدیه😘📦 http://eitaa.com/joinchat/4067164162C323f980ba7 ⚠️بیا و تخفیف ویژه و مسابقه رو از دست نده 👆😍
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | با امین هرگه نشستم در امان برخاستم♡ شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
بیا ای عشقِ جان‌سوزان که من خود را به تو سوزم اگر سوزی وگرنه من یقین خود را به تو سوزم خس و خاشاک می‌سوزی درون خویش می‌جوشی کنون ما را شدی روزی بیا خود را به تو سوزم مکان خود لامکان دارم ز زندان غم بسی دارم کنون روی به حق آرم بیا خود را به تو سوزم بدم مردان سُخن گویم، جمال یار می‌جویم هوالحق را به حق جویم، بیا خود را به تو سوزم دلی با یار خود بستم، ز جان هم دست خود شُستم چون مستان‌وار من مستم، بیا خود را به تو سوزم 📜 @sheraneh_eitaa