eitaa logo
شاعرانه
26.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
810 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
راهی ز زبان ما به دل پیوسته ست کاسرار جهان جان، در آن ره بسته ست تا هست زبان بسته، گشاده است آن را چون گشت زبان گشاده، آن ره بسته ست 📜 @sheraneh_eitaa
مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی، کنار چمن نشسته بود؛ دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است! تمام راه به یک چیز فکر می‌کردم. و رنگ دامنه‌ها هوش از سرم می‌برد. خطوط جاده در اندوه دشت‌ها گم بود. چه دره‌های عجیبی! و اسب، یادت هست، سپید بود و مثل واژه ی پاکی، سکوت سبز چمن وار را، چرا می‌کرد... 📜 @sheraneh_eitaa
سرمایهٔ راهرو، حضور و ادب است آن‌گاه یکی همّت و دیگر طلب است ناچار بود رهرو از این چار اصول ورنه به مراد دل رسیدن عجب است 📜 @sheraneh_eitaa
ای که چشمم زِ فراق تو شبی خواب نرفت دست من کاش شبی زیرِ سرت خواب رَوَد! شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ به صبح خنده‌ات ، آویزم ای امید محال مگر تلافی شب‌های انتظار کنم ...! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد می تواند خبر از مصر به کنعان ببرد آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت: یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعیت پسری که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد دودلم اینکه بیاید من معمولی را سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد مرد آنگاه که از درد به خود میپیچد ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد شعر کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه باید این قائله را آه به پایان ببرد شب به شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد! 📜 @sheraneh_eitaa
🔔قابل توجه مخاطبان محترم🔔 ❓سوالات پر تکرار شما را پاسخ می دهیم، خواهشمندیم تحت هیچ شرایطی دیگر ارسال نفرمایید. 💠اول: استفاده غیر تجاری از مطالب کانال مجاز است.برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی روح شهدا صلوات 💠دوم برای تبلیغ به کانون تبلیغاتی قاصدک مراجعه کنید. @ghaasedak 💠سوم چنانچه درباره مطالب(متن، عکس، فیلم...) نظری دارید حتما برای ما ارسال کنید. اگر مطالب یا عکسها تکرار می شوند، حتما با ذکر عنوان و مصداق ارسال کنید تا بررسی و اصلاح شود.چنانچه قصد ارسال اثری دارید از طریق لینک ناشناس اقدام کنید. https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53 💠چهارم امکان مشاوره با مشاور برای امور خانوادگی و تربیتی و نیز امکان مشاوره با وکیل برای امور حقوقی با هزینه های بسیار پایین برای شما فراهم شده است.به کانالهای ذیل مراجعه کنید. https://eitaa.com/joinchat/1081803223Cc60a0cb30a @vakil_et 🌹🌹🌹🌹🌹
وقتی که زندگی من هیچ چیز نبود هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم باید، باید، باید دیوانه وار دوست بدارم کسی را که مثل هیچکس نیست! 📜 @sheraneh_eitaa
انگشتر التفاتی ای دوست رسید ایزد نکند از تو مرا قطعِ امید انگشت رضا به چشم و جانم بنهاد در حلقه بندگی شدم چون خورشید 📜 @sheraneh_eitaa
می‌بینمت از دور و زیاد است همین هم این سوخته‌دل ساخته با کمتر از این هم صدبار صدایت زدم اما نشنیدی یک چشم بگردان به من گوشه‌نشین هم عشقی که زمینی نشود فایده‌اش چیست؟ ای ماه بینداز نگاهی به زمین هم گفتی که ز خود بگذر و دیدی که گذشتم از روح و روان هم، تن و جان هم، دل و دین هم از پیچ و خم رود گذشتیم و رسیدیم از چشمۀ تردید به دریای یقین هم ای زاهد اگر منکر عشقی به جهنم! ما با تو نیاییم به فردوس برین هم 📜 @sheraneh_eitaa
خواجه مجدالدین هبه‌الله بن احمد (یا محمد) بن یوسف همگر ملک‌الشعرای دربار سلغریان و مشهور به ابن همگر و مجد همگر (زادهٔ ۶۰۷ هجری قمری در یزد یا شیراز– درگذشتهٔ ۶۸۶ هجری قمری در اصفهان) از شاعران پارسی‌گوی سدهٔ هفتم هجری است. وی در نیمه‌های سال ۶۰۷ در یزد زاده شد (مولد او را شیراز هم نوشته‌اند و احتمال داده‌اند متولد شیراز با اصالت یزدی بوده باشد) و در نزد عبیدالله خشیبی شعر و انشاء و خوش‌نویسی آموخت. «همگر» به معنی بافنده و جولاهه است و این شاید شغل خانوادگی او یا شغل نخستین خودش بوده است. پس از آن از یزد به شیراز رفت و به خدمت پادشاهان سلغری رسید. وی در فارس ابوبکر بن سعد و سعد بن ابوبکر و محمد بن سعد را مدح کرد و در نزد این پادشاهان رتبهٔ ملک‌الشعرایی یافت. اتابک ابوبکر او را به زندان انداخت و پس از مدتی اسارت به شفاعت فخرالدین ابوبکر وزیر اتابک رهایی یافت. پس از زوال حکومت سلغریان در سال ۶۳۳ هجری، مجد همگر از شیراز به کرمان رفت تا در پناه قراختاییان کرمان درآید. پس از مدتی، ابن همگر دوباره به شیراز بازگشت و شمس‌الدین محمد و بهاءالدین محمد و همچنین عطاملک جوینی از او پشتیبانی کردند. مجد همگر را در ادبیات فارسی غالباً از روی حکمی که در مقایسهٔ امامی هروی و سعدی کرده است می شناسند. نوشته‌اند که بعضی از معاصران عقیدهٔ او را درباره ٔ امامی هروی و سعدی و رجحان یکی بر دیگری پرسیده‌اند و او گفته است: در شیوهٔ شاعری به اجماع هرگز من و سعدی به امامی نرسیم می‌گویند سعدی این شعر را شنیده و رنجیده و به طنز گفته است: همگر که به عمر خود نکرده‌ست نماز آری چه عجب گر به امامی نرسد عبید زاکانی نیز یکی دو حکایت مزاح آمیز دربارهٔ او و بهاءالدین جوینی صاحبدیوان آورده است. پس از حملهٔ قوم مغول و تاتار، مجد همگر به اصفهان رفت و در سال ۶۸۶ هجری قمری در اصفهان وفات کرد. قبر منسوب به او در اصفهان واقع است و به وزیرنشان معروف است. 📜 @sheraneh_eitaa