چشم تا کار می کرد
هوش پاییز بود
ای عجیب قشنگ!
با نگاهی پر از لفظ مرطوب ...
#سهراب_سپهری
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
موسی عصا زدهاست به دریا، بلند شو...
صبرا! به پای خیز و شتیلا! بلند شو...
ایران! غیور باش و فلسطین! صبور باش...
طوفان شدهاست، مسجدالاقصی! بلند شو...
تا قدس را ز پنجهی صهیون درآوری
مسجد! فرو مریز، کلیسا! بلند شو...
ای غزّه! کوه باش که آتشفشان شوی
گیرم که اوفتادهای از پا، بلند شو...
زانو مزن! که سرو سراپا مقاوم است
ای ریشهی مقاومت! از جا بلند شو...
لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو...
ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو...
هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زدهاست؟!
لشگر کشیده شمر، عراقا! بلند شو
آب این طرف محاصره، آنسوی کودکان
فریاد میزنند که سقّا! بلند شو
ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش
فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو...
#محسن_ناصحی
#شعر
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#غزه
📜 @sheraneh_eitaa
سید احمد حسینی متخلص به هاتف از شاعران قرن دوازدهم و دوران زندیه و افشاریه است. وی درنیمهٔ اول قرن دوازدهم هجری در شهر اصفهان متولد شد. اصلیت وی از اردوباد آذربایجان بوده است. وی در زادگاهش به کسب علوم متداول خاصه طب و حکمت پرداخت و با آذر بیگدلی و صباحی بیدگلی و رفیق اصفهانی معاصر و معاشر بود که همگی آنان از شاگردان میر سید علی مشتاق اصفهانی بودهاند. هاتف سرانجام در قم درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. بعضی از تذکرهها فوتش را در کاشان و مدفنش را در قم میدانند. دیوان او مرکب از قصاید و غزلیات و مقطعات و رباعیات است. ترجیع بند معروف وی که دارای پنج بند و در موضوع وحدت وجود است هاتف رابه حریم استادان بزرگ نزدیک میکند.
#معرفی_شاعر
#هاتف_اصفهانی
📜 @sheraneh_eitaa
جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا
ذره است این، آفتاب است، این کجا و آن کجا
دست ما گیرد مگر در راه عشقت جذبهای
ورزنه پای ما کجا وین راه بیپایان کجا
ترک جان گفتم نهادم پا به صحرای طلب
تا در آن وادی مرا از تن برآید جان کجا
جسم غم فرسود من چون آورد تاب فراق
این تن لاغر کجا بار غم هجران کجا
در لب یار است آب زندگی در حیرتم
خضر میرفت از پی سرچشمهٔ حیوان کجا
چون جرس با ناله عمری شد که ره طی میکند
تا رسد هاتف به گرد محمل جانان کجا
#هاتف_اصفهانی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
در زندگی روزهایی هست
روزهایی پر از باد
روزهایی پر از خشم
روزهایی پر از باران
و پر از درد
روزهایی پر از اشک
اما بعدتر روزهایی فرا خواهد رسید
مالامال از عشق
که به ما شهامتِ قدم گذاشتن
در مابقیِ روزها را میدهد...
#روماتو
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
#سعدی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
به گردون میرسد فریاد یارب یاربم شبها
چه شد یارب در این شبها غم تاثیر یاربها
به دل صدگونه مطلب سوی او رفتم ولی ماندم
ز بیم خوی او خاموش و در دل ماند مطلبها
#هاتف_اصفهانی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
﷽
صبح است و نوای بلبلی می آید
زان طرّه نسیمِ سنبلی می آید
همچون مژه در دیدهی ما جا دارد
خاری که ازو بوی گُلی می آید
#سلیم_تهرانی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
پاییز یک شعر است ،
یک شعر بیمانند!
زیباتر و بهتر از انچه میخوانند....
#ملیحه_مهرپرور
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
نشستم بر مزار کودکانم، آه، غمگینم
مگر بر آتش این سینه گردد اشک، تسکینم
منم باغ گلی که غنچه هایم را لگد کردند
درون سینهام دشتی پر از گلهای خونینم
منم آن مادری که پا به پای کودکش زخمیست
و هر شب موشکی تب دار میآید به بالینم
بگو خمپاره ها دست از سر گهواره بردارند
بگو آژیرها ساکت، که لالایی ست تلقینم
زمین دور سرم چرخید، وقتی سینهام میسوخت
جهان! پا بر دلم نگذار، من میدانی از مینم
چه سِیلی راه افتادهست در چشمان بی تابم
نمی دانم که با چشمان مات خود چه میبینم
خداوندا خداوندا خداوندا خداوندا
پر از اشک و مناجاتم، پر از لبیک و آمینم
به صفحه صفحهی تاریخ عالم نام من پیداست
به صفحه صفحهی تاریک عالم، برگ زرینم
چه تقویمیست که رخت عزا را در نیاوردم
پر از لبخند تلخم، خالی از یک اشک شیرینم
اگر اسحاق و ابراهیم را، یعقوب و یوسف را
درون سینه دارم، لیک اسلام است آیینم
منی که روزگاری قبله گاه مسلمین بودم
مبادا دست برادرم، نخواه از پای بنشینم
مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانان
بپا خیزید فرزندان من، یاران دیرینم
اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار تفسیر من است ای دوست
که من دست خدا در آستینم، من فلسطینم
#احمد_ایرانی_نسب
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ناصر فیض شاعر و طنزپرداز ایرانی متولد۲ خرداد ۱۳۲۸ است. او در قالبهای مختلف شعر میسراید و در آنها از زبان معیار و محاورهای استفاده میکند. موضوعاتی هم که ناصر فیض در اشعارش به آن میپردازد جامعه و سیاست است. از کتابهای مهم ناصر فیض میتوان به «فیضبوک» و «املت دستهدار» اشاره کرد.مثنوی هفتاد من هم اثر آقای ناصر فیض هست که برخی گمان می کنند از مولوی است.
#معرفی_شاعر
#ناصر_فیض
📜 @sheraneh_eitaa
گُل در بر و میدر کف و معشوق به کام است
من ماندهام اینجا که حلال است!؟ حرام است!؟
با اینکه به فتوای دل اشکال ندارد
گر یار پسندید تو را؛ کار، تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولی حیف
در مذهب اسلام همین باده حرام است
شُد قافیه تکرار، ولی مسئلهای نیست
چون شاعر این بیت طرفدار نظام است!
با مُحتسبم عیب مگویید که او نیز
لب دارد و گاه، لبش بر لبِ جام است
بعضاً که شلوغ است سرش نیز ندانَد
از آن همه مَستیش، کُدامش زِ مُدام است
این ماه شب چاردهم در شب مهتاب
یا اینکه، نه! همسایه ما بر لب بام است؟
ابیات به هم ریخت، مضامین همه گم شد
شعرم پس از این بیت، غزل نیست؛ دِرام است
در مجلس اگر جای خودت را نشناسی
تنها هنرت، وصل قعودی به قیام است
مخصوص خواص است اگر صدر مجالس
پُر واضح و پیداست؛ کجا سهم عوام است
از جنس مضامینِ نخستین، دو سه بیتی
مانده ست؛ بخوانم؛ بِرَوم؛ ختم کلام است
پرسید طبیبم که پس از رفتن یارَت
وضع تو اعم از بد و از خوب، کدام است
از اینکه چه آمد به سرم هیچ نگفتم
گفتم که دلم سوخت؛ نفهمید کُجام است
دیری ست که دلدار پیامی نفرستاد
چون شعر مرا دید که دارای پیام است
#ناصر_فیض
#شعر
#شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | در مذهب ما باده حلال است، ولیکن
در مذهب اسلام همین باده حرام است😂
شعرخوانی طنز آقای ناصر فیض در حضور رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa
بخند...
آنقدر جانانه ڪه
دل تمام ثانیهها شاد شود
این نهایت مهربانی توست
در حق دنیایی ڪه در برابر
حجم غمهایمان ڪم آورده ...!!
#نرگسصرافیانطوفان
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
تو را در دوستی رائی نمیبینم، نمیبینم
چو راز اندر دلت جائی نمیبینم، نمیبینم
تمنا میکنم هر شب که چون یابم وصال تو
ازین خوشتر تمنائی نمیبینم، نمیبینم
#خاقانی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
صُبح و غَزل و نم نمِ باران و من و نغمەی پاییز
این ها هَمگی شورِ تمنّای وصال اند، کُجایی . . .
#حمید_رضا_یگانە
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان، خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه ی گل و مل، خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت، شکرانه ی سلامت
روزی تفقدی کن، درویش بی نوا را
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی، تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی، اُم الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او، موم است سنگ خارا
آیینه ی سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو، بخشندگانِ عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن، معذور دار ما را
#حافظ
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa