اومدم دعا کنم تا که بیای
هی خداخدا کنم تا که بیای
بعداز این میخوام که همراه دعا
دوری از خطا کنم تا که بیای
اومدم بگم منو نگا کنی
تو نمازشب برام دعا کنی
اومدم که التماست بکنم
نشه یک لحظه منو رها کنی
اگه تو بیای آقا بهار میاد
تو دل منتظرات قرار میاد
یه روز عاشقات بهم خبر میدن
آقامون داره با ذوالفقار میاد
میای و لبارو خندون می کنی
مهربونی رو فراوون می کنی
شب انتظار دیگه تموم میشه
میای و دردا رو درمون می کن
میای و غم از تو سینه می بری
میاری صفا و کینه می بری
کاش که باشیم و اون روز ببینیم
که میای مارو مدینه می بری
میای و با چشمای تر میخونی
میای از غربت حیدر میخونی
چه قیامتی میشه وقتی آقا...
برا ما روضه ی مادر میخونی
کاشکی از باغ خزونت بخونی
از عموی مهربونت بخونی
ما چقد لطمه بصورت می زنیم
وقتی که از عمه جونت بخونی
#سیدمجتبی_شجاع #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
تنها تو وقتی صدا می زنی
نامم دهان به دهان می چرخد
ماه کامل می شود
و با ده انگشت می تابد.
بلبلی پشت سنگ می خواند
با رگه هایی از طلا...
#غلامرضا_بروسان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای زمین ریزه خوار تو مهدی
وی زمان در مدار تو مهدی
آمدی ای حقیقت هستی
عالمی بیقرار تو مهدی
صد و بیست و چهار هزار احمد
همه در انتظار تو مهدی
منتظر بر تو سیزده معصوم
و همین افتخار تو مهدی
نه فقط نُه فلک به فرمانت
عرش در اختیار تو مهدی
فصلها از تو شکل میگیرند
هست جنت بهار تو مهدی
مانده اسلام از تو پابرجا
نازم این اقتدار تو مهدی
غم و اندوه برطرف سازد
پرچم آشکار تو مهدی
میشود هر، عدوی تو محو از
تیغِ دشمن شکار تو مهدی
نَصر و عزت، خدا ترا داده
تا بماند قرار تو مهدی
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله
آمدی تا که دلبری بکنی
در امامت پیمبری بکنی
آمدی تا که خود بِإذن الله
بر همه خلق سروری بکنی
آمدی با حکومتِ الله
باز اقدام حیدری بکنی
آمدی تا به جنگِ با خصمت
همچو جدّت دلاوری بکنی
آمدی تا به مَسند اسلام
بعد از این حکم دیگری بکنی
آمدی ای مجدِدِ احکام
تا که احکام پروری بکنی
آمدی تا به سنّت احمد
دین حق را تو یاوری بکنی
آمدی دست ظلم بَرچینی
در عدالت برابری بکنی
آمدی تا به دادِ ما برسی
دشمنی با ستمگری بکنی
آمدی با نجات گمراهان
عالمی را تو رهبری بکنی
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله
امتداد خدا تویی آقا
دردها را دوا تویی آقا
وارث اهلبیتِ پیغمبر
زادۀ مصطفا تویی آقا
این جهان پُر ز فتنه شد بازآ
ثمر مرتضا تویی آقا
ای ضیاءِ دو دیدۀ زهرا
جان خیرالنسا تویی آقا
یاورِ عمه زینبی و یقین
مرهم مجتبا تویی آقا
داروی زخمهای شاه شهید
مددِ کربلا تویی آقا
طالب خون سرخ و منتقمِ
رأسهای جدا تویی آقا
آخرین نور دیدگان حسین
چارم ابنُ الرضا تویی آقا
بحر و بر از تو امنیت یابد
حافظ دین ما تویی آقا
امر تو نافذ است در عالم
صاحب دو سرا تویی آقا
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله
ما محبِ محبتت هستیم
ریزه خوار ولایتت هستیم
ما ز مستشهدینَ بَینَ یَدیه
جان نثاران بیعتت هستیم
گر بمیریم، باز هم به ظهور
زندۀ روز رجعتت هستیم
همه لبیک گو بسوی تو
پیشتاز اجابتت هستیم
تشنۀ طلعت رشیدۀ تو
همه مشتاق حضرتت هستیم
به جمال مبارکت سوگند
کشتۀ آل عترتت هستیم
در طریق تو با تمام وجود
تابعِ امر و حجتت هستیم
قول تو حقّ و فعل تو حقّ است
ما موظف به طاعتت هستیم
ای رفیقِ شفیق، ما احباب
مدّعیِ رفاقتت هستیم
تو امام هدایتی و ما
تشنگان هدایتت هستیم
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله
همه جا پُر شد از بهانۀ تو
میرسد از فَلک نشانۀ تو
کربلا و مدینه میگویند
بازگرد ای دل آشیانه تو
سامرا و نجف ترا خوانند
کاظمین است در کرانه تو
از بقیع نغمۀ تو میآید
طوس دارد به لب ترانه تو
همچو زمزم برای تو گِرید
کعبه در گردشِ شبانه تو
جمکران را ببین که منتظرند
خیلِ عاشق در آستانه تو
از حرم تا حرم همه پرسند
از تو و وصل عاشقانه تو
از یمن تا عراق، هم ناله
سوریه میکند بهانه تو
دوستان در پی ظهور توأند
دشمنان منکر زمانه تو
چشمِ پهلو شکسته مانده به در
شاهد اشک دانه دانه تو
#محمود_ژولیده #امام_زمان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
الهی!
کار، آن دارد که با تو کاری دارد،
یار، آن دارد که چون تو یاری دارد،
او که در هر دو جهان تو را دارد،
هرگز،
کِی تو را بگذارد؟!
#مناجات_نامه
#خواجه_عبدالله_انصاری
📜 @sheraneh_eitaa
صبح آغاز شد و چشم دلم منتظرت
پلڪ بگَشاے ڪہ آغازِمن و جان منے...
|صبحتون بخیر و پر امید 🌸🍃
#هما_کشتگر #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
عشقت چو شمع سوخت سراپا تن مرا
چون موم و رشته پیرهن و دامن مرا
سوز درون گداخته از بس که جان من
با هم شمرده تن نخ پیراهن مرا
من عندلیب گلشن تصویر گشتهام
در کار نیست آب و هوا گلشن مرا
موری به کام دانهای از حاصلم برد
کو برق تا به باد دهد خرمن مرا
چون آتشی که میل به خاشاک میکند
عشق تو میکشد سوی خود دامن مرا
ای دیده باددستی بیصرفه درگذار
خالی مکن ز خون جگر معدن مرا
غیر از هما که طعمه شدش استخوان من
پیدا نکرده است کسی مسکن مرا
من صیدم و رضا به قضای تو دادهام
بیرون ز طوق خویش مکن گردن مرا
در واجبات عشق همین بس کز آب تیغ
تعلیم داده دست ز جان شستن مرا
دیدم تو را و دست و نگاهم ز کار رفت
محروم ساخت وصل تو گلچیدن مرا
غیر از زبان که محرم غمخانه دل است
قصاب پی نبرد کسی مخزن مرا
#قصاب_کاشانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
اگر ای حریف جوئی به صفای دل خدا را
بنشین به عرش وحدت بنگر جمال ما را
تو اگر خداپرستی به خود آ، ز کبر و مستی
نپرست اگر توانی ز، ره هوس هوی را
هله ای حریف رندان بگذر، ز مستمندان
بشناس اگر توانی سر کوچه وفا را
چو ز کوی لاگذشتی برسی به ملک الا
تو بلا ندیده داری سر دولت ولا را
پی دفع جند دجال و برفع جیش شیطان
تو که موسی آفرینی بفکن ز کف عصا را
چو حیات جاودانی طلبی ز حق طلب کن
که دهند قد سیانت به جهان دلا صلا را
به طواف کعبه دل چو میان جان ببستی
بطلب ز طبع «حاجب» می بیغش صفا را
#شعر #حاجب_شیرازی
📜 @sheraneh_eitaa
پستچیِ حواس پرت
نامه های تورا
به خانه ی همسایه می اندازد
وگرنه محال است
فراموشم کرده باشی!
#ساغر_شفیعی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
به من بیاموز
چگونه عطر به گل سرخاش باز میگردد
تا من به تو بازگردم
مادر!
به من بیاموز
چگونه خاکستر،دوباره اخگر میشود
و رودخانه، سرچشمه
و آذرخشها، به ابر
و چگونه برگهای پاییز دوباره به شاخهها
باز میگردد
تا من به تو بازگردم
آنگه که صدای تو را میشنوم
میپندارم
که میتوانم دیگر بار از تو شعلهور شوم
و بر مدخل کشتزارانات،
بارها و بارها جان دهم
اینجا هر انچه برای من آزار دهنده است
یافت نمیشود.
#غاده_السمان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
علیاصغر شیری شهریور ۱۳۶۴ در ماهنشان زنجان متولد شد. وی در کودکی همراه خانواده به قم مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در این شهر گذراند. او از نوجوانی به شعر علاقه داشت و به گفته خودش سرودن را با شعر آیینی ترکی در هیآت آغاز کرده است. وی در جشنوارهها و کنگرههای مختلفی برگزیده شده است. تحصیلات دانشگاهی وی در رشته زبان و ادبیات فارسی است و اکنون به تدریس در آموزش و پرورش اشتغال دارد. «به زبان مادری»، «لبخوانی» و «کتیبه تاک» سه مجموعه شعر او است.
#معرفی_شاعر #علی_اصغر_شیری
📜 @sheraneh_eitaa
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
از نامههای اهل محل کولهها پر است
بر شانه میبریم چه بار امانتی
سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک
طفلی که نیست هستی او غیر شربتی
هر خانه موکبیست که بیتوتهگاه ماست
بر روی ما گشوده شده باب رحمتی
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟»
باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی!
ما پابرهنهایم و به ما طعنه میزنند
ما خیل زائریم، نه یک مشت پاپتی..
کم نیست بغضهای گره خورده بر ضریح
اما به غیر اشک نداریم حاجتی
#علی_اصغر_شیری #اربعین #امام_حسین #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | می شوم دیوانه دیوانه، وقتی نیستی....
غزلی از آقای علی اصغر شیری
📜 @sheraneh_eitaa
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
#مریم_کرباسی #شعر #اربعین #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماهنگ
🔉 #زمینه | تو کسوکار و خونوادمی
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
🎵 فایل صوتی قطعه
🖌 متن شعر
✨ #امام_حسین_ع #نسل_حسینی
🇮🇷 صفحۀرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir
بردار سر زخاک منم خواهرت حسین
از شهر شام آمده ام با سرت حسین
از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن
آید هنوز زمزمه مادرت حسین
یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا
دست مرا گرفت علی اکبرت حسین
آغوش باز کن که سکینه رسیده است
او را بگیر بار دگر دربرت حسین
حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست
برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین
می خواستم که آب بریزم به قبر تو
یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین
خاک مزار تو به سرم تا که ریختم
یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین
جسم کبود و زخمی من شاهد من است
خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین
خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام
پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین
بزم شراب و پرده نشینان فاطمه
ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین
ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت
چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین
جانِ سر بریده حلالش نمیکنم
آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین
#عبدالحسین_میرزایی #شعر #امام_حسین #اربعین
📜 @sheraneh_eitaa
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله! خلقالله میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانهبهشانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت عاقبت کوتاه میآیند
#اربعین #محمدمهدی_شفیعی #امام_حسین #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیداییست
دوباره حال همه عاشقان تماشاییست
که فصل پر زدن از انزوای تنهاییست
سفر، حکایت یک اتفاق رؤیاییست
ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است
ببین که قفل قفس را شکسته، میآیند
کبوتران حرم دسته دسته میآیند
چو موج از همه سو دلشکسته میآیند
غریب، از نفس افتاده، خسته، میآیند
که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب کنار او باشند
تمام پشت سر جابر بن عبدالله
چه عاشقانه قدم میزنند در این راه
از اشتیاق حرم راه میشود کوتاه
هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله
که این پیادهروی برترین عزاداریست
قسم به نور، که این ابتدای بیداریست
دوباره حال من و شعر میشود مبهم
دلی که دست خودم نیست میشود کمکم
در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم
اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم-
«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»
#محمد_غفاری #امام_حسین #اربعین #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
میدونی #دبّ_اکبر و #دبّ_اصغر چیه و کجان؟⭐️
میدونی چطور جهت #قبله رو از روی ستاره ها تشخیص بدی؟🕋
ویژگی های منحصر به فرد #ستاره ها و #سیارات رو بلدی؟✨🌟🌘🌗
#سیاه_چاله چیه؟و چرا بهش میگن سیاه چاله؟🪐
آیا #آدم_فضایی وجود داره؟👤
اگر دنبال عاشق ستاره ها و #نجوم هستی یه کانال ویژه براتون آوردم که نباید از دستش بدید👇👇👇👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3356230038C3705ede9ce
خطبه های محکمی خواندم حسین
شام را با گریه لرزاندم حسین
باز از رویت خجالت می کشم
دخترت را برنگرداندم حسین
#محمدمعین_پوریلان #شعر #امام_حسین #اربعین
|صبحتون بخیر و اربعینی🖤
📜 @sheraneh_eitaa
هرشب برایت زیر نور ماه خواندم
با چشم تر مرثیه ای جانکاه خواندم
اذن دخول خویش را در راه خواندم
"أأدخل یابن رسول الله ؟"خواندم
خواهر نگاه روشنی دارد عزیزم !
هر رفتنی برگشتنی دارد عزیزم !
از داغ تو حیران شد و سرگشته زینب
دور سرت هرشب مکرر گشته زینب
رویش شبیه روی مادر گشته زینب
باید ببینی ! پیرتر برگشته زینب
ای صاحب شش گوشه مهمان داری امروز
یک قافله مهمان گریان داری امروز
برگشته ام تا جزء زوار تو باشم
من هرکجا باشم هوادار تو باشم
در عمر خود تنها گرفتار تو باشم
ای یوسف زهرا خریدار تو باشم
از زینب خود مشتری بهتر نداری
خواهر بمیرد ای برادر سر نداری
باید برایت گفتنی ها را بگویم
از اقتدار دختر زهرا بگویم
از خطبه ی کوبنده و غرا بگویم
ازانچه کردم با حرامی ها بگویم
با " اسکتوا" یم شهر کوفه زیر و رو شد
ابن زیاد از خطبه ام بی آبرو شد
دل را که با یاد خدا آرام کردم
من چادرم را پرچم اسلام کردم
با تیغ نطق آتشین اقدام کردم
جای تو خالی بود فتح شام کردم
جز ذکر حق ازخواهرت آیا شنیدی ؟
آن مارایت الا جمیلا را شنیدی ؟
در هر لباسی بنده ی شیطان غلط کرد
هرکس که زد بر نیزه ها قران غلط کرد
هرکس که شد همبازی حیوان غلط کرد
از ابتدا نسل ابوسفیان غلط کرد
اُف بر یزید و سفره ی نحس قمارش
شخصا در آوردم دمار از روزگارش
من پای اهداف تو از آغاز بودم
جان بر کف دین عاشقی جانباز بودم
با دست بسته صاحب اعجاز بودم
در بند شمر اما حماسه ساز بودم
هر منزلی محشر به پا کردم حسینم
من کربلا را کربلا کردم حسینم
جان داده ام تا روح مکتب جان بگیرد
تا کار و بار صاحب قران بگیرد
از بچه هایت دشمنت تاوان بگیرد
ای کاش دیگر این سفر پایان بگیرد
لبخندهای شمر جانی خسته ام کرد
زخم زبان و بددهانی خسته ام کرد
بعد از تو خیلی دشمنت رفتار بد کرد
هر خواهشی از حرمله کردیم رد کرد
راه مرا خولی بی انصاف سد کرد
دیدی چگونه شمر پایم را لگد کرد ؟
رفتی و درد و غصه ام کامل شد ای وای
نامحرمی در خیمه ام داخل شد ای وای
هم شعله ی غم می کشید از دل زبانه
هم میرسید آب دهان از بام خانه
خورد و خوراکم سنگ بود و تازیانه
دارم نشانی از کبودی روی شانه
چشمی به سوی دخترت چشمی به من داشت
بیش از بقیه حرمله دست بزن داشت
ناموس حق آواره و بی خانمان بود
هر ناقه ای لنگ و بدون سایه بان بود
خلخال دخترها به دست این و آن بود
اطراف ناموست پر از نامحرمان بود
" اصلا خبر داری مرا بازار بردند ؟
نامحرمان در مجلس اغیار بردند؟"
با رفتنت من ماندم و حال خرابم
بی سرپناهی میدهد هرشب عذابم
شد آستین پاره ام تنها حجابم
باغیرت من ! زخمی بزم شرابم
از برکت لطف خدا من دق نکردم
حتما خودت کردی دعا من دق نکردم
وقتی نباشی زندگی هم زندگی نیست
طاعت که منهای ولایت بندگی نیست
نانی به ما دادند اگر ؛ بخشندگی نیست
سوغات ما از شام جز شرمندگی نیست
ماییم و تصویر خیالی رقیه
می سوختیم از جای خالی رقیه
از پا در اورده مرا مرثیه هایت
دیگر به گوش من نمی اید صدایت
مشغول ذکر فاتحه هستم برایت
ای کاش میشد جان دهم پایین پایت
ای کاش قربان تنی صدچاک گردم
بعد از سه روز آخر کنارت خاک گردم
#علیرضا_خاکساری #اربعین #امام_حسین #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
چهل شب است که پای غم تو سوختهایم
به اشک خویش و نگاه تو چشم دوختهایم
چهل شب است نفسهایمان همه آه است
پر از سکوت، پر از گریههای ناگاه است
چهل شب است که مات غروب صحراییم
چهل شب است که محو طلوع سرهاییم
چهل شب است ز دیدار آب میسوزیم
به یاد هقهق طفل رباب میسوزیم
چهل شب است خدایا و نیست باورمان
سری به نیزه بلند است در برابرمان
سرت ستاره دنبالهدار صحراهاست
همیشه در شب تاریخ شعلهات برپاست
زمین مزار شهیدان توست سرتاسر
زمانه شام غریبان توست تا محشر
مرا دلیست که چلهنشین ماتم توست
پیادهای به ره اربعین ماتم توست
امید هست مرانی ز خویش ما را هم
رعایتی کنی إبنالسبیلها را هم
قبول کن تو دلم را که زائر آمده است
ببین کنار قدمهای جابر آمده است
تو گویی از قفس سینه خارج است دلم
میان گرد و غبار طویرج است دلم
نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون
دویده است به شوق فرج ستون به ستون
ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما
مسیر زندگی ما: نجف به کربوبلا
ز جایجای جهان گِرد دوست جمع شدیم
به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم
#محمدمهدی_سیار #شعر #امام_حسین #اربعین
فرا رسیدن اربعین سید و سالار شهیدان اباعبدالله حسین علیه السلام تسلیت باد🏴
📜 @sheraneh_eitaa
✅ درگذشت "مهدی اخوان ثالث" شاعر معاصر
🔹 مهدی اخوان ثالث، در سال ۱۳۰۷ در مشهد به دنیا آمد. از ۱۶ سالگی به شاعری پرداخت. نخستین شعر او درباره توحید و یکتایی خدا بود که همان نیز باعث راهیابی او به انجمن ادبی مشهد شد.
🔻 وی در سال ۱۳۲۷ ساکن تهران شد و به دبیری در مدارس پرداخت. او در سرودن شعر به سبک کلاسیک، قصیده و غزل و سبک نو، توانمند بود. در اواخر عمر به عنوان استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه های تهران تدریس می کرد.
🔸 ارغنون، آخر شاهنامه، برگزیده شعرها و حریم سایه های سبز از جمله آثار اوست. وی از پیشکسوتان شعر امروز فارسی به ویژه شعر حماسی و اجتماعی است. شعر اخوان ریشه در ادبیات گذشته ایران دارد که هم از نظر زبان و هم از نظر مضمون، قوی و پربار است.
♻️ وی دارای طبع و قریحه توانا بود که به واسطه بهره گیری از فرهنگ ایران و ادب فارسی و آفرینش ترکیبات تازه در شعر، اشعار زیبا و دلپذیر خلق کرده است. سرانجام اخوان در ۴ شهریور ۶۹ ، در ۶۲ سالگی درگذشت و در جوار آرامگاه فردوسی در طوس به خاک سپرده شد.
#مهدی_اخوان_ثالث
📜 @sheraneh_eitaa
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته
آسمانها را در این ایوان، مجاور ساخته
از قدمهایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟
کاینچنین از عالم و آدم، مسافر ساخته
نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته
نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته
خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی
از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته
آن که میخوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین»
هر نگاهش، یک حبیببنمظاهر ساخته
هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را
با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته..
کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از،
فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته
کاش میدید، آن که رگهای گلویش را برید،
خون جوشانش، چه دلها را که طاهر ساخته
آه! دیدنها چه کرده با دل زینب؟ اگر
این شنیدنها، تو را آشفتهخاطر ساخته..
#قاسم_صرافان #اربعین #امام_حسین #شعر
📜 @sheraneh_eitaa