هاجر امشب می زند شانه
فرق اسماعیل قربانی
رخت نو بر قامت اش کرده
خلعتت،ای مادر ارزانی
امر ایزد تا شود اجرا
تیغ ایراهیم،در دست است
می رود با پای خود مسلخ
گوئیا جشن است و مهمانی
دست و پایش بسته محکم چون
گوسفندی نزد قصاب اش
چشم بر چشم پسر دارد
رحم بابا می کند،آنی
سست ابراهیم شد آن دم
گفت اسماعیل: بابا را
ای پدر, محکم ببر اکنون
کن اطاعت حکم یزدانی
چشم بر هم کرد ابراهیم
می کشد چاقو ی خود محکم
ناگهان جبریل نازل شد
یک خبر ،از حیّ سبحانی
امتحان خویش پس دادی
گوسفندی می رسد اکنون
تا شود او،جای اسماعیل , قربانی
امتحان هر چند سنگین است
سر به طاعت, می کند تسلیم
نور چشم خویش را،آری
چون رسد دستور ربانی
#اعتمادی #شعر #عید_قربان
📜 @sheraneh_eitaa
«💚💚8 روز تا عید بزرگ غدیر💚💚»
🔹با علی هممسیرم🔹
اگر نوبهارم، اگر زمهریرم
اگر آبشارم، اگر آبگیرم
اگر تیره مانند شبهای ابری
اگر مثل خورشید، روشنضمیرم
تپشجوش اگر مثل امواج دریا
عطشنوش اگر مثل خاک کویرم
اگر هرچه هستم، سحر، شب، طرب، غم
فقیرم، فقیرم، فقیرم، فقیرم
همینم که هستم، همین روح خاکی
اگر بر گلیمم، اگر بر حریرم
رها از حصار نفسگیر حرصم
مگیرید خرده اگر بر حصیرم
لبالب ز شعرم، لبالب ز آتش
اگر لب گشایم، اگر گُر بگیرم...
گزیر و گریزی مرا نیست از عشق
«که بر عهد و پیمان روز غدیرم»
علی بوده تا بوده ورد زبانم
«شناسند مردان، صغیر و کبیرم»
اگر خفتهام، با علی همخیالم
اگر میروم، با علی هممسیرم
مرام علی را فقط دوست دارم
کلام علی را فقط میپذیرم
اگر بیعلی شاد باشم، بگریم
اگر بیعلی زنده هستم، بمیرم
علی بوده در بیقراری، قرارم
علی بوده در گمشدن، دستگیرم
اگر از کلامم نظر برندارد
به ششگوش گیتی نیابی نظیرم
علی عزّتم داده گر عزّتی هست
اگرنه حقیرم، حقیرم، حقیرم
#مرتضی_امیری_اسفندقه #شعر #عید_غدیر
📜 @sheraneh_eitaa
طنز انتخاباتی دوره ی چهاردهم ریاست جمهوری...
🌸🌺🌟💫💐🌺🌸
چک برگشتی ام کرده حساب بانک را مسدود
ریالی نیست دیگر در حساب خالی ام موجود
برای من که تعطیل است کل کاسبی هایم
چه فرقی می کند <باقر>شود پیروز یا<مسعود>
اگرچه ارتباطی نیست با ایشان ولی حتمن
شوم از ازدحام رای در صندوق ها خشنود
به عشق مملکت هر بار می آیم مصمم تر
چرا که هست من را اعتلای این وطن مقصود
هواداران نامزدها خوشند از قول نامزدها
چنان که بُرد برخی را به اوج کهکشان <محمود>
چنان که شد سبیل عدّه ای چرب از <حسن> وقتی
که برجام بلا یک آفت سنگین و ممتد بود
نخند از من که دست من ز لطف این و آن خالیست
علیرغم وفاداری ، از این و آن ندیدم سود
نه پُستی، نه مقامی، نه پرستیژی ، نه ماوایی
گرانی بیشتر آمد شدم از این و آن مطرود
خدا رحمت کند هردم رجایی و رئیسی را
عروج سختشان غم را به درد سخت ما افزود
هم از چپ فاجعه دیدند هم از راست چندین بار
جفا دیدند و کوچیدند از این خاک ِ فسق آلود
رها کن باند بازی را، کسی را برگزین کز وی
خدا از کارها راضی، وطن از حجمه ها آسود
کسی از لافهای باند چپ یا راست خوشدل نیست
خوشا بر آنکه بیرون زد از این باند و جناحی زود
خوشا بر آنکه وقتی رای آورد و به پاستور رفت
به میدان عمل هرگز نگردد فاسد و مردود
#محمدجعفر_زارع_خوشدل #انتخابات #شعر #شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa
تنها پناه گریهی عاشق، دل شب است
شب را برای گریه، سیاه آفریدهاند!
شبتون در پناه حق
#فرهاد_شریفی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بیاای قاصدعشقم که من مشتاق دیدارم
که صبح دیگری آمد،من از عشقِ توسرشارم
کجا بایدسرت باشد به غیراز شانهی عشقت
که من کوهی سرافرازم تویی خورشیدِ بیدارم
#پارسا_خسروی #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
غمخوار من! به خانهی غمها خوش آمدی
با من به «جمع» مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
میبینمت... برای تماشا خوش آمدی
راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست
ای من به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق، روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی غیر از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
#فاضل_نظری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
منم آن همسفرِ برگِ زمستان و خزان
که رها گشته از این خلسهی تاریک جهان
من همان صخرهی تنهایِ دلِ امواجم
و همان لحظهی تاریکی و خاموشیِ جان
من سکوتِ سخن و مجری احوال دلم
آن سکوتی که پر از ناله و اشک است و فغان
من همان حسرتِ ناگفته سخن های دلی
که فقط شاهد نامردی گرگان جهان
منم آن قصهی تنهایی شب های عزا
که غمش جنس سکوت و به دلش غصه نهان
#زینبسادات_محمدپور #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
«🌷💚🌷7روز تا بزرگترین عید🌷💚🌷»
گفتیم اول از علی و آخر از علی
پُر شد ورق ورق ورقِ دفتر از علی
با خلقتش چکامهی خلقت تمام شد
دیگر نیافرید خدا بهتر از علی
یک قطرهاش به عمرِ زمین و زمان رسید
سیراب میشود عطشِ محشر از علی
از عرشِ ابرهای لبش وحی میچکید
در بارشِ تلاوتِ پیغمبر از علی
نهجالبلاغه نقطهی عطف خطابه شد
قیمت گرفت آبروی منبر از علی
از خاک رفت بر درِ افلاکیان نشست
تا بال و پر گرفت، درِ خیبر از علی
پا روی حقّ مورچگان هم نمیگذاشت
حتی خیالِ ظلم نمیزد سر از علی
در روزگارِ بردهفروشان نمیخرید
جز آبروی نوکریاش قنبر از علی
حیّ علیَ الصلوة، زمان گدایی است
حیّ علیٰ گرفتنِ انگشتر از علی
از یا حسینِِ حل شده در اشکهای آب
سیراب میشویم، چنان کوثر از علی
#رضا_قاسمی #شعر #امام_علی #عید_غدیر
📜 @sheraneh_eitaa
تنهایی تلفنیست که زنگ میزند مدام
صدای غریبهایست
که سراغ دیگری را میگیرد از من
یکشنبهی سوتوکوریست
که آسمان ابریاش ذرّهای آفتاب ندارد
حرفهای بیربطیست
که سر میبرد حوصلهام را
تنهایی زلزدن از پشت شیشهایست
که به شب میرسد...
#دریتا_کومو #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
مؤمن قناعت در 2 مه سال ۱۹۳۲ (۱۳۱۴ خورشیدی) در ناحیه درواز بدخشان به دنیا آمد. وی شاعر پارسیگوی تاجیکستان، نمایندهٔ مردم تاجیکستان در پارلمان اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۹۱–۱۹۷۹)، متفکر سیاسی و اجتماعی بود
نخستین دفتر شعر او با نام «شراره» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید. پس از «شراره»، مؤمن قناعت دهها دفتر شعر و داستان حماسی دیگر نیز منتشر کرد که برخی مشهورترین آنها عبارتند از: «تاجیکستان – اسم من»، «سروش استالین گراد»، «حماسه داد» و «مسعود نامه». داستان «گهواره سینا» ی او که در سال ۱۹۷۸ نوشته شد جایزهٔ رودکی را در سال ۱۹۸۰ میلادی برای نویسندهاش به ارمغان آورد. عنوانِ «شاعر خلق تاجیکستان»، بالاترین عنوان برای شعرا و نویسندگان در این کشور است. قناعت در سال ۱۹۷۷ پس از مرگ “میرزا تورسونزاده”، رئیس وقت اتحادیه نویسندگان، سمت ریاست آن را به دست آورد و تا زمان فروپاشی شوروی عهدهدار این سمت بود.
از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ نیز ریاست انستیتوی میراث ادبی را در فرهنگستان علوم را برعهده داشت. مومن قناعت نه تنها شاعر، بلکه نویسنده بزرگ تاجیک و زمانی نیز از نویسندگان نامدار شوروی وقت شناخته میشد. استاد قناعت پروردهی نهضت ادبی در شعر نو اندیشانهی فارسی ورارود است. او را پیشکسوت نو آوری و نوپردازی شعر امروز فارسی در تاجیکستان میدانند. شعری از او که در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی دربارهٔ زبان فارسی سرودهاست بسیار سرشناس است و از اولین آثاریست که به اهمیت مسئلهٔ زبان در نهضت اخیر هویتشناسی تاجیکان میپردازد. از مؤمن قناعت با عنوان «نیمای میانرودان» نیز یاد میشود. ایشان در بین تاجیکان به «مؤمن شاه» اشتهار داشت. مهمترین وجه تمایز قناعت از دیگر چهرههای ادبی همدورهاش، تلاشهای وی در راستای احیاء زبان فارسی در راستای نهضت هویتیابی تاجیکان در دوره اتحاد جماهیر شوروی بود.
وی در ۱۸ مه ۲۰۱۸، در سن ۸۶ سالگی در شهر دوشنبه درگذشت.
#مومن_قناعت #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
فيضی كه زسرپنجه خورشيد بريزد
بر طور سری خنده توحيد بريزد
ريزد، به سرنخل و سر بيد بريزد
بر عالم ظلماني چو نورسحر آيد
از ابر فرو رفته ززندان به درآيد
آيد زقدر دردل ما در ثمر آيد
این فيض به هر خانه وهر لانه درآيد
با بال هما و پر پروانه در آيد
آید ز پی سوختن و ساختن آيد
#شعر #مومن_قناعت
📜 @sheraneh_eitaa