پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم
سراپا حیرتم! از خویش میپرسم چرا بستم؟
عزیز فاطمه! دیر آمدم اما قبولم کن
خدا داند که از این پس به عهد عشق پابستم..
خدا میخواست از ظلمت به سوی نور پر گیرم
سر شب تا سحر دل را به بال التجا بستم
جدال عقل بود و عشق، پشت خیمۀ تقدیر
که دست نفس را از پشت با لطف خدا بستم
فرات اشک میجوشد ز چشم سر به زیر من
که بر کام عطشناک تو راه آب را بستم
اگر فرمان دهی، حُرّ پیشمرگ اصغرت گردد
کمر بهر دفاع از عترت آل عبا بستم
دعا کن تا شهادت وا کند آغوش جان بر من
که چشم آرزو بر هرچه جز این مدعا بستم
#محمود_شریفی #شعر #محرم #امام_حسین #شب_چهارم_محرم #حر_ریاحی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | حس کرد پا به پاش جهان گریه میکند
دارد غروب فرشچیان گریه میکند
#بعثت_خون
📜 @sheraneh_eitaa
مادر نشسته سیر تماشایشان کند
هنگام رفتن است، مهیّایشان کند
عون است یا محمّد؟ فرقی نمیکند
در اشکهای بدرقه پیدایشان کند
این سهم زینب است، دو طوفان، دو گردباد
لبتشنهاند، راهی دریایشان کند
او یک زن است و عاطفه دارد، عجیب نیست
سیرابِ بوسه قامت رعنایشان کند
آنها پر از حرارت لبّیک گفتناند
باید سفر به خلوت شیدایشان کند..
بر شانه میزند که: برو، سهم کوچکیست
باید نثار غربت مولایشان کند
#پروانه_نجاتی #شعر #محرم #امام_حسین #شب_چهارم_محرم #جوانان_حضرت_زینب
📜 @sheraneh_eitaa
دلم پرواز میخواهد، رها در باد خواهم شد؟
نمیدانم از این حبس ابد آزاد خواهم شد؟
اگر که رو بگرداند، اگر رنجیده باشد چه؟
گناهم را نبخشد دوست، دشمنشاد خواهم شد
دلم مثل بیابان در تب دلشوره میسوزد
بخندد آسمان با خندهاش آباد خواهم شد
سرود سروها آرام کرده اضطرابم را
دلم قرص است با آزادهها همزاد خواهم شد
رسیده وقت آن تا بشکنم قفل سکوتم را
چو طوفان بر سر هرچه قفس فریاد خواهم شد
اگر عشق است، این افتاده را هم میبرد بالا
میان اشکهای توبهکاران یاد خواهم شد
بگو با حنجر خونین رقم خوردهست تقدیرم؟
بگو مثل کسی که پای تو سر داد خواهم شد؟
کنار قبر هفتاد و دو لاله، جای من خالی...
و من آن لالهای که از تو دور افتاد خواهم شد
#عباس_همتی #حر_ریاحی #شب_چهارم_محرم #امام_حسین #محرم #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
دویدهایم که همراه کاروان باشیم
رسیدهایم که در جمع عاشقان باشیم
به شوق اوج گرفتن ستاره آمدهایم
که خاکبوس قدمهای آسمان باشیم
شما و این همه غربت، چگونه جان ندهیم؟
خدا کند که سزاوار بذل جان باشیم
دو چشم حضرت مادر دو چشمه باران است
چگونه شاهد این درد بیکران باشیم؟
دویده در رگ ما خون جعفر طیّار
زمان آن شده تا عرش، پرزنان باشیم
دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست
اگر اجازه دهید از پرندگان باشیم
دو نوجوان فدایی، دو نوجوان شهید
همان که آرزوی مادر است، آن باشیم
#سیدمحمدجواد_شرافت #جوانان_حضرت_زینب #شب_چهارم_محرم #امام_حسین #محرم #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
در ڪوچہ ے دلتنڪَیِ شب،چشم بہ راه است
باز این دل دیوانہ ڪه شاید تو بیایی...
شبتون در پناه حق
#مهناز_نجفی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای ناب تـرین قسـمت مـن صـبح بخـیر
دلداده ی خوش صحبت من صبح بخیر
ای شاد ترین زمزمه ی زندگی ام
ظرف عسلم شربت من صبح بخیر
#رضا_شکری #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
ابری نیست!
بادی نیست!
می نشینم لب حوض
گردش ماهیها،
روشنی، من، گل، آب
پاکی خوشه ی زیست!
مادرم ریحان میچیند
نان و ریحان و پنیر،
آسمانی بی ابر، اطلسیهایی تر
رستگاری نزدیک
لای گل های حیاط!
نور در کاسه ی مس،
چه نوازشها می ریزد!
نردبان از سر دیوار بلند،
صبح را روی زمین میآرد!
پشت لبخندی،
پنهان هر چیز!
روزنی دارد دیوار زمان
که از آن چهره ی من پیداست...
#سهراب_سپهری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
تا که با اخم خودت زخم زنی بر جانم
رنگ چشمان تو درمان بکند هر آنم
زخم و درمان مرا چشم تو با هم دارد
اخم تو زخم من است و رنگ آن درمانم
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
🔸خواص عاشورایی:
فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها
⭕️جانفشانی و شهادت دو پسر حضرت زینب (س)
🔻حضرت زینب (س) دو پسر به نامهای عون و محمد داشت . پدر آن دو عبدالله بن جعفرطیار بود. محمد پس از نبردی شجاعانه توسط عامر بن نهشل تمیمی و عون پس از کشتن تعدادی از دشمنان توسط عبدالله بن قطبه طائی به شهادت رسیدند.
🔺امام حسین علیه السلام پیکرهای خونآلود آنان را به خیمهها آورد ، ولی حضرت زینب (س) به احترام برادرشان اباعبدالله الحسین علیه السلام حاضر نشدند بر سر پیکر فرزندانشان حاضر شوند.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#چهارم_محرم
#خواص_عاشورایی
#بصیرت
📜 @sheraneh_eitaa
سلام در ضمن برای گرفتن تبلیغ از کانال شما چه باید کرد؟ من از قاصدک ....
✍️سلام درباره تبلیغات اطلاعاتی نداریم با همان مجموعه قاصدک ارتباط بگیرید.
چنان در قید مهرت پای بندم
که گویی آهوی سر در کمندم
گهی بر درد بی درمان بگریم
گهی بر حال بی سامان بخندم
مرا هوشی نماند از عشق و گوشی
که پند هوشمندان کار بندم
مجال صبر تنگ آمد به یک بار
حدیث عشق بر صحرا فکندم
نه مجنونم که دل بردارم از دوست
مده گر عاقلی ای خواجه پندم
چنین صورت نبندد هیچ نقاش
معاذالله من این صورت نبندم
چه جانها در غمت فرسود و تنها
نه تنها من اسیر و مستمندم
تو هم بازآمدی ناچار و ناکام
اگر بازآمدی بخت بلندم
گر آوازم دهی من خفته در گور
برآساید روان دردمندم
سری دارم فدای خاک پایت
گر آسایش رسانی ور گزندم
و گر در رنج سعدی راحت توست
من این بیداد بر خود میپسندم
#شعر #سعدی
📜 @sheraneh_eitaa